برگرفته از تریبون زمانه *  

شهرداری تهران چندی پیش اعلام کرد که زندان اوین به زودی تغییر کاربری می‌دهد و بخشی از آن به فضای سبز تبدیل خواهد شد. این معامله تا مدتی معطل اجازه قوه‌ قضاییه بود تا آنکه محمد باقر قالیباف گفت قوه قضاییه با آن موافقت کرده است. گفتنی است که پیش از اعلام موافقت قوه قضاییه، اصغر جهانگیر رییس سازمان زندان‌های ایران از ابراز تمایل چهار مشتری به خرید این زندان خبر داده بود. یادداشت محمد قائد را در این باره بخوانید.

evin_map_624x351_google_nocredit

از سه معدن طلای ایران دو تا در آذربایحان غربی و یکی در استان اصفهان است. به بیان گزارشگران ورزشی در روزگار ماضی، می‌رویم چهارمی را داشته باشیم ــــ بزرگتر و درخشان‌تر و پربازده‌تر.

این یکی در شهر تهران است. ظاهراً رندان حق‌پرست خیال دارند زندان اوین را دربست تبعید کنند و ۴۳ هکتار زمین آن را به زخم مصارفی مفیدتر بزنند.

 زمین (یا به تلفظ اهالی تهرون‌آباد، “زیمین”) در ایران اهمیتی می‌یابد کم‌مانند در جهان. قیمت زمین در بازار گلوبندک را مترمربعی ۳۰۰ میلیون تومان ذکر می‌کنند ــــ به نظر اهل بخیه بالاتر از بهای زمین وسط پاریس و توکیو و لندن و نیویورک.

درهرحال، تحولی که در آن جاها قابل تصور نیست این‌جا در حال وقوع است. گذشته از مسکونی‌کردن اراضی طبیعی در مناطق روستایی و ییلاقی، فضای سبز شهرها را هم زیر آسفالت و تیرآهن می‌برند.  نه تنها روی پارک و میدان و محوطهٔ قدیمی دست می‌اندازند، که حتی فضای سبز مشاع شهرک اکباتان را تصرف می‌کنند: ابتدا مسجد، بعد ردیف مغازه‌ها و دکاکین.

در هجوم به اوین، ظاهراً نقشه کشیده‌اند زندان را به جایی (لابد رجائی‌شهر یا شاید کهریزک و شورآباد) منتقل کنند،‌ با این توجیه که “بخشی از مشکلات زیستمحیطی پایتخت ایران را حل خواهد کرد.” اما بیشتر احتمال دارد برای انتقال‌دهندگانگره‌گشا باشد.

طرز فکرشان قابل درک است. تهران محصور بین کوه و کویر و قبرستان و کارخانه‌هاست و برای جمعیتی فزاینده زمین کم دارد.  بخشی بزرگ از محله‌های فرسوده فقط به درد بولدوزر می‌خورد اما پولی برای نوسازی در بساط نیست و حتی در این حالت هم از نظر خرده‌فرهنگ طبقاتی، نوع ساکنان متعیّن قدیمی به آنها برنخواهند گشت.

از سوی دیگر، طبقهٔ جدید ِ شدیداً حریص و عجول به ثروتی دست‌ یافته که واحد شمارش آن تا نیمهٔ دههٔ ۸۰، میلیارد تومان بود و ‌اکنون میلیون دلار است.  طبیعی است خریدار جلوه و جلال آکبند باشد. 

بی‌معنی است درّه‌ای سرسبز و خوش آب‌و‌هوا برای نگهداری مجرم و متهم و ضدانقلاب و فتنه‌گر و جاسوس و غیره حرام شود در حالی که اعضای طبقهٔ جدید و ثروتمندان نوظهور میلیونها دلار در دست آمادهٔ‌ خرید و سرمایه‌گذاری‌اند.

