اکبر گنجی − مسئله‌ی اشغال سرزمین‌های فلسطینی و ستمی که بر آنها رفته است، از ابتدای انقلاب در شکل بس رادیکالی دنبال شد. آیت الله خمینی بارها از نابودی اسرائیل سخن گفت. جانشین او نیز همین خط را دنبال کرد. به عنوان نمونه، آیت الله خامنه‌ای در آخرین مورد در ۲۵/۵/۹۱ گفت :

“قطعاً فلسطین به دست مردم فلسطین برخواهد گشت و این زائده‌ى دروغى و جعلى از صحنه‌ى جغرافیا محو خواهد شد؛ در این تردیدى نیست”.
 
جمهوری اسلامی از همان ابتدا با مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل نیز برای خود هویت سازی کرد، هویتی که مبنای آن  دفاع از فلسطینیان و مخالفت با موجودیت اسرائیل بود. در چنین بستری محمود احمدی‌نژاد خود را به عنوان پرچمدار این دیدگاه قلمداد کرد. احمدی‌نژاد در سخنرانی قبل از خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران – ۲۷/۵/۹۱- دوباره به تکرار مدعیات خود درباره‌ی آمریکا و اسرائیل پرداخت. اگر توهمات او را نادیده بگیریم، چند نکته هنوز در خوربحث است.
 
اول- دروغ گویی: دروغ مدعای کاذب است، اما هر سخن کاذبی دروغ نیست. فردی که پزشک نیست و درباره‌ی بیماری شخصی اظهار نظر کرده و مدعایش نادرست از کار در آمده، دروغ نگفته است. مدعای کاذب او ناشی از عدم آگاهی و تخصص است. دروغ گزاره‌ی کاذب به قصد فریب است. به سه نمونه‌ی زیر در سخنان احمدی‌نژاد بنگرید:
 
− “صهیونیست‌ها در تعلیمات نژادپرستانه‌ی خود، فقط خودشان را انسان می‌‌دانند و سایر ملت‌ها را در زمره‌ی حیوانات به حساب می‌‌آورند.”
− “صهیونیست‌ها چپاول ثروت و نوامیس ملت‌ها را آزاد می‌‌شمارند و آن را تبلیغ می‌‌کنند و آموزش می‌‌دهند.”
− “امروز مقابله‌ی با موجودیت رژیم صهیونیستی صیانت از حقوق انسانی همه‌ی انسان‌ها و باز کردن راه برای نجات بشریت از استکبار و فقر و همه‌ی بدبختی‌ها است.”
 
جمهوری اسلامی از همان ابتدا با مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل نیز برای خود هویت سازی کرد، هویتی که مبنای آن  دفاع از فلسطینیان و مخالفت با موجودیت اسرائیل بود. در چنین بستری محمود احمدی‌نژاد خود را به عنوان پرچمدار این دیدگاه قلمداد کرد. احمدی‌نژاد در سخنرانی قبل از خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران – ۲۷/۵/۹۱- دوباره به تکرار مدعیات خود درباره‌ی آمریکا و اسرائیل پرداخت.
این نوع دروغ گویی‌ها آیا کارکردی هم دارد؟ آیا کسی این مدعیات کاذب را باور خواهد کرد و فریب آنها را خواهد خورد؟ چه کسی باور می‌کند که “صهیونیست‌ها” همه‌ی ملت‌ها جز خودشان را حیوان به شمار می‌آورند؟ چه کسی باور می‌کند که صهیونیست‌ها چپاول ثروت و نوامیس ملت‌ها را آزاد می‌شمارند؟ اگر گفته بود “صهیونیست‌ها چپاول ثروت و نوامیس فلسطینیان را آزاد می‌شمارند”، حداقل قابل شنیدن بود.
 
