داستان «شبی که ماه کامل شد» بر اساس زندگی واقعی دو خانواده است، خانواده فائزه منصوری که در ۱۳ سالگی با عبدالحمید ریگی برادر عبدالمالک ریگی آشنا میشود و چندی بعد ازدواج میکند که همزمان میشود با اوج فعالیت گروهک جندالله به سرکردگی عبدالمالک ریگی و مصائبی که این دختر نوجوان گرفتارش میشود و به گفته مادرش از همان ابتدا دخترک تحت خشونت است و بارها کتک خورده از شوهر ۶ ماه در زاهدان است و بعد از آن به درخواست عبدالمالک به پاکستان میروند و در نهایت عبدالحمید تحت فرمان برادرش عبدالمالک زنش (فائزه) را به قتل میرساند. این داستان واقعی دستمایه فیلمنامه «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار قرار میگیرد.
مادر فائزه در مصاحبه ای داستان را اینگونه بیان میکند: «او همان موقع که فائزه را در بازار دیده بود، عاشق چشمهای او شده بود. من به او گفتم شما خیلی بیجا کردید، فائزه بچه است. ما چنین کاری نمیکنیم. او مدام قسم میخورد و اصرار میکرد. در ١۴ سالگی شوهر کرد، همه این کارها را هم شوهرم کرد. عبدالمالک به حمید گفته بود دختر شیعه گرفتی، اشکال ندارد باید او را بیاری زاهدان. او بچهام را دزدید، روز هفتم بود که تلفن زنگ زد، گفتم شوهرت بوده ولی خب باید از من اجازه میگرفتی، لااقل لباس عروس میپوشیدی. فردایش جهیزیه خریدم و رفتم زاهدان. فردا صبح دیدم فائزه از اتاق بیرون نمیآید، آن موقع متین را باردار بود و هنوز خبر نداشتیم. گفت شوهرم من را میزند و میگوید چرا مادرت آمده؟ باید برود. من گفتم عیبی ندارد، تو را اذیت نکند، من همین الان میروم. بعد هفت هشت ماه فائزه حالش بد شده بود، او را آورده بود تهران و شرط گذاشته بود که من نروم. زن برادرم رفت دیدنش و من او را ندیدم. بعد هم که برگشت زاهدان. بعد از اینکه فائزه دوقلو حامله شده بود، او را برای اینکه دختر دارد، کلی زده بود؛ وقتی فائزه دوقلوها را زایید، آمد یک سر ما را دید و برگشت. دو هفته بعد فائزه بچههایش را برداشت و آمد و گفت دیگر نمیتوانم تحمل کنم. گفت عبدالمالک با شکم حامله به او میگفته برو آب بیاور و وقتی میبرده او را از پلهها به پایین پرت میکرده و از این کارها. گفتم با اینها زندگی نکن و برگشت تهران. برایش خانه اجاره کردم و بعد دوباره برگشت، گفت من اینها را میشناسم، میترسید سر ما بلایی بیاورد. حمید گفته سر مادرت را طوری میبریم که نفهمد از کجا خورده. وقتی فائزه تهران بود، او زنگ زده بود تهدید کرده بود و گفته بود شهاب، برادرت را هم با خودت بیاور، دلم برایش خیلی تنگ شده. بلیت قطار گرفتند و من هم بدرقهشان کردم. شهاب از قطار جا ماند و حمید گفته بود سریع خودت را با ماشین به ایستگاه بعدی برسان. فائزه بعدها به من گفت که حمید به شهاب گفته باید از مرز رد شوی و بری پاکستان، به شهاب گفته بودند باید با ما همکاری کنی و در کربلا بمب بگذاری. شهاب هم قبول نکرده بود و آنها سر بچهام را بریده بودند. وقتی فائزه فهمید که برادرش را کشتهاند، بیقراری میکند و گریه، مالک به حمید میگوید باید او را بکشی، حمید هم میگوید من با بودنش مشکلی ندارم، مالک هم گفته بود تو اگر نکشی، مثل شهاب او را میکشم.»
خانم آبیار تلاش میکند با این داستان روایتگر مصائب بلوچستان باشد. برای همین تغییراتی در داستان واقعی اعمال میکند؛ اما تغییرات داستان در راستای بیان کلیشههای رایج هم در بیان مصائب زنان و هم معرفی بلوچستان و مردمش بازنویسی میشود.
سفارشی بودن فیلم «شبی که ماه کامل شد» آنقدر توی ذوق میزند که حتی اگر داستان واقعی را هم ندانی فکر میکنی فیلم هندی میبینی! فیلم سفارشی ساختن فینفسه بد نیست اما فیلم ضعیف و کلیشهای ساختن و برای انتقال پیامی سبک آنهمه داستان واقعی را تحریف کردن مورد نقد است! در اینکه عبدالمالک ریگی جنایتکار بود شکی نیست اما گره زدن داستان او با معرفی فرهنگ بلوچستان و مردمانش کج سلیقگی است.
