جنبش زنان ایران به رغم انشعابها با محوریتهای مختلف نظری، راهبردی و مطالباتی یک واحد است. سرمایه جنبش زنان ایران کنشگرانیاند که چه مستقل (فردی) چه وابسته به جمع، به لحاظ نظری و عملی آن را پیش میبرند. از میان این کنشگران، عدهای به خارج از کشور مهاجرت کردهاند. کنشگران خارج از ایران با انگیزهها و اولویتهای مختلف چه راهبردها و روشهایی برای پیش بردن موتور جنبش زنان در ایران دارند و با امتیاز ارتباطاتی که با فمینیسم جهانی دارند، با چه ابداعاتی به گسترش کارزارهای زنان یاری میرسانند؟ با وجود محدودیتهای مکانی و امنیتی، آنها چگونه به بدنة جنبش در داخل راه پیدا میکنند و بر آن اثر میگذارند؟
تشکیل کارزارها و پیشبرد آنها شاید مؤثرترین و عملیترین راه برای حفظ پویایی جنبش زنان و با سرعت نزدیک شدن به مطالبات در سطوح مختلف است، هرچند که در ادامه روشن خواهد شد که دیدگاهها از مقولة کارزار سراسر مثبت نیستند. اینکه چطور باید کارزاری تشکیل داد که بتوان بیشترین افراد را به آن جذب کرد، کارزار را گسترش داد و از آن بیشترین امتیازات را گرفت، مستلزم به کارگیری راهبردها و شیوههای عمل مؤثر است. در واقع، کارزار در سطح ملی باید برنامهریزی راهبردی (استراتژیک) داشته باشد و برای مناطق مختلف، متناسب با فرهنگ و سنت آن مناطق برنامهریزی عملیاتی و تاکتیکی داشته باشد. راهبرد یا استراتژی از فرمول معینی پیروی نمیکند، بلکه به نسبت اینکه به چه چیزی میخواهیم برسیم باید ابتکار عمل به خرج بدهیم و آن را خلق کنیم. به علاوه، مخاطبان ما گوش میدهند که ببینند پیام ما چیست. پس از آن، باید روشن باشد که چه کاری را و چگونه انجام میدهیم. و شیوههای عمل (تاکتیکها) زمانی مؤثرند که بهصورت متوالی استفاده شوند و همواره یکدیگر را تقویت کنند.
شانسی که در جنبش زنان نسبت به جنبشهای اجتماعی دیگر وجود دارد هویت مشترک زنان است. آنها تجارب و دردهای مشترک زیادی دارند. تجارب مشترک زنان بهقدری به آنها هویت مشترک میدهد که حتی سطح کنش فردی آنها را نیز ناخودآگاه به هم نزدیک میکند. تجربه مشترکی که هرکدام از زنان به تنهایی در خانههای خود دارند، نوعی آگاهی نهفته را در آنها ایجاد کرده است. این آگاهی «در خود» است و به اشکال مختلف فردی بروز میکند. تنها زمانی برای تکتک زنانی که در خانه به سر میبرند آگاهی «برای خود» شکل میگیرد و این آگاهی و پتانسیل نهفته صورت جمعی به خود میگیرد که آنها از تجارب یکدیگر آگاه شوند. (جواهری، ۱۳۸۶: ۹)
برای رسیدن به نتایج مطلوب در این خصوص، علاوه بر مطالعات اسنادی، تحلیل محتوای کیفی از نتیجه مصاحبه با تعدادی از کنشگران خارج از کشور بسیار راهگشا بود. در تحلیل محتوای کیفی مثل روش کمّی به توصیف عینی و نظاممند دادهها نمیپردازیم، بلکه استنباط و قضاوت خود را به کار میگیریم و محتوای پنهان یک پیام ارتباطی را توصیف و تفسیر میکنیم.
عینیت (objectivity) در پژوهش کمّی مفهومی علمی دارد، یعنی مجموعهای از زنجیرههای علیت؛ اما در پژوهش کیفی بهجای واژه عینیت از خنثی بودن یعنی عاری بودن از سوگیری در روند یا نتایج پژوهش سخن گفته میشود. تأیید پذیری در پژوهش کیفی ممکن است عینی یا ذهنی باشد و هیچ قانون و دستورالعملی نمیتواند حقیقتی را محدود کند که بدون تحریف، بیان و بررسی میشود. (ادیب حاج باقری، ۱۳۸۵: ۶۲)
پژوهشگر کیفی درصدد شناخت پدیده، رفتار و تجربه از منظر شرکتکنندگان در تحقیق است. او خود نیز به تعدد واقعیت (multiple reality) اعتقاد داشته، اصراری به تثبیت و تعمیم نتایج ندارد. هر فردی که انتخاب میشود به جهان دیدگاهی دارد و هر تجربهای که بررسی میشود ذرهای تجربة منحصر به فرد از دنیایی تجربه است و بنابراین قابلیت تعمیم ندارد. (همان)
یافتههای پیشرو از تجربة کنشگری خودم، مقالات دیگر کنشگران از تجربة کاریشان در کارزارها، معدود مقالات و کتابهای مرتبط، و در آخر نتیجة مصاحبه و مکاتبات کتبی با چهار کنشگر ایرانی خارج از کشور به دست آمده است. در رابطه با روش انتخاب مصاحبهشوندگان طی نمونهگیری در پژوهش باید بگویم که همة این افراد کنشگران ایرانی فمینیستیاند که در خارج از ایران علاوه بر تجربة فعالیتهای میدانی در حوزة زنان، شخصیتهایی آکادمیک و علمی دارند. هدف از پرداختن به چنین موضوعی یافتن ضعفهای کارزارها در ایران و برطرف کردنشان بهعلاوه تقویت قوتها به صورت عملی است.
فمینیستهای ایرانی فارغ از گرایش فکری، سیاسی و اجتماعیشان برای نیفتادن در ورطة بیعملی و انفعال مدنی، چارهای ندارند جز اینکه در درون نظام، دریچههایی را به روی خود و البته در نهایت به روی زنان از هر قشر و طیف باز کنند و ابایی ندارند از اینکه برای رفع پیدرپی محدودیتها با هر گروهی که بتواند کورسویی را روشن کند، وارد گفتوگو بشوند.
نسبت جنبش و کارزار
جنبش زنان اعم و گستردهتر از کارزارهای زنان است. جنبش با سازماندهی اجتماعی و شبکهسازی رشد میکند و کارزارهای زنان گروههای مختلف زنان را حول مرکزیت جنبش متصل نگه میدارند. کارزارها بر پایه اجتماعات و گروههای مختلف در جنبش بنا میشوند و خود هویتهای جمعی و سپس شبکهها را در میان گروهها و افرادی که بنیانگذار کارزارهای بعدیاند، ایجاد میکنند. حد مطلوب برای جنبش زنان این است که یک شبکه گسترده سازمانیافته داشته باشد.