دوم- سیطره‌ی جهانی صهیونیسم: سیمایی که احمدی‌نژاد از جهان به تصویر می‌کشد، یک نمای زیر سلطه “صهیونیسم” است: این جریان همه جا را گرفته و همه‌ی زمامداران اروپا و آمریکا در چنگال آن اسیرند. نمونه‌ای از سخن احمدی‌نژاد در این باب:
“امروز همه‌ی ملت‌ها حتی در آمریکا و اروپا اسیرند. در غرب اکثر دولت‌ها تابع صهیونیست‌ها هستند و مردم حق انتخاب ندارند؛ چند حزب درست شده است…که همه‌ی آن احزاب فرمان‌بر و اسیر صهیونیست‌ها هستند و فریاد ملت‌ها و مردم در اروپا و آمریکا هم برپاست، اما فریاد‌رسی وجود ندارد”.
 
نمی دانیم احمدی‌نژاد واقعاً به این مدعا باور دارد یا چنین جلوه می‌دهد؟ نمی‌دانیم طرح این مدعا برای چیست؟ این مدعا به سود یا به زیان “صهیونیست”هاست؟ قدرت آنها را کاهش می‌دهد یا موجب هراس از قدرت خارق العاده‌ی آنها می‌شود؟
 
سوم- طرح تشکیل دو دولت: مطابق طرح چهارجانبه‌ی آمریکا، اروپا، روسیه و سازمان ملل باید دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل تشکیل گردد. فلسطینیان موافق این طرح بودند و هستند، اما اسرائیل به هیچ وجه زیر بار آن نرفت و به گونه‌ای عمل کرد که این طرح به بایگانی سپرده شود. تحولات خاورمیانه- داستان لیبی و سوریه، پرونده‌ی هسته‌ای ایران و نزاع‌های فرقه‌ای و قومی- نیز به سود اسرائیل تمام شده و این طرح به محاق رفت. فلسطینیان اینک بیش از هر زمان دیگری به فراموشی سپرده شده‌اند. اما احمدی‌نژاد در شرایطی که کمترین امید به تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل وجود دارد، درست در جهت منافع دولت اسرائیل، به جنگ طرح چهارجانبه رفته و دوباره از انکار موجودیت اسرائیل، به جای آن طرح سخن می‌گوید:
“حضور صهیونیست‌ها در یک وجب از سرزمین فلسطین هم خطرناک است، چه برسد به این که بخواهند دولت رسمی و قانونی داشته باشند. برداشت و استنباط بنده از تحولات این است که صهیونیست‌ها، یک شلوغ کاریهایی راه بیندازند و سپس رهبران آمریکا آنها را مواخذه کنند و بگویند باید دو دولت را بپذیرید و برخورد ظاهری و خیمه شب بازی درست کنند و صهیونیستها نیز با منت بگویند که دو دولت را می‌‌پذیریم و حداکثر ۱۸ درصد از خاک فلسطین را به فلسطینی‌ها بدهند و رژیم جعلی اسراییل مستقر شود”.
 
احمدی‌نژاد به گونه‌ای سخن می‌گوید که گویی اسرائیل در سراشیبی زوال و نابودی است و طرح چهارجانبه برای نجات آن رژیم است. به همین دلیل فرمان صادر می‌کند که حتی اگر ۸۰ درصد خاک فلسطین را هم به صاحبان اصلی اش باز گردانند، آنها نباید بپذیرند تا اسرائیل به آخر خط برسد:
“حتی اگر ۸۰ درصد این سرزمین را به فلسطینی‌ها بدهند، باقیمانده‌ای سرزمینی که به صهیونیست‌ها داده می‌‌شود، باز یک خطر است؛ تشکیل دو دولت، یعنی یک فرصت تاریخی برای بازسازی خودشان. پذیرش دو دولت یعنی برباد دادن ۱۰۰ سال مقاومت و هر کس این موضوع را بپذیرد، بداند که در خط ملت‌ها نبوده و در نقطه مقابل ملت‌هاست”.
 
