با آغاز خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان و نامعلوم بودن نتیجه مذاکرات صلح بین دولت افغانستان و نیروهای طالبان، وضعیت زنان افغانستان بیش از همیشه در خطر قرار گرفته است.
افزایش خشونتها و ناتوانی دولت در مهار طالبان، احتمال تشکیل امارت اسلامی را شدت بخشیده و در چنین وضعیتی زنان بیش از همه گروهها در خطر هستند.
بر اساس آخرین گزارش امنیتی ایالاتمتحده، پیشرفت در زمینه حقوق زنان در افغانستان ممکن است با عقبنشینی نیروهای آمریکایی و بینالمللی در معرض خطر باشد، حتی اگر طالبان کاملاً قدرت را در دست نگیرند.
عطیه مهربان فعال زنان ساکن افغانستان در گفتگویی در این ارتباط میگوید: «با وجود اینکه بسیاری از دختران کشته شدند، بسیاری از دختران حاضر در رسانهها به عنوان هدف مورد حمله قرار گرفتند اما باز هم جرات میکنند، جسارت میکنند و کار میکنند. بسیاری از آنها میگویند در هر شرایطی باشد، ما مجبور هستیم کار کنیم و عقبنشینی راهحل نیست. هدف آنها این است که ما عقبنشینی کنیم و اگر ما این کار را انجام دهیم آنها به هدفشان رسیدهاند.»
متن کامل مصاحبه با عطیه مهربان را در ادامه میخوانید.
افغانستان، ۲۰ سال پس از طالبان
دقیقا ۲۰ سال از حمله آمریکا به افغانستان و سقوط دولت طالبان گذشته است. تصویر کلی وضعیت زنان افغانستان ۲۰ سال پس از سقوط طالبان به چه شکل است؟
وقتی آمریکاییها به افغانستان حمله کردند من در تنها ولایتی که تحت حکومت طالبان نبود، زندگی میکردم؛ ولایت بدخشان. در آن ولایت مکتب بود و دخترها به مکتب میرفتند. من کلاس چهار بودم که آمریکاییها به افغانستان آمدند. بر اساس تصویر کلی که ما میبینیم و تصویری که رسانهها برای ما روایت میکنند، کلا در دوران طالبان تمام افغانستان خالی از زن شده بود. مکتب و دانشگاهی برای دخترها وجود نداشت. در کوچه و خیابان زنی را نمیدیدید. حتی در کلینیک هم شما زنی را چه به عنوان مریض و چه به عنوان دکتر نمیدیدید.
۲۰ سال بعد از ورود نیروهای بینالمللی به افغانستان و شکلگیری یک دموکراسی نیمبند، اکنون با تغییر قوانین و حمایت از زنها و اعمال تبعیض مثبت در افغانستان روبرو هستیم که مثلا سبب شد زنها به پارلمان راه پیدا کنند و حالا به یک شکلی اجباری حتما باید ۲۵ درصد پارلمان را زنها تشکیل میدهند. در تمام ادارات حکومتی وضعیت به همین شکل است. الان در سال ۲۰۲۱ آمار نشان میدهد که چهار میلیون دختر به مکتب میروند و بیش از صد هزار دختر دیگر در دانشگاه مشغول تحصیل هستند، نزدیک به ده هزار زن در نیروهای نظامی و صد و چهار هزار زن در خدمات ملکی کار میکنند.
اینها رقمهایی است که اصلا قابل مقایسه با زمانی که طالبان در سال ۲۰۰۱ روی کار بودند، نیست. یک نکته متفاوت دیگر این است که طالبان شرایط امروز زنان افغانستان را با سال ۱۹۹۲ و قبل از شروع جنگهای داخلی مقایسه میکنند. اما به نظر من شرایط امروز اصلا با آن زمان قابل مقایسه نیست.