در غیاب کارزارهای شناخته شده، اجتماعات و گروهها میتوانند مدتها پابرجا بمانند، درحالی که به آرامی به اهدافشان نزدیک میشوند. با این حال جامعهای که در معرض هیچ اعتراضی قرار نمیگیرد و در آن کارزاری شکل نمیگیرد، بهاحتمال زیاد تبدیل به خردهفرهنگی میشود که ارتباطات جنبشی خود را از دست داده است. نظریهپردازان جنبشهای اجتماعی کارزارها را با این ویژگیها تعریف میکنند: برنامهای دارای محدودیت زمانی و بهطور راهبردی (استراتژیک) مرتبط با مجموعهای از رویدادها و تعاملات مرتبط با اهداف مشترک. (Staggenborg and Lecomte: ۱۶۴)
ریچارد رورتی کارزار را اینگونه تعریف میکند: تلاشی جمعی با محدودیت زمانی که چه شکست بخورد چه پیروز شود، به رسمیت شناخته میشود. در مقابل، جنبش را نمیتوان پیروز یا شکست خورده دانست؛ چون بیش از حد بزرگ است که بتوان حکمی قطعی از پیروزی یا شکست آن داد. چارلز تیلی کارزار را عنصر مهم و تأثیرگذار اجتماعی میداند که «فراتر از هر رویداد فردی» گسترش مییابد و مطالبه گران و اعضاء آن را به اهدافشان پیوند میدهد. او استدلال میکند که کارزارها بر کارزارهای بعدی اثر میگذارند با ایجاد دگرگونی در آنها و ایجاد فرصتهای سیاسی و مدلهایی با عملکردهای متضاد و ارتباط با کنشگران بالقوه (ناشناخته)؛ بنابراین کارزارها انرژیهای پراکنده جنبشاند. (ibid)
دامنه تأثیر
تشکیل کارزارها چقدر در دستیابی جنبش زنان به مطالباتش مؤثر است؟ جنبش زنان ایران به کدام دسته از مطالباتش از طریق کارزارها دست پیدا میکند؟ کارزارها نقشهای جدیدی را برای اعضاء تعریف میکنند؛ حامیان پیشین و غیرفعال جنبش را بسیج میکنند و تعهدات فردی و جمعی به ایجاد وحدت را در جنبش تقویت میکنند. یکی از روشهایی که کارزارها به کار میبرند تا تعهدات فردی را به تعهد جمعی به جنبش برسانند، گسترش رهبری و نقشهای سازمانی در جنبش است که فضا را برای حضور افراد بیشتر باز میکند تا فعالیت کنند.
کارزارها میتوانند اثرات مثبت یا منفی، کوتاهمدت یا بلندمدت بر اجتماعات جنبش، کارزارهای بعدی و سیاستهای عمومی بگذارند حتی زمانی که موفق در دستیابی به اهدافشان نمیشوند. کارزارها میتوانند به ایجاد بسیجهایی در آینده کمک کنند با خلق روابط در جنبش اجتماعی، ارائه رهبران، ایجاد ائتلافهای جدید و معرفی مسائل، چارچوبها و اقداماتی برای استفاده کارزارهای بعدی. اما کارزارها همچنین میتوانند میان گروهها مناقشاتی ایجاد کنند، در اجتماعات جنبش میثاقها را بشکنند و انرژی کنشگران را بدون ایجاد ائتلافهای ماندگار یا دستاوردهای ملموس تحلیل ببرند.
هم همبستگی و هم اختلافات درونی ایجادشده در ائتلافها میتوانند از کارزاری به کارزار دیگر منتقل شوند و نتایج (دستاوردهای) کارزارهای خاص میتوانند بر جهش کلی جنبش تأثیر بگذارند. ممکن است تزاحم هایی بین اهداف کارزارها (که مقطعیاند) و اهداف جنبش گستردهتر وجود داشته باشد. همسودها و هم زیانهای کوتاهمدت میتوانند سرعت رسیدن به اهداف بلندمدت را کاهش دهند. (ibid: ۱۹۹)
با نگاه به تاریخچه کارزارها در جهان شاید بتوان نشان داد که آنها با چه سازوکاری عمل میکردند و چقدر موفق بودهاند. ازآنجاییکه بسیاری از مطالبات زنان در قالب کارزارها مطرح میشده و به نتیجه هم میرسیدهاند، میشود گفت در ایران هم این شیوه میتواند مؤثر باشد؛ هرچند اینجا سابقهای طولانی ندارد.
اگر به تاریخچه کمپینهای سنتی نگاه کنیم و آنها را به جنبش زنان ارتباط بدهیم، در اواخر قرن ۱۹ و با شروع قرن بیستم، کمپینهای ضد جنگی شکل میگرفتند و بخش عظیمی از زنان مطالباتشان را در آنها مطرح میکردند. همین کارزارها را (غالباً در انگلیس، فرانسه و آمریکا) میشود بنیانگذار کارزارهای نوین امروزی دانست. بسیاری از مطالبات از بحث رأی گرفته تا سایر حقوق مدنی موجود را همین کارزارها به ثمر رساندند. نمونه اخیرش هم کارزار قانونی حق سقطجنین در ایرلند بود. ازاینرو، کارزارها در سازوکاری دموکراتیک پیشینه موفقی داشتهاند. (احمدی)
تاریخ فمینیسم نمونههای ایجاد این همبستگیها و همدلیها را که به هویتهای جمعی منتهی شدهاند، بسیار در خود دیده است. در سال ۱۸۶۸ در آمریکا، هنگامیکه متمم چهاردهم به تصویب رسید و به دادخواهی اصلی زنان نپرداخت، بسیاری از آنها بهشدت ناامید و سرخورده شدند. آن قانون حق شهروندی را برای مردان آمریکایی-آفریقایی به رسمیت میشناخت. از آن گذشته آنچه مایه ناخرسندی فعالان زن میشد این بود که قانون سه بار واژه «مرد» را به کار میبرد که این پرسش را برمیانگیخت که آیا زنان اصلاً شهروند محسوب میشوند یا نه! در دهه ۱۹۶۰، زنان طبقه متوسط غربی با شکستن سکوت و احترام در رابطه زناشوییشان، تجربیاتشان از ستمدیدگی و محرومیت را با هم در میان گذاشتند و دیدند که تنها نیستند. همین حرکت باعث شد انرژی لازم را برای تغییر در زندگیشان به دست بیاورند. (ناردو، ۱۳۹۵: ۴۵)
همچنین تشکیل کارزار مؤثر است از این بابت که شیوهای نوین برای دستیابی به مطالبات مدنی است که معمولاً با کار رسانهای شروع میشود و ممکن است به تجمعات خیابانی کشیده شود.
