دیدگاه

اجرای پرفروش‌ترین نمایش سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ در آستانه‌ی سالگرد قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی و جنبش «زن، زندگی، آزادی» آن هم با موضوعی سیاسی-اجتماعی در سالن اصلی تئاتر شهر بدون شک بی‌دلیل نیست.

«بک تو بلک»، یک نمایش به شکل مونولوگ که توسط یکی از چهره‌های محبوب نسل نوجوان به‌خصوص دختران، ابتدا در چهلمین جشنواره تئاتر فجر بهمن ۱۴۰۰ اجرا شد؛ سپس از ۲ دی ۱۴۰۰ تا ۱۰ تیر ۱۴۰۱ و با ۵۳ هزار تماشاگر و بالغ بر شش میلیارد تومان فروش، پربیننده‌ترین و پرفروش‌ترین نمایش سال ۱۴۰۱ شد.

 «بک تو بلک»: یک استندآپ  

«بک تو بلک به معنی بازگشت به تاریکی، نام یک ترانه معروف از خواننده انگلیسی ایمی جید وانهاوس است. بک تو بلک یک اصطلاح انگلیسی نیز هست. به معنی سیاه‌مستی تا حد مرگ از غم وناراحتی و… منظور از برگشت به تاریکی در این ترانه هم ، همان مرگ است.»  (نگاهی به نمایش بک تو بلک. استنداپ بازگشت به تاریکی و مرگ. سیدعلی تدین صدوقی. ایران تئاتر)

داستان زندگی یک زندانی سیاسی که در ایران به دلیل مصاحبه‌هایش و لو رفتن صداهایی که ضبط کرده به زندان افتاده. او در نهایت خود را حلق‌آویز می‌کند و قبل از آن تنها دوستش که با او در ارتباط است به مجرد فهمیدن اینکه می‌خواهد خودکشی کند ظاهراً خود را از پل هوایی به پایین پرت می‌کند و تماسش با او قطع می‌شود. زندانی پیش‌تر از این زمانی‌که به مرخصی آمده بود با معلم آوازش ازدواج کرده، حالا همسرش باردار است و او در زندان. آنها نام فرزندشان را که دختر است و هنوز مانده است تا به دنیا بیاید «بوسه» می‌گذارند‌. زندانی بدون آنکه اشاره مستقیمی به جرمش بکند تنها در دیالوگی به ضبط صداها اشاره دارد بدون اینکه به آن بپردازد که دقیقاً آن صداها چه بوده و به چه شکلی لو رفته.

https://www.instagram.com/p/CwSFbFLJKhe/

Ad placeholder

سجاد افشاریان و خیزش ۱۴۰۱

سجاد افشاریان، نویسنده، بازیگر و کارگردان ایرانی چهره‌ای‌ست که مخاطبان فراوانی در بین نوجوانان دارد. با صداوسیما همکاری دارد، سرپرست نویسندگان برنامه «خندوانه» بوده و در سریال‌های تلویزیونی نقش‌آفرینی کرده. شعر می‌نویسد و سال‌هاست در تئاتر حضور فعال دارد. او همچنین «در پی خیزش ۱۴۰۱ ایران و گذاشتن استوری‌های اعتراضی در صفحه اینستاگرامش، صبح روز‌ یکشنبه ۶ آذر ۱۴۰۱ به همراه علی شادمان به دادسرای زندان اوین احضار و با قید وثیقه آزاد شد.»حالا همین هنرمندی که زمانی معترض بود و سپس بعد از احضار سکوت اختیار کرد، در آستانه سالگرد جنبش ژینا نمایش‌اش را در سالنی دولتی که اکثر تئاتری‌ها اجرا در چنین سالن‌هایی روا تحریم کرده‌اند، اجرا می‌کند. آن هم در دوره‌ای که سانسور تئاتر شدت یافته، سختگیری‌ها برای اجرا شدیدتر شده و معمولاً به نمایش‌هایی با چنین محتوی‌ای اجازه اجرا داده نمی‌شود. به خصوص در تئاترشهر که در دوره مدیریت جدیدش فقط نمایش‌هایی اجازه اجرا داشته‌اند که یا خارجی بوده‌اند، یا از منظر اجتماعی سیاسی حرف خاصی نداشته‌اند و به همین دلایل هم چند سالی‌ست هنرمندان شاخص تئاتر در آن اجرایی نداشته‌اند. حالا در اصلی‌ترین سالن تئاترشهر به این نمایش که حتی در دوره‌ای که در سالن شهرزاد اجرا شده به مدت کوتاهی توقیف شده بود اجازه اجرا می‌دهند. نمایشی که مخاطبانشان همان نسلی هستند که در جنبش ژینا نقش اصلی را داشتند. بیشتر کشته‌شدگان، مصدومان و دستگیرشدگان از همین نسل بودند. نسلی که حالا در خیابان‌ها اکثرا روسری بر سر ندارند و لباس‌هایی پسرانه یا راحت و آزاد می‌پوشند.

