محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان و فرهاد میثمی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین نامه ای سرگشاده خطاب به سیاستگذاران قوه قضاییه و سازمان زندان ها نوشته اند. این دو زندانی در این نامه با اشاره به مشکلات عدیده و مواد جدید نقص آشکار حقوق زندانیان در زندان اوین، این موارد را “سیاست تصمیم گیران بالادستی” دانسته و اعلام کرده اند که “با توجه به نقض صریح مفاد عدیده از آئیننامه اجرایی سازمان زندان ها و سایر قوانین جاری کشور در زمینه حقوق زندانیان و عدم پاسخگویی رئیس زندان به درخواست های مکرر زندانیان برای گفتگو در این باره، از این پس خود را ملزم به رعایت قوانین دلبخواهانه زندان های شما نمی دانیم”.
محمد حبیبی و فرهاد میثمی به عنوان امضا کنندگان اولیه این نامه اعلام کرده اند که تا زمان “بازگشت مسئولین از این راه ناصواب و رعایت حقوق حداقلی زندانیان” ار رعایت قوانین زندان سرباز خواهند زد.
متن کامل این نامه که نسخه ای از آن در اختیار هرانا قرار گرفته است، در ادامه میآید:
به سیاستگذاران قوه قضائیه و سازمان زندانها
طی هفتههای اخیر، زندانیان زندان اوین با مشکلات عدیده و موارد جدیدی از نقض آشکار حقوقشان مواجه شدهاند که شرح آن را پیشتر طی نامهای دادهایم. این مشکلات، از کاهش ملاقاتهای حضوری تمامی زندانیان سیاسی و حذف روز اختصاصی ملاقات مادران زندانی با کودکانشان گرفته تا ممنوعیت غیرقانونی دریافت کتاب و نشریات مجاز، تا محدودیت تماس تلفنی و غیره، مواردی نیستند که بتوان آن را صرفا تصمیماتی شخصی از سوی کسی دانست که اخیرا به ریاست زندان گماردهاید.
ما این موج جدید فشار و زیر پا گذاشتن آشکار حقوق زندانیان را سیاست جدید تصمیم گیران بالادستی میدانیم و به عنوان شهروندانی برخوردار از حقوق انسانی و قانونی، صراحتا به شما اعلام میداریم که: با توجه به نقض صریح مفاد عدیده از آئیننامهی اجرایی سازمان زندانها و سایر قوانین جاری کشور در زمینهی حقوق زندانیان و عدم پاسخگویی رئیس زندان به درخواستهای مکرر زندانیان برای گفتگو در این باره، از این پس خود را ملزم به رعایت قوانین دلبخواهانهی زندانهای شما نمیدانیم.
از این لحظه، تا زمانی که به رعایت حقوق انسانی و قانونی زندانیان متعهد نشوید از رعایت آنچه قواعد زندانهای خود میدانید سرباز میزنیم و آن را به رعایت حقوق حداقلیمان توسط شما موکول میکنیم.
دیگر در صف آمارگیریهای صبح و شب شما نمینشینیم و همزمان با کتابی در دست، گوشهای بیرون از صفها نشسته و به مطالعه میپردازیم. همچنین در مراسم صبحگاه اجباری شما شرکت نمیکنیم. نیک میدانیم تحمل ایستادگی مدنی آن هم در زندان برایتان بسیار سختتر از آن است که به سادگی از کنار آن بگذرید و بعید نمیدانیم آرام در کناری نشستن و کتاب خواندن ما را شورش (!) نام نهید. قضاوت وجدان عمومی جامعه در برابر چنین اتهاماتی از پیش مشخص است.
ما آماده آن هستیم که هرگونه برخورد و مجازات واکنشی شما را با صبوری تحمل کنیم: از محرومیت ملاقات یا انتقال به بندها و زندانهای دیگر گرفته تا ایزوله کردن ما در آن مکان زیر قرنطینه و یا حتی محبوس کردنمان در انفرادی، تبعید، یا صدور احکام جدید و افزودن بر طول سالهای زندانمان. با علم به همهی اینها، پای در این راه میگذاریم؛ و مگر نه این است که ما را به هر بند یا زندان دیگری هم تبعید کنید نهایتا آن زندان شما هم قواعد و قوانینی دارد که ما همچنان از رعایتشان سرباز خواهیم زد؟ این یعنی دیگر نمیتوانید ما را در یک زندان عمومی نگاه دارید مگر با بازگشت از این رویهی ناصواب و تعهدتان به رعایت حقوق حداقلی زندانیان.