در شرایطی که مردم اسرائیل به اشکال گوناگون مخالفت خود را با حمله‌ی نظامی دولت شان به ایران ابراز می‌کنند، سخنان خامنه‌ای- احمدی‌نژاد در سطح جهانی واکنش تند آمریکا، فرانسه و دبیرکل سازمان ملل متحد را به دنبال داشته است. عقلانیت و ایران دوستی حکم می‌کند که مواضعی اتخاذ گردد که به تقویت جنبش ضد جنگ در اسرائیل منتهی شود و تیم جنگ طلب ناتانیاهو- باراک مجبور به عقب نشینی شوند.
چه متغیرهای امیدوارکننده‌ای وجود دارد که موجب می‌شود فلسطینیان حتی از پذیرش ۸۰ درصد خاک خود خودداری ورزند؟ احمدی‌نژاد با چه شواهد و قرائنی آنها را مجاب می‌سازد؟ می‌گوید انقلاب اسلامی ایران موجب طرح دوباره‌ی مسئله‌ی فلسطین شد و موجودیت اسرائیل به خطر افتاد:
“طی دو سه دهه‌ی اخیر اساس رژیم صهیونیستی در خطر قرار گرفت و فلسفه‌ی تاسیس این رژیم زیر سوال رفت و در حالی که تا قبل از انقلاب ما به دنبال تثبیت و توسعه رژیم صهیونیستی بودند، امروز احساس خطر کرده و به دنبال نجات رژیم صهیونیستی هستند، تا فرصتی تاریخی برای بازسازی خود پیدا کنند”.
 
اما واقعیت این است که نه تنها موجودیت اسرائیل به خطر نیفتاده، بلکه مسئله‌ی فلسطین کاملاً به حاشیه رفته و موجودیت ایران به خطر افتاده است. اگر خطری باید مورد بحث قرار گیرد، به خطر افتادن موجودیت ایران است، نه اسرائیل.
 
چهارم- چه باید کرد: احمدی‌نژاد که این چنین نامسئولانه و دن کیشوت وار فرامین بی ارتباط با واقعیت طرح می‌کند، طبعاً راه حل جایگزینی هم در دست دارد. راه حل او چیست؟ به دولت آمریکا می‌گوید:
“به نفع شماست که صهیونیست‌ها را کنار بزنید، مستقل عمل کنید، حقوق ملت‌ها را به رسمیت بشناسید و منافع ملت‌های خود را در چارچوب مرزهای جغرافیایی خود دنبال کنید، اگر به این نصیحت توجه نکنید، به زودی زود دست قدرت ملت‌ها که تجلی قدرت خداست، شما را به زیر خواهد کشید. دست از حمایت از رژیم صهیونیستی بر دارید چرا که آنها به درد شما نمی‌‌خورند”.
 
طبیعی است که دولت آمریکا مجری فرامین احمدی‌نژاد نخواهد بود. او خود بهتر از هرکس به این امر واقف است. سخنان او- در خوشبینانه و همدلانه‌ترین شکل- برای جمع کردن هوادارانی در میان نیروهای رادیکال منطقه و حفظ وحدت اقلیت خودی ایراد می‌گردد. راهی که او نشان می‌دهد بسته است، پس راهی جز امیدبخشی پیامرانه در پیش ندارد. وعده می‌دهد:
“خاورمیانه‌ی جدید حتما شکل خواهد گرفت، اما به لطف خدا و یاری ملت‌ها در این خاورمیانه‌ی جدید اثری از حضور آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها نخواهد بود. صهیونیست‌ها خواهند رفت، سلطه‌ی آمریکا بر جهان درهم خواهد شکست و روز روشن ملت‌ها در راه است. کمونیسم رفت، سرمایه‌داری هم می‌‌رود”.
 
آرزوهای خود را به وعده‌های قابل دستیابی مبدل می‌سازد. می‌گوید “بهار غربی” و “بهار آمریکایی” نیز در راه است و قرار است بساط غربیان و آمریکا برچیده شود:
“بدانید بهاری که شما گفتید، فقط عربی نیست، آغاز آن بهار عربی است؛ اما بدانید که بهار بشری و انسانی در راه است. بهار غربی و بهار آمریکایی هم در راه است و به لطف خدا به زودی برپا خواهد شد”.
 
احمدی‌نژاد به اسرائیل خدمت کرده است. تمامی سخنان دن کیشوت وار او به سود دولت اسرائیل تمام شده است. دولت اسرائیل به خوبی از این سخنان نابخردانه استفاده نمودد و دولت‌های بسیاری را علیه ایران بسیج کرد. دولت اسرائیل سرزمین فلسطینی‌ها را اشغال و آنها را از حقوق اساسی شان محروم کرده، به کشورهای زیادی حمله نظامی کرده، تأسیسات اتمی عراق و سوریه را بمباران کرده، اینک نیز قصد دارد تأسیسات هسته‌ای ایران را بمباران سازد و منطقه را اسیر جنگی دیگر سازد. در عین حال، از این گونه سخنان ضد “منافع ملی” احمدی‌نژاد استفاده کرده و صحنه را معکوس جلوه می‌دهد. تصویری که اسرائیل ساخته به قرار زیر است:”ایران قصد دارد اسرائیل را نابود سازد”.
 