کارزار از نمونههای نوین و مدرن دنیای امروزی برای مبارزه اجتماعی است. امروزه تکیه این کارزارها از راههای مختلف و با جنبههای مختلف بر تکنولوژی است، مثل کمک رسانههای مردمی و رسانههای شخصی. (احمدی) اما به دلیل تکثر جنبش زنان، برای پیشبرد کارزارهای مختلف و رسیدن به مطالبات مختلف باید راهبردهای مختلفی به کار برد.
جنبش زنان ایران جنبشی متکثر است با مطالبات مختلف که برای دسترسی به هر کدام از این مطالبات در زمانهای مختلف ناچار است راهبردهای متفاوتی را به کار گیرد. کارزارها معمولاً در فرهنگسازی مؤثرند و در درازمدت به تغییر سیاستگذاریهای اجتماعی، مسکوت ماندن برخی قوانین ضد زن و تغییر آنها منجر میشوند. (پیغمبرزاده)
کارزارها باید در استفاده مؤثر و کارآمد از همه ابزارهای اطلاعرسانی جامعیت داشته باشند و علاوه بر اطلاعرسانی، لزوم ارائه راهکار (برای مثال در بحث خشونت) وجود دارد.
راهاندازی کارزارهای اطلاعرسانی و نیز حساسیتزایی جنسیتی در پیشبرد برنامههای زنان بسیار اهمیت دارد؛ اما موضوعی که باید مدنظر قرار گیرد جامع بودن آنها در استفاده مؤثر و کارآمد از همه ابزارهای اطلاعرسانی است. چیزی که در سالهای اخیر بیشتر شاهد بودهایم، راهاندازی کارگاهها در فضای آنلاین است که اگرچه در جای خود بسیار مفید است، برای ارتباطات مستقیم و دسترسی به گروه بزرگتر مخاطبان کافی نیست. این کمپینها میتوانند در حوزههای حقوق، بهداشت باروری، سکسوالیته، اشتغال و برابری دستمزدها، مقابله با آزار جنسی و دسترسی به فضای امن شهری نقش داشته باشند که موجب بالا رفتن سطح مطالبات در کل جامعه زنان میشود. (اسدی)
همگرایی گروهها
در این که آیا تشکیل کارزارها به ایجاد همگرایی بین گروههای مختلف میانجامد یا نه، اتفاقنظر وجود ندارد. در حالی که همیشه همگرایی گروهها را ویژگی مثبت تشکیل کارزار برمیشمارند، پاسخ کنشگران به این سؤال نشان میدهد که دید مثبت و امیدوارانهای به این کارکرد کارزارها ندارند. برای مثال، یکی از مصاحبهشوندگان پاسخ داد که تشکیل کارزارها در رسیدن به همگرایی گروههای مختلف مؤثر است؛ هرچند این امر تا به حال محقق نشده است و این خود از نقاط ضعف جنبش زنان است.
قبل از دل بستن به کارزارها برای ایجاد اتحاد، باید گروههای مختلف با هم وارد گفت وگو شوند، به هم اطمینان دهند که از هم پشتیبانی میکنند و در یک زمینبازی میکنند؛ اما متأسفانه تا به حال این همگرایی محقق نشده است که از نقاط ضعف جنبش زنان همین پراکندگی و تفرقه میان گروههای مختلف است. (رنجی)
بنا بر پاسخی دیگر، یکی از ضعفهای گروههای برابری خواه نبود همین همگرایی است که عاملش در دست مردان بودن فضای مشارکت اجتماعی و نقشهای مدیریتی است که باعث شده است زنان چندان با کار تیمی آشنا نباشند.
یکی از ضعفهای گروههای برابری خواه (بهویژه در شرق) نبود همگرایی بین گروههاست. به لحاظ جامعهشناختی ایجاد نشدن فضای مشارکت جنسیتی در اجتماع برای زنان، آنها را در محیطهای اجتماعی و نقشهای مدیریتی غایب کرده است. این غیبت زنان در فضاهای اجتماعی باعث شده است که آنها خیلی با کار تیمی، جریان سازی، سازماندهی و در نهایت رهبری آشنا نباشند (نبود تجربه زیستة مدیریتی و رهبری که از ندادن نقشهای مؤثر به زنان در اجتماع ناشی میشود) و این امر باعث ضعف این مؤلفهها در جنبش زنان شده است. کمبود کارگاههای آموزشی، نبود امکانات، و محدودیتهای امنیتی و قضایی به این شرایط دامن میزنند.
زمانی که ناگهان عرصه برای زنان فراهم میشود که در آن فعالیت کنند، در داخل خود این گروهها اختلافات شکل میگیرند. افراد میخواهند هر آنچه را به دستشان میآید تصاحب کنند که «جنگ قدرتهای نابرابر» در میان زنان باعث فروپاشی و انفعال سیستم کوچک موجود میشود. البته این روند خیلی نامعمول نیست ازآنجاییکه برآمده از فرهنگ عمومی جامعه است و به کارزارهای زنان وارد میشود. (احمدی)
در نبود همگرایی بین گروههای داخل و خارج از ایران، میتوان گفت که نوع نگاه کنشگران خارج از ایران به کنشگران داخل و برعکس شکافی عمیق میان آنها ایجاد میکند.
اتحاد خواهرانه در جامعه زنان ایران چنانکه باید محقق نشده است. این خلأ هم در بین گروههای داخلی هم در میان گروههای داخلی و خارجی وجود دارد. نوع نگاه افراد خارج از ایران به داخل و برعکس به عدم همگرایی دامن میزند. کنشگران خارج با حس برتری و از بالا به جامعه مادر نگاه میکنند و نوع ایدهها، سیستمها و شیوههای عملشان با واقعیتهای زندگی در داخل ایران مطابقت ندارد. بسیاری از مسائل از سوی آنها سیاه و سفید دیده میشود، عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی را نمیبینند و در مسائل بیپردهتر وارد میشوند. از سوی دیگر، زنان و کنشگران داخل با همه تنگناهایی که وجود دارد احساس میکنند این دوستان در فضایی امن و راحت نشستهاند و از دور در مورد مسائل سخن میگویند؛ پس با بدبینی به آنها نگاه میکنند. نگاه ابر فرهنگی هم از خارج به زنان داخل وجود. (احمدی)
دیدگاه دیگری هست که معتقد است با توجه به وجود تکثر در جنبش زنان، همگرایی تنها بر سر خواستههای حداقلی ممکن است.
