برگرفته از تریبون زمانه *  

در «آرامسایشگاه» مردمان آرام‌آرام ساییده می‌شوند تا به آرامگاه برسند. در زیر این جهان اما بحران پیگیر و روزافزون است  که سرانجام به خودویرانگری می‌انجامد.

قصه‌خوانی و رونمایی کتابِ «آآآن» نوشته بهمن فرسی در لندن. عکس: پرویز جاهد. رادیو زمانه
قصه‌خوانی و رونمایی کتابِ «آآآن» نوشته بهمن فرسی در لندن. عکس: پرویز جاهد. رادیو زمانه

«آرامسایشگاه»، نمایشنامه‌ای طنزآمیز در نقد وضع اجتماعی ایران اثر بهمن فرسی توسط نشر بیدگل در تهران منتشر شد. از چاپ نخست این کتاب ۴۰ سال می‌گذرد. بعد از «هشت به علاوه یک» که مجموعه‌ای از نمایشنامه‌های چاپ و اجرا شده او در ایران است، «آرامسایشگاه» دومین اثری‌ست از او که در ایران اسلامی مجوز انتشار گرفته است.

با این حال همچنان مهم‌ترین آثار بهمن فرسی در ایران تجدید چاپ نشده: رمان «شب یک، شب دو» (۱۳۵۳) و مجموعه داستان‌های «دوازدهمی» (۱۳۷۰) و «نبات سیاه» (۱۳۷۱).

در رمان «شب یک، شب دو» روشنفکری به نام زاوش ایزدان در قالب یک داستان عاشقانه سرخوردگی‌های خود را به شکل عصیان علیه همه نظام‌های اخلاقی و اجتماعی نشان می‌دهد.

او هنگامی که نامه‌های معشوق‌اش «بی بی» را مرور می‌کند، خاطراتی برای او تداعی می‌شود.

حسن عابدینی درباره این رمان می‌نویسد:

«درد اصلی زاوش درد دزدکی زندگی نکردن است. دردی که قهرمانان داستان‌های فرسی از آن رنج می‌برند. زاوش نه می‌خواهد و نه می‌تواند با محیط زندگیش به تفاهم برسد، همه چیز و همه کس را بدلی می‌بیند، حرفش را کسی نمی‌فهمد و مقصودش را درک نمی‌کنند. از این رو به مخالفت با هر نوع نظم برمی‌خیزد.»

عدم امکان تفاهم با یک محیط بدلی که از دوگانگی رنج می‌برد و بحران‌زده است، در اغلب آثار فرسی، از جمله در نمایشنامه‌های او هم مشاهده می‌شود. در آخرین مجموعه داستانی که از او با عنوان «غوراپ غوراپ» در سال ۱۳۸۴ در شهر کلن در آلمان منتشر شده، این مضمون زبان و بیانی فلسفی و آرام پیدا می‌کند.

در وصف «آرامسایشگاه» در پشت جلد کتابی که نشر بیدگل در تهران منتشر کرده چنین آمده است:

«آیا در آرامسایشگاه مردمان آرام‌آرام ساییده می‌شوند تا به مطلق آرامگاه برسند؟ سازنده بازی خبره رمز و اشاره است. با اشاره‌های اوست که رمزها گشاده می‌شوند یا همچنان مستور می‌مانند. جهان آرامسایشگاه زیر جهانی دارد که بحران در آن پیگیر و روزافزون است. چهار دیوار بی دیوار آن با یک دیواره پلاستوفوم و یک نرده آهنی از جهان بیرون جدا شده است. کودک روزنامه‌فروش، وقت و بی‌وقت پشت نرده می‌آید و یک فو‌ق‌العاده به داخل می‌اندازد. آنجا، فقط فوق‌العاده منتشر می‌شود و مرد ماشین پیاپی استارت می‌زند اما موتورش روشن نمی‌شود و بین دکتر توما و خوشه زخم عشقی قدیم می‌لغزد که به بهانه شوی بیمارش مقیم آنجاست و گروه‌خوانی‌های بیماران، مرثیه واره‌های غریبه و غرب انگیخته، که ورطه‌به‌ورطه دور سندان عظیم توی محوطه طواف می‌کنند و از آشوبی خودویرانگر خبر می‌دهند. آرامسایشگاه، هنوز و همیشه برای جوینده اهل سرشار از کاویدنی و گشودنی‌هاست، به‌ویژه در جهانی که امروز با آن سروکار داریم.»

بهمن فرسی متولد ۱۳۱۲ در تبریز در سال‌های پس از انقلاب مقیم لندن شد. «چوب زیر بغل» (۱۳۴۱)، «صدای شکستن» (۱۳۵۰)، «گلدان» (۱۳۵۱) و «آرامسایشگاه» (۱۳۵۶) از نمایشنامه‌هایی‌ست که او در ایران، پیش از تبعید خودخواسته‌اش به لندن نوشته است.

فرسی در سال‌های پس از انقلاب نمایش «گلدونه خانم» نوشته اسماعیل خلج را در ایران انقلاب‌زده روی صحنه برد. او در آن سال‌ها گروه همراه با علی نصیریان، عباس جوانمرد، اسماعیل شنگله و خجسته کیا یکی از اعضای گروه تئاتر مروارید بود.

بهمن فرسی تحصیلاتش را نیمه‌کاره رها کرد و در ۱۴ سالگی از تبریز به تهران آمد. او برای گذران زندگی به کارهای گوناگون تن داد و سرانجام کارمند شد. فرسی کار ادبی‌اش را با «نبیره‌های بابا آدم» (۱۳۳۳) آغاز کرد. او نقاش هم هست و در سال‌های گذشته چند نمایشگاه نقاشی از او در لندن برگزار شده است.

لینک مطلب در تریبون

در همین زمینه

شبی با بهمن فرسی و قصه‌اش

قفسه کتاب: معرفی کتاب در رادیو زمانه