روزهاست جنازه صدها فوک خزری به سواحل شرقی دریای خزر در محدوده کشور قزاقستان میرسند. جنازهها پوسیدهاند و هنوز مشخص نیست که به چه دلیل جان باختهاند. همزمان در آن سوی دریای خزر، شهر باکو پایتخت آذربایجان میزبان دولتهای جهان است تا در موضوع پیشبرد قرارداد اقلیمی «پیمان پاریس» در ۲۹مین اجلاس اقلیمی سازمان ملل متحد یا کاپ۲۹ تصمیم بگیرند.
هرچند بیش از یک سال است که در آستانه ۱٬۵ درجه سانتیگراد زندگی میکنیم، دولتهای جهان همچنان میگویند برنامههایی را اجرا خواهند کرد که اجازه نمیدهند به این آستانه برسیم و از آن رد بشویم. در آبان امسال، علاوه بر کاپ۲۹، کاپ۱۶ در کالیِ برزیل برگزار شد: ۱۶مین دوره کنفرانس اعضای «کنوانسیون تنوع زیستی سازمان ملل» که از ۱۹۹۴ میلادی در تلاش برای مدیریت ششمین عصر انقراض بزرگ است.
نخستین بار که جمعیت فوکهای خزری، تنها پستاندار مختص به دریای خزر و رودخانههای منتهی به آن بیش از یک قرن پیش در اوایل قرن بیستم میلادی شمارش شد، آنها حدود یک میلیون بودند. در ۲۰۰۵ میلادی، جمعیت فوکهای خزری به محدوده ۱۰۰ هزار رسیده بود و در آخرین شمارش در ۲۰۱۵ میلادی، جمعیت آنها به کمتر از ۷۰ هزار کاهش یافته بود.
چرا جمعیت فوکهای خزری، جانوری در آستانه انقراض همچنان بهطور گسترده کاهش مییابد و کاهش جمعیت آنها به ما چه در موضوع انقراض گونهها میگوید؟
انقراض روزانه تا ۱۵۰ گونه جاندار
در پنج دوره تاریخ ۶۰۰ میلیون سال اخیر حیات بر زمین، گونههای جاندار تا ۹۵ درصد کم شدند. دهههاست میدانیم فعالیتهای صنعتی و سبک زندگی انسان، مانند شیوه برخورد ما با رهایی زباله به شکلهای گاز، مایع و جامد در زیستبومهای زمین، به کاهش گسترده جمعیت و سپس انقراض گونهها منجر شده است. با وجود این، تنها صدها انقراض ثبت شدهاند.
برای گونه انسان خردمند، حدود ۵۰ هزار سال طول کشید تا حدود ۱۵۰ پستاندار غولپیکر را منقرض کند ولی دخالتهای بشر در طبیعت دو قرن اخیر کافی بوده تا تعداد انقراض را به روزی ۱۵۰ گونه برساند.
کارشناسان سرعت کنونی انقراض را به شکلهای مختلف بررسی کردهاند و وابسته به الگوهای رایانهای، نوع دادهها و شیوه بررسی، تعدد انقراض بین ۲۴ تا ۱۵۰ گونه در روز معرفی شدهاند. بدین شکل که مؤسسه «ارزیابی هزارهای اکوسیستمها» تخمین انقراض ۸۷۰۰ گونه جاندار در سال یا ۲۴ گونه در روز را معرفی کرده است. در مقابل کنوانسیون تنوع زیستی سازمان ملل تخمین میزند که در هر دهه، تا ۱۰ درصد گونهها میتوانند منقرض شوند و «روزانه ۱۵۰ گونه جاندار منقرض میشود».
تخمین تعداد جمعیت و تعدد انقراض را هرچه در نظر بگیریم، متفاوت از برنامههای طبیعت است. اگر شیوه برخورد گونه انسان خردمند با طبیعت را کنار بگذارید، دلیلی برای کاهش شدید جمعیت و تعدد انقراض گونهها وجود ندارد.
یعنی همانطور که اگر فعالیتهای صنعتی و سبک زندگی آدمی نبود، بهجای اینکه امسال دمای میانگین زمین در مقایسه با پیش از عصر صنعتی شدن ۱٬۶۲ درجه سانتیگراد افزایش یافته باشد، طبق برنامههای طبیعت دمای میانگین حدود چهارـ دهم درجه کاهش یافته بود. بههمان شکل، اگر ما نبودیم، طبیعت شاهد کاهش افسارگسیخته جمعیت گونهها، مانند جمعیت فک خزری نبود و آنها، گونه در خطر انقراض بهشمار نمیرفتند.
تا توانستیم چهره طبیعت را تغییر دادیم
اگر از پنجره هواپیما چهره طبیعت را نگاه کنید، یا از ابزارهای در دسترس عموم ماننده نسخه نقشههای زمین گوگل یا دیدهبان جهانی ناسا نقاط مختلف زمین را نگاه کنید، به یک تصویر مشترک خواهید رسید: تا توانستیم از زیستبومهای زمین گرفتهایم تا در اختیار مصرف آدمی باشد. شهرها و روستاها، جادهها، کارخانهها، مزرعهها و دامداریها، سدها و… جای زیرساختهای طبیعت را گرفتهاند.