با توجه به متکثر بودن جنبش زنان، همگرایی تنها بر سر خواستههای حداقلی ممکن است، هرچند همگرایی حتی بر سر این خواستههای حداقلی نیز در شرایط سیاسی ایران دشوار است. گروههای زنان نزدیکتر به حاکمیت از نزدیک شدن به گروههای دیگر اجتناب میکنند؛ چون میدانند با این همکاری ممکن است فرصت لابی کردن با حاکمیت برای رسیدن به مطالباتشان را از دست بدهند. از سوی دیگر، گروههای مستقل نمیخواهند با گروههای نزدیک به حاکمیت همکاری کنند؛ چون میدانند در این همکاری ممکن است برخی گفتمانهای حکومتی مثل گفتمان «فمینیسم اسلامی» را بازتولید کنند و به نیروهای نزدیک به حاکمیت مشروعیت ببخشند، بهویژه به نیروهایی که مستقیم یا غیرمستقیم در نقض حقوق بشر دست داشتهاند یا در برابر آن سکوت کردهاند. بسیاری از کنشگران هم علاوه بر جنسیتشان، به دلایلی چون مذهب، نگرش سیاسی، نژاد و قومیت مورد تبعیض قرار گرفتهاند که همکاری با بخشهایی از جنبش زنان را که امتیازات اجتماعی بیشتری دارند، برای آنها دشوار میکند. (پیغمبرزاده)
و اما دیدگاه مخالفی وجود دارد که بر این باور است که همگرایی اساساً موضوعیت ندارد و نمیتوان انتظار داشت که همگرایی در همه زمینهها چه به لحاظ عملی چه به لحاظ نظری محقق شود و البته لزومی هم ندارد که انرژی زیادی صرف رسیدن به همگرایی شود؛ چون دغدغهها و خاستگاهها متفاوت است.
برای دست یافتن به همگرایی بین گروههای مختلف زنان، ما نیازمند دستورالعملی مشخص حول مطالبهای مشخص هستیم مانند آنچه در بحث «لایحه قانون خانواده» اتفاق افتاد؛ اما اینکه انتظار داشته باشیم همگرایی در همه زمینهها و صرفاً برمبنای تبعیض جنسی و جنسیتی علیه زنان به وجود بیاید چه در تئوری و چه در عمل، امکانپذیر نیست؛ زیرا گروههای مختلف زنان دغدغهها و خاستگاههایی متفاوت دارند. اینکه بخواهیم همه گروههای زنان با هم کار کنند، سادهانگاری است؛ بنابراین لزومی ندارد که توان و انرژی زیادی برای ایجاد همگرایی بگذاریم. همین که در شرایط مهم و اضطراری گرد هم بیاییم یا محوری حداقلی و موردتوافق اکثریت برای همکاری داشته باشیم، کافی است. (اسدی)
راهبرد
راهبرد یا همان استراتژی سیاستی است که کنشگران برای رسیدن به هدف خود به کار میبرند. در واقع راهبرد مسیر بلندمدتی است که کنشگران جنبش (یا جزئیتر کارزار) پیش چشم خود ترسیم میکنند. البته باید توجه داشت که راهبرد در جنبشهای اجتماعی از انعطاف بیشتری نسبت به راهبرد در یک سازمان رسمی برخوردار است. و شیوه عمل یا تاکتیک نحوه اجرای راهبرد در مقاطع کوتاهمدت است. بهعبارتدیگر، شیوههای عمل طرحهای عملیاتی کنشگران جنبش در موقعیتها و مراحل مختلف عملاند. (جواهری، ۱۳۸۸: ۴۰)
جهت رسیدن به راهبردهای خاص برای کارزار یا باید راهبردهای کلیتر برای گسترش جنبش زنان را به آن تعمیم داد یا از راهبردهای جزئیتری چون راهبردهای جلب پشتیبانی کمک گرفت و یا راهبردهای ویژهای را ابداع کرد.
زنان در سازماندهی و اقدام برای تغییر شرایط و موقعیتشان از راهبردهای مختلف (اصلاحی تا انقلابی) استفاده میکنند. تمام راهبردها ممکن است در شرایط خاص و برای اهداف خاص معتبر باشند. با وجود محدودیتها، راهبردهایی که زنان به کار میگیرند در سازمان، امکانات جدید و متنوعی را ارائه میکنند تا نیروهایی را جذب کنند و باسیاستها و پراکسیس ویژه فمینیستی مورداستفادة رهبران جنبش این کار را میکنند که این رهبری کلید دستیابی به اهداف جنبش زنان است. اگرچه این راهبردها به سه دسته تقسیم میشوند (فعال، نهادی، میانبر)، اغلب با یکدیگر همپوشانی دارند یا مثلاً همه آنها در مراحل مختلف مبارزات به کار میروند. دسته اول شامل گروههای افزایش آگاهی، محافل زنان، کنگرههای زنان، ائتلافها (یا همگراییها)، کنفرانسها و کارزارها میشود. دستة دوم شامل تحقیق، تجزیه و تحلیل، حمایت جریان اصلی، نظارت و مسئولیت میشود و در مرحله سوم، تحلیل، ترویج و شبکهسازی آن دوتای دیگر را به هم پیوند میدهد. (Antrobus: ۱۰۹)
راهبردهای جلب پشتیبانی
جلب پشتیبانی ابزاری است که این امکان را فراهم میکند افراد، خواه تکتک خواه گروهی، برای اثبات و تحقق ادعا یا خواسته خود بر افراد بانفوذ تأثیر بگذارند و از تشدید شرایط به زیان خود جلوگیری کنند. این راهبردها را میشود در پنج گروه دستهبندی کرد:
الف- لابیگری: دیدار با افراد بانفوذ برای طرح مسئله و اثرگذاری بر آنها تا آنها به هنگام سیاستگذاری یا تصمیمگیری، آن مسئله را در نظر بگیرند؛
ب- سازماندهی: ایجاد سازمانی/ ائتلافی/ کارزاری متشکل از افراد «پیشرو» جمعیت «بیصدا» / قربانی/ ازخشونترسته برای طرح مسئله و اثرگذاری بر دیگران؛
پ- فعالیتهای مطبوعاتی/ رویدادی: ترتیب دادن برنامههای مطبوعاتی/ رسانهای پیوسته یا مقطعی برای اثرگذاری بر افکار عمومی/ متخصصان/ مسئولان و نیز برگزاری رویدادهای عمومی یا تخصصی؛
ت- آموزش و آگاهسازی: برگزاری انواع و اقسام دورههای آموزشی رسمی و غیررسمی و نیز کارزارهای افزایش آگاهی در همه سطحها برای عموم/ متخصصان/ مسئولان؛
ث- بسیج همگانی: شبکهسازیهای مردمی گسترده یا همکاری گروههای «پیشرو» جمعیت «بیصدا» / قربانی/ ازخشونترسته. (موسوی، ۱۳۹۶)
جلب مشارکت مردم
تنها پس از پیروزی کارزارها و قانونی شدن مطالباتشان است که این مطالبهها به گفتمان مسلط تبدیل میشوند و میتوانند اقشار مختلف جامعه را به خود جذب کنند.
