خاورمیانه هنوز مانند سالهای گذشته درگیر بحران و کشمکشهای گوناگون است. منازعاتی که تنها در چند سال اخیر به کشتهشدن صدها هزار تن و آوارگی میلیونها تن دیگر انجامیده است. ظهور و گسترش گروههای تروریستی و جهادی از یکسو و دخالت قدرتهای جهانی و دولتهای منطقهای در این گسترهی پُرثروت از سوی دیگر، مناقشه بر سر سهمگیری و بهدستآوردن منافع جدید را هر روز بیش از روز قبل افزایش میدهد. چرا که تروریستها و گروههای نیابتی در پایان مجبور به ترک صحنه خواهند شد و در آن زمان، این قدرتها هستند که زمینهای سوخته را برای محصولدهی تازه شخم خواهند زد. هر که بسترهای بیشتری را فراچنگ آورده باشد، دانههای بیشتری هم خواهد کاشت.
سوریهی سالهای گذشته نمونه روشن این موضوع است. نمونهای که به جهان نشان داد پایان جنگ سرد و صلح ناآرام با برقراری آرامش مصادف نیست و غول بهخواب رفتهی روسیه پس از فروپاشی شوروی، یکبار دیگر از چراغ سربرآورده و آرام آرام در جهان قد میافرازد. قد کشیدن روسیه در میدان منازعات سوریه، نه تنها دشواریهای حادّی را برای پیروزشدگان جنگ سرد آفریده، بلکه بسیاری از راهها را برای آنها سنگلاخ کرده است.
از دومین سالگرد حمایت روسیه از دیکتاتور سوریه بشار الاسد در سیام سپتامبر ۲۰۱۵، حالا بیش از دوسال میگذرد. دیکتاتور در حال سقوط ِسوریه در آن زمان، اکنون جای خود را بار دیگر محکم کرده و در بسیاری از جبههها نیز در حال پیشروی است.
حمایت روسیه از بشار الاسد اما نه از جنس حمایت ایران و حزبالله لبنان است و نه از جنس حمایت ایالات متحده از گروههای دیگر برای پایان دادن به حکومت اسلامی عراق و شام (داعش). روسیهی پوتینی به میدان سوریه آمده است تا قدکشیدن دوباره را بهجهان نشان دهد. قدکشیدنی که ماهیت آن هرگز نخواهد توانست عناوین سوسیالیسم و نبرد آزادیبخش را از آن خود کند.
فدراسیون روسیه بااینحال توانسته است در بیش از دوسال گذشته، سیاستهای جایگزینی برای عملکرد آمریکا در سوریه به اجرا درآورد و کفهی ترازوی تاثیرگذاری را در این کشور بحرانزده بهنفع خود پایین بکشد. شاید بههمین خاطر است که مکان مناقشهها از بستر سوریه اکنون به سرزمین همسایهی آن عراق کشیده شده است. سرزمینی که پس از حملهی آمریکا به آن در سال ۲۰۰۳ و کنار گذاشتن صدام حسین، باید ملک طلق ایالات متحده بهحساب میآمد اما نهایتاً به محور کشمکش با ایران تبدیل شد.
عدم پشتیبانی آمریکا از همهپرسی استقلال در اقلیم فدرال کردستان عراق که رهبران آن متحدان ایالات متحده محسوب میشوند و عدم موضعگیری مشخص روسیه در این رابطه اگرچه به شکل مجرد رازآلودگیهایی دارد؛ اما شرح آنچه در سوریه بر سر سیاستهای آمریکا آمد، ابرهای ابهام را به کناری خواهد راند و اتحاد ایران، ترکیه و عراق را در وضعیت موجود رمزگشایی خواهد کرد.
دیدار روز گذشته اردوغان و مقامات ترکیه از ایران و آنچه از مواضع مشترک دو کشور نشان داده شد حکایت از همین موضوع دارد. اردوغان در نشست خبری که پس از دیدار با حسن روحانی برگزار شد دستکم دوبار از نام روسیه استفاده کرد. رهبر جمهوری اسلامی نیز در دیدار با رئیس جمهوری ترکیه قطعهی آخر پازل را بر جای خود گذاشت. خامنهای تاکید کرد: « آمریکا و قدرتهای خارجی، غیرقابل اعتماد و به دنبال ایجاد یک اسرائیل جدید در منطقه هستند و ایران و ترکیه باید در مقابله با این حادثه، هر اقدام ممکن را انجام دهند و دولت عراق نیز باید در این قضیه به صورت جدی، تصمیمگیری و اقدام کند.
دلسردی ترکیه از غرب و خزیدن آن در محور روسیه طی ماههای اخیر یکی از عوامل مهم در قدرتگیری روسیه و تغییر مکان مناقشهها به عراق است. روسیهای که توانست در سوریه دستاوردهای چندگانهای را حاصل کند. بشار اسد را باوجود مخالفت جهانی در قدرت نگه داشت. حضور نظامی خود را در سوریه پس از پنجاه سال، یکبار دیگر گسترده و تثبیت کرد. شماری از دولتهای منطقه از جمله ترکیه، عربستان و قطر که نقش مهمی در مخالفت با بشار اسد در سوریه داشتند را بهسوی نظرات خود متمایل کرد و مهمتر از همه تاثیرگذاری آمریکا در سوریه را چه از لحاظ نظامی و چه از لحاظ سیاسی مشروط کرد.
