مدرسه فمینیستی: ششم فوریه (17 بهمن ماه) مصادف است با روز جهانی مبارزه با ختنه یا ناقص سازی زنان[1]. بر اساس گزارش های جهانی، در هر ۱۰ ثانیه در جهان دختری ختنه می شود و تاکنون 140 میلیون زن به همین روش در جهان ناقص شده اند. از این رو به مناسبت روز جهانی مبارزه با ختنه زنان، مطلب حاضر را که حاصل پژوهش رایحه مظفری در این زمینه است، در ادامه می خوانید:
ختنه دختران که در مجامع علمی از آن با عنوان ناقص سازی جنسی زنان یاد می کنند، عملی است که همچنان در بسیاری از کشورهای جهان انجام می گیرد. بیشتر مخاطبینی که از ختنه دختران کم و بیش اطلاعاتی دارند گمان می کنند که این عمل بیشتر در آفریقا انجام می شود و سنتی منسوخ شده است. در حالی که سعی بیش از 7000 سازمان دولتی و غیر دولتی در سراسر جهان این است که در زمینه ریشه کنی و آگاه سازی مردم مناطق مختلف فعالیت های فرهنگی داشته باشند. در بین این کشورها، خاورمیانه نیز درگیر ناقص سازی جنسی زنان است. با آن که تلاش این سازمان ها در خاورمیانه توانسته است منطقه کردستان عراق را به خوبی پوشش دهد اما هر سال خبرهایی از کشورهای دیگر خاورمیانه نیز به گوش می رسد. سال گذشته میلادی نواحی دیگری از عراق مرکزی و جنوبی، ایران، پاکستان، هند و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز شناسایی شدند ولی تا کنون نتوانستند برای همکاری های متقابل بین دولت های مربوط و سازمان های دیگر بین المللی تعامل ایجاد کنند.
ختنه دختران فرهنگی است که توسط خود زنان ادامه پیدا می کند. اگر چه ریشه های قطع آلت جنسی زنان خواست مردان است اما این همکاری بین زنان و مردان است که ختنه را زنده نگه داشته است. تا کنون هیچ گزارشی در ایران اعلام نکرده است که ختنه دختران توسط پزشک، ماما یا پرستاران تحصیل کرده انجام می گیرد. داده ها در پژوهش های محدودی که در ایران صورت گرفته است نشان می دهد که بیشتر دختران توسط زنان بومی ختنه می شوند. زنان جراح بومی که شیوه های مختلف ختنه دختران را به طور موروثی فرا گرفته اند با القابی مانند دایه، ماما محلی، ملا و غیره وظیفه ختنه کردن دختران را پذیرفته اند. اغلب آن ها زنانی پیر هستند که سال های دور از مادران و مادربزرگان و اقوام نزدیکشان این سنت را یادگرفته اند. آنچه در دوران معاصر اهمیتی ویژه دارد توجه به این نکته است که فرآیند دایه شدگی همچنان ادامه دارد. دایه شدگی را می توان فرآیندی تعریف کرد که در آن زنی با خواست خود، اشتیاق اجتماعی، مرگ دایه پیشین، کهولت و کسالت دایه پیشین و عوامل متعدد دیگری مسئولیت مثله کردن دختران را می پذیرد و پس از مدتی در میان سایر زنان شناخته می شود. فرآیند دایه شدگی ممکن است کم و بیش هر 40 سال یک بار اتفاق بیفتد. بنابراین در روستاهایی دایه های جوانی هم پیدا می شوند که به تازگی مسئولیت ختنه را پذیرفته اند.
زن جراح به همراه چند زن دیگر (در بیشتر موارد مادر دختران است) به عنوان دستیار یا کمک کننده، عمل را بر روی دختران انجام می دهند. زنان دستیار برای کاهش جراحات وارده به دختر حین عمل، دست و پاهای دختر را محکم نگه می دارند و مانع از حرکات اضافی دختر می شوند. در مواردی هم گزارش شده است که بریدن بخشی از اندام تناسلی زنان توسط نزدیک ترین فرد آن ها صورت می گیرد. این نزدیک ترین فرد می تواند مادر، خاله، عمه و یا مادربزرگ باشد.
