در راهروی کلینیک بیمارستان تخصصی زنانی که بسیار در تهران معروف است، منتظر نشستهام. از مدتها قبل بهصورت تلفنی و اینترنتی وقت گرفتهام و پیامکی دریافت کردهام که در آن همراه داشتن کارت ملی بیمار و همسر او الزامی عنوانشده است. بعد از مدت زمان طولانی سرانجام نوبتم میشود. به اتاق دکتر میروم. دکتر مشغول نسخه نوشتن در دفترچه بیمه زنی است که جلوی میزش ایستاده است. زن دیگری روی تخت معاینه دراز کشیده است. من سومین زنی هستم که در اتاق بهعنوان بیمار حضور دارم. دکتر دستش را به سمتم دراز میکند و دفترچه بیمهام را میگیرد و دوباره مشغول نوشتن برای زن قبلی میشود و خطاب به زن روی تخت میگوید حاضر شدی؟ زن جواب بله میدهد و دکتر به سمتش میرود.
بعد از چند دقیقه که با گیجی به حضور همزمان با چند زن دیگر در اتاق نگاه میکنم نوبت معاینهام میرسد. زنان دیگری به همان شیوه قبلی وارد اتاق میشوند. وقتی دکتر به سراغ دفترچه بیمهام میرود تا در آن دارو بنویسد خبری از دفترچه نیست. بعد از کمی جستوجو با لحن بیتفاوتی میگوید فکر کنم بیمار قبلی همراه با مدارکش اشتباهی دفترچهات را با خود برده است!
تجربه فوق، تجربه مشابهی است که بسیاری از زنان در کلینیکها و مطبهای دکتر زنان با آن بارها و بارها رو به رو شدهاند. زنانی که بدون داشتن هیچ حریم خصوصیای بهصورت فلهای مورد معاینه قرار میگیرند و مجبور میشوند جلوی بیماران دیگر در رابطه با خصوصیترین مسائل زندگیشان صحبت کنند. هیچ گلایهای پذیرفته نیست و در صورت اعتراض این جمله را میشنوی که میتوانی به مرکز دیگری مراجعه کنی. روال ما همین است که میبینی!
میخواستی بیشتر مراقبت کنی!
بر اساس ماده ۶۳۷ قانون مجازات اسلامی «هرگاه زن و مردی که بین آنها علقه زوجیت نباشد، مرتکب روابط نامشروع یا عمل منافی عفت غیر از زنا از قبیل تقبیل یا مضاجعه شوند، به شلاق تا ۹۹ ضربه محکوم خواهند شد و اگر عمل با عنف و اکراه باشد فقط اکراه کننده تعزیر میشود.» این ماده قانونی در حالی همچنان پابرجاست که به گفته رئیس مرکز تحقیقات ایدز، سن شروع تماسهای جنسی در ایران به ۱۳ تا ۱۴ سال رسیده است و افرادی با علائم اچآیوی با سن ۱۵ تا ۱۶ سال به این مرکز مراجعه کردهاند.
در این میان با توجه به فرهنگ مردسالار غالب در اکثر خانوادههای ایرانی از یکسو و قوانین سرکوبگرایانه ای که بیشتر زنان را نشانه گرفتهاند از سوی دیگر، بسیاری از زنان که سبک متفاوتی را برای زندگیشان انتخاب کردهاند، به دلیل داشتن رابطه جنسی پیش از ازدواج در هنگام مراجعه به دکتر زنان با انواع خشونتهای ساختاری رو به رو شدهاند.
سارا که از شهر کوچکی به تهران مهاجرت کرده است در خصوص مراجعه به دکتر زنان در شهر کوچکش میگوید:
«برای یک دختر رفتن به مطب دکتر زنان در آن شهر تنها با حضور مادر یا یکی از اقوام زن امکانپذیر بود و غالبا هم این حضور به دلیل به هم ریختن عادت ماهانه بود و بس. رابطه پیش از ازدواج برای دختران در آن شهر اساسا امری غیرممکن بود.»
سارا که اولین رابطه جنسی خود را در ۳۰ سالگی و پس از مهاجرتش به تهران تجربه کرده است در خصوص مراجعه به دکتر زنان در پایتخت میگوید:
«همیشه فکر میکردم اوضاع در این شهر بسیار متفاوت با شهر زادگاه من است؛ اما وقتی به دلیل بیماری زنان برای اولین بار در این شهر به دکتر مراجعه کردم فهمیدم که اینجا هم باید به هزار سوال بیربط جواب بدهی و بدترین توهینها را بشنوی. اولین سوالی که دکتر در هنگام ورودم پرسید این بود که آیا ازدواجکردهام یا نه. وقتی جواب نه دادم با تعجب ادامه داد پس برای چه آمدهای؟ هنگام توضیح مشکلی که داشتم با اخم نگاهم میکرد و در آخر وقتی از سوزش و دردی که داشتم گلایه کردم با لحن سرزنشگرانه ای گفت: میخواستی بیشتر مراقبت کنی!»
وقتی شبکههای مجازی صدای زنان میشوند
«دستت رو بردار… لعنت بهت… دفعه بعدی حامله نشو نکبت».
اینها جملاتی است که یک زن ۲۰ ساله هنگام زایمان از سوی پزشک یا مامایش میشنود. جملاتی که توسط زنی که در آن بیمارستان حضور داشته ضبط شده و در شبکههای مجازی موجی از بازگویی تجربیات مشابهی را به راه انداخته است. زنانی که از تجربیات زایمان خود نوشتهاند. از اینکه برای داشتن زایمان طبیعی یا سزارین توسط پزشکانشان بدون هیچ حق انتخابی تحتفشار بودهاند. زنانی که در هنگام زایمان برای رابطه جنسی و لذتی که تجربه کردهاند سرزنش شدهاند که چرا در هنگام زایمان نمیتوانند همانند زمان رابطه جنسی پاهای خود را باز کنند. جملاتی تکاندهنده که مطمئنا سالهاست زنان در سنین و نسلهای مختلف آن را شنیدهاند اما در نبود شبکههای اجتماعی مجالی برای بازگویی آن پیدا نکردهاند.
