یادم میآید بچه که بودم افتخار میکردم به شهری که در آن به دنیا آمدهام؛ همدان. به همکلاسیهایم فخرفروشی میکردم که من در اولین پایتخت ایران در زمان مادها یعنی هگمتانه به دنیا آمدهام. از شما چه پنهان سالها بعد و هنوز هم وقتی در بین دوستان غیر ایرانیام هستم، هنوز هم سینه سپر میکنم وقتی حرف از پرسپولیس و ارگ بم میشود یا از شعر و هنر ایران. فکر میکنم این حس مشترک همه ایرانیان و حتی همه انسانهاست که به سرمایه فرهنگیشان عشق بورزند. برای همین است این روزها خون همه از تهدیدهای ترامپ برای از بین بردن مراکز فرهنگی ایران به جوش آمده است.
در جنگ ایران و عراق، در کنار همدردی برای هموطنانی که جان عزیزشان را به خاطر جنگ خانمانسوز از دست میدادند، چقدر نگران بودیم که مبادا صدام حسین آثار تاریخی و باستانیمان را هدف خشم جنونآمیزش قرار دهد.
حالا دوباره همان شرایط پیش آمده است و باز خشم و نفرت و تهدید سیاستمدار دیگری، ترامپ، مراکز فرهنگی ایران را نشانه گرفته است. در حالی که آثار فرهنگی و تاریخی در هر کشوری قرار داشته باشند نزد مردم آن کشور امانتند. این آثار متعلق به جهان بشری است نه یک محدوده خاص از آن. سیوسه پل اصفهان فقط مال اصفهانیها و ایرانیها نیست، این بنای زیبای تاریخی متعلق به جهان انسانی است. همینطور بسیاری از آثار و مراکز فرهنگی و باستانی دیگر.
هنوز دل بسیاری از مردم جهان از تخریب #مجسمه_تاریخی_بودا در افغانستان و به دست تعصب ایدئولوژیک و جهل طالبان به درد میآید.
به همین ترتیب ما ایرانیها باید از تخریب آثار فرهنگی و تاریخی سوریه در جنگ داخلی این کشور هم غمگین و هم شرمگین باشیم. چرا که حاکمان رژیم ایران نیز با حمایت از بشار اسد که منجر به ادامه جنگهای داخلی در سوریه شد، همین نقش را در از بین بردن بخشی از آثار فرهنگی و تاریخی سوریه داشت.
سیاستمداران نه غصه فرهنگ و تاریخ را میخورند نه حتی نگرانند که تاریخ از آنها چگونه یاد میکند. بخشی از آثار فرهنگی و باستانی ایران طی چهار دهه گذشته به دلیل فساد حکومتی غارت و دزدیده شده یا با سوء مدیریت تخریب شده. و حالا هم نوبت تهدید رئیس جمهوری امریکا است که تهدید به تخریب آن کرده.
در تبادل خشم و نفرت و انتقام و جاهطلبی هر دو طرف ایرانی و امریکایی، که هیچکدام مورد تایید من نیستند، قلبم برای خانهای که در معرض خطر است میزند. دوست ندارم تصور کنم روزی را ببینم که باشم و پرسپولیس و طاق بستان و غار علیصدر نباشد، که ایران نباشد. این به معنی نیست که ناسیونالیسم چشم ما را کور کرده است. نه! این ناسیونالیسم کور نیست بلکه رسم امانتداری #نمادهای_فرهنگی است. این خاک، این طبیعت و این تاریخ و فرهنگ این روزها بیشتر از همیشه در معرض تهدید است. این ناسیونالیسم کور نیست، نگرانی برای از بین رفتن این امانت است.
وگرنه مراکز فرهنگی فقط نمادند. نمادهایی از فرهنگ، ادبیات، هنر و تمدن. آرامگاه حافظ جز سنگ و خاک چیزی نیست، آنچه که حافظ و سعدی و فردوسی و هگمتانه و ارگ بم را مهم کرده، فرهنگ، ادبیات و هنری است که سیاستمداران بدانند آنها قابل کشتن نیست!
لینک این مطلب در تریبون زمانه
منبع: تلگرام شیرین عبادی
شیرین عبادی هنوز یک توضیح به مردم ایران بدهکار است که چرا در نشست تجزیهطلبان شرکت کرد.
چرا با ویرانیطلبان همنوایی میکند؟
بابک / 08 January 2020