در اواخر اکتبر و در بحبوحه جنگ ویرانگر غزه، سندی افشا شد که وزارت اطلاعات اسرائیل، به ریاست گیلا گملیل آن را تهیه کرده بود. در این سند ۱۰ صفحهای سه راه حل برای حل مسئله غزه طرح و گزینه انتقال ۲,۳ میلیون ساکن نوار غزه به شبهجزیره سینا در مصر به عنوان راهحل مطلوب معرفی شده بود؛ راهحلی که میتواند « نتایج استراتژیک بلندمدت مثبتی ایجاد کند.»
تاریخ این سند که سایت عبری كالكاليست آن را منتشر کرد، مربوط به ۱۳ اکتبر بود، یعنی در واقع ۶ روز پس از حمله شبه نظامیان حماس به اسرائيل.
پاکسازی غزه از اهالی آن
طرح پیشنهادی انتقال جمعیت شامل سه مرحله است: ابتدا ایجاد سکونتگاههایی با چادر در جنوب غربی نوار غزه در سینا، سپس ایجاد یک کریدور بشردوستانه و در نهایت ساخت شهرهای دائمی در شمال شبه جزیره سینا. بنابر این طرح، یک حائل امنیتی چند کیلومتری میان اسرائیل و مصر بازگشت فلسطینیهای آواره به سرزمینشان را سد خواهد کرد.
در این سند نام مصر، ترکیه، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان حامیان مالی احتمالی پروژه انتقال جمعیت تصریح شده است. همچنین کانادا به عنوان یک هدف بالقوه برای اسکان مجدد فلسطینیهای ساکن غزه پیشنهاد شده است.
با ذکر اینکه بسیاری از ساکنان غزه خواستار خروج از این منطقه اند، این سند پیشنهاد میدهد یک کارزار تبلیغاتی-ترویجی ایجاد شود با شعارهایی مانند اینکه «خواست الله بود که شما این سرزمینتان را به خاطر رهبری حماس از دست بدهید – چارهای نیست جز اینکه با کمک برادران مسلمان خود به مکان دیگری بروید».
در واکنش به افشای این سند، مقامهای اسرائیلی تلاش کردند آن را صرفاً یک طرح اولیه، غیرالزامآور و در یک کلام کماهمیت جلوه دهند. اگرچه وزارت اطلاعات وزن قویای در دولت اسرائیل ندارد و دستگاههای اطلاعاتی اصلی خارج از چهارچوب آن فعالیت میکنند، با اینحال نباید این سند را دست کم گرفت یا کماهمیت تلقی کرد.
برای خواندن آخرین رویدادهای مهم جنگ اسرائیل ــ فلسطین و تحلیلها و نظرها دربارهی آن، به صفحهی ویژهی زمانه رجوع کنید:
جنگ اسرائیل ــ غزه: گذشته، حال، آینده
علاوه بر فلسطینیها که چنین طرحی برای آنها یادآور خاطرات «نکبه» است، مصریها نیز بهشدت به آن واکنش منفی نشان دادند. طرح خود مصر برای مسئله، که با همکاری قطر آماده شده شامل آتشبس، آزادی گروگانها و ایجاد یک دولت فلسطینی است که اداره هر دو بخش نوار غزه و کرانه باختری را برعهده بگیرد. اما آیا مصریها آن طور که در سند آمده «مجبور» خواهند شد به آن تن بدهند؟
عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهوری مصر ۱۷ اکتبر در واکنش به این طرح گفت: «انتقال فلسطینیها از نوار غزه به سینا یعنی انتقال و تغییر مقاومت از نوار غزه به سینا … و در نتیجه تبدیل سینا به پایگاهی برای انجام عملیات علیه اسرائیل.»
مخالفت سیسی با یک «نکبه جدید» به تلاش او تعبیر شد برای جلب حمایت مردمی در آستانه انتخابات مصر و چنین رویکردی البته با موضع تاریخی رهبران این کشور سازگار بود.
بنا به ماده ۷ اساسنامه دادگاه جنایی بینالمللی رم، هرگونه «اخراج یا انتقال اجباری جمعیت» مصداق جنایت علیه بشریت است.
