۲۶ اردیبهشت ۹۵ در میان ۵۰ آدم خوشحالی که در قاب عکس یادگاری سریال شهرزاد ایستاده بودند، جوان ریشویی رو به دوربین لبخند میزد؛ هادی رضوی، داماد محمد شریعتمداری. کنارش رفیقش محمد امامی بود، آنها مادرخرج سریال شهرزاد بودند، البته از جیب بانک سرمایه.
در پرونده بانک سرمایه، علاوه بر هادی که ۲۰ سال زندان گرفت، عمار صالحی، فرزند فرمانده سابق ارتش و خواهرزاده شریعتمداری ۱۰ سال زندان گرفت. شایعاتی درباره فاطمه صالحی، خواهرزاده شریعتمداری، مجید شایسته (داماد قرائتی و پسرخاله شریعتمداری)، رضا و امیرحسین برادر و پسر شریعتمداری هم مطرح است.
محمد شریعتمداری که حالا در آستانه ۶۰ سالگی است، سابقه انقلابی ندارد. خانوادهاش سیاسی و مذهبی بودهاند ولی پس از انقلاب زور و نفوذ خاصی نداشتند. نه تحصیلات خاصی دارد، نه پرنسیب، سخنران خوبی هم نیست، بی هیچ جذبه و کاریزمایی. اما یک سرمایه ویژه دارد: امنیتی است و معتمد دفتر رهبر.
برخی رسانهها نوشتهاند مدیر مدرسه علوی که خمینی پس از ورود به ایران در آن ساکن شد، مهدی شایسته، شوهر خاله محمد شریعتمداری بوده و به لطف این ارتباط خانوادگی، او به حلقه انقلابیون راه یافت ولی اتفاق مهمتر برای او زمانی رخ داد که کمیتههای انقلاب تاسیس شد.
رئيس کمیته محمدرضا مهدویکنی شد که از قدیم با نورالدین شریعتمداری، پدر محمد شریعتمداری آشنایی داشت. این آشنایی سبب شد که شریعتمداری ۱۸ساله عضو کمیته مرکزی شود و سوار بر ماشین کمیته در خیابانهای تهران گشت بزند و به ماموران دیگر آموزش دفاع شخصی بدهد.
دو سال بعد وقتی مهدوی کنی راهی نخستوزیری شد، او را با خود برد و در معاونت امور انقلاب مشغول شد و اندکی بعد هم از اطلاعات نخستوزیری سر درآورد، در قامت معاون اداری و مالی.
در دوران حضورش در دفتر نخستوزیری، او و چهرههایی چون خسرو قنبری و سعید حجاریان در جلسات اخلاق اطلاعاتی با حضور محمد محمدی ریشهری شرکت میکردند که نقش «مجتهد» را برای نیروهای اطلاعاتی داشت. شریعتمداری میگوید رابطه «شاگرد و استادی» با ریشهری را از همان دوران آغاز کرد.
ریشهری در آن روزگار حاکم شرع دادگاه ارتش بود. در دادگاههای ارتش یک چهره دیگر هم حضور داشت: محمد محمدی گلپایگانی که هم در دادگاه نظامی ارتش سمت داشت و هم در عقیدتی سیاسی ارتش بود. او در اطلاعات نخستوزیری هم معاون پشتیبانی بود.
سال ۶۳ که ریشهری وزیر اطلاعات شد، برخی نیروها را با خود به این نهاد برد، از جمله محمدی گلپایگانی و شریعتمداری. محمدی گلپایگانی معاون اداری شد و دستیار ریشهری. محمد شریعتمداری، معاون مالی شد و خزانهدار ریشهری. علی اصغر حجازی هم معاونت اطلاعات خارجی شد.
تیم ریشهری تا سال ۶۸ در وزارت اطلاعات قدرتنمایی میکرد و بعد رفتند دفتر خامنهای. رهبر با شخص ریشهری میانه خوبی نداشت ولی تیمش را برد دفتر خودش. محمدی گلپایگانی شد رئيس دفتر و علی اصغر حجازی شد معاون سیاسی و امنیتی. آنها محمد شریعتمداری را با خود به دفتر خامنهای بردند.
