با پیشرفت پزشکی مدرن، ماشینی شدن مشاغل و اهمیت یافتن معیارهای مد و زیبایی، «ورزش» هم به یکی از معیارهای اصلی زندگی در قرن بیست و یکم تبدیل شده است. اکنون تعداد بیشتری از مردم از این واقعیت خبر دارند که فعالیتهای ورزشی، برای تقویت سلامتی، انظباط فردی، پرورش شخصیت و بالابردن انگیزه کارگروهی مفید است.
تحقیقات علمی مختلف نشان میدهد که با افزایش فعالیتهای ورزشی افراد، سبک زندگی آنها فعالتر میشود و کارکردهای قلبی و تنفسیشان بهبود مییابد. کسانی که ورزش میکنند، از آمادگی جسمانی و عضلانی بهتری برخوردارند، خطر ابتلا به بسیاری از بیماریها در آنها کم میشود، کمتر به افسردگی مبتلا میشوند و نرخ امید به زندگی بالاتری دارند.
با این توضیحات، احتمال به وجود نکات منفی در چنین فعالیت مثبت و لذتبخشی غیرممکن به نظر میرسد. اما اینطور نیست، ورزش کردن هم خطرات خودش را دارد و همزمان با محبوبیت فراگیر فعالیتهای ورزشی در سراسر جهان، بسیاری از مردم از اعتیاد به ورزش رنج میبرند.
معتاد ورزشی کیست؟
صحبت کردن از اعتیاد در رابطه با کسانی که ورزش میکنند، ممکن است تاحدی سختگیرانه یا متناقض باشد. چون معمولا کلمه «اعتیاد» را برای توصیف رفتارها و عادتهای بدی استفاده میکنیم که در بعد فردی و اجتماعی بسیار مضر هستند؛ مثل مصرف موادمخدر، الکل و …
در یک تعریف ساده، هرگونه فعالیتی که در ابتدا برای فرد لذتبخش است ولی بعدا به فرآیندی اجباری تبدیل میشود، اعتیاد است. مجموعهای از رفتارها و یا عادتهایی که در روند زندگی روزمره، روابط اجتماعی و سلامت اخلال ایجاد میکند و فرد قادر به کنترل آنها نیست.
از علائم اعتیاد به ورزش، تمایل به ورزش کردن بیش از حد است که با عنوان «سندروم بیش تمرینی» شناخته میشود. این سندروم، نوعی حالت فیزیولوژیکی است و در عدم تعادل در زمانبندی و تشدید تلاش فیزیکی ریشه دارد.
بر این اساس، معتادان ورزشی کسانی هستند که تمرین کردن و انجام فعالیتهای بدنی، برای آنها به اجباری برای حفظ روال درست زندگیشان تبدیل میشود. چنین ورزشکارانی، با انجام بیش از حد تمرینات ورزشی، به دنبال دستیابی به احساس کنترل بر «خود» هستند. در این حالت، «ورزش» در تنظیم خلق و خوی فرد و اعتماد به نفس او نقش پررنگی ایفا میکند.
عوارض اشتیاق به دوپامین
در بدن ورزشکاران، چه حرفهای باشند یا آماتور، پس از هربار ورزش کردن مقدار قابل توجهی از هورمونهای دوپامین و آندروفین ترشح میشود. مهمترین اثر این هورمونها، شادی آور بودن و تغییر در کیفیت خلق و خوی افراد است. تاثیر این دو هورمون دربدن، به مصرف موادمخدر یا الکل شباهت دارد که پس از مدتی فرد مصرف کننده را به خود وابسته میکند.
درهر اعتیادی، نقطه اوج (High)، که همان نشئگی و سرخوشی ناشی از مصرف مواد است، عامل مهمی برای لذت بردن محسوب میشود. به همان شکل در ورزش کردن نیز با زیادشدن تمرینات و ترشح بیشترهورمونهای شادی آور، ورزشکار به حالت اوج و سرخوشی همراه با آن می رسد.
بسیاری از علایم و نشانههایی که معتادان ورزشی از خود نشان میدهند با انواع دیگر معتادان شباهت دارد. مثلا آنها هم به بدنشان آسیب میزنند، به این دلیل که بعد از تمرینات روزانه به بدن خود فرصت ریکاوری(ترمیم و بازسازی) را نمیدهند. همچنین میل شدیدی به اضافه کردن مدت زمان جلسات آموزشی و شدت حرکات ورزشی دارند.