ایران، ترکیه و نیروهای دیگر منطقهای نیز از زمان دیدار روسای جمهوری روسیه و ایالات متحده تاکنون به خدمت تاکتیک روسیه درآمدهاند که از آن به عنوان ایجاد مناطق کمتنش یاد میشود. نشست خبری روز گذشته میان اردوغان و روحانی کدهای مشخصی در این رابطه داشت. در واقع اگر روسیه وجود نداشت ایران و ترکیه به سختی میتوانستند محوری برای همپیمانی راهبردی جستوجو کنند. اشاره روحانی به کمک برای مبارزه با پکک و اشاره اردوغان به مقابله با نقش اسرائیل در منطقه که در این نشست بیان شدند چسبندگی لازم را برای پوشش شکاف راهبردی دو طرف هرگز نخواهند داشت.
وجود این شرایط حالا روسیه را برای گسترده کردن نفوذ خود در فتوحات پیشین ایالات متحده ممکن میکند. کارتهایی بهجز حکومت ایران که در صحنه خاورمیانه قدرت بازیگری دارند مانند دولت ترکیه به کارتهای روسیه اضافه شدهاند و منافع متحدان آمریکا از جمله اسرائیل، اردن و کردها را در شرایط خطرناکی قرار دادهاند. ادامه حضور اسد پناهندگان بسیاری را روانه اروپا کرده و اتحادیه نیز فعلا مشغول مقابله با راستگرایی افراطی است. عدم حمایت آمریکا از استقلال اقلیم کردستان و مواضع هردم تندتر ائتلاف ایران، ترکیه و عراق در عین سکوت روسیه از همین بستر ناشی میشوند.
این شرایط به طور عمده خواهند توانست اهداف اولیه ایران و ترکیه را در منطقه تامینکنند. کردهراسی را در هر دو طرف تا حدود اندکی تسکین دهند اما به روسیه اجازه خواهند داد تا بهعنوان یک نیروی قدرتمند در شرق، در برابر غرب ایستاده و ماهیهای خود را از این وضعیت صید کند. روسیه حالا در غرب رسمیت دارد تا منافع خود را در سوریه حفظ کند و اقتصاد راکد خود را به میدان بازسازی این کشور وارد کند. روسیه حتی میتواند برای کسب منافع بیشتر به میدان مناقشه عراق چشم بدوزد.
در سوی دیگر نبود زمینههای اعتماد و ادامه همکاری میان کردهای سوریه و آمریکا پس از پایان داعش و بالا گرفتن تنشهای آمریکا با کرهشمالی موضوعاتی هستند که روی میز سیاست خارجی ایالات متحده را اشغال کردهاند.
گستردگی همکاریهای ایران و روسیه نشان نمیدهد که روابط این دو کشور پس از پایان جنگ در سوریه سرد شوند. نشانهها چه بسا از وجود زمینههایی برای گسترش آن میگویند. مهمترین این زمینهها مقابله با نفوذ غرب است که وضعیتی برد-برد را برای هر دو طرف ایجاد خواهد کرد. ترکیه نیز اگرچه به اجبار نقش خود را در این صحنه ایفا کرده است؛ قاعدتاً مجبور به ادامهی آن خواهد بود. چرا که آمریکا در شرایط فعلی نخواهد توانست بهترکیه رو کرده و عدم همکاری با کردهای سوریه که شرط ترکیه است را بپذیرد. شکنندگی ائتلاف میان ایران و ترکیه هم در نهایت ضرری برای روسیه نخواهد داشت و مقامات ترکیه در گریز از غرب ماوایی جز کرملین نخواهند یافت.
گزینههای آمریکا در برابر این وضعیت متعدد نیستند اما گزینه موجود یعنی نیاز متقابل روسیه و آمریکا به همکاری با یکدیگر چیزی است که این معادله را همچنان پابرجا نگه داشته و آینده آن را نامعلوم کرده است. امتیازدهی و امتیاز گیری در این میان بهطبع قربانیانی خواهد داشت. هر چند غول روسیه فعلا تمام قد در برابر آمریکا ایستاده است و برای هر سور یک سور دیگر میدهد. سفره عراق اما هرگز برای او گشوده نخواهد شد و بازی با آن تنها برای تثبیت نشستن بر سر سفره سوریه صورت گرفته است.
لینک در تریبون زمانه
منبع این مطلب نوش و نیشتر
مقاله مبسوط و ارزنده زیر خواندیست:
حقوق قومی علیه حقوق بشر //
فیسبوک عمادالدین باقی
hodhod bi kakol / 08 October 2017