از آنجایی که ما “بی قدرتان” قطرههایی از دریای همان ملتی هستیم که از دیرزمانی پیش از جنبش مشروطه تجربه انباشتهی تلاش مدنی و ایستادگی مدنی خشونت پرهیز در برابر نقض حقوق مردمان دارد از آن خزانه ارزشمند، این را برگرفتهایم که چگونه باید استوار بر سر پیمان ایستاد؛ پس در برابر تمام آنچه که میدانیم بر ما روا خواهید داشت، تا انتهای راه چیزی جز این از ما نخواهید شنید که: به خودسری پایان دهید و به رعایت حقوق انسانها و به رعایت قانون گردن نهید. والسلام
امضا کنندگان اولیه/ محمد حبیبی – فرهاد میثمی”.
در ارتباط با نویسندگان این نامه گفتنی است، محمد حبیبی، فعال صنفی معلمان و زندانی بند ۴ زندان اوین پیشتر توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ۱۰ سال و نیم حبس، ۲ سال ممنوعیت از فعالیت در احزاب، گروهها و دستههای سیاسی و اجتماعی و ممنوعیت خروج از کشور و تحمل ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده بود، که این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز عینا تایید شد. با توجه به ادغام احکام ۷ سال و نیم از حبس وی قابلیت اجرایی دارد.
فرهاد میثمی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین عصر روز سهشنبه ۹ مرداد ۹۷ توسط نیروهای امنیتی و در منزل شخصی خود بازداشت شد. در تاریخ ۲۸ آذرماه ۹۷ جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مطروحه علیه این فعال مدنی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار و طی حکم صادره فرهاد میثمی به اتهام “اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور” به ۵ سال حبس تعزیری و به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به ۱ سال حبس تعزیری و همچنین ۲ سال محرومیت از عضویت در احزاب و گروههای سیاسی و اجتماعی، فعالیت در فضای مجازی، رسانهها، مطبوعات و خروج از کشور محکوم شد.
ضمن احترام به هر دوی این عزیزان، به ویژه به جناب میثی توصیه میکنم به مطالعه دربارۀ سابقۀ میرحسین موسوی نخست وزیر جنایتکار رهبر قاتل حکومت سفاک جمهوری اسلامی بپردازد تا متوجه باشد از چه کسی حمایت کرده و به خاطر حمایت از چه موجودی به زندان افتاده است. به هر دو عزیز هم توصیه میکنم در رابطه با سرشت طبقاتی تاریخ و ناگزیربودن پیکار طبقاتی طبقۀ کارگر علیه بورژوازی در تمام اشکالش مطالعه کرده و از واژۀ هولناک و هراس انگیز «طبقه» نترسند. باشد که علاوه بر مقاومت در برابر رژیم سفاکی که این عزیزان را به زندان انداخته، قدری نیز به انتقاد از وضعیت جنبش های اعتراضی و مخالف این رژیم بپردازند که حقیقتاً با ادامۀ این روند و با این وضعیت در میان نیروهای مخالف، امید به هیچ تغییری نیست. (نیازی به گفتن و تَکرار نیست که نازیدن به «ملت» و تعلق به یک «ملت» و آن هم ملت حاکم با هر ادبیاتی تنها به رقابت و رجزخوانی های میان «ملت ها»ی ساکن ایران دامن خواهد زد و دستاوردی برای جنبش آزادیخواهی علیه جمهوری اسلامی نخواهد داشت.)
کارو / 09 October 2019
#اولين_روز_نافرمانی #محمد_حبیبی و #فرهاد_میثمی در اعتراض به تضییع حقوق زندانیان در اوین :
دیگر در صف آمارگیریهای صبح و شب شما نمینشینیم و همزمان با کتابی در دست، گوشهای بیرون از صفها نشسته و به مطالعه میپردازیم. همچنین در مراسم صبحگاه اجباری شما شرکت نمیکنیم.