درنتیجه، ورزش کردن برای آنها به یک وسواس شدید ذهنی تبدیل میشود به طوری که به شدت جراحات و آسیبهای ناشی از آن توجهی نمیکنند. احتمال بروز حملات قلبی و ابتلا به پوکی استخوان به علت فشار و زور بیش از حد به ماهیچهها در ورزشکاران تناسب اندام و بدن سازی، معتادان ورزشی را در معرض آسیبهای جدی قرار میدهد.
خطرات ناشی از اعتیاد به ورزش، منحصر به ایجاد مشکلات جسمانی نیست بلکه آسیبها و تنشهای روانشناختی هم به دنبال دارد. برای نمونه، احساس وابستگی به تمرینات سخت ورزشی چنان پرقدرت است که زندگی کردن بدون تمرینات روزانه، واقعا کسلکننده میشود.
معتادان به ورزش زمانی که ورزش نکنند، علایمی چون افسردگی و اضطراب را از خود نشان میدهند. برای پرهیز از چنین حالتی، فرد دایما برنامه تمرینیاش را برای رسیدن به تجربه سرخوشی، سختتر و فشردهتر میکند. این تمرینات به مرور زمان بر روابط اجتماعی هم تاثیر منفی میگذارد. معتاد ورزشی، بهطور مرتب قرار ملاقاتهای کاری، خانوادگی یا دوستانه را لغو میکند تا وقت بیشتری برای ورزش کردن داشته باشد.
از لحاظ ذهنی نیز وقتی که این افراد با دیگران وقت میگذارند، توجه و حضور ذهن ندارند و همچنان در فکر خود مشغول برنامهریزی جلسات تمرینی برای دستیابی به موقعیت بالاتر و بهتر هستند.
تمرین سخت و آسیب به بدن، هزینه موفقیت
با وجود اهمیت ورزش در سبک زندگی مدرن، مردم نسبت به اعتیاد به آن خیلی سختگیر نیستند.
این در حالی است که جامعه و نظام اخلاقی، به دیگر اعتیادها توجه خاصی نشان میدهد و همیشه نسبت به آنها ابراز نگرانی میکند. دلیل این بیتوجهی شاید این باشد که آسیبهای ناشی از ورزش به طور جدی به رسمیت شناخته نشدهاند و عوارض ورزشی به خاطر برداشتهای مثبت از ورزش و تاثیر آن بر افزایش سلامتی، نادیده گرفته میشود.
پیچیدگی تشخیص اعتیاد به ورزش در این واقعیت نهفته است که همواره مقدار مناسبی از تمرین مفید است و بیش ازحد آن میتواند آسیب رسان باشد.
کارن یونگزما، زیست شناس اخلاق در مرکز پزشکی دانشگاه گوتینگن آلمان معتقد است، اعتیاد به ورزش هزینهای است که برای رسیدن به «کمال و موفقیت» پرداخت میشود. از نظر او، معتادان ورزشی تفاوت عمدهای با معتادان عادی دارند، آنها شرمنده جامعه نیستند و هیچگاه در خود نیاز به ترک عادت و درمان شدن را احساس نمیکنند.
رقصندههای باله، پاهای خود را خراب میکنند. وزنهبرداران به کمر و زانوهای خود آسیب میزنند.
بوکسرهای حرفهای در دوران بازنشستگی از بیماریهای مغزی رنج میبرند و هر مسابقهای میتواند تهدیدی جدی برای فوتبالیستها و بازیکنان راگبی باشد. گاهی برخی از آنها به گونهای زخمی میشوند که امکان بازگشت به دنیای حرفهای را برای همیشه از دست میدهند.
بسیاری از ورزشکاران، پس از دورههای فشرده و طولانی مسابقات و تمرینات ورزشی، آسیبهای جدی به سلامت خود وارد میکنند. همه این افراد، آدمهای بااستعدادی هستند که کارهایی فوقالعاده، هیجان انگیز و گاه خطرناکی را انجام میدهند که مردم عادی هرگز توانایی انجامش را ندارند.
آیا همه اینها معتاد هستند؟
یونگزما در پاسخ به این سوال میگوید: «احتمالا نه، اما مسلم است که آنها ازخودگذشتگی و اعتیاد را با هم تلفیق کردهاند و دو راه پیش رویشان قرار دارد، یکی رسیدن به بهترین موفقیتها و دیگری آسیب رساندن به خود. اگر موفقیت برای ما باارزش است، باید بپذیریم که در طول این راه ضرر و زیانهایی هم وجود خواهد داشت.»