اردیبهشت ۱۳۹۵ را که مصادف است با صد و سیامین زادروز محمد تقی بهار و شصت و پنجمین سالگرد درگذشت این شاعر آزادیخواه، میبایست «ماه بهار» بنامیم.
«مرغ سحر» از مشهورترین ترانههای ملکالشعرای بهار است با عمری بلند از دوران مشروطه تا امروز.
شمار زیادی از سنتیخوانها و پاپخوانها ترانه «مرغ سحر» را از نو بازسازی کردهاند. علاوه بر شجریان و هنگامه اخوان و نادر گلچین که پیشتر آن را خوانده بودند، شکیلا و عقیلی و فرهاد نیز آن را در رپرتوار خود جای دادهاند.
دکتر ناصرالدین پروین، پیش از این به مناسبت هشتادمین سال ترانه «مرغ سحر» مقالهای در نشریه بخارا نوشته است که اکنون آن را دوباره میخوانیم:
درباره ترانه مرغ سحر
نالهی این مرغ بهاری را بهار خراسانی در یک خزان سیاسی شنید. نالهیی که گویی از پگاهی دوردست آغاز شده و همهی شامهای پر ادبار را تا روزگار ما درنوردیده است.
کدام شام تاریک؟
خاطرههای شاعر و ترانهسرای نامدار، اسماعیل نواب صفا را میخواندم. دیدم اشارهیی به آن خزان سیاسی کرده و نالهی بلبل هزار آوای سحرخیز ملکالشعرا را مربوط به «حوادث دوران محمدعلی شاه و بستن مجلس شورای ملی و بلاتکلیفی مملکت در لحظاتی حساس» انگاشته است.
نواب صفا با اشاره به روایتی از زبان موسی نیداود، مینویسد: «در غیر این صورت، رضا شاه پس از شنیدن این شعر و آهنگ، مجریان آن را مورد محبت قرار نمیداد» (۲). گویی نویسندهی سادهدل که خود در دورهی خودکامگی رضاشاهی زیسته، از کارهای او ناآگاه بوده، محبت او را به بازماندگان خودکامگی محمدعلی شاهی و تعیین مقرری برای سالارالدوله برادر خونریز و آزادیستیزش را نمیدانسته است. وانگهی، از زبان یکی از دو برادر سازندهی آهنگ مرغ سحر میگوید: «[این] ترانه را استاد بهار برای مخالفت با رضاشاه سروده است» (۳) و این سخن با آن سخن نمیخواند.
دربارهی زمان سرودن مرغ سحر، به همین بسنده میکنم که بهار، سخنها به نثر و نظم دربارهی دورهی مشروطهخواهی گفته و از سرودههای آزادیخواهانهی خود یاد کرده است. در آنها، هیچ اشارهیی به ترانه مرغ سحر که پس از اجرایش در دلها نشست، دیده نمیشود. وانگهی، چنان که خواهیم دید، در سال ۱۳۰۶ که مرغ سحر برای نخستین بار اجرا شد، نام سرایندهی ترانه را پنهان داشتند.
کسانی هم سرایش آن را به دورهی زندان یا پس از زندان و تبعید بهار منسوب داشتهاند که به کلی نادرست است. در آن هنگام، شاعر- اگر چه مغضوب دستگاه بود- هنوز نمایندگی مجلس را بر عهده داشت. گفتنیست که به روایت نیرسینا، یک ماه پس از ضبط مرغ سحر با صدای ملوک ضرابی، شهربانی رضاشاهی جلوی توزیع آن را گرفت (۴).
نخستین اجرای ترانهی مرغ سحر
نخستین خوانندهی ترانهی مرغ سحر، به احتمال قوی خانم ایرانالدوله (هلن) و محل اجرایش باغ سهمالدوله بود که شرحش را خواهم داد. سپستر، چنان که آقای دکتر ساسان سپنتا نیز نوشتهاند (۵) این ترانه را ملوک ضرابی خواند و به صورت صفحه روانهی بازار ساخت؛ اما هنوز کسانی به نادرست، نخستین اجرا را به قمرالملوک وزیری منسوب میکنند و محل آن را را هم گراند هتل تهران مینویسند. شگفت آنکه در چاپهای ناقص دیوان شاعر بزرگ ما نیز این اشتباه راه یافته است. بدیهیست که به سال۱۳۰۶، مانعی در مورد اعلام نام قمر به عنوان خوانندهی ترانهیی در جشن یک روزنامهی طرفدار رضاشاه، وجود نداشت.