اخبار روز اول : شامگاه امروز زندانیان معترض در آمار روز 17 مهر شرکت نکردند.
#مقاومت_در_زندان
#نافرمانی_در_اوین
#اولين_روز_نافرمانی #محمد_حبیبی و #فرهاد_میثمی در اعتراض به تضییع حقوق زندانیان در اوین : / 11 October 2019
دومين روز نافرمانی #محمد_حبیبی و #فرهاد_میثمی در اعتراض به تضییع حقوق زندانیان در #اوین
“دیگر در صف آمارگیریهای صبح و شب شما نمینشینیم و همزمان با کتابی در دست، گوشهای بیرون از صفها نشسته و به مطالعه میپردازیم. همچنین در مراسم صبحگاه اجباری شما شرکت نمیکنیم.”
امروز، #امیر_امیرقلی زندانی سیاسی بند ۴ اوین که به ۱۸ سال زندان محکوم شده به اعتراض پیوست و او نیز از امروز در این نافرمانی مدنی شرکت میکند.
اسامی زندانیان سیاسی بند ۴ اوین که از اقدام اعتراضی و خواسته های آقایان محمد حبیبی و فرهاد میثمی اعلام حمایت کرده اند به شرح زیر است:
۱- حسین سرلک
۲- #امیرحسین_محمدی_فرد
۳- مرتضی نظری سدهی
۴- علی اصغر حسنی راد
۵- رضا آقایی
۶- محسن امین پور
۷- حامد آئینه وند
۸- حامد غلامی
۹- مهدی استرضایی
۱۰- میلاد رزمی
۱۱- وحید قدیرزاده
۱۲- مهدی مسکین نواز
۱۳- طاهر حاجی قربانی
۱۴- برزان محمدی
۱۵- پیمان جمشیدی ها
#مقاومت_در_زندان
#نافرمانی_در_اوین
-کمپین دفاع از بازداشتشدگان هفتتپه و زندانیان ترقیخواه
@Zendani7Tapeh
ارتباط با کمپین
@Zendani7Tappeh
دومين روز نافرمانی #محمد_حبیبی و #فرهاد_میثمی در اعتراض به تضییع حقوق زندانیان در #اوین / 11 October 2019
#سومين_روز_نافرمانی #محمد_حبیبی و #فرهاد_میثمی و #امير_اميرقلي در اعتراض به تضییع حقوق زندانیان در اوین :
دیگر در صف آمارگیریهای صبح و شب شما نمینشینیم و همزمان با کتابی در دست، گوشهای بیرون از صفها نشسته و به مطالعه میپردازیم. همچنین در مراسم صبحگاه اجباری شما شرکت نمیکنیم.
#مقاومت_در_زندان
#نافرمانی_در_اوین
#سومين_روز_نافرمانی #محمد_حبیبی و #فرهاد_میثمی و #امير_اميرقلي در اعتراض به تضییع حقوق زندانیان در اوین : / 12 October 2019
چنان که ابر،
گره خورده با گریستنش،
چنان که گل،
همه عمرش مسخّرِ شادی است،
چنان که هستیِ آتش،
اسیر سوختن است،
تمام پویهی انسان
به سوی آزادی است
“محمدرضا شفیعی کدکنی””
—
۵۱۹ روز از بازداشت #محمد_حبیبی گذشت
۵۱۹ روز از بازداشت #محمد_حبیبی گذشت / 12 October 2019
یک نقد رفیقانه به دوستان قدیمی
من معتقدم که محمد حبیبی از همان ابتدا میدانست که چه میکند.تحت تاثیر جو نبود و به عواقب فعالیتهایش واقف بود.
در مهمانی اخیر دوستان هم دانشگاهی(دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی) که رفقای قدیمی محمد جمع بودند من متوجه شدم که برخی از دوستان رفتار او را تایید نمی کنند و سکوت و تبعیت را به نفع او می دانند بلکه تخفیفی در مجازات ناعادلانه اش حاصل شود یا حداقل مرخصی مختصری به او عنایت شود!