کم‌فروشی: عشق به جای مبارزه

احسان زیورعالم، منتقد و محقق تئاتر درباره محتوی این نمایش می‌نویسد: 

نمایشی که قرار است بازنمایی از یک وضعیت انسانی در انفرادی باشد، جز مضمحل کردن بدن فروپاشیده از ستم رواشده بر بشر محبوس، چیز دیگری نیست. مرد خوش‌چهره با صدایی که تلاش می‌کند آمیزه‌ای از سعید راد و بهروز وثوقی و فردین با لحن لاتیش باشد – و شاید انتخاب علی [بی‌غم] از توهم فردین‌بودگی باشد – زندان را جایی برای شبه‌رومانتیسیسم شخصی می‌کند. آن را با نوعی شامورتی شبه‌سیاسی آغشته می‌کند و آن را تحویل ما می‌دهد. (درباره «بک‌ تو بلک» سجاد افشاریان/ وای بر کم‌فروشان. احسان زیورعالم. چهارسوپرس)

در واقع همیشه یکی از سیاست‌های حکومت برای مبارزه با جنبش‌های اجتماعی سال‌های اخیر، به خصوص جنبش ژینا استفاده از چهره‌های سرشناس به‌ویژه چهره‌های هنری بوده که تاثیرگذارند. سجاد افشاریان در نمایشی که یک زندانی به اصطلاح سیاسی را روی صحنه نشان می‌دهد که به جای مبارزه از عشق حرف می‌زند، آن هم عشقی نوجوانانه و از سر استیصال و درماندگی و سرانجام هم خودکشی می‌کند. جالب است چهره‌ای این نقش را بازی می‌کند که برای نوجوانان نقش یک قهرمان را دارد. در شبکه‌های مجازی بسیاری از دختران نوجوان به تعبیر امروزی‌ا‌ش «روی او کراش دارند»، و برای شعرهایش، نمایش‌هایش و صدایش و حرف‌هاش سر و دست می‌شکنند و گفته‌هایش دست به دست بین‌شان می‌چرخد. این محبوبیت بدان حد است که بلیط نمایش «بک تو بلک» در بازار سیاه به فروش می‌رسد.

سجاد افشاریان به عنوان یک قهرمان روی صحنه هم شبیه یک قهرمان ظاهر می‌شود اما قهرمانی که به زندان افتاده و نه از مبارزه می‌گوید نه هدفش، بلکه از عاشق شدنش دم می‌زند و از درماندگی‌اش و در نهایت تسلیم مرگی خودخواسته می‌شود و به شیوه‌های دم‌دستی و کلیشه‌ای می‌خواهد خودکشی‌اش را فلسفی و عمیق نشان دهد. به این شکل که «گویی رهایی از این بند برایش ممکن نیست. پس همانگونه که به زندانبان می‌گوید: من زودتر از چیزی که تو فکر کنی از اینجا آزاد می شوم و سرانجام هم خودکشی را تنها راه آزادی خود می‌بیند. منتقدی می‌نویسد: «روایت در نهایت می‌خواهد با تراژدی ختم شود. تراژدی ای که با برگشت به تاریکی تمام می‌شود.» (جادوی صحنه| ‌استاد نوید ماکان و بیضایی بزرگ. روزنامه هفت صبح)

در همین خصوص احسان زیورعالم در ادامه نقدش می‌نویسد:

سجاد افشاریان تلاش می‌کند بگوید این علی که نوعروسش را نمی‌بیند و از مواهب لذت زناشویی محروم شده‌ا ست، بابت چیزی سیاسی زندانی است؛ اما آنقدر ترسو است که نمی‌گوید چرا. حالا این وسط زنی خوزستانی با لحن عربی خودش بر حق آب خود معترض است و در این میان ما با یک علی طبقه متوسطی روبه‌روییم که بین سیگار کشیدن به سبک جیمز دین یا روشنفکر پاریسی مردد است.  او که انفرادی نچشیده یک وضعیت تخیلی از زندان و انفرادی می‌آفریند. از قضا زبان و تکلمش هم نیز آسیب ندیده‌است و البته اختلالی در تیپ و قیافه‌اش رخ نداده ‌است، نه خبری از ضعف‌های جسمانی است و فروپاشی روانی – البته به جز یک نیم‌پرده خارج از چارچوب اجراییش که اندکی برهنه می‌شود و مثلاً تلاش می‌کند بدنش را بحرانی کند؛ اما آنقدر ترسو و محافظه‌کار است که توان روبه‌رو شدن با مخاطبش را ندارد تا نشان دهد بدنش به چه نحوی زیر شکنجه مدعی‌اش منهدم شده‌است. او همانند کسی رفتار می‌کند که کمربند سیکس‌پک زیر لباسش پوشیده تا بگوید برای خودش پهلوانی است.