در طول تاریخ، جنبشها و کارزارهای اجتماعی همیشه محدود به بخشی از جامعه بودهاند. تنها پس از پیروزی کارزارها و قانونی شدن مطالباتشان است که این مطالبات به گفتمان مسلط تبدیل میشوند؛ بنابراین نمیتوان توقع داشت که کارزاری اجتماعی بتواند همه اقشار جامعه را با خود همراه کند؛ اما در فرایند رشد کارزار، هرچه آن کارزار متکثرتر باشد و مطالبات بیشتری را نمایندگی کند، بیشتر میتواند اقشار مختلف اجتماعی را به خود جذب کند. (پیغمبرزاده)
یکی از نتایج مهم کارزارها و حتی شاید تنها دستاورد آنها جذب اقشار مختلف زنان است.
کارزارها اگر بتوانند سازمانیافته عمل کنند و همکاری نیروهای مختلف را داشته باشند، میتوانند از بهترین روشها برای افزایش سطح آگاهی در میان اقشار مختلف مردم و ارتباطگیری با لایههای درونی جامعه باشند و اگر تداوم و پایداری داشته باشند، میتوانند موجب تغییرات قانونی و حقوقی شوند. متأسفانه تا امروز کارزارها در ایران نتوانستهاند به این هدف خود برسند. ولی در صورت تحقق، جذب اقشار مختلف زنان یکی از نتایج مهم تشکیل کارزارها و حتی شاید تنها دستاورد جنبش زنان از طریق کارزارها باشد. (رنجی)
تأثیر کارزارها بر لایههای درونی جامعه به نوع زبان آنها در ارتباطگیری بستگی دارد. شاید در قالب فیلم، پادکست، داستان، نقاشی یا کاریکاتور بیشتر بتوان بر مردم تأثیر گذاشت تا آموزشهای مستقیم، مثل برگزاری کارگاهها.
اینکه چقدر میتوان به اثرگذاری کارزارها امیدوار بود، به نوع زبانی بستگی دارد که ما برای ارتباط با عموم زنان به کار میگیریم. گاهی یک ایده فمینیستی در قالب نمایش فیلم، پادکست، داستان، نقاشی یا کاریکاتور بیشتر تأثیرگذار است تا برگزاری کارگاههای آموزشی. دلیلی ندارد که ما برای ارتباط با گروه موردنظرمان صرفاً به دنبال معنا بخشیدن به یا ارائه تعریفهای خاص باشیم؛ چون تعریف ما از کنش فمینیستی مثلاً با کنش یک زن کارگر در یک خانواده مذهبی برای رهایی از تبعیض مطابقت ندارد. مهم اهمیت دادن به تلاشهای فردی زنان معمولی با استراتژیهای مختلف و عمل از خاستگاههای مختلف است. برای ارتباط با عامه زنان باید ببینیم چگونه میتوانیم ارتباط مؤثر بلندمدت و به دور از نگاه بالا به پایین با آنها برقرار کنیم و مشارکتشان را جلب کنیم؛ پس نوع زبانی که به کار میگیریم برای معنا بخشی به آنچه رخ میدهد، نقش مهمی در شکلگیری رابطه و استمرار بخشیدن به آن دارد. میخواهم از طرح مسئله زبان به این نتیجه برسم که گسترش کارزارها با جذب اقشار مختلف زنان اهمیت زیادی پیدا میکند؛ اما این باید سؤال همیشگی ما باشد که با چه زبانی، چه محتوایی و چه ابزاری؟! (اسدی)
شیوههای عمل در فرایند کارزار
بهطورکلی درباره کارزار منابع زیادی به فارسی وجود ندارد؛ شاید چون هیچوقت به اندازة این سالها به لزوم راهاندازی کارزارها و گسترش آنها نرسیده بودیم؛ اما از مباحثی که از آغاز کار کمپین یکمیلیون امضا مطرح شده و تا امروز ادامه پیدا کرده است، همچنین تجربیات تک تک ما طی سالها کار در کارزارهای دیگر میشود راهبردها و شیوههای عملی را بیرون کشید و به منزله چراغ راهی برای سازندگان کارزارهای آینده برشمرد. ۲۱ شیوه عمل زیرمجموعهای از ۱۱ شیوه عملی است که کنشگران کمپین یکمیلیون امضا ارائه کردهاند، ۳ شیوة عملی است که از تجربیات خودم به دست آمده و ۷ مورد از یافتههای مصاحبه با مصاحبهشوندگان:
۱. ایجاد اعتماد متقابل در بین کنشگران
این اعتماد در سه سطح جاری است: ابتدا بین اعضاء اولیه کارزار، دوم بین کسانی که تا حدودی ناشناساند و میخواهند بهعنوان داوطلب به کارزار بپیوندند با اعضاء کارزار، و سوم میان انبوه مردمی که قرار است کنشگران برای جمعآوری امضاء به سراغشان بروند. (جواهری، ۱۳۸۶: ۱۴)
۲. پویایی بخشیدن
به دلیل اعتمادی که کنشگران کارزار به هم دارند، این حرکت هرچه بیشتر گسترش مییابد. معنی این سخن آن است که گردانندگان اولیه آن دیگر نمیتوانند کنترلش کنند؛ به همین دلیل است که میگوییم این کارزار به خلق روابط نوظهور غیرقابلپیشبینی میانجامد. هرکدام از اعضاء داوطلب از شهرهای مختلف میتوانند شیوههای عمل منحصربه فرد خود را برحسب مقتضیات مکانی که در آن فعالیت میکنند، برگزینند. بنابراین، در دل این کارزار فعالیتهای متنوعی نهفته است که پیشبینی نتایج و پیامدهای آن را تا حدی مشکل میسازد. ولی دستاوردی که میتوان به آن باور داشت این است که همین پویایی منجر به پیوستن کنشگران متنوع (با گرایشهای فکری مختلف) به آن خواهد شد. (همان)
۳. آگاهیرسانی با گفتوگوی چهرهبهچهره
در طرح کارزار یک میلیون امضاء تصریح شد که یکی از اهداف آن آشنایی و گفتوگوی برابر و مستقیم با زنان و شهروندان در سطح گسترده است. این ارتباط باعث آگاهی یافتن از نیازها و مسائل روزمره زنان خواهد شد و متقابلاً باعث افزایش آگاهی شهروندان در زمینة مشکلات عینی و واقعی و نابرابریهای حقوقی. در طی این مسیر این آگاهی دائماً در حال حرکت و انتقال از کنشگران به مردم و از مردم به کنشگران است. (همان: ۱۵)
۴. رساندن باور مردم به کنشگر بودن