شرایط امروز با سال ۹۲ و قبل از شروع جنگهای داخلی چه تفاوتی دارد؟
در سال ۱۹۹۲ بیشتر زنها تنها در کابل درس میخواندند و به دانشگاه میرفتند. آمار در آن زمان یک رقمی بود که با امروز اصلا قابل مقایسه نیست. دانشگاههای خصوصی در افغانستان وجود نداشت و تنها زنهایی در نیروهای دولتی حضور داشتند که نزدیک به احزاب کمونیستی بودند. اما امروز شرایط به صورتی است که اکثر دخترهایی که شرایطش را دارند و در منطقه آنها مکتب است، به مکتب و دانشگاه میروند و کار میکنند. امروز شرایط اصلا با آن زمان قابل مقایسه نیست.
در تصویر کلی میتوانیم بگوییم که ۳۰ سال از زنهای افغانستان در سطح کلان و در بسیاری جاها استفاده نشده است. خصوصا در مناطق دوردست که امنیت نبوده است. ما در این مدت رشد نامتوازنی را بین شهرها و مناطق روستایی افغانستان شاهد بودهایم.
تفاوت وضعیت زنها در روستاها و مناطق دورافتاده با شرایط زنان شهرنشین در چیست؟
در شهرها زنها به مکتب رفتهاند، به دانشگاه رفتهاند، از بورسهای خارجی استفاده کردهاند، سفرهای خارجی رفتهاند و کتاب خواندهاند. به این صورت ما با یک شکاف طبقاتی در سطح سواد در افغانستان روبرو هستیم.
متاسفانه چند روز پیش دولت افغانستان اعلام کرد که ما مجبور هستیم تعدادی از مضامین درسی که نزدیک به هم هستند را ادغام کنیم، چون معلم به تعداد کافی نداریم. اما مثلا در ولایتی که من در آن متولد شدهام، بیش از چند هزار زن داوطلب هستند معلم مکتب شوند اما زمینه برای آنها فراهم نیست. اما در ولایتهای جنوبی افراد بسیار کمی پیدا میشوند که بخواهند در مکتب معلم شوند یا در کلینیکها کار کنند.
شکاف طبقاتی در سطح سواد
شرایط در بخشهایی که در دست طالبان بوده، به چه صورت است؟
در مناطقی که امنیت نبوده یا در دست طالبان بوده، مکتبی برای دختران وجود نداشته و زمینه درس خواندن و کار کردن برای زنها فراهم نبوده است. اما به صورت کلی اگر نگاه کنیم یک تغییر بزرگ در افغانستان اتفاق افتاده است. با تمام شرایط بدی که وجود دارد، اکنون هزاران زن هستند که روزانه در ولایتهای مختلف درس میخوانند و کار میکنند.
با وجود اینکه بسیاری از دختران کشته شدند، بسیاری از دختران حاضر در رسانهها به عنوان هدف مورد حمله قرار گرفتند اما باز هم جرات میکنند، جسارت میکنند و کار میکنند. بسیاری از آنها میگویند در هر شرایطی باشد، ما مجبور هستیم کار کنیم و عقبنشینی راهحل نیست. هدف آنها این است که ما عقبنشینی کنیم و اگر ما این کار را انجام دهیم آنها به هدفشان رسیدهاند.
همانطور که خود شما اشاره کردید ما در افغانستان شاهد یک شکاف هستیم. شرایط زنان در شهرها با شرایط زنان در مناطقی که طالبان نفوذ دارند یا حکومت میکنند، کاملا متفاوت است. با توجه به این شکاف و با توجه به قدرت طالبان در طول سالهای اخیر، نتایج مذاکرات صلح و خطراتی که زنان را مورد تهدید قرار میدهد، توان زنان برای مقابله با طالبان در چه حدی است؟
توان سختافزاری ما اصلا قابل مقایسه با طالبان نیست. طالبان در طول سالهای اخیر، دولت افغانستان و نیروهای بینالمللی را به شکلی تحت تاثیر قرار دادهاند.
هدف طالبان گسترش خشونت و ترساندن مردم است. اصلا برای طالبان فرق نمیکند که شما چه کاره باشید. طالبان نشان دادهاند که اصلا برایشان مهم نیست شما به عنوان زن یا فعال مدنی یا کسی که در مکتب درس میخواند کشته میشوید. حتی برای طالبان مهم نیست که شما به عنوان یک ملا کشته میشوید. چون هدف طالبان پخش وحشت است و برای آنها اصلا چگونگی این امر فرقی نمیکند. با وجود این شرایط، قدرت آنها بیشتر شده است چون جامعه افغانستان هنوز یک جامعه بسیار بسته، ایدئولوژیک و مذهبی است.