مهری ۶۰ ساله در خصوص تجربه زایمانش میگوید:
«درد زایمان که به سراغم آمد همسرم نبود که مرا به بیمارستان برساند. با کمک همسایهها به بیمارستان رسیدم. زنانِ در آستانه زایمان در اتاقی که پر از تخت بود به حال خود رها شده بودند. من را هم روی یکی از این تختها کنار بقیه زنها خواباندند. یکی جیغ میزد. یکی گریه میکرد. یکی التماس میکرد که به دادش برسند؛ اما پرستاران بدون هیچگونه همدردی و توجه به زنانی که بسیاری اولین زایمانشان را تجربه میکردند مشغول به کار خود بودند. میخندیدند و حتی در برخی از موارد زنانی که از درد به خود میپیچیدند را مسخره میکردند. زنی داد میزد دارم از درد میمیرم. کمکم کنید. پرستاری با لبخند به زن پوزخند زد نترس نمیمیری. روزی صد تا زن مثل تو میآیند و عربده میکشند و زنده از اینجا میزنند بیرون.»
مهری از تجربه زایمانش بهعنوان بدترین تجربه زندگیاش یاد میکند. تجربهای که حاضر نمیشود برای بار دوم آن را بیازماید.
مجرد یا متاهل، مساله این است
موضوع بهداشت و سلامتی جنسی در جامعه ایران که داشتن رابطه جنسی برای افراد مجرد همچنان تابو محسوب میشود، موضوعی چالشبرانگیز و درعینحال نگران کننده است. بسیاری از زنان و دختران مجرد در نبود آموزشهای جنسی تصور میکنند که مراجعه به دکتر زنان صرفا محدود به داشتن رابطه جنسی است و بس. بسیاری از زنان تا پیش از ازدواج به دکتر زنان مراجعه نمیکنند. آنها که رابطه جنسی پیش از ازدواج را تجربه کردهاند از ترس قضاوت و اطلاع دادن به خانوادههایشان از رفتن به پزشک زنان سرباز میزنند. بسیاری از زنان در نبود اطلاعرسانی صحیح از انجام تستهایی که زنان باید بهطور دورهای انجام بدهند بیخبر هستند.
پاپ اسمیر یا آزمایش غربالگری سرطان دهانه رحم یکی از این آزمایشهای دورهای است که زنان بالای ۲۰ سال و زنان فعال به لحاظ جنسی در صورت نداشتن علامت جدی و به تشخیص پزشک باید هر سه سال یکبار این تست را انجام بدهند. در ایران اما انجام تست پاپ اسمیر برای زنان بخصوص زنان مجرد به این راحتیها نیست. همین چند وقت پیش بود که موضوع انجام پاپ اسمیر توسط زنان مجرد در شبکههای مجازی مورد بحث قرار گرفت و بسیاری بخصوص زنانی که ساکن شهرهای کوچک بودند عنوان کردند برخی از پزشکها یا مراکز بیمه، اطلاعات آزمایشهای زنانی که ازدواج نکردهاند را در اختیار خانوادههایشان قرار میدهند. هرچند که بعد از مطرحشدن این مباحث، ناهید خدا کرمی، رئیس انجمن علمی مامایی ایران و عضو کمیسیون سلامت شورای شهر وقت در گفت و گو با خبرگزاری ایلنا درباره استعلام تاهل برای انجام تست پاپ اسمیر این موضوع را رد کرد و گفت نتایج تست زنان نباید در اختیار هیچکس جز فرد قرار بگیرد.
براساس قوانین متمرکز بر رابطه پزشک و بیمار، افشای اطلاعات و اسرار بیمار توسط پزشک خلاف قانون است و مطابق با ماده ۶۸ قانون مجازات اسلامی این افشای اطلاعات بیمار میتواند تا یکسال برای پزشک زندان به دنبال داشته باشد.
دکتر خوب شهرت را بشناس
موج افشاگریهای زنان در خصوص خشونتهای کلامی و روانی که در مراکز پزشکی بخصوص مطب دکتر زنان با آن روبهرو هستند، موضوعاتی است که در چند سال اخیر و در بازههای مختلف در صدر مباحث مرتبط با زنان قرار گرفتهاند. زنانی که از تجربه معاینات دستهجمعی خود با دیگر زنان نوشتهاند. زنانی که روایتگر روزهای پراضطراب و پراسترس خود برای دسترسی به سقطجنین ایمن بودهاند. زنانی که از تجربه زایمان و تولد کودکهایشان نوشتهاند. زنان مجردی که چالشهای سبک زندگی که انتخاب کردهاند را در محیطهای پزشکی برشمردهاند و…
در کنار تمام روایتها و خشونتهای دردناکی که زنان به دلیل جنسیتشان تجربه کردهاند، زنانی هم بودند که برای در امان ماندن زنان دیگر یا نسل جدید زنانی که از راه خواهند رسید شروع به انتشار اسامی دکترها، مراکز و بیمارستانهایی کردند که با احترام به حریم شخصی آنها، رفتاری حرفهای و بدون قضاوت داشتهاند. زنانی که میدانند در نبود کمکهای حکومتی باید خود دستبهکار شوند و به یاری یکدیگر بشتابند.