اگر فردی در ایران به اتهام خیانت و اقدام علیه امنیت ملی کشور باید محاکمه شود، اگر فردی در ایران به اتهام خدمت عملی بسیار گسترده به اسرائیل باید محاکمه شود، آن فرد محمود احمدی‌نژاد است. اگر فردی در ایران در برساختن جهان صهیونیستی نقش داشته، آن فرد احمدی‌نژاد است. این توصیفی مطابق با واقع از سخنان و عملکرد او طی هفت سال گذشته است. یک بار دیگر سخنان او را در طی این مدت در ذهن مرور کنید، گویی او آگاهانه خوراک برای دولت اسرائیل فراهم می‌آورد تا جهان را علیه ایران بشوراند. اینک مردم ایران از طریق تحریم‌های فلج کننده‌ی اقتصادی در حال پس دادن هزینه‌ی سنگین این گونه لفاظی‌ها هستند. اما هزینه‌های آن به تحریم‌ها محدود نخواهد شد.
 
کاملاً طبیعی است که سازمان جاسوسی اسرائیل در رژیم جمهوری نفوذ کرده باشد. نفوذ در این رژیم کار چندان دشواری نیست. تظاهر به همراهی در عین بی اعتقادی ، دروغ گویی و حمایت از افراطی‌ترین مواضع به رشد فرد در این رژیم منتهی می‌شود. چرا نفوذی‌های موساد در گزارش‌های به اصطلاح کارشناسانه اینان را به سوی اتخاذ مواضع دن کیشوت وار نرانند؟ مگر امکان دارد این سخنان ضد منافع ملی ایران و به سود دولت اسرائیل دائماً تکرار شود و آنان زیانبخش بودن آن را نفهمند؟
 
احمدی‌نژاد عامل اسرائیل یا جاسوس آنها نیست. حتی اگر تبار یهودی داشت، این هم فاقد اهمیت بود. برای این که یهودیان نیز دارای همان حقوقی‌اند که بقیه‌ی انسان ها؛ به عنوان شهروندان برابر و آزاد، انسان‌هایی‌اند همچون انسان‌های دیگر. تا حدی که من می‌فهمم، هیچ اشکالی ندارد که یک یهودی ایرانی با آرای مردم به ریاست جمهوری ایران برگزیده شود. یهودیان انسان‌های شریفی هستند که در طول تاریخ ستم‌های بسیار- از جمله در هولوکاست- بر آنها رفته است.
محل نزاع اینها نیست، محل نزاع خدمات گسترده و باورناکردنی تیم خامنه‌ای- احمدی‌نژاد به دولت اسرائیل- علی رغم ظاهر اسرائیل ستیزانه‌ی آنها- است. این احتمال را نباید نادیده گرفت که در تیم کارشناسی ای که اینها را تغذیه‌ی فکری می‌کند، نفوذی‌های سازمان موساد جا خوش کرده باشند. مدعای ما این است: تیم خامنه‌ای- احمدی‌نژاد بیش از هرکس در خدمت دولت اشغالگر و ستمگر اسرائیل بوده و هستند.
 

در شرایطی که مردم اسرائیل به اشکال گوناگون مخالفت خود را با حمله‌ی نظامی دولت شان به ایران ابراز می‌کنند، سخنان خامنه‌ای- احمدی‌نژاد در سطح جهانی واکنش تند آمریکا، فرانسه و دبیرکل سازمان ملل متحد را به دنبال داشته است. عقلانیت و ایران دوستی حکم می‌کند که مواضعی اتخاذ گردد که به تقویت جنبش ضد جنگ در اسرائیل منتهی شود و تیم جنگ طلب ناتانیاهو- باراک مجبور به عقب نشینی شوند.