خانم آبیار واقعیت زندگی فائزه که قربانی سنت و قانون ازدواج کودک میشود را یادش میرود بگوید، فائزه تنها ۱۴ سال داشت که ازدواج کرد و روزی که کشته شد ۲۰ سال و در این میان سه بچه و بینهایت خشونت دید! و مادری که دستش به هیچ جا بد نبود برای حمایت از دخترش!
خانم آبیار این بخش داستان واقعی را حذف میکند برای اینکه ناتوان است از بیان خشونت سیستماتیک علیه زنان، نمیتواند به ازدواج کودکان بپردازد …و جایگزینش تصویری فرهنگی و مطابق میل سفارشدهنده از انسان مرکز (پایتخت) نشین میدهد؛ که حق با اوست کاری نکرده فقط دختری ۱۴ ساله را به سرزمینی دور شوهر داده کاملاً قانونی! و تنها کاری که در بیان مصائب زنانی واقعی داستان میکند بدبختیهای مادرانه را روایت میکند چرا که نقش مادری خط قرمز نیست و برای همین به فراق دل به آن میپردازد.
ماجرا به اینجا ختم نمیشود خانم آبیار کاملاً فراموش میکند بگوید چه بر سر مردمان بلوچ آمد در تاریخ طولانیشان! که به اینجا رسیدند؟ در چه بستر اجتماعی- سیاسی عبدالمالک ریگی، چنین خطرناک و خونریز میشود؟ چرا مردمانی به او میپیوندند؟ سفارشدهنده فیلم نرگس آبیار چرا نمیخواهد حتی محض تفنن اشارهای به این موضوع بشود بهجای همه اینها بر مهماننوازی و مهربانی قوم بلوچ و البته سادگی آنها تأکید میکند و با کمک گرفتن از هر آنچه که یک فیلم را دراماتیک و احساساتی میکند دل مخاطب را خوب میسوزاند. عبدالحمید برادر عبدالمالک در داستان فیلم نماد مهربانی و احساسات قوم بلوچ است پسرکی شاعر و اهل موسیقی که دل میبازد به دخترک تهرانی و با وجود مخالفت خانواده و برادرش موفق به ازدواج با او میشود اما در ادامه این عبدالمالک ریگی است که دل جوان عاشق و شاعر و ساده را تسخیر میکند چنانکه عبدالحمید در نهایت دستور کشتن دخترک را که عاشقش بود اجرا میکند! و حتی نمیگوید چرا عبدالمالک میتواند موفق شود دل برادر عاشقش را به چنگ بیاورد و از او انسانی بسازد که بهجای قلم اسلحه دست بگیرد؟
و تنها کاری که میکند این است که من بیننده را بهجایی سوق دهد که به حماقت و سادگی این قوم (عبدالحمید) دل میسوزانم! خانم نرگس آبیار هنر سینما این نیست که مخاطب را به دل سوزاندن با سوژهتان سوق دهید! سوءاستفاده از احساسات انسانی برای بیان و انتقال پیامی غلط هنر سینما نیست هنر سینمای کلیشهای است که شما در آن موفق بودهاید!
کمی مسئولیت انسانی در برابر قومی که از آنها سخن میگویید کافی بود تا بهجای دل سوزاندن، کمی از بسیار ستمی که بر آنها رفته است میگفتید! و ما خوب میدانیم که نمیتوانستید هم فیلم سفارشی بسازید و هم روایتگر ستم بر این مردمان باشید! از شما جز این انتظاری نیست اما بدان کسانی هستیم که تحت تأثیر صحنه های احساساتی و عاشقانه فیلم قرار نمیگیریم و واقعیت را جستجو میکنیم و از صندلی سینما که بلند میشویم با خود میگوییم نخیر خانم آبیار ما احمق نیستیم!
چه کسی گفته «فیلم سفارشی ساختن فینفسه بد نیست»؟!؟ شما هم با همین یک جمله به کل بساط سانسور و دارودرفش رژیم مشروعیت می دهید و حیثین هنرمندانی را که 40 سال قلم و دوربین شان را نفروختند زیر سوال می برید. فیلم سفارشی ساختن خیلی هم بد است و بدتر از آن ممکن نیست. دیگر اینکه شما از کجا می دانید «عبدالمالک ریگی جنایتکار بود»؟! مگر عبدالمالک ریگی در یک دادگاه صالحه و بی طرف و عادلانه محاکمه شد که با چنین قطعیتی او را جنایتکار می دانید؟! مگر من و شما چیزی بیشتر از چند خبر که در رسانه ها منتشر شده دربارۀ او و گروهش می دانیم؟ آیا حقایق هرگز به ما گفته شد؟ آیا ریگی در یک دادگاه عادلانه با حضور هیئت منصفه به صورت علنی محاکمه شد و از خود و اعمالش دفاع کرد و توسط قاضیان مستقل و هیئت منصفۀ بیگناه مجرم شناخته شد؟ هیچ یک از اینها اتفاق نیفتاده و تا نیفتد نمی توان به صرف چند خبر و رپورتاژ از او هیولا ساخت. دیگر اینکه «فراق دل» غلط است، فراق یعنی دوری، احتمالاً منظورتان «فراغ دل» بوده است، اصلاح کنید.