من ندیدهام در جایی به نخستین اجرای این ترانه اشاره شده باشد و چنان که گفتیم، برای کسانی دربارهی زمان سرایش آن نیز ابهامهایی وجود دارد. از اینرو، مناسب میبینم شرحی در این زمینه بدهم:
درهفتم تیر ۱۳۰۶، روزنامهی طنزآمیز «ناهید» جشنی به مناسبت آغاز هفتمین سال انتشار خود برپا کرد و «تصنیف در ماهور» به عنوان «اثر طبع یکی از اساتید سخن» در آن جشن اجرا شد و متنش را پیوست اولین شمارهی سال هفتم کردند. محل اجرا هم «باغ آقای سهمالدوله» بوده است (۶).
این تصنیف، بعدها «مرغ سحر» یا «ناله مرغ سحر» نام گرفت و سرایندهی استادش نیز شناسایی شد.
چرا روزنامهی ناهید؟
روزنامهی هفتگی ناهید (با وقفههایی: ۲۲ فروردین ۱۳۰۰- ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۲)، ارگان طنز آمیز هواداران سردار سپه بود و به دست میرزا ابراهیم ناهید و یاری قلمی عارف قزوینی درمیآمد.
ناهید، دشمنان بسیاری برای خود فراهم آورد که اغلب، مخالفان خودکامگی سردار سپه یا کسانی بودند که این روزنامه به آنها پرخاش کرده یا ناسزا گفته بود. یکی از اینان، ملک الشعرای بهار است. او را در ناهید «طماعالشعرا» میخواندند (۷). شاعر هم در چند سروده، میرزا ابراهیم ناهید و روزنامهاش را هجو کرده است. از جمله:
ای سیهنامهی ناهید و طرفدار رضا آلت
آلت برخواه وطن در هر باب
با این حال، از سال ۱۳۰۵ به بعد، بسیاری از شعرهای تازهی بهار در روزنامهی ناهید به چاپ میرسید و گمان میبرم که سرایندهی مغضوب دستگاه رضا شاهی، بدین وسیله خواسته است خود و خانوادهاش را از بدگمانی آن دستگاه کینهجو مصون دارد و بستن پروندههای پیشین را یادآور شود.
اولین سروده، «چهارخطابه»ی اوست (۸) که در آن مدح و مجیزی از شاه نو به تخت نشسته کرده است. این تمهیدها، جانش را نجات داد؛ اما سالی پس از نخستین اجرای مرغ سحر به زندانی افتاد که آغاز یک دورهی رنج آمیز پنج ساله بود و شگفت آنکه در آن زندان، با ابراهیم ناهید همبند شد (۹).
تفاوت نخستین اجرا با اجراهای بعدی
گفتیم که در نخستین اجرا، نام ترانهسرا ذکر نشده است و تنها به مقام ادبی او اشاره کردهاند. جز این، یک تفاوت هم آن اجرا با آنچه میشناسیم دارد. روانشاد نواب صفا مینویسد:
شادروان [یزدانبخش] قهرمان از قول [پدر زنش،] مرحوم بهار میگفت: تصنیف مرغ سحر را ساخته بودم و در آن قسمت از آهنگ که میگویم «شام تاریک ما را سحر کن»، ابتدا گفته بودم: «شام من، شام من را سحر کن». یک شب شنیدم ﺮهگذری به شام من شام من میگوید «شام تاریک من را سحر کن» و من دیدم چه کلمه مناسبی را همین مرد رهگذر که میزان سوادش هم معلوم نیست انتخاب کرده؛ در حالی که من توجه نداشتهام و شعر را، به همین شکل اصلاح کردم (۱۰).
البته در روایت قهرمان یا نواب صفا اشتباهی رخ داده است؛ زیرا چنان که در تصویر نخستین متن ترانه نیز دیده میشود، در هر دو صورت «ما» آمده است و نه «من».
در همین زمینه:
نیم قرن آزادیخواهی در اشعار ملکالشعرای بهار