بحث اصلی هم طالبان نیست. طالبان متاسفانه بخشی از واقعیت جامعه افغانستان است. مشکل اصلی کسانی هستند که به آنها باور دارند و برای آنها میجنگند. جدا از اینکه طالبان در خارج از افغانستان توسط چه کسانی حمایت و چطور از لحاظ مالی تامین میشوند، متاسفانه اکثریت آنها مردم خود افغانستان هستند.
از لحاظ سختافزاری اصلا زور ما و توان طالبان قابل مقایسه نیست و وضعیت جنگ اگر ادامه پیدا کند، شرایط سختتر خواهد شد. به این دلیل که آدم در شرایطی قرار میگیرد که از خودش میپرسد آیا این فعالیتی که من دارم انجام میدهم ارزشش را دارد که جانم را از دست بدهم؟ شاید ارزشش را بعضی وقتها داشته باشد اما فکر میکنید آیا تاثیرگذاری خود را دارد؟ من اگر اینجا جان خودم را از دست بدهم، واقعا چقدر تأثیر دارد؟
متاسفانه در سال گذشته تعداد زیادی از خانمهای خبرنگار کشته شدند اما تنها تاثیری که داشت چند پیام تسلیت بود. حتی تاثیر آن بر نشست گفتوگوهای صلح هم نبود که ما ببینیم مثلا تعداد زنان در این گفتگوها بیشتر شده است. در شروع مذاکرات در قطر 4 زن برای گفتگو با طالبان به آن کشور رفتند اما در آخرین دور مذاکرات که میان رهبران طالبا و سیاسیون طرف جمهوری اسلامی افغانستان در مسکو اتفاق افتاد تنها یک زن در میز مذاکره حضور داشت.
با توجه به این شرایط اگر شرایط جنگ ادامه پیدا کند، ما بیشتر آسیبپذیر هستیم اما اگر گفتوگوها نتیجه بدهد و به توافقی دست پیدا کنند، ممکن است وضعیت برای زنان متفاوت باشد.
وضعیت زنان بعد از خروج نیروهای خارجی
با توجه به اینکه طالبان کنترل برخی از مناطق افغانستان را در دست دارد، وضعیت زنان بعد از خروج نیروهای خارجی به چه شکلی خواهد بود؟
متاسفانه خروج نیروهای خارجی هم برای دولت افغانستان یک فرصت است و هم برای طالبان. طالبان که فکر میکنند به یک توافقی با آمریکاییها دست پیدا کردهاند و آمریکاییها از حکومت افغانستان حمایت نمیکنند و آنها زودتر میتوانند حکومت را شکست بدهند. در حکومت هم فساد گسترده در جریان است، به دلیل اینکه اکثریت آنها هیچ تعهدی به افغانستان ندارند. اکثریت کسانی هستند که خودشان و خانوادهشان تابعیت اروپایی و آمریکایی دارند و فقط میخواهند ببینند چقدر دیگر میتوانند خون و جان مردم افغانستان را غارت کنند و این پولها را به خارج انتقال دهند. به همین دلیل برایشان یک فرصت است و چون دیگر نظارتی بر اینها نیست خوشحال هستند. دیگر خود حکومت میتواند تصمیم بگیرد که امنیت کجا را حفظ کنند و کجا را اجازه دهند که طالبان در دست داشته باشد.
تنها نسلی که نگران است، نسلی است که بعد از ۲۰۰۱ درس خوانده و به مکتب و دانشگاه رفته است. به این دلیل که متاسفانه ارزشهایی که به آنها ارزشهای ۲۰ سال اخیر گفته میشود، ارزشهایی است که در جامعه افغانستان نهادینه نشده است. یک چیز از پایین به بالا نبوده که حالا بگوییم با رفتن کسی تغییر نمیکند. متاسفانه چیزی بوده که از بالا به پایین اتفاق افتاده و شاید از اول هم اشتباه بوده و باید داخل جامعه بیشتر کار میشده است. اکثریت کسانی که در حکومت هستند هم نه تعهدی به حقوق بشر و نه آزادی بیان دارند.