کارو / 15 August 2019
واقعا وات د فاز؟
الان شما مشکلتون با این فیلم چیه خیلی از زاهدانیا و بلوچایی ک من میشناسم از فیلم راضی بودن
مشکلتون اینه ک تو فیلم حرفی از فقر و بدبختی بلوچا نشده؟
چرا شما فکر میکنید ما مردم احمقیم و اراجیف به خوردمون میدین؟
حاضرم شرط ببندم نویسنده این متن حتی پاش یبار نزدیک زاهدان و زابل نذاشته
دوره شما تموم شده ***
مهران / 15 August 2019
به زارا امجدیان:
عجب !!!
شما دقیقا چرا نمیری سرِ اصلِ مطلب؟؟ منظورم هدفِ اصلیِ شما از این چند خطی هست که نوشتی؟
کلا از نوشتن این چند خط که نه میشه اسمش رو نقد هنری (در هیچ طیفیش) گذاشت نه نقد فرهنگی و نه نقد سیاسی، به این نتیجه میشه رسید که در نتیجه قاتل بودن توجیه داره. خیلی ممنون از اینکه خودتون رو نشون میدین. و در پایان متاسفم برای فکر خراب شما که هرگونه قتل و شکنجه و خشونت رو توجیه میکنین. پس با این حساب، برو بشین بیوگرافی سعید مرتضوی رو بخون و شکنجهها و قتل هایی که کرده رو توجیه کن بخاطر بکگراندی که داشته، مرتضوی رو مثال گفتم. اگه نه از اون خونخوار تر هم داریم.
یکم فکر کن و بنویس، اگه نه که ماله کشی آسونه
سولماز / 15 August 2019
فکر کنم شما یک بار هم فیلم رو ندیدین و فقط چند خبر دربارش خوندین. فیلم خیلی خوبی بود و اصلا هم سفارشی نبود. من دوبار فیلم رو دیدم و تا چند روز بهش فکر میکردم. این فیلم ادم رو درگیر میکنه و این نشونه ی قوتشه. بازی ها هم خیلی عالی بودن بخصوص خانم فرشته صدرعرفایی . در مورد مشکلات بلوچستان خیلی ساده و دقیق درموردش صحبت شد و غمناز مادر عبدالحمید حرفش رو زد که چرا بچه های بیگناه بلوچستان به عبدالمالک میپیوندند.
الهه / 16 August 2019
شما وکیل مدافع اون تروریست هستید که این جوری سنگشو به سینه میزنید ؟دادگاه ؟اونهمه آدم کشت بعد ازش دفاع میکنید ؟نکنه قهرمان ملی بود ؟اونهایی رو که کشت آدم نبودند ؟خون نداشنتند که شما فقط اسم اون رو میارید ؟ نوکر عربستان وجیره خوار انگلیس بیگناهه ؟ واقعا ؟ لابد مدال هم باید به خاطر خیانت به وطن بهش میدادند ؟خیلی پستی رادیو زمانه .دو رو ،دو دم ،دو زبان .احمق خودتی که فکر میکنی با این مطالب جهت دار مردم گولت رو میخورند .
ناشناس / 17 August 2019
راست میگی مدال افتخار باید میدادن بهشون هم توی فیلم و هم خارج از فیلم خانم آبیاز به فقر اونها اشاره کردن به محرومیت این عزیزان اشاره کردند و خانم ابیار گفتند که مردم سیستان و بلوچستان در محرومیت هستند و باید به انها توجه بشه نمی دونم سفارشیه چی چون اصلا از نیروهای اطلاعات ایران حرفی به میان نیومد
فاطمه / 23 December 2019
از یک فیلم نمیشود در حد یک سریال انتظار داشت. این نقد شما بی انصافیست.
Soroosh / 19 December 2020
درسته که فیلم سفارشیه و هر از گاهی از واقعیت فاصله گرفته ولی خیلی از نقدها بی انصافیه. اگر فقط به چشم یک فیلم بهش نگاه کنیم فیلم خوب و بزرگیه. داستان خوب و بازی ها عالیه.
هادی / 03 September 2021