۸ مارس ۱۳۵۷ و در واکنش به اظهارات خمینی مبنی بر حجاب اجباری در ادارات، هزاران زن به شکلی غافلگیر کننده به خیابان میآیند و اولین جبهه مقاومت بر علیه رژیم اسلامی را تشکیل میدهند. تظاهرات شش روزه زنان در ایران در اسفند ۱۳۵۷ در اعتراض به حجاب اجباری انعکاس فراوانی در سطح جهان و بهطور خاص در بین فمینیستها و فعالان حقوق اقلیتهای جنسی در اروپا و آمریکا پیدا میکند.
در فرانسه، اخبار این تظاهرات در روزنامههای لوموند و لیبراسیون پوشش داده میشود و نشریه فمینیستی Histoire d’ellesنیز دادخواستی را منتشر میکند که گروهها و نشریات مطرح فمیستی نظیر مجله Questions Féministes (که از جمله اعضا و بینانگذاران صاحبنام آن میتوان از سیمون دوبوآر نام برد) آن را امضا میکنند:
همراه با زنان ایرانی حجاب را بسوزانیم و به خیابان برویم
مارس ۱۹۷۹
بخوانید و امضا کنید و به امضا دیگران برسانید.
به آدرس پستی مجله Histoire d’’elles پست کنید.
برای نخستین بار، زنان در جهان سوم اجازه نمیدهند برای یک انقلاب فدا شوند.
برای نخستین بار، زنان نمیپذیرند که به نام انقلابی که خود در آن نقش داشتند به زانو درآورده شوند. آنها صدای خود را به گوش دیگران میرسانند. در خیابان و به خطر ازدستدادن جانشان، فریاد میزنند که مبارزه علیه اربابان جدید و نظم جمهوری اسلامی ادامه دارد.
شورشی و آماده حمله ! آنها خیابان و حقوحقوقشان را پس میگیرند.
ما از آنها حمایت میکنیم.
در همه خیابانها و محلات تظاهرات کنیم و حمایتمان از زنان ایرانی را نشان دهیم. گردهمایی، تحصن، نشریه …. به راه بیندازیم.
امضاکنندگان:
Histoire d’elles, Paroles, Questions Féministes, La revue d’en face, Sorcières, Le temps des femmes, Librairie Carabosses, les Répondeuses, Editions Tierce, groupe de femmes latino-américaines
بیانه ۴۳ پیش فمینیستهای فرانسوی همچنان بهروز است و گویی در نسبت با خیزش «زن، زندگی، آزادی» نوشته شده است.
این در مورد اغلب اسناد فراموش شده خیزش شش روزه زنان صدق میکند، از جمله تراکتی که در تاریخ ۳۰ ماه مارس ۱۹۷۹ از سوی گروههای گی، لزبین و کوئیر در پاریس تهیه و توزیع شد:
زنان زندانی و همجنسگرایان کشته میشوند: از کدام انقلاب در ایران حرف مینیم؟
مارس ۱۹۷۹
در تمام دنیا همجنسگرایان مورد ستم واقع میشوند. در ایران، آنها را اعدام میکنند.
هیچ انقلابی نتوانسته است بدون زنان انجام شود؟ با وجود این، در تمام دنیا همه دولتهای انقلابی مردانه و دگرجنسگرا بودهاند.
زنان به خانههای دربستهشان بازفرستاده شدند. و همجنسگرایان به چوبه دار. ایران نیز از این سنت مستثنا نیست.
مردان همجسگرا تیرباران میشوند، زنان دوباره زندانی و از زبان و ژستهایشان محروم میشوند. لزبینها هم اگر تا حالا از خطر مرگ در امان ماندهاند، به خاطر آن است که اصولاً نفی و انکار شدهاند.
به عنوان زنان و مردان همجنسگرا، مبارزه زنان ایرانی و تمامی زنان با فالوسسالاری، پدرسالاری و نظم اخلاقی حاکم بر تمام جوامع مستقیماً به ما مربوط میشود. هلوکاست دهها هزار همجنسگرا در اردوگاههای کار اجباری نازیها همچنان با سکوت مواجه میشود، اما ما دیگر ساکت نمیمانیم.
نژادپرستی همجنسگراستیزانه راه را برای فاشیسم هموار میکند.
امضاکنندگان: گروههای لزبین، کمیته محلی همجنسگرایان، کمیته همنجسگرایان «ژون پارول»، گروه آزادیبخشی همنجسگرایان (PQ).
در ادامه روند حمایت فمینیستها در سرتاسر جهان از جنبش زنان ایران، در ۱۵ مارس همان سال «کمیته بینالمللی حقوق زنان» به ریاست سیمون دوبوآر تشکیل میشود. در روز ۱۹ ماه مارس، این کمیته هیئتی هیجده نفره متشکل از زنان خبرنگار، عکاس، نویسنده، روزنامهنگار، سینماگر، دانشگاهی و چهرههای سیاسی را به ایران اعزام میکند تا گزارشی از وضعیت حقوق زنان و مبارزات آنها در این کشور تهیه کنند. برای گفتگوی این هیئت با آیتالله خمینی شرطی وجود دارد: زنان روسری به سر کنند. هیئت اعزامی از طریق تلفن نظر سیمون دوبووآر را جویا میشود. پاسخ واضح است: هرگز.
همان روز کیت میلت، نویسنده همجنسگرا و فمینیست آمریکایی، که به دعوت فمینیستهای ایرانی برای روز جهانی زن در هشت مارس به ایران سفر کرده بود و همراه با گروهی دیگر از فمینیستهای اروپایی از نزدیک شاهد تظاهرات شش روزه زنان بود، به اتهام «تحریک ضد انقلاب اسلامی» از ایران اخراج میشود و به پاریس میرود.
در روز ۲۲ مارس، گردهمایی بزرگی در مرکز موتالیته در پاریس و در حمایت از زنان ایرانی با حضور کیت میلت و سیمون دوبووآر برگزار میشود. در این نشست، مستند «سال صفر»، که تنها فیلم ساختهشده از روزهای اعتراضات زنان در تهران است، به نمایش گذاشته میشود.
در حاشیه این نشست، برخی زنان ایرانی به دوبوآر خرده میگیرند که چرا در زمان شاه نسبت به وضعیت آنها دغدغه نشان نمیداد. دوبوار اما این اتهام را نمیپذیرد و توضیح میدهد:
«آنها [زنان] در آن زمان یک گروه خاص را تشکیل نمیدادند؛ و ما هم علیه تمام بدرفتاریهایی مبارزه میکردیم که تمامی قربانیان، فارغ از جنسیتشان، متحمل میشدند. اما امروز شرایط زنان به معنای واقعی کلمه و به طور خاص مطرح است و این چیزی است که احساسات ما را برمیانگیزاند. تا به امروز تمامی انقلابها از زنان خواستهاند مطالباتشان را در راه تحقق عملیاتی که اساساً یا منحصراً از سوی مردها هدایت میشود فدا کنند. من هم با کیت میلت و تمام رفقایم که در این لحظه در تهران هستند یک آرزوی مشترک دارم: که این انقلاب استثنا باشد، که صدای این نیمه دیگر جمعیت، یعنی زنان، شنیده شود. رژیم جدید نیز اگر امیال آنان را در نظر نگیرد و به حقوقشان احترام نگذارد، چیزی جز استبداد نخواهد بود.»