زنانی که تا پیش از این برای تغییر سرنوشت خود فقط اقدام فردی میکردند و باور نداشتند مسئلهای که با آن دست و پنجه نرم میکنند مسئلهای عمومی است یا میتوانند آن را با فعالیت جمعی حل کنند، اکنون میتوانند فراتر از شعاع محدود فردی به حرکت درآیند. آنها به کارزار آری میگویند. برخی از آنان تا پیشازاین حتی فرصت برایشان فراهم نشده بود که به لیستی از گروههای زنان بپیوندند ولی با حرکت گسترده کارزار، آنها با برخی از گروهها و فعالان زنان آشنا میشوند. در واقع ظهور این کارزار به بالا بردن «سرمایه اجتماعی» گروههای درگیر در آن کمک بسیاری خواهد کرد. راهی طولانی که بسیاری از افراد طی سالها پیمودند تا هویت کنشگری اجتماعی را کسب کنند اکنون عدهای بیشمار در زمانی کوتاه خواهند پیمود. (همان: ۱۷)
۵. اصلاحات از پایین
و سرانجام اگر این حرکت ادامه یابد، طی سالهای متمادی در روندی پویا و بدون یأس، در تاریخ مبارزات زنان ایران شاهد خواهیم بود که چگونه میتوانیم از درون خانههای خودمان قوانین را تغییر دهیم و این دستاورد کوچکی نیست. قانونی که با قلب و روح زنان و براثر فداکاری آگاهانه و جمعی آنان تغییر کند با عوض شدن حکومتها و آمدن این رئیسجمهور و رفتن آن، با تغییر نمایندگان مجلس و… بهراحتی تغییر نخواهد کرد. این ماهیت حرکتهای از پایین است؛ چراکه ابتدا این خواستهها بهقدری درونی شدهاند که تک تک افراد را راغب کردهاند تا با وجود ریسکهای فراوان، مبارزه خود را به سطح بیرون از خانه بکشانند و همسو و همبسته با دیگران به مبارزه دست بزنند. اینگونه تغییرات که ابتدا در اندیشه و سپس در عمل رخ میدهد، بهراحتی برگشتپذیر نیست. (همان: ۱۸)
۶. استفاده از روش غیرمتمرکز
در روش غیرمتمرکز، افراد و گروهها با انتخابهای بیشتری روبرو هستند و ساختار منعطف و سیال است. آنها میتوانند گروهی تشکیل دهند که در آن، شیوه عمل خود را ابداع کنند یا در صورت تمایل به کمیتههای موجود بپیوندند. این گروهها میتوانند گروههایی باشند که از قبل وجود داشتهاند و اکنون بهصورت یک گروه اما جدا از هسته اولیه و هماهنگ با دیگر گروهها فعالیت کنند. در چنین مدلی، نقش هسته مرکزی بهتدریج کمرنگ شده، قدرت و مسئولیتهایش در میان گروهها و هستههای به وجود آمده تقسیم میشود و کمپین مجموعهای خواهد بود از هستههای پراکنده و متکثر در عمل و اندیشه. با مدل شبکهای غیرمتمرکز، هزینهها و قدرت بین هستههای مختلف تقسیم میشود. از آنجا که هر گروه مخاطب و نیروهای اجتماعی خود را دارد، کارزار میتواند در مسیرهای ارتباطی متنوعی رشد کند. (همان: ۶۶)
هر هسته مستقل با فتح باب ورودیهای تازه برای جذب و همکاری داوطلبان، در واقع راههای ورودی به کمپین را متکثر و پرتعداد میکند و انحصار ورودی کمپین (فقط از یک دریچه) را ساخت شکنی میکند. همچنین حضور هر نهاد خود بنیاد فضایی جدید، انعطافپذیر و جذاب است برای دعوت و جذب داوطلبان بیشتر که در نتیجه، تنوع و تکثر در آرایش داوطلبان را نیز افزایش میدهد. (لقمانی، ۱۳۸۷: ۸۱)
۷. برقراری دموکراسی مستقیم
بهطورکلی، جنبشهای اجتماعی ساختاری غیرمتمرکز دارند. در چنین ساختاری تأکید بر مشارکت به نفع «دموکراسی مستقیم» است، بدین معنا که قدرت را در سطح گستردهای بین افراد توزیع کند. در این نوع ساختار، تفویض قدرت جایز است و تصمیمگیریها اجماعی است یا حداقل بر اجماعی بودن تصمیمگیریها، تمرکززدایی و اتخاذ شیوههای غیر بوروکراتیک تأکید میشود. هدف عمده در اینجا، تغییری است که باید رخ دهد نه سازمانی که باید حفظ شود. این دموکراسی در تقابل با نوع پیشین خود یعنی «دموکراسی نمایندگی» قرار میگیرد. در این دموکراسی نمایندهها توسط اعضاء و به واسطه «رأی» انتخاب میشوند.
دموکراسی مستقیم مبتنی بر «حق مشارکت» و «حق تصمیمگیری» است؛ یعنی هر فرد به میزان خواسته شخصیاش میتواند در فعالیتها و به میزان فعالیتی که دارد در تصمیمگیریها مشارکت کند. اما حق تصمیمگیری نه برابر بلکه تنها برای کسانی محفوظ است که «تعهد» خود را به «هدف عمومی» نشان دهند. (جواهری، ۱۳۸۶: ۷۰)
بسیاری معتقدند که همه افرادی که به یک گروه میپیوندند باید در رأیگیری شرکت کنند. این در حالی است که میزان فعالیت و حضور افراد در فعالیتها متفاوت است. کسی که در فعالیتی حضور ندارد و یا حضوری کمرنگ دارد، توانایی تشخیص مشکلات درونی آن گروه از فعالیتها را نیز ندارد. بنابراین، مهم این نیست که آن فرد از «سهمیه» حق خود که «حق تصمیمگیری» است بهره ببرد، بلکه باید بتواند توانایی اتخاذ یک تصمیم مناسب را داشته باشد، تصمیمی برخاسته از مشاهده واقعیات نه منتج از حدس و گمان. بنابراین، حق تصمیمگیری در اینجا بر اساس «میزان فعالیت» و «مشارکت» تعریف میشود. (همان: ۷۳)
۸. جذب افراد و نه گروهها
در ادامه نگرانیها از امکان سوءاستفاده از کمپین، این توافق به وجود آمد که کسی نمیتواند از آن سوءاستفاده کند و آن را از مسیر خود منحرف کند. بنابراین هر فردی میتواند به آن بپیوندد. البته از همان ابتدا باز هم توافق بر این شد که افراد به کمپین بپیوندند نه گروهها. هرچند هر گروهی میتواند از کمپین حمایت معنوی کند، هیچ گروهی نمیتواند عضو کمپین شود. (همان: ۷۶)
۹. گرفتن تصمیمهای جزئی
استراتژی عمومی کردن خواستههای کمپین به این صورت بوده که هرکس که با متن بیانیه موافق است میتواند به این حرکت بپیوندد، از امضاء کردن بیانیه گرفته تا کار درون کمیتهها یا بردن فعالیت به حوزهها و مناطق دیگر. یکی از وجوه مشارکت مبتنی بر دموکراسی مستقیم، اتخاذ تصمیمگیریهای جزئی است. تصمیمگیریهای کلی در ابتدا صورت میگیرد و افراد بر اساس موافقت با آنها به کمپین میپیوندند. اما تصمیمات جزئی درباره مسائل اجرایی است و در حوزه محدودتر و گروههای کوچکتر گرفته میشود. (همان: ۷۸)
۱۰. ائتلاف بر اساس اهداف حداقلی
