دو روزی از او بیخبر بودند؛ دکتر فرشید هکی ناپدید شده بود، اولین بار به صدای دکتر مدیریِ ارجمندم شنیدم که طی پیغامی صوتی گفت: در ۲۵ مهرماه ۹۷ پیکر بیجان و سوختهی دکتر فرشید هکی را یافتند.
چند روز پیش تر در دو مرحله، خانهشان تفتیش شده بود؛ صریح بود و قانونمدار. متخصص حقوق بود و بیپروا! او بود که میگفت: “ما برده و رعیت نیستیم، ما شهروندیم!”
دستانِ غیبِ دیکتاتوران و سرکوبگران، به ضرباتِ چاقو در حالی که با دستانِ از پشتبسته احشائش را بیرون ریخته بودند در خودروی شخصیاش به آتشاش کشیدند و گفتند، خودکشی کرد!
این مرد، کارشناس اقتصاد بود از دانشگاه مازندران، رئیس انجمن اسلامیِ همین دانشگاه در دورانِ کذاییِ اصلاحات؛ کارشناس ارشد حقوق بشر از دانشگاه تربیت مدرس؛ استاد دانشگاه، رئیس هیات مدیره پیش تازان عدالت و حقوق ایرانیان، نویسنده و پژوهشگر برگزیده ی کتاب سال ۹۴!
مدتی بود به سرای اهل قلم پا میگذاشت؛ در انتخاباتِ شواری شهر تهران کاندید شد؛ پیشنهادِ ائتلاف با اصلاح طلبان(مسجد جامعی و …) را رد کرد؛ بعد از جلسه ی دعوت با او گفتوگو داشتم، حتی پیش از آن مشورتی برای شرکت، به هم ریخته بود، میگفت، حرفی از آرمان نیست، این ها به دنبالِ تقسیمِ اراضیِ لواسانند و سهمخواهی؛ رفیقم، فرشید هکی بود. نپذیرفت و مستقل، کاندید شد.
سالِ ۷۸ بود که دیدمش، متهمِ سیاسیِ دانشگاه بودم، ملاقاتی داشتیم در همین باب، جملهای گفت که بر طوماری نوشتیم از ژان ژاک روسو: “حاضرم جانم را بدهم تا تو آزاد باشی!”
بماند که از مجموعه آثارِ لنین گپ و گفتی به میان آمد و در توافق بودیم در بابِ سیاستِ روز. با هم بودیم تا تاسیسِ حزب “پیشتازانِ عدالت و حقوق ایرانیان”، یادم هست روزی میگفت، در وزارت کشور، همان که مجوزِ حزب را تائید میکند برای پیگیریِ مفرط، تهدیدم میکند به مرگ!
و این گونه مفتخر شدم به همراهی با او طیِ سالیانِ دراز.
متعجبم،
این مرد قانونگرا بود،
موقر و محترم،
در چارچوب حرکت میکرد،
اصلاح را به براندازی ترجیح میداد،
گرایش به کودکانِ کار و سندیکاهای کارگری، برای او قلبی بود و آرمانخواهانه؛
عدالت و وطنِ تسخیر شده، دغدغههایش بودند.
به یادِ “لوکاچ” ام میانداخت؛
مدتی در عسلویه در فضاهای پروژههای صنعتی مشاوره میداد؛
این دغدغهی عدالت، رهایمان نمیکرد و رهایش نمیکرد!
پیکرِ سوختهاش را به خاک سپردیم؛
اما یادش با ماست.
فرشیدمان زنده است
و
خونِ پاکش به پیکرِ این تاریخ میدرخشد.
فرشیدمان کجاست؟!
بیرقش در دستانِ ما
و یادش به بزرگی و شکوه گرامی باد!