حرف از آسمانخراش ۱۲۱ طبقه شاید به این نقشه ربطی نداشته باشد. اما اشارهٔ یک عضو شورای شهر تهران به احتمال قریب‌به‌یقین بخشی از نقشهٔ کاشفان معدن طلاست: “اراضی زندان اوین دارای پلاک‌های متعدد است و بخشی از آنها کاربری‌های مختلفی دارند که باید برای شهرداری دقیقا مشخص شود.

کاربری‌های مختلف ۴۳۰۰۰۰ متر زمین ِ هلو و طلای ناب. مشخص که شد، مثل کیک عروسی می‌بـُرند.

قابل پیش‌بینی است بخشی از محوطهٔ زندان را که کنار خیابان است پارک و بوستان ‌کنند. بخش نظامی آن بیرون از دسترس می‌ماند. مانند همیشه و همه‌جا، هر طور دلشان بخواهد می‌سازند.  خدا را هم بنده نخواهند بود.

افزون بر این و مهمتر، اراضی و تپه‌های قرق پشت زندان در سمت شمال‌غربی آن برای ساخت‌‌وساز آزاد می‌شود و هر تشکیلات صاحب نفوذی سهم می‌برد. اوقاف و آستان قدس هم البته طبق معمول مدعی‌اند.  

در بازار املاک ایران بهای یک متر آپارتمان متوسط تقریباً برابر قیمت یک متر زمین است. این نسبت ممکن است در بناهای معمولی کمتر و در برجهای مجلل از دو برابر هم بیشتر باشد.

(محجوبانه فاش کنم قیمت آپارتمانم طی ۱۵ سال به برکت تورم و احداث خیابان ۵۷ برابر شد. معتکف قانع برج عاجشاید شب و روز در این فکر نباشد که قیمت زمین زیر پایش چقدر متورم شده اما ارتکابات حکیمانهٔ اینجانب اگر به اندازهٔکتاب راز کامیابی بانو مهوش هم فروش کند به گرد این رقمها نمیرسد.  مجسم کنید حال و روز میلیونها نفری را که مثل باستر کیتون دنبال قطار قیمتها می‌دوند.)

همانند ایلغار پاچه‌ورمالیده‌های خداجو در ابتدای دههٔ ۸۰، ظاهراً دار و دسته‌ای دیگر خیز برداشته تا از سکوی بلدیّه به رأس دولت بپرد. و با همان سناریو: عایدات منتج از سانتریفوژ باضافهٔ وعدهٔ تقسیم غنایم دیگر. در همان حال که بودجهٔ سانتریفوژها و عایدات مفروض تحریمها محفوظ می‌‌ماند، تلألو این معدن طلا انگیزه‌ای است قوی و جدید برای مهندسی‌ هر انتخاباتی.

 چند زندانی پیشین اوین در این باره بیانیه‌ داده‌اند اما از ملت و مطبوعات و سازمانهای مردم‌نهاد برای متوقف‌کردن جویندگان طلا کار مؤثری برنمی‌آید. شاید مانند آزادراه شمال و مونوریل تهران و قم و کرمانشاه در حد حرف و لفت‌و‌لیس بماند و به جایی نرسد.  شاید هم زیادی بددلی به خرج می‌دهیم و نیت ساخت‌وساز نداشته باشند.    

اگر این یکی دسته دورخیز کند اما موفق به پرش نشود عمدتاً به سبب مقاومت رقیبان و مخالفانی در داخل هیئت حاکمه خواهد بود. می‌توان شعار داد: درود بر کثرت، مرگ بر وحدت.

چنددستگی و تکثّر باندها در هیئت حاکمه سودهایی هم دارد وگرنه گودبرداری برای آسمانخراش‌ـ ‌سازی در معدن طلای جدید در حال آغازیدن بود.

منبع:  وبسایت محمد قائد

لینک مطلب در تریبون زمانه

در همین زمینه

کمپین یک خاطره از اوین