ائتلاف بر اساس هدفی حداقلی بههیچوجه به معنی رد اهداف حداکثری نیست. گروههای مختلف میتوانند با اعتقاد به اهداف حداکثری، در سطح عملی به مسائل خاص بپردازند، و در ضمن آن، در سطح نظری و در چشماندازی آیندهنگر خواستههای کلان خود را تدقیق کنند. طی سالهای متمادی، کنشگران جنبش زنان دریافتهاند که تغییر مناسبات اجتماعی یک شبه میسر نمیشود، بلکه مبارزهای طولانیمدت و فرسایشی است؛ پس نمیتوان انتظار داشت که اهداف کلان و حداکثری یک شبه محقق شوند. باید در جریان عمل، بر اساس اولویتبندی استراتژیک به سمت تغییر حرکت کرد. بر اساس چنین نگاهی، مسیر مبارزه به بخش بزرگی از هدف مبارزه تبدیل میشود و بدین ترتیب مقاومت در برابر سختیهای راه به ارزش بدل میشود. (مظفری، ۱۳۸۷: ۴۶)
۱۱. کنترل نامحسوس
یکی از شیوههای نظارت کنترل نامحسوس است. در این شیوه نظارت به شکل انتقال تجربه اتفاق میافتد. در واقع بحث مهمی که در حرکتهای جمعی نظیر کارزار مطرح است، همین انتقال تجربه است. در چنین حرکتهایی، جمع از سوی افراد هدایت نمیشود، بلکه باید دائم تجربههای افراد منتقل شود. یکی از راههای انتقال تجربه کمک به افرادی است که مسئولیت جدیدی بر عهده دارند؛ یعنی کسانی که به آن مسئولیت واقفاند، کنار مسئول جدید میمانند و او را در انجام دادن کارهایش بهطور نامحسوس یاری میکنند. (جواهری، ۱۳۸۶: ۸۲)
۱۲. آموزش تسهیلگری به همه اعضاء
بسیاری از مخاطبان تسهیلگر کارگاه را نماینده کارزار میدانند و به او رجوع میکنند. وقتی فرد در فرایند کار این اعتمادبهنفس را پیدا میکند که در کارگاهی تسهیلگری کند، کارزار را کامل از آن خود میداند و در واقع وقتی فرد به مرحلهای میرسد که از جایگاه مخاطب کارزار به جایگاه کنشگر میرسد، درونی شدن کارزار را تضمین میکند.
۱۳. معارفه داوطلبان جدید، وظیفه همه
معمولاً پس از تشکیل کارزار، کمیتهای به نام کمیته روابط عمومی شکل میگیرد که وظیفه معارفه با داوطلبان جدید را بهعهده دارد. چنانچه این کمیته در همه شهرهای فعال عضو داشته باشد، کار طبق روال مشخصی پیش میرود؛ ولی اگر کمیتهای تحت این عنوان وجود نداشته باشد یا این کمیته کاربری لازم را نداشته باشد، وظیفه این معارفه برعهدة همه اعضاء است. جلسه معارفه میتواند برای یک فرد یا یک جمع برگزار شود؛ ولی داوطلبان جدید نیروهای تازه نفساند و نباید اشتیاق برای کار حتی یک نفر را نادیده گرفت. کنشگر یا مستقیم با داوطلب جدید قرار ملاقات میگذارد یا او را به کمیته مربوطه ارجاع میدهد.
۱۵. حق دانستن تعلیق یا انصراف دیگری
هر کنشگری با حساب مشارکت گروهی و بهمثابه عضوی از گروه فعالیت میکند. اگر یکی از اعضاء مثلاً سه ماه نمیتواند به هر دلیلی در گروه فعالیت کند، اعضاء دیگر حقدارند از این تعلیق باخبر شوند؛ همچنین اگر آن فرد کلاً قصد ترک کردن کارزار را دارد و نمیتواند به فعالیت در آن ادامه بدهد، باید سایر اعضاء را از آن باخبر کند.
۱۶. گفتوگوی سازنده و حمایتگرانه به دور از رقابت
برای رشد کارزارهای زنان لازم است که فعالان به تفاوتها و راهبردهای هم احترام بگذارند و بهجای رقابت، گفتوگوی سازنده و حمایتگرانه داشته باشند.
برای رشد جنبش و کارزارهای زنان مهم است که فعالان زنان به تفاوتهای مطالبات و استراتژیهای یکدیگر احترام بگذارند و اجازه دهند گروههای مختلف بر اساس اولویتهایشان فعالیت کنند و بهجای رقابت گفت وگوی سازنده داشته باشند. کارزارهای فعال در فضای مجازی میتوانند به تغییرات فرهنگی در قشر جوان طبقة متوسط کمک کنند؛ اما برای تغییر نگرش بخشهای دیگر جامعه که به علت کمی تحصیلات و سنشان به فضای مجازی دسترسی ندارند، گفتوگوی رودررو و برگزاری کارگاه میتواند مفید باشد. (پیغمبرزاده)
۱۷. کشف ابزارهای نو
در کنار روشها و ابزارهای سنتی، برای گسترش کارزارها ابزارهای جدیدی را باید به کار گرفت. کنشگران باید شبکه ارتباطی انسانی خود را گسترش بدهند. حوزه کنشگری حوزه یارگیری و ارتباط با افراد مختلف در حوزههای مختلف است و باید حتی در حوزه سیاست افراد را جذب کرد.
قطعاً روشهای سنتی ارتباطگیری با بدنه جامعه همچنان مهم است؛ اما به دلیل گستردگی شبکههای اجتماعی و برنامههای پیامرسان باید روشهای جدیدی را به کار گرفت. استفاده از روشهای متفاوت تولید محتوا مانند فیلم و عکس میتواند بسیار مؤثر باشد، مثل فیلمهای کوتاه با موضوع آزارهای جنسی خیابانی و انتشار آنها در شبکههای اینستاگرام، توئیتر، تلگرام و غیره. بهعلاوه، کنشگران باید تلاش کنند شبکههای ارتباطی انسانی خود را در هر حوزهای وسعت بخشند. نیروهایی که با هم اختلاف دارند باید وارد مذاکره شوند. حوزه کنشگری یارگیریها، تشکیل تیم دادن و ارتباط با افراد مختلف در حوزههای مختلف است. باید سعی کرد آدمهای بیشتری را وارد بازی کرد. این حوزهها میتواند شامل سیاست، رسانه، خبر و اقتصاد باشد. نباید با این استدلال که افراد حوزة سیاست دشمن ما هستند، آنها را کاملاً کنار گذاشت. باید شکافها را پیدا کرد و استراتژی ایجاد کرد و از شرایط به نفع خود و غیر از آنچه جریان اصلی قدرت میخواهد استفاده کرد. هرچه افراد بیشتری درگیر جریان شوند، شانس بیشتری برای شکلگیری موج پیرامون یک جریان و درنهایت موفقیت کارزار وجود دارد. (رنجی)
۱۸. کشف مکانهای جدید و ارتباطگیری با اصناف
باید عرصههای عمومی را شناسایی کرد و در این راستا حضور خیابانی در قالب تجمعات را نباید کنار گذاشت. بهعلاوه، باید با افراد در اصناف مختلف ارتباط گرفت.