یک سالی از حضور شریعتمداری در دفتر رهبر نگذشته بود که به دستور خامنهای، مسئول تشکیل «معاونت نظارت و حسابرسی» شد. این معاونت مسئول نظارت بر نهادهای اقتصادی تحت نظر رهبر بود و تأمین بخشی از هزینههای دفتر رهبر را بر عهده دارد، نقشی مثل «دیوان محاسبات» و «خزانهدار».
شریعتمداری تا سال ۷۶ در این سمت ماند. خودش میگوید خامنهای بارها از کارش ابراز رضایت کرده و یک مجموعه اسکناس عیدی، از ۲۰ تومانی تا هزار تومانی از خامنهای به یادگار دارد. او در این دوران عضو «هیات امنای اموال در اختیار ولی فقیه» و مسئول «ستاد اجرایی فرمان امام» هم شد.
رفت و آمد شریعتمداری به دفتر خامنهای سبب نشد ارتباطش را با ریشهری قطع کند. ریشهری وقتی از وزارت اطلاعات رفت، تولیت «عبدالعظیم حسنی» شد که زیرمجموعههای اقتصادی چون «گروه سرمایهگذاری ری» داشت. شریعتمداری عضو هیات امنای این گروه و مباشر اقتصادی ریشهری در این مجموعه بود.
سال ۷۴ ریشهری هوس سیاستورزی کرد و «دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی» را راه انداخت که شریعتمداری عضو اصلیاش بود. ریشهری حتی رویای ریاست جمهوری هم داشت ولی در انتخابات ۷۶ به سختی شکست خورد، حزب نورسیدهاش هم بر باد رفت ولی آفتاب اقبال یک نفر از اعضای حزب تابیده بود.
دوستان دوران اطلاعات نخستوزیری محمد شریعتمداری حالا مهرههای اصلی پشت پرده دولت خاتمی شده بودند و راه او برای ورود به هیات دولت اصلاحطلب باز شده بود. کوچ شریعتمداری از دفتر خامنهای به دولت خاتمی، دایره ارتباطات او را گسترده کرد و یکی از رابطان بیت و دولت هم شد.
به واسطه همین روابط بود که آبان ۸۲، وقتی خاتمی میخواست نمایندهای از جانب خودش به زندان بفرستد تا با زندانیان سیاسی دیدار کند یا نمایندگانی بفرستد که نمایندگان متحصن مجلس ششم را قانع کند، محمد شریعتمداری انتخاب اولش بود. تلاشهای او فایده مهمی نداشت ولی برای خودش خوب بود.
در دولت احمدینژاد، شریعتمداری در مجموعههای اقتصادی ریشهری بیشتر متمرکز بود. تیر ماه ۸۵ هم خامنهای شورای راهبردی سیاست خارجی را تشکیل داد و شریعتمداری که هیچ سابقه دیپلماتیکی نداشت را به عنوان یک عضو آن منصوب کرد، انتصابی که معنایش تداوم اعتماد رهبر به او بود.
شریعتمداری در دهه گذشته حتی هوس ریاست جمهوری کرد و خود را پرچمدار اعتدالگرایی خواند ولی کسی تحویلش نگرفت و در نهایت سهمش معاونت اجرایی و وزارت صنعت و رفاه دولت روحانی شد. بسیاری از مناصب او تناسبی با سوابقش ندارند ولی با روابط او متناسب هستند.
اوج این روابط آبان ۱۳۹۷ در جلسه رای اعتماد مجلس به شریعتمداری برای وزارت رفاه بود. معاونت وزارت اطلاعات نامه داد شریعتمداری در فساد واردات خودرو شریک بوده، کسی اهمیت نداد، مجلس به او رای اعتماد داد و چند روز بعد وقتی خبرنگاری گزارش وزارت اطلاعات را منتشر کرد، بازداشت شد.
این سالها خیال شریعتمداری با جاهطلبی و بازیهای خطرناک داماد و خواهرزادههایش اندکی مکدر شده ولی نه آنقدر که او را از اسب قدرت بیاندازد. پشتش به حمایت امنیتیهای بیت خامنهای گرم است و کسی سراغ او نمیرود. شریعتمداری نمونه عالی پدرخوانده مافیای فاسد حکومت ایران است. پایان.
- لینک این مطلب در تریبون زمانه