در سالهای گذشته تعداد زیادی از زنان در سطح رهبری وزارت خانه ها از جمله وزارت های امنیتی داشتیم که حالا برکنار شده اند.
آیا اصلاحاتی که در این سالها انجام شده، برای تغییر شرایط زنان افغانستان کافی بود؟
یک مورد که ما سالانه شاهد آن هستیم افزایش بیشتر خشونتها علیه زنان است. من فکر میکنم دلیل این مساله بیشتر این است که انجیاوهایی که در این سالها برای حقوق زنان کار کردند، هدف را خود زنان قرار دادند. حال آنکه عامل اصلی خشونتها، مردان بودند. آگاهی زنان در طول این سالها بیشتر شده و به شکلی ایستادگی زنان در دانشگاه، خانواده و جامعه در مقابل کسانی است که هیچ تغییری در ذهنیت آنان ایجاد نشده است. یکی از کارهایی که باید انجام میشد و نشد این بود که در کنار زنان باید به مردان هم آموزش داده میشد.
از سوی دیگر بخش ایدئولوژیکتر جامعه کمتر مورد توجه قرار گرفتند. برای خارجیها بحثهای محتوایی ارزش نداشت و پولهای بسیار هنگفتی خرج شده اما چیزی که دیدیم به اندازه آن نبوده است. مثلا قانون منع خشونت علیه زنان در افغانستان تصویب شده اما نقطه ناامیدی آنجاست قاضیهایی که در این محاکم وجود دارند و باید این قانون را رعایت کنند، به آن باور ندارند. قاضی که بر طالب مباح دم است و طالبان فکر میکند که باید او را بکشند، در موضوع زنان با طالبان یک تفکر دارد. حتی پلیسی که باید این قوانین را اجرا کند هم همان تفکر را دارد.
دولت و نیروهای سیاسی هم همین دیدگاه را نسبت به زنان دارند؟
نیروهای امنیتی افغانستان هم با طالبان در مورد زنان چندان تفاوت دیدگاه ندارند. ارزش هایی که به آنها اشاره شد برای نیروهای افغانستان که در مقابل طالبان می جنگند چندان واضح نیست. چون اکثریت اردوی افغانستان بیسواد است. وقتی من با تعدادی از آنان که بعد از 3 تا 6 سال جنگ با طالبان به خانه برگشته اند صحبت کردم هیچ دیدگاه واضحی در مورد زن، دموکراسی، آزادی بیان و جمهوریت ندارند. دیدگاهشان در مورد زنان دیدگاه سنتی است که از جامعه گرفته اند. دیدگاهی زن ستیزانه.
نظر مردم افغانستان در مورد سفر طالبان به تهران و ارتباط جمهوری اسلامی با طالبان چیست؟
برای من و شهروندان عادی افغانستان که از طالبان متضرر میشویم، هر حکومت و گروهی که با طالبان ارتباط داشته باشد به نفع مردم افغانستان نیست و به نفع گروه طالبان است.
شاید کشورها نظر به شرایطی که دارند، اقتضا کند با بعضی گروهها بنشینند و توافق انجام دهند حال آنکه آمریکاییها با طالبان توافق انجام دادند و حالا طالبان هم پیمان آنها هستند. اما مردم نظر مثبتی در مورد این موضوع ندارند. حالا در افغانستان، طالبان را به حمایت گروههای خارجی متهم میکنند و میگویند طالبان از سوی پاکستان و ایران حمایت میشوند. پیش از این فقط پاکستان را میگفتند اما حالا پاکستان و ایران هم ردیف هم در حمایت از طالبان هستند. خصوصا بعد از مطرح شدن مساله فاطمیون و استفاده از مهاجرین افغان مردم در مورد جمهوری اسلامی بیشتر بدبین شدهاند.
منبع: بیدار زنی