امیدوارم رفتارهای او در زندان و به ویژه بیانیه اخیرش ما را متوجه کرده باشد که او “می داند که چه می کند و به راهی که در پیش گرفته عالم است و مصمم است که هدفش را دنبال کند”.
محمد مشکلی با رخوت امثال من ندارد.نیازی به من ندارد .به مرز خودبسندگی رسیده است.
من اما با او مشکل دارم .خار چشم من شده.در بهترین روزهای زندگیم که در کنار خانواده احساس خوشبختی می کنم صاحب خانه شده ام .مشکلات اقتصادیم کاهش یافته .فرصتی یافته ام که دوباره کتاب بخوانم و انگیزه هایم برای ادامه روزمرگی افزون شده…….خار چشم من است .
اودر بهترین لحظات خوشحالی به سراغم می آید.خوشبختی مرا خدشه دار کرده.دوباره سوال برایم بوجود آورده
که ” چه باید کرد؟” .”چه میتوانم بکنم؟”…
خار چشم من است او…
یک نقد رفیقانه به دوستان قدیمی / 12 October 2019
به:
نویسندهی عزیزِ “یک نقد رفیقانه به دوستان قدیمی”
درود بر شما.
جانا سخن از وجود ما میگویی!
سخن را تمام کردی!
به:
دوست عزیز “کارو”
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
شما فکر میکنید که با خواندن چند کتاب چه چیز عوض میشود؟
گیرم که واژه گانِ مارکسی یا لنینی یا تروتسکیوار یا استالینی یا هر بنده ی خدای دیگری دهانِ و فکرِ امثالِ میثمی ها را معطر کرد تا از طبقه بگویند و میرحسین را رد کنند و اصطلاح ملت را مصرف نکنند.
فایده اش چی یه؟ چه راهبرد و تاکتیکِ دیگه ای جلوی پای مردمانِ بیچیزِ سراسرِ ایران میگذاره؟
دوست عزیز، به جای گیر کُتره ای دادن به این پیشاهنگِ واقعیِ مردم (یا ملتِ یا خلق) ایران، بشینید و تحلیل کنید تک تکِ کلماتِ سنجیده و حسابشدهی دقیقا راهبردی و کاربردی و آموزشیِ این نامهی تاریخی را. ببینید در کجای کار، همه ی ما ۱۵۰ ساله که داریم اشتباه میکنیم سوراخ دعا رو!
راستیاتش، همین کاری که گفتم، قدرتِ تامل میخواد، حکمت میخواد، قدرت سکوت میخواد تا وقتی که باید سکوت کنی و تامل و اندیشه، فقط همین کار رو بکنی نه کار دیگه و رهنمود رو بذاری برای وقتی که همهی راهها رو یاد گرفته باشی.
باید یادمون باشه که همهی قفل ها رو با وارد کردن دترمینیسم و طبقه و تک خطینگری نمیشه باز کرد (بگذریم که نفرتِ طبقاتی (ونه آگاهیِ طبقاتی) سمِ قاتل است). باید ده ها کلید دیگه رو وارد جعبه ابزار کرد.
پس بگذاریم این کلیدی که میثمی با سنجیدهکاریِ استثنایی و بهشکلی نبوغ آمیز و در غربتِ کامل داره میسازه، نه تنها امتحان بشه، بلکه هزاران نفر رو به تاملِ کارسازانه وادار کنه تا راهی به رهایی پیدا کنیم.
(سنجیدهکاری، واژهای وامگرفته از مصطفی شعاعیان)
غ. / 13 November 2019
این کلامِ پدیدهای است تازه در ایران، که از واژگان کاملا تازه ای استفاده می کند:
مرزبندیِ او صلب و دگم نیست، حریف و نه دشمن میتواند با کنشِ خیرهکننده ی کنشگر تغییر کند. پس با او مرزی به تیرگی و دهشتِ درهی هولناکِ خون و نفرت نمیکشیم، بلکه شفقتی همگانی را با پیگیری بر روی وظایف و سپس حقوقمان ترکیب میکنیم. کافی است در کلماتِ زیر دقت کنیم
امکان تغییر جز با عزم راسخ همگی ما و پایداری جمعی مدنی در طرح پیگیرانه، مسالمتجویانه و البته گاه هزینهبردار مطالبات بهحقمان فراهم نخواهد شد.
