برگرفته از تریبون زمانه *  

کمی‌ قبل از اینکه یکی‌ از نمایندگان پارلمان دانمارک‌ به ناورو(nauru)، جزیره‌ دورافتاده‌ای‌ در کرانه‌های استرالیا، سفر آموزشی‌ خود را آغاز کند، سازمان عفو بین‌الملل موفق شد مدیر تحقیقاتی‌‌اش آنا نیستات (Anna Neistat) را روانه آن جزیره‌ کند.

بنا به گزارشی که آنا در وبلاگ خود منتشر کرده است، او هیچگاه نمونه مشابهی از تلاش‌های دولت استرالیا در جهت پنهان کردن شرایط بغرنج پناهجویان مشاهده نکرده بود.

nauru

تلاش‌های موفقی‌ که سؤاستفاده از پناهجویان را شامل می‌‌شود. دولت استرالیا به جای اینکه درهای حمایتش را به روی ۱۲۰۰ پناهجو بگشاید، با آنان طوری رفتار می‌‌کند که درس عبرتی برای دیگر پناهجویان باشند تا هیچگاه راه‌های آبی‌ این کشور را نیاز مایند. پناهجویانی که سه‌ سال بعد از ورودشان به جزیره‌ «ناورو»، خود را فریب خورده و فراموش شده احساس می‌‌کنند. یکی‌ از مردان پناهجو می‌‌گوید: «از بسیاری لحاظ، اینجا از زندان هم بدتر است. چرا که در زندان می‌دانی که تو برای چه زندانی شده‌ای‌ و روزی بالاخره این شانس را داری که آزاد شوی.»

چند ماه بعد از اینکه پناهجویان به اینجا وارد شدند، آنان را در مرکز پناهندگی اسیر کردند. پناهندگان در چادرهای کپک‌زده، در شرایطی شبیه زندان به‌سر می‌‌بردند. بیشتر این افراد، بعداً در خانه‌هایی در محیط اجتماعی جزیره‌ اسکان داده شدند و شرایط زندگی‌شان تا حدی بهبود یافت. ولی‌ این تازه شروع مشکلات جدی دیگری بوده است.

بسیاری، خصوصاً زنان برای من توضیح دادند که هر روز شاهد تحقیر، اذیت و تعرضات جنسی‌ و حمله از سوی اهالی محلی بوده‌اند. «دلیله» زنی‌ که همراه شوهرش از ایران فرار کرده بود، عاقبت خود را در تابستان ۲۰۱۳ در این جزیره‌ می‌‌یابد. او تعریف می‌‌کند که سال گذشته، نیمه شبی با صدای حرف زدن چند نفر بیرون خانه ‌اش، از خواب پرید. به خیال اینکه دزد‌های محلی باز به سراغ کفش و لباس آنان آماده اند، به بیرون سری میزند. ولی‌ تنها چیزی که بعد از آن به یادش می‌‌آید، ضربه‌ای‌ است که بر سرش می‌‌خورد و دو مردی‌‌ که فرار می‌‌کنند. اطرافیان او را با سر و صورت خونی به بیمارستان می‌‌رسانند و با هشت بخیه به خانه باز می‌‌گردانند. هر چند دلیله سعی‌ کرد که این واقعه را به پلیس اطلاع دهد، ولی‌ آنان از باز کردن پرونده‌ای‌ برایش خودداری کردند.

«مشکلات جسمی‌ و خودکشی‌»

نماینده سازمان عفو عفو بین‌الملل در ادامه مطالبش در وبلاگش می‌‌نویسد: «تقریبا همه کسانی‌ را که من در جزیره‌ «ناورو» ملاقات کردم، از جمله کودکان، مشکلات فیزیکی‌ و درمانی داشتند. ولی‌ بنا به اظهارات پناهجویان، هیچکس تحت درمان قرار نگرفته است. یکی‌ از مردان پناهجو می‌‌گوید: «من گمان می‌‌کردم که از مرگ فرار کرده ام. اما حالا می‌‌بینم که کاش با یک گلوله کشته شده بودم تا که طی‌ این سه سال هر روزه در معرض مرگ تدریجی‌ واقع شوم.» نیمی از کسانی‌ که من با آنان صحبت کرده ام، حداقل یکبار یا به خودکشی‌ اندیشیده و یا به آن دست زده اند.

در این بین، یک آموزگار هنر از ایران وجود دارد که با همسر و پسر ده ساله ‌اش در این مرکز پناهندگی اقامت دارند. این مرد دو ماه پیش همسرش را بیهوش با جعبه‌ای خالی‌ از قرص پیدا می‌کند. پزشکان او را از مرگ نجات میدهند.

علیرغم اینکه طی‌ این دو ماه این زن در بخش روانی‌‌های اردوگاه نگهداری می‌‌شود، همچنان بارها سعی‌ در تکرار خودکشی‌ داشته است. مرد ایرانی‌ اضافه می‌‌کند: «وقتی‌ که من به دیدنش رفتم، از دیدنش، خودم هم به مرز جنون رسیدم. دست‌ها‌یش پر از خون‌مُردگی و کبودیها بود. چرا که کارکنان مرکز به زور و با دستان بسته او را غذا می‌دادند و یا به حمام می‌‌بردند. من نتوانستم بیشتر از این شاهد این ماجرا باشم و همسرم را با خود به خانه آوردم. ولی‌ از آن زمان تا به حال، پسرم به مشکلات روانی‌ و افسردگی دچار شده است و خود را در خانه محبوس کرده است. من حس می‌‌کنم که خانواده‌ام را دارم از دست می‌‌دهم.» پدر دیگری تعریف می‌‌کند که پسر کوچکش بارها دست به خودکشی‌ زده ا‌ست. او می‌‌افزاید: «من سعی‌ می‌‌کنم هر چیزی را که برای خودکشی‌ کردن، خطرناک بدانم، از جلو دستانش دور کنم. می‌‌ترسم که او دوباره به اینکار دست بزند.»

«وحشت را پایان دهید»

آنا نیستات در ادامه می‌نویسد: طبق آنچه که من مستند کرده‌ام، شاید شکنجه بدترین چیز ممکن است. بسیار سخت است که آدم خود را کاملاً از رنج فیزیکی‌ آزاد کند. رنجی‌ که با از دست دادن کامل کنترلش بر خود همراه بوده است.

اما در جزیره‌ «ناورو» من بدتر از آن را دیدم. انسان‌هایی که عمداً به عمق شک و تردید پرتاب شده‌اند؛ طوری که دست به خود آزاری یا خودکشی‌ می‌‌زنند. چرا که تنها این گونه اعمال را راه شنیده شدن می‌‌پندارند. هیچ دلیل یا بخششی برای سیستمی‌ وجود ندارد که با این انسان‌ها چنین رفتار کند. زمان آن فرا رسیده است که استرالیا و «ناورو» به این خشونت پایان دهد. پایانی به این «وحشت ساحلی.»


لینک مطلب در تریبون زمانه