همزمان، از آلودگی نور و صدا تا آلودگی هوا، آب و خاک را به همه جای زمین کشاندهایم. جانداران زمین در مقابل، عقب کشیدهاند. آرامش و تعادل پیشین برای کسب قلمرو، تولید مثل، حفظ سلامتی و استفاده از ابزارهای تکامل را ندارند. در مقابل بیماریها ضعیف هستند و راههای فرار از آسیبهای آدمی به حریم زندگی آنها هر روز محدودتر از قبل میشود.
محمد طالبی متین، مدیرکل دفتر زیستبومهای دریایی سازمان حفاظت محیطزیست در ۲۸ آبان امسال در خبر «کاهش بیش از ۹۰ درصدی تعداد فکهای خزری» به خبرگزاری ایسنا در پاسخ به سوال «علت مرگ و میر فکهای خزری» گفت:
این موضوع دلایل متنوعی از جمله آلودگیهای دریایی (نفت و گاز)، زمینشناسی (تصاعد گازهای کف دریای خزر)، ماهیگیری غیرمجاز، بیماریها، سموم و … دارد.
از خرس قطبی تا فک خزری: چرا سمبل میشوند؟
از کمپینهای محیط زیستی تا برنامههای دولتی، یک حیوان مطرح زیستبوم سمبل برنامههای حفاظت از یک منطقه میشود. خرسهای قطبی، خرس پاندا یا فک خزری از جمله این سمبلهای آشنا هستند. دلیل انتخاب آنها ساده است: این پستانداران بزرگ، در صدر هرم غذایی یک زیستبوم قرار گرفتهاند. اگر وضع آنان خراب است، یعنی وضع کل زیستبوم به هم ریخته و نامتعادل است.
یعنی وقتی از کاهش بیش از ۹۰ درصدی جمعیت فکهای خزری صحبت میشود، صحبت از کاهش بیرویه حریم، جمعیت و تعدد دیگر جانداران یک زیستبوم، در اینجا زیستبوم دریای خزر و رودخانههای منتهی به آن است؛ یعنی وضع کل جانداران این منطقه خراب است.
وقتی وضع کل جانداران یک منطقه خراب باشد، بر زندگی انسان هم تأثیر میگذارد. گونه انسان خردمند جدا از طبیعت نیست و بدون طبیعت، باقی نخواهد ماند.
در مثال دریای خزر، شیوه مصرف آب از سوی انسان و همچنین تغییرات آبوهوایی ناشی از گرمایش جهانی، از حجم این دریاچه کاسته و شاهد کاهش حریم آن هستیم. از کیفیت آب کاسته شده و فعالیتهای صنعتی، از انباشت زبالهها مانند مایعات دامداریها و کشاورزیها و فاضلاب شهری و روستایی، تا فعالیتهای صنعتی مانند استخراج سوختهای فسیلی، امکان تجدید حیات جانداران این منطفه را بهشدت محدود کرده است.
کاهش بیرویه جمعیت و محدودیت در حفظ و ارتقای سلامت، جمعیت فکهای خزری، و بههمراه آن دیگر جانداران زیستبوم دریای خزر را تهدید میکند. خبر به ساحل رسیدن تعداد بسیاری فک خزری تازه نیست. امسال هم دستکم ۲۰ فک خزری به سواحل شمالی ایران در دریای خزر رسیدند. دو سال پیش، در حدود ۲۵۰۰ فک خزری به سواحل شرقی دریای خزر در محدوده داغستان در کشور روسیه رسیدند. هر دفعه رسانهها علت مرگ آنها را «اسرارآمیز» معرفی میکنند.
خبرگزاری ایسنا در ۲۸ آبان در خبر «تلف شدن بیش از ۱۰۰۰ فُک خزری؛ مقامات قزاقستان علت اولیه را اعلام کردند» نوشت:
کمیته شیلات این کشور بنابر یافتههای اولیه میگوید علت مرگ و میر فکها میتواند بلایای طبیعی باشد، از جمله نشت گاز طبیعی به دلیل زمینلرزه. بااینحال، نتیجهگیری نهایی در مورد علت مرگ و میر دستهجمعی در بین فکهای این منطقه پس از بررسیهای آزمایشگاهی مشخص خواهد شد که طبق گفته سازمانهای علمی، دستکم سه تا چهار ماه طول میکشد.
تا وقتی نتیجه مرگ دستجمعی این مرتبه فکهای خزری اعلام شود، توجهها جلب سوژه دیگری است. تا مرتبهای دیگر خبر تعداد بیشتری فک خزری منتشر شود و در نهایت خبر انقراض آنها عرضه شود. تا آن زمان، جمعیت پیشتر ۷۵هزارتایی فکهای خزری همچنان فقط کاهش خواهد یافت. برنامههای دولتی کمکی به حفظ آنان نخواهد کرد. در کنار آن، هر روز تعداد فزاینده بیشتری جاندار منقرض میشوند. اگر سبک زندگی و فعالیتهای صنعتی آدمی به همین شکل باشد، یک روز نوبت گونه انسان خردمند هم خواهد رسید. مگر همهچیز از پایه بهکل تغییر کند.