نیک میدانم که در طی این تلاشها، همگی ما گامی به یک پیروزی مرحلهایِ دیگر برای همه — حتی برای حریفمان — نزدیکتر خواهیم شد (گفتم برای همه، چراکه معتقدم به نظر اکثریتی از دستگاه امنیتی حاکم نیز رویهی قضایی مبتنی بر لیست وکلای حکومتی مقبول و عادلانه نیست همچنان که قاضی بازپرس پروندهام، خود ضمن گفتوگو با من اذعان داشت که خودش هم با وجود چنین لیستی موافق نیست!) پس جا دارد در کنار هم، با .صبوری و پایداری در این مسیر پیش آمده و در مسیر خیرهمگانی تلاش کنیم.
اگرچه نیرویارادهی جمعی ما خود به اندازهی کافی بزرگ خواهد بود، اما ضمنا شک ندارم که در این میان حتی کسانی از اردوگاه حریف نیز — هر یک به شیوهی خویش — در آینده به تحقق این هدف کمک خواهند کرد.
غ. / 13 November 2019
این نوع سخن گفتن و عمل کردن پدیدهای است تازه در ایران، که از واژگان کاملا تازه ای استفاده می کند:
مرزبندیِ او صلب و دگم نیست، حریف و نه دشمن میتواند با کنشِ خیرهکننده ی کنشگر تغییر کند. پس با او مرزی به تیرگی و دهشتِ درهی هولناکِ خون و نفرت نمیکشیم، بلکه شفقتی همگانی را با پیگیری بر روی وظایف و سپس حقوقمان ترکیب میکنیم. کافی است در کلماتِ زیر دقت کنیم
امکان تغییر جز با عزم راسخ همگی ما و پایداری جمعی مدنی در طرح پیگیرانه، مسالمتجویانه و البته گاه هزینهبردار مطالبات بهحقمان فراهم نخواهد شد.
او از واژگان “راستکیشانهی اپوزیسیونیِ جریانغالب” استفاده نمیکند، بلکه ابعاد و دیمانسیونها را عوض میکند و واژگانی تازه خلق میکند. با هم نگاه کنیم به کلام او و بیاموزیم تازهها را و ببینیم که چگونه مرزبندیِ کلاسیک و راستکیشانهی اصلاحپذیری و اصلاحناپذیری،و دوست- دشمن را در هم میشکند:
=====================================
نیک میدانم که در طی این تلاشها، همگی ما گامی به یک پیروزی مرحلهایِ دیگر برای همه — حتی برای حریفمان — نزدیکتر خواهیم شد (گفتم برای همه، چراکه معتقدم به نظر اکثریتی از دستگاه امنیتی حاکم نیز رویهی قضایی مبتنی بر لیست وکلای حکومتی مقبول و عادلانه نیست همچنان که قاضی بازپرس پروندهام، خود ضمن گفتوگو با من اذعان داشت که خودش هم با وجود چنین لیستی موافق نیست!) پس جا دارد در کنار هم، با .صبوری و پایداری در این مسیر پیش آمده و در مسیر خیرهمگانی تلاش کنیم.
اگرچه نیرویارادهی جمعی ما خود به اندازهی کافی بزرگ خواهد بود، اما ضمنا شک ندارم که در این میان حتی کسانی از اردوگاه حریف نیز — هر یک به شیوهی خویش — در آینده به تحقق این هدف کمک خواهند کرد.
=========================================================
فرهاد میثمی در زمره فعالان مدنی است که معتقد است سخن از اصلاح “پذیری” یا “ناپذیری” حاکمیت اساساً نابجا و در حکم طرح معکوس مسئله است “چرا که اصلاحگری فعالانه محصول اراده تاریخی و تسخیرناپذیر ملتی است که تغییرات را با تلاش مقاومتناپذیر خود به کرسی مینشاند.”