ختنه دختران در ایران معمولاً با تیغ صورت تراشی و بدون استفاده از بی حسی یا بیهوشی انجام می شود. کمتر دیده شده است که دایه ها از وسیله های برنده ی دیگری استفاده کنند. این زنان برای ضد عفونی کردن محل بریده شده روش های گوناگونی دارند. آن ها اغلب از بتادین استفاده می کنند اما در نقاطی که دسترسی به مواد ضد عفونی نیست از خاکستر آتش یا پارچه، دود سقز و یا خاک طبیعی نیز استفاده می شود.
در سفرهایی که به نقاط مختلف استان هرمزگان داشتم از روستاهای مختلفی برای یافتن دایه ها و پرس و جو درباره ختنه دیدن کردم. تقریبا می توان تخمین زد که در هر روستا یک دایه وجود دارد. در برخی از روستاها نیز می توان بیش از یک دایه پیدا کرد و در برخی دیگر دایه ها هنوز به طور کامل شناخته شده نیستند.
در یکی از روستاها، از دایه ای پرسیدم که: “چرا خودت نوه هایت را ختنه نکردی؟” او که چهره شکسته و پیری داشت بلند خندید و گفت: “ما رحم داریم، گریه می کنند دلم نمی آید”. این آن دیدی بود که باید درباره دایه ها اصلاح می شد. بنابراین تصمیم گرفتم این مطلب را بنویسم تا چهره خشنی که از این زنان ساخته شده است را تصحیح کنم. در حقیقت می بایست ریشه اشتیاق آن ها برای ختنه کردن دختران را می یافتم که با آن چه تجربه کرده بودم دلیلی جز بی رحمی داشت. بیشتر افرادی که این زنان را از نزدیک ندیده اند آن ها را زنانی قصاب، خشن، بی رحم و سنگدل می دانند در حالی که برای من که سالهاست در جست و جوی چرایی تداوم عمل ختنه هستم و حضور دایه ها را یکی از ارکان اساسی آن می دانم تصویر این زنان به گونه ای دیگر نقش بسته است. من هم پیش از آن که تا این اندازه درگیر موضوع ختنه دختران و ارتباط با دایه ها باشم از قساوت قلب این زنان متعجب می شدم. این تصویر زمانی اصلاح شد که برای تهیه گزارش های بیشتری از ختنه دختران پای صحبت های آن ها نشستم. خنده این زنان، مهمان نوازیشان، سلام گرمشان، دست دادن و بوسه زدن بر دست هایشان بود که هیچ نشانی از بی رحمی و خشونت با خود نداشت. آن ها هم مانند تمام زنان ساکن مناطق محروم، از داشتن بهترین امکانات آموزشی و تحصیلی محروم بودند و آن چه که آن ها را به فراگیری و تداوم مثله کردن دختران ترغیب می کند اعتقاد راسخشان به فرایض دینی و به جا آوردن سنتی مذهبی است. در حالی که بیشتر پژوهشگران معتقدند که ختنه دختران ریشه در دین اسلام ندارد اما مردمان مناطقی که ختنه در آن ها صورت می گیرد بنا به حدیثی از پیامبر و امامان مختلف مذهب شافعی برای نشان دادن پایبندیشان به مذهب، دختران را ختنه می کنند. اگر چه دلایل قانع کننده ای در اسلام وجود ندارد که بر انجام عمل ختنه بر روی دختران تاکید کند.
راه حل چیست؟
برای جلوگیری از تداوم عمل ختنه باید 4 مرحله در نظر گرفت. در این 4 مرحله 4 گروه اجتماعی درگیر خواهند بود که افزایش سطح آگاهی آن ها موجب کاهش تداوم ختنه دختران خواهد شد:
1 – جلوگیری از فرآیند دایه شدگی: یکی از شاخص های بسیار مهم بر سر راه توسعه یافتگی هر کشور کاهش میزان مرگ و میر مادران است. این شاخص، سنجش خوبی است برای این که نشان دهد که تا چه حد امکانات قابل دسترس برای بیماران به ویژه زنان باردار از جمله دسترسی به مراکز درمانی، تسهیل مسیر و راه های گذر به ویژه در روستاها (شبکه راه های روستایی)، ارائه خدمات درمانی اضطراری، هزینه خدمات درمانی، وضعیت سواد زنان و غیره فراهم است.