طرح قدیمی «ایلند»
آن طور که رسانههای مصری نوشتند انتقال مردم غزه به سینا ایده تازهای نیست و همان طرح بیست سال پیش موسوم به ایلند را به یادمیآورد که نامش را از سرلشکر بازنشسته و رئيس سابق شورای امنیت ملی اسرائیل (۲۰۰۴-۲۰۰۶)، گیورا ایلند وام گرفته و مضمون آن تخصیص ۶۰۰ کیلومتر از سینا برای اسکان آوارگان فلسطینی در مقابل دریافت ۲۰۰ کیلومتر از اراضی صحرای النقب برای ایجاد یک تونل ماشینرو میان مصر و اردن است. حسنی مبارک، رئیس جمهوری وقت مصر اما در سال ۲۰۰۴ به این طرح نه گفت.
جنگ اخیر اسرائیل-فلسطین گویا جان تازهای به این طرح قدیمی داده است. به گفته نیمر سلطانی، استاد حقوق عمومی فلسطینی در لندن ریشههای ایده اخراج فلسطین را در صهیونیسم میتوان یافت. به گفته او «جنگی که در چهارچوبهای اگزیستانسیالیستی تنظیم شده باشد فرصت اخراج فلسطینیها را ایجاد میکند».
خود ایلند در مقالهای در وبسایت اسرائیلی وای-نتنیوز نوشته است که ایجاد یک بحران انسانی در غزه میتواند باعث مهاجرت «دهها هزار یا صدها هزار » و در سناریوی ایدهآل «کل جمعیت» غزه به مصر شود.
اسرائیلیها هدف حملات زمینی خود را «نابودی کامل حماس» اعلام کردهاند. رؤیای نهایی آنها اما به نظر پاکسازی کل فلسطینیهای غزه است. دستراستیهای اسرائیلی میگویند حتی اگر حماس نابود شود، ایده و ایدئولوژی آن در ذهن و روح مردم غزه زنده باقی خواهد ماند.
بدهی همچون اهرم استعماری
اگرچه سند افشا شده اذعان میکند که پذیرش کوچ اجباری جمعیت از نظر مشروعیت بینالمللی « پیچیده» خواهد بود اما در آن آمده که مصر بر اساس قواعد بینالمللی و «تحت فشار آمریکا» مجبور خواهد بود به آن تن دهد. اما چگونه؟
به گزارش ایندیپندنت مصر، تلآویو در حال مذاکره با قاهره درباره اسکان اهالی غزه در سینا در ازای لغو تمام بدهیهای مصر به بانک جهانی است. این، دو معنا میتواند داشته باشد: یا اسرائیل بدهیها مصر را تقبل کند و یا با حمایت ایالات متحده آمریکا متحدان غربی خود را قانع کند که از بدهیهای مصر صرف نظر کنند.
در همین راستا آلفونس پرز و نیکولا شرر، دو پژوهشگر ناظر بر بدهی کشورها در یادداشتی در اوپن دموکراسی نوشتهاند: «آخرین سلاح اسرائیل علیه فلسطین بدهی مصر است.»
پیشتر وال استریت ژورنال گزارش داده بود که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به مصر پیشنهاد کردهاند که در ازای کمکهای مالی، پناهندگان فلسطینی را در خاک خود بپذیرد. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده هم وعده کمک مالی به مصر داده است.
علیرغم افزایش درآمد مصر از توریسم و حق ترانزیت کانال سوئز، این کشور در حال حاضر با یک بحران بدهی تاریخی مواجه است که سخت بتواند از پس آن بر بیاید. بلومبرگ اقتصادی مصر را از نظر آسیبپذیری در خصوص ناتوانی در بازپرداخت بدهیها پس از اوکراین در رتبه دوم جهان قرار داده است. بخش قابل توجهی از بدهی مصر به طلبکاران منطقهای همچون امارات متحده عربی است.
مصر یکی از بزرگترین واردکنندگان غله در جهان است که هزینههای آن پس از جنگ اوکراین به شکل سرسامآوری بالا رفته است. بحران اقتصادی در این کشور مزمن شده است و حیات اقتصادی آن وابسته به وامهایش از صندوق بینالمللی پول و کشورهای ثروتمند خلیج فارس است. این وامها آزادی عمل و فضای مانور این کشور را در حوزه سیاست خارجی محدود کرده است.
استفاده از بدهی همچون اهرم سیاسی یک رویه کم وبیش پایدار استعماری در رابطه کشورهای شمال و جنوب جهانی بوده است.
خود مصر در سال ۱۹۹۱ در ازای لغو نیمی از بدهی ۲۰,۲ میلیارد دلاریاش پذیرفت که بخشی از ائتلاف جنگی علیه عراق باشد. آیا این سناریو بار دیگر تکرار خواهد شد؟