==================================================
در همین چارچوب نیز اقدام دختران خیابان انقلاب را یک “فعالیت مدنی بدون خشونت” ارزیابی میکند. او در یک سخنرانی در دانشگاه اصفهان میگوید: “اقدام دختران خیابان انقلاب کاملا شاخصههای یک جنبش خشونتپرهیز را دارد. آنها بدون هیچ خشونتی معتقدند که دارای حق انتخاب هستند، در این راه اعتراض مدنی میکنند و با آگاهی، هزینهای را که قرار است بپردازند، میپذیرند.”
فرهاد میثمی با چنین دیدگاهی در بسیاری از فعالیتهای مدنی مشارکت دارد ولی نامی از او در جایی نیست. همچنان که خودش میگوید: “تمام شادی و نشاط دل شاپرک به نشناخته شدن است!”
با این حال نام او این روزها در صدر اخبار است و وضعیتش در زندان نامشخص. خودش اما اقداماتش را “وظیفه” میداند: “پافشاری کنشگران مدنی بر خلق مستمر موفقیتهای بزرگ و کوچک در این شرایط، وظیفهای ملی و تاریخی است.”
غ. / 13 November 2019
اسماعیل بخشی و مناظره ای برای تمام فصول
مقدمه: اسماعیل بخشی پس از آزادی از بازداشت موقت درخواست مناظره کرد تا از رنجی که بر او روا داشتهاند بگوید. محمد حبیبی فعال صنفی معلمان اما از آقای بخشی میخواهد که این مناظره را نه تنها به دولت که به همه جا تسری دهد و از دیگران بپرسد چرا سکوت کردهاند؟
—————————————
اسماعیل بخشی کارگری است که در این سالها بارها، همراه با هم صنفانش برای مطالبه حقوق انسانی خود به خیابان آمده و بعضا پاسخ مطالبه گری اش، فشار و تهدید و زندان بوده است.
اسماعیل بخشی مدعی است شکنجه شده و برای اثبات ادعای خود وزیر اطلاعات را به مناظره طلبیده است. مناظره ای که به فرض انجام، پاسخش همانی است که استاندار خوزستان داده است. آنجا که منکر هر گونه شکنجهای شده و میگوید:
«رویه ما با مسئله آقای بخشی بصورت اجتماعی و کارگری است و اگرچنین نبود که برخوردهای دیگری با وی صورت میگرفت.» (۱)
این نتیجه مناظره با «دیگری» است. دیگری پاسخش همواره چنین است. موضعی توام با تکبر و طلبکارانه. به عبارت دیگر، اسماعیل بخشی باید سپاسگزار باشد که برخوردهای “دیگری” با وی صورت نگرفته است.
حاصل جمع مناظره “ما” با “آنها” همواره منفی است. ما یعنی اکثریت جامعه ایرانی، که این روزها زیر فشارهای فزاینده اقتصادی و مشکلات اجتماعی و سیاسی دیگر رمقی برایش نمانده و آنها یا دیگری، یعنی اقلیت صاحبان سرمایههای هزاران میلیاردی و قدرت لایزالی. نتیجه چنین مذاکرهای بدهکاری مطلق برای ماست. بیش از آن، چنین مناظرهای بازی در زمینی است که بروندادش اختگی و انفعال امروز جامعه مدنی است.
اما مناظره واقعی، اثربخش و کارآمد رویارویی صریح با جامعه ایرانی است مواجههای چالشی و طرح پرسشهای بنیادی.
اسماعیل بخشی باید روشنفکران، نخبگان و دانشگاهیان، هنرمندان و چهرههای فرهنگی را به مناظره دعوت کند و در این مناظره، سکوت آنها در شرایط کنونی جامعه را به پرسش بگیرد. وظیفه آنهاست که واقعیت درونی زندگی در فضای کنونی جامعه را آشکار کنند. یعنی عریانسازی کیفیت درونی زندگی زیر بار ستمی که دیگر تحملش ناممکن است.