در دهه هفتاد شمسی وزرات بهاشت و سازمان علوم پزشکی کشور با همکاری یکدیگر تصمیم گرفتند که برای بالابردن سطح بهداشت مادران باردار و همچنین ارتقاء میزان توسعه یافتگی ایران، دایه ها و ماماهای محلی هر روستا را شناسایی کنند و از آن ها تعهدنامه محکمی بگیرند که دیگر در منازل عمل زایمان را انجام ندهند و زنان باردار مجبور باشند برای مراقبت های پیش از زایمان به مراکز درمانی دولتی مراجعه کنند. این طرح بسیار موفق بود. اکنون کمتر روستایی پیدا می شود که در آن زایمان در خانه صورت گیرد. اگر چه دایه ها به طور سنتی همچنان زنِ در حال زایمان را تا بیمارستان همراهی می کنند و یا گاهی در طول بارداری شکم او را ماساژ می دهند و مراقبت های سنتی پیشین را انجام می دهند اما حق زایمان ندارند. این نمونه بسیار خوب نشان می دهد که در زمینه ختنه دختران نیز اگر دولت بخواهد می تواند دایه ها را شناسایی کند و همزمان با آگاه کردن آن ها تعهداتی را اتخاذ نماید. چرا که بیشتر دایه هایی که در زمینه مراقبت های پیش از زایمان فعالند عمل ختنه را نیز انجام می دهند.
2 – آگاه کردن زنان: یکی دیگر از مسایل مهم در کاهش میزان شیوع ختنه، آگاه کردن زنان جامعه است. زنان در این مناطق سطح سواد بالایی ندارند بنابراین لازم است که با برگزاری کارگاه های آموزشی- روستایی آن ها را از خطرات ختنه دختران آگاه کرد. نمونه بسیار خوب این گونه فعالیت ها برای پیشگیری از ختنه دختران سال هاست که در کردستان عراق با مشارکت دولت و تشکل های غیر دولتی سازمان دهی می شود. زنان هر روستا کنار هم جمع می شوند، برای آن ها فیلم آموزشی پخش می شود، از ختنه و مسایل بهداشت مقاربت صحبت می شود و در نهایت با تقدیم هدایایی جلسه به اتمام می رسد. این اتمام جلسه به معنای این نیست که فعالین مناطق را رها می کنند بلکه پس از آگاه سازی زنان به طور مخفیانه روند پیشگیری تحت نظارت خواهد بود.
3 – آگاه کردن شیوخ مذهبی: یکی دیگر از گروه های اجتماعی که آگاه کردنشان در ریشه کنی ختنه دختران بسیار تأثیرگذار است ملاها و شیوخ مذهبی هستند. اهمیت این قشر از جامعه از آن جهت است که به روایات و احادیث دینی آشنایی کامل دارند و مهم تر از آن با مردان منطقه ارتباطی نزدیک و صمیمی. این شیوخ می توانند مردان را از خطرات ناشی از ختنه دختران آگاه کنند و همچنین با پیام دینی مردان را در جهت عدم تداوم ختنه قانع کنند.
4 – پزشکان، ماماها و پرستاران: تجربه نشان داده است که ساکنین مناطق محروم کوچک ترین مشکل جسمی خود را با پزشکان در میان می گذارند و با ایجاد اعتماد، پزشکان می توانند زنان را در زمینه بهداشت مقاربت و خطرات ختنه دختران آگاه کنند. به دلیل این که پزشکان از مناطق مختلف اعزام می شوند و ختنه دختران عملی است که علنی صورت نمی گیرد لذا لازم است که پیش از اعزام و پس از اتمام تحصیلات پزشکان و پرستاران و ماماها کارگاه های آموزشی آگاه سازی برای این قشر برنامه ریزی شود.
پانوشت:
[1] Female Genital Mutilation
لینک مطلب د رتریبون زمانه