درباره «بک‌ تو بلک» سجاد افشاریان/ وای بر کم‌فروشان. احسان زیورعالم. چهارسوپرس

Ad placeholder

حاشیه‌ها و جنجال‌ها

در میان این تحریف‌ها، جنجالی هم به پا شده و کیومرث مرزبان نویسنده و طنزپرداز و زندان سیاسی سابق از طرف خودش و همسرش پگاه رسایی در اینستاگرام پستی گذاشت و مدعی شد که تئاتر «بک تو بلک» از روی داستانی که او به همراه همسرش در زندان نوشته ساخته شده.

مرزبان که در شهریور ۹۷ به دلایل سیاسی و عقیدتی دستگیر شده بود و در اسفند ۹۹ پس از گذراندن یک‌سوم از محکومیتش از زندان آزاد شد، در پست اینستاگرامش توضیح می‌دهد زمانی‌که زندان بوده همراه با پگاه همسرش رمان‌ها و عاشقانه‌های زیادی نوشته بودند. یعنی به این شکل که پشت تلفن می‌گفته و پگاه آن‌ور خط می‌نوشته است.  و پس از آزادی در محفلی خصوصی سجاد افشاریان داستان آن‌ها را شنیده و از آن‌ها خواسته تا با او همراهی کنند و داستان واقعی آن‌ها را به روی صحنه ببرند. بر این اساس قرار بوده که پگاه و کیومرث نویسنده اثر باشند و اثر مشترکشان به روی صحنه برود. سجاد افشاریان هم زیر همان پست در کامنتی، در پاسخ این ادعا را رد کرده است.

https://www.instagram.com/p/Cv91Y-iNpmc/?hl=de

البته مرزبان هیچ شکایت رسمی از او نکرده و صرفاً مدعی شده که او و همسرش هرچه دست‌نوشته و صدای ضبط شده داشتند به سجاد افشاریان دادند. حتی کیومرث مرزبان چند شبانه‌روز وقت می‌گذارد و دایره‌المعارفی از فرهنگ زندان و اصطلاحات حبس کشیدن برای او می‌نویسد. اما بعد از دادن تمام این دست‌نوشته‌ها و صداها تا مدتی خبری از سجاد افشاریان نمی‌شود. مدتی بعد اجرا به روی صحنه می‌رود و اسم آن‌ها به‌عنوان مشاوران متن روی کاتالوگ نوشته می‌شود. در ادامه هم نوشته که سجاد از امکانات خود برای به سکوت در‌آوردن رسانه‌ها استفاده کرده و علیه ما به دوستانی که پست ما را لایک کرده بودند، پیام داده است.

ترویج‌دهنده یأس

اما تاثیری که نمایش بک تو بلک روی مخاطب یا همان نوجوان عاصی و پرشوری که در خط مقدم مبارزه‌ خیابانی نقش‌آفرینی کرده، می‌گذارد چیست؟ بدون شک چیزی نیست جز اینکه وقتی از سالن نمایش آن‌هم در چهارراه ولیعصر یعنی مرکز تجمعات و اعتراضات بیرون می‌آید دچار یأس و افسردگی می‌شود. اینکه سرنوشتش ممکن است شبیه همین زندانی به زندان و شکنجه و نهایتاً خودکشی برسد.

در واقع سجاد افشاریان خواسته یا ناخواسته در دام نیرنگ حکومت افتاده و حکومت هم از او و نمایشش سواستفاده می‌کند تا بتواند این‌چنین شور و انرژی مبارزه و اعتراض را از  نوجوانان پرشور و فعال بگیرد. تاثیری که اگر به پیام‌ها و اظهارنظرات مخاطبان نمایش در شبکه‌های اجتماعی رجوع کنیم نمود آن را خواهیم دید. هرچند بسیاری از نوجوانان معترض و آگاه هیچ‌گاه مخاطب او و چنین سانتی‌مانتالیسم‌هایی نبوده و نیستند و همچنان با اعتراضاتشان در شبکه‌های اجتماعی، اجرای موسیقی و تئاتر زیرزمینی و… در حال مبارزه‌اند، اما هدف آن گروهی از نوجوانان و جوانان‌اند که هنوز به تصمیم نرسیده‌اند و یا چندان مصمم نیستند.