از سوی دیگر اسماعیل بخشی باید تشکلها و فعالان کارگری را مخاطب قرار دهد که بر مبنای کدام مشی و استراتژی سالهاست به جای همنوایی با “ما” و پیگیری مطالبات، ساز تفرقه و جدایی را کوک میکنند؟
او باید حتی پا را فراتر بگذارد و همکارانش را نیز به پاسخگویی دعوت کند. پاسخی درخور به این سوال که چرا در شرایطی که بخشی ار کارگران هفتتپه زیر فشار اخراج، تهدید و زندان هستند گزینه بازگشت به کار را بر میگزینند؟
با طرح چنین پرسشهایی است که مناظره حقیقی شکل میگیرد و در شرایطی که “دیگری” مشغول خلق دوگانهسازیهای کاذب بهعنوان امر سیاسی ماجرایی تازه است، جامعه با جامعه رو در رو می شود و به دیگری و آن چیزی که تئودور آدرنو فرهنگ سازمانیافته مینامد پشت میکند. فرهنگی که به زعم آدورنو آخرین احتمال را برای اینکه مردم بتوانند با خودشان رودرو شوند از بین میبرد. (۲)
در این مواجهه حقیقی است که جامعه از پذیرش و تسلیم در برابر تناقضها سرباز زده و به مقایسه اجتنابناپذیر دیروز و امروزش دست میزند. و این ستیزی حقیقی است. چنانکه کوندرا میگوید، ستیز با قدرت ستیز حافظه با فراموشی است.(۳)
زندان #اوین، دی ماه ۹۷
۱- روزنامه ایران ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
۲- اخلاق صغیر – تئودور آدورنو
۳- خنده و فراموشی – میلان کوندرا
محمد حبیبی / 14 November 2019
تا
سیل نشویم وُ بُنیان نکنیم!
آب
روشنایی ست ؛
که ستم را
جلُا –
خواهد داد .
“فلزبان”
۵۵۲ روز از بازداشت #محمد_حبیبی گذشت
تا سیل نشویم وُ بُنیان نکنیم! / 14 November 2019
#سي_وششمين_روز_نافرمانی #محمد_حبیبی و #فرهاد_میثمی و #برزان_محمدي #مهدي_مسكين_نواز در اعتراض به تضییع حقوق زندانیان در اوین:
“مگر نه این است که ما را به هر بند یا زندان دیگری هم تبعید کنید نهایتا آن زندان شما هم قواعد و قوانینی دارد که ما همچنان از رعایتشان سرباز خواهیم زد؟
این یعنی دیگر نمیتوانید ما را در یک زندان عمومی نگاه دارید مگر با بازگشت از این رویهی ناصواب و تعهدتان به رعایت حقوق حداقلی زندانیان.”
——————————
درپي اين اعتراض #محمد_حبیبی از تاریخ ۲۹ مهر #ممنوع_الملاقات شده است.
فرهادميثمي نيز در ابتدا ممنوع الملاقات و سپس به زندان گوهردشت تبعيد شد.
از اعتراض زندانيان سياسي حمايت مي كنيم.
#مقاومت_در_زندان
#نافرمانی_در_اوین
#سي_وششمين_روز_نافرمانی #محمد_حبیبی و #فرهاد_میثمی و #برزان_محمدي #مهدي_مسكين_نواز در اعتراض به تضییع حقوق زندانیان در اوین: / 14 November 2019
کوچکترید از آن که مرا زیر و رو کنید
حتی اگر هر آنچه که دارید رو کنید
کوچکترید از آن که بدانید من کی ام
از کوهها نام مرا پُرس و جو کنید
ای بادهای سردِ مخالف، منم درخت
باید که ریشه های مرا جستجو کنید
ای بادهای سردِ مخالف، من ایستاده ام
این سینه ام، که خنجرتان را فرو کنید
بر من مباد تیغ شما زخمی ام کند
شاید به خواب، مرگ مرا آرزو کنید
کوچکترید از آن که مرا زیر و رو کنید
حتی اگر هر آنچه که دارید رو کنید
من ریشه در شقایق پُر خون نشانده ام
گلهای سرخ باغ مرا، خوب بو کنید
از کوهها نام مرا پُرس و جو کنید / 14 November 2019