روند صلح و سازش با طالبان دیگر از پوسته رمزآلودش خارج شده است. این پوستاندازی و علنی شدن طرفین مذاکره و از همه مهمتر خواستهای مطرح شده، خود بخشی از روند این کشمکش است.
تشکیل نیروی چهارجانبه متشکل از نمایندگان دولت افغانستان، پاکستان، امریکا و چین برای تعیین چگونگی نشست با طالبان و پیشبرد مذاکرات به خوبی ماهیت سیاستهای دخیل در این جنگ طولانی را نمایان میکند. طالبان بهعنوان یکطرف این مذاکرات برای حضور در چنین اجلاسی پروسهای طولانی پیموده است.
«صلح» اما برای هر یک از طرفین دلیل، منفعت و معنای خاصی دارد. عدم این مشابهت خود بخشی از تداوم درگیری است. اگرچه، صلح برای هرکدام دقیقاً به معنای ادامه سیاست در زمان جنگ و پس از برقراری آتشبس، تعیین خطوط و تناسب قدرت است. اما در نهایت برای طالبان به معنی بازگشت به متصرفات پیشین تحت پوشش مذاکرات است.
طرفین دعوا چه در شکل سیاسی ـ اجتماعی و حتی نظامی، مطلقاً مردم منطقه و قربانیان بلافصل این خونریزی دهشتناک چندین ساله را نمایندگی نمیکنند.
تحولات پرشتاب جهانی و تأثیرات بلافصل اش بر سیاستهای منطقهای سرعت محسوسی بر یافتن راه حلی که بتواند جنگ از «دیدگاه طرفین مذاکرات» را به سازش و صلح بکشاند، داشته است.