اکبر فلاح‌زاده – هفتم ژوئیه امسال به عنوان یک روز بزرگ در تاریخ لیبی ثبت می‌شود. در این روز نخستین انتخابات آزاد لیبی بعد از ۵۰ سال برگزار شد. در حالی که در همسایگی لیبی، انتخابات مصر بحرانی شد، انتخابات لیبی به‌رغم تمام تشنج‌ها و خرابکاری‌ها با شرکت اکثریت مردم، زنان و مردان در همه نقاط کشور برگزار شد.

خرابکاری هم البته کم نبود: روز جمعه، ششم ژوئیه، یکی از کارکنان ستاد برگزاری انتخابات در حمله مسلحانه به یک هلیکوپتر در نزدیکی بن‌غازی کشته شد. در روز انتخابات نیز در شرق کشور مخالفان انتخابات با حمله به چند مرکز رأی‌گیری و آتش زدن برگه‌های رأی تلاش کردند انتخابات را مختل کنند. آن‌ها از اینکه فقط ۶۰ کرسی به نمایندگان منطقه شرق این کشور اختصاص داده شده، خشمگین‌اند و نگران‌ از اینکه مثل دوران معمر قذافی به حاشیه رانده شوند. با این‌همه شرکت گسترده مردم در انتخابات ناظران را شگفت‌زده کرد.

هانسیورگ اشترومیر (Hansjoerg Strohmeyer) ناظر حقوق بشر سازمان ملل در لیبی، اوضاع این کشور را از زمان انقلاب آن در سال گذشته تاکنون از نزدیک زیر نظر داشته و در روز انتخابات هم همراه دو لیبیایی به نام‌های سنوسی و احمد در روستای آن‌ها واقع در غرب طرابلس ناظر ماجرا‌ها بوده است. سنوسی از معدود لیبیایی‌هایی است که در انتخابات سال ۱۹۶۴ شرکت کرد. احمد هم ۴۰ سال در آلمان منتظر چنین روزی بوده تا بتواند آزادانه رأی بدهد. آن‌ها با غرور اما دلتنگ برای یاران از دست داده، انگشتان جوهریشان را به علامت شرکت در انتخابات نشان می‌دهند. آن‌ها به این وسیله به آزادی و دمکراسی سلام می‌کنند. تشکیل مجلس مؤسسان و انتخاب دولت و روابط پایدار با همسایگان، همه و همه به همین انتخابات بسته است.

در لیبی شکل‌گیری یک جامعه قدرتمند مبتنی بر حقوق شهروندی در مراحل مقدماتی است.

به نوشته اشترومیر در سایت هفته‌نامه آلمانی‌زبان «دی سایت»، در هفته‌های قبل از انتخابات، لیبی متشنج بود و گروه‌های مختلف به تحریم انتخابات فراخوان داده بودند و چنان تشنجی ایجاد شده بود که همه می‌گفتند لیبی بعد از قذافی روز خوش نخواهد دید و مانند عراق در آشوب‌های جنگ داخلی غرق می‌شود. این نکته به‌خصوص از این نظر نگرانی اروپایی‌ها را برانگیخته بود که بر خلاف عراق، لیبی درست بیخ گوش اروپا قرار گرفته است.

اما این نگرانی‌ها بی‌پایه بود: ۹ ماه بعد از سقوط قذافی انقلابیون سابق برای کسب قدرت و مقام به همدیگر چنگ و دندان نشان می‌دهند و آرامش هنوز برقرار نشده. اما آشوب هم نشده و مستی انقلاب از کله‌ها می‌پرد و جامعه کم کم به خود می‌آید. به نظر اشترومیر لیبی از بسیاری جهات با افغانستان، عراق یا سوریه فرق دارد. لیبی هر چند از نظر جغرافیایی بزرگ است، اما به نسبت جمعیت کمی دارد و مردم آن از نظر قومی و دینی نسبتاً با هم جور در می‌آیند. کشور شش میلیون نفر جمعیت دارد که ۹۰ درصدشان عرب و سنی هستند.

۹ ماه از سقوط قذافی گذشته اما اوضاع مثل عراق نابسامان نشده: نه امنیت از بین رفته، و نه جنگ داخلی درگرفته، و این در حالی است که نیروهای حافظ صلح بین‌المللی هم آنجا حضور ندارند. این وضع به برکت وجود خود لیبیایی‌ها حاصل شده است. به‌خصوص در سطح محلی بافت‌های خانوادگی و اجتماعی، جامعه را نگه داشته‌اند. بریگاد‌های انقلابی و شبه‌نظامیانی که علیه قذافی جنگیدند و به سلاح‌های سنگین هم مجهزند، همه جا حضور دارند. اما عامل ناآرامی نیستند، بلکه گاهی جاهایی به جای پلیس حافظ نظم و امنیت هم هستند.

 در جاهایی که سنت‌گرایی اسلامی جای فرهنگ غلیظ ضد اسلامی حکومت قذافی را می‌گیرد، عجالتاً به زیان زن‌ها تمام می‌شود.

از این‌ها که بگذریم، کسی به طور جدی دنبال تجزیه کشور نیست. البته چالش‌ها و درگیری‌های منطقه‌ای و نغمه‌های تمرکززدایی به‌خصوص در شرق کشور شنیده می‌شود. اما به ویژه نسل جوانی که مغرور از انقلاب است، دست به کار ساختن لیبی نوین و دموکرات شده است.

البته بر درگیری‌های محلی مسلحانه شبه‌نظامیان که در ماه‌های اخیر با تلفات جانی هم همراه بوده، نمی‌شود سرپوش گذاشت. علت این درگیری‌ها خلا قدرت مرکزی و پخش و پلا بودن سلاح در میان مردم است. این درگیری‌ها غالباً محلی‌اند و ریشه دینی یا قومی ندارند و با دخالت معدود واحدهای باقیمانده ارتش یا کدخدامنشی رفع و رجوع می‌شوند و آتششان به جاهای دیگر سرایت نمی‌کند.

از آنجا که امنیت از کنترل خارج نشده و شیرازه امور از هم نپاشیده، اقتصاد هم دارد دوباره نفسی تازه می‌کند و روند عادی خود را از سر می‌گیرد. قفسه مغازه‌ها از جنس پر شده و بانک‌ها هم باز شده‌اند. تولید نفت تقریباً به اندازه زمان قذافی رسیده. بر خلاف سایر کشورهای بهار عربی، لیبی به حد کافی ثروتمند هست که روی پای خودش بایستد.

معلوم است که این‌ها به تنهایی ضامن توسعه موفق و تحقق دولت قانون و دموکراسی نیست. بریگاد‌ها و شبه‌نظامیانی که در حال حاضر جای خالی قدرت را پر کرده‌اند، وقتی اوضاع سیاسی و اقتصادی جا بیفتد، از بین خواهند رفت. این زمان می‌برد. نیروی پلیس باید بازسازی شود. هر چند واحد‌های ارتشی وجود دارند، اما عملاً چیزی به اسم ارتش وجود ندارد. رقابت و بدبینی میان نیرهای نظامی حاکم است. در لیبی شکل‌گیری یک جامعه قدرتمند مبتنی بر حقوق شهروندی در مراحل مقدماتی است. نقش زنان فقط تغییر اندکی می‌کند. در جاهایی که سنت‌گرایی اسلامی جای فرهنگ غلیظ ضد اسلامی حکومت قذافی را می‌گیرد، عجالتاً به زیان زن‌ها تمام می‌شود.

مبارزه با فساد و ساخت یک نظام اقتصادی شفاف و پر تنوع و مدیریت مالی، وظایف پیش روی دو دهه آینده‌اند. آشتی با نیروهایی که در سابق به قذافی وفادار بودند، و نیز با جمعیت غیر عرب و مهاجران آفریقایی هم جزو همین وظایف است.

در لیبی مبارزه با فساد و ساخت یک نظام اقتصادی شفاف و پر تنوع و مدیریت مالی از مهم‌ترین چالش‌ها به‌شمار می‌آیند.

لیبی موقعیت مناسبی به اروپا عرضه می‌کند تا با آن قراردادهای همکاری بلند مدت امضاء کند. امضای چنین معاهداتی بین اتحادیه اروپا و یک کشور اسلامی اثرات گسترده‌ای در منطقه خواهد گذاشت. آلمان‌ها و ترک‌ها نقش مهمی در این مورد به عهده دارند. آلمان البته در شورای امنیت به حمایت نظامی از شورشیان در لیبی رأی ممتنع داد و از این نظر مورد سرزنش قرار گرفت، با این حال دیگر کسی به این امر توجه ندارد و آلمان‌ها هم باید از توجیه آن موضع دست بردارند.

آلمان می‌تواند به‌ویژه در زمینه بازسازی اقتصاد و کم کردن وابستگی لیبی به نفت و همچنین مبارزه با فساد و ایجاد سیستم حزبی و جامعه مدنی کمک کند. جوانان لیبی خواهان تبادل فرهنگی‌اند و آلمان قادر است با کمک به سیستم آموزشی و حمایت از پیمانکاران جوان نقش سازنده‌ای ایفا کند.

این نکته به‌خصوص از این نظر اهمیت دارد که در لیبی زمینه رشد آماده است. اینجا بر خلاف تونس و مصر اسلامگرایان در انتخابات شکست خوردند و ائتلاف احزاب سکولار اکثریت آرا را در پارلمان کسب کردند.

حزب ائتلاف نیروهای ملی به رهبری محمود جبرئیل، نخست وزیر انتقالی پیشین، ۳۹ کرسی از مجموع ۸۰ کرسی اختصاص یافته به احزاب سیاسی را از آن خود کرده و اسلامگرایان تنها ۱۷ درصد رأی آورده‌اند.

در این انتخابات آزاد روی هم ۱۲۰۰ نفر به نمایندگی از سوی ۱۴۰ تشکل سیاسی با ۲۵۰۰ نامزد مستقل به رقابت پرداختند. هر چند ائتلاف احزاب سکولار حائز اکثریت شدند، اما از آنجایی که گرایش سیاسی بیشتر کسانی که به عنوان نمایندگان مستقل به پارلمان راه یافته‌اند، هنوز روشن نیست، نمی‌توان در مورد ترکیب و جناح‌بندی‌های سیاسی در کنگره ملی قضاوت کرد.

اما این‌ها همه جزئیات است و اصل مسئله این است که با برگزاری نخستین انتخابات آزاد در لیبی بعد ازگذشت نیم قرن، راه این کشور به سوی دمکراسی گشوده شده است.

منبع: دی‌ تسایت