در این راستا نباید حضور خیابانی در قالب تجمعات را کنار گذاشت. باید عرصههای عمومی را شناسایی کرد و همچنین مکانهایی که در آنها به افراد بیشتری دسترسی هست، مانند واگنهای ویژة بانوان در مترو. همچنین باید با زنان در مشاغل مختلف ارتباط گرفت و با اصناف پرستاران، پزشکان، مهندسان، معلمان و غیره وارد تعامل شد. (رنجی)
۱۹. تحریم افراد امتیاز بگیر از قدرت سرکوبگر
گروههای زنانی را که با هدف و سیاست امتیاز گرفتن از قدرت سرکوبگر کار میکنند باید تحریم کرد (boycott).
تنها خط قرمز استراتژی جامع و شامل (inclusive) با برنامههای عملی منفرد، مشخص و کوچک، همدستی با سرکوب است. در داخل ایران همدستی با برنامههای تبعیضآمیز و نیروهای سرکوبگر داخلی به نام زنان یا گروههای زنان است؛ اما درواقع برای امتیاز گرفتنهای شخصی و ایستادن کنار قدرت سرکوبگر است و در خارج از ایران همدستی و مشارکت با گروههای تندرو جنگطلب باهدف ایجاد رابطهای سلطه گرانه در سطح بینالمللی و همچنین ردیابی پول و امکانات برای منافع شخصی است. در این ارتباط، سیاست بایکوت کردن این گروهها البته همراه با نقد و انتشار این نقدها در فضای عمومی اهمیت زیادی دارد تا مرزهای اخلاقی فمینیستی با منافع شخصی به نام فمینیسم متمایز شوند. استراتژیهای فمینیستی نگاهی متناسب ساز و سرکوبگرانه ندارند و منافع گروههای مختلف زنان را در اولویت قرار میدهند. (اسدی)
۲۰. بومیسازی و پرهیز از شیوههای وارداتی
کنشگران مقیم خارج چنانچه درصدد کار کردن حول مسائل داخل ایراناند، باید از روشهای وارداتی پرهیز کنند و روشها را با فرهنگ عامه مردم بومیسازی کنند. و در فرایند بومیسازی باید از مسند سرزنش و انتقاد فرهنگی پایین آمد تا بشود شیوههای عملی متناسب با وضعیت ترسیم کرد.
سازمانها، ان جیاوها (NGO) و کنشگرانی که در خارج از ایران کار میکنند، پس از تغییر نوع نگاهشان باید از روشهای وارداتی پرهیز کنند و سعی در بومیسازی با فرهنگ عامه داشته باشند. بسیاری از کنشگران خارج از ایران پس از مدتی با فرهنگ خود بیگانه میشوند و وجوه زیادی از این فرهنگ را زیر سؤال میبرند. بهنوعی باید از مسند سرزنشی و انتقاد فرهنگی پایین آمد و حقیقت را متناسب با آنچه در کشور وجود دارد فهمید و بر اساس آن استراتژیها و تاکتیکها را ترسیم کرد. (احمدی)
۲۱. جذب مردان به کارزار
راهبرد دیگر وارد کردن مردان به کارزارهای زنان است. باید امتیازات یک جامعه برابری خواه را به مردان نشان داد و تفهیم کرد.
نبود مردان و دور نگه داشتن آنها از کارزارها عمداً یا سهواً ضعف بزرگی است. زدودن آنها از کارزارهای زنان از سوی دستههای مختلفی صورت میگیرد؛ اول گروههایی که نوع نگاهشان به مردان حذفی است، دوم افرادی که طبق تجربه زیسته خود نگاهی بدبینانه به مشارکت مردان دارند و در آخر، گروههایی که نگاهی منعطفتر به حضور مردان دارند ولی غافل ماندهاند از به میان کشیدن و تشویق مردان در پیشبرد این کارزارها، چه در داخل چه در خارج. این یک اشتباه تاریخی است که فمینیستها بهجای همراه کردن مردان، آنها را میترسانند. در دنیای مدرن از مردان خواسته میشود که تمام حقوق برابر را به زنان بدهند ولی در قبالش هیچچیز به آنها نمیرسد. همین ترس در مردان باعث میشود آنها نهتنها مشارکت نکنند بلکه خود مانع از انجام این فعالیتها شوند؛ چون فکر میکنند حقوق برابر به معنی بالادست قرار دادن زن و برهم خوردن توازن قدرت است.
تفهیم و معنا بخشیدن به حقوق زنان در جامعه مردانه سخت نیست. اگر دردها و فهمها باهم به اشتراک گذاشته شوند و اگر مردان در امتیازاتی که در یک جامعه قدرتمند زنانه به دست میآورند تفهیم و توجیه بشوند، چه در روابط خانوادگی چه در اجتماع، با انعطاف بیشتری عمل خواهند کرد. با تاکتیکهای مدرن میشود مردان را با خود همراه کرد؛ مثلاً در بحث ختنه دختران میشود به آنها گوشزد کرد که: «این عمل میل جنسی زن را از بین میبرد و در رابطه زناشویی برای خود شما مشکل ایجاد خواهد کرد. همچنین دختران شما دچار مشکلات عدیده میشوند و شوهرانشان به دلیل مشکلات زناشویی ممکن است به آنها خیانت کنند یا با زن دومی ازدواج کنند.» (احمدی)
۲۲. بهروزرسانی کردن پیوستة اطلاعات
جامعه هدف را باید همانطور که هست شناخت. جامعه بهشدت در حال تغییر است. دنیای خارج بستری است که کنشگران داخلی در آن میتوانند اطلاعاتشان را بهروزرسانی کنند. حتی کنشگران خارج از ایران باید پیوسته اطلاعاتشان را از وضعیت ایران بیشتر کنند تا با کژفهمی وارد مسائل نشوند.
جامعه هدف را باید همانطور که هست شناخت. جامعه بهشدت در حال تغییر است و با این تغییرات، کنشگران خارج از ایران خیلی عقبماندهاند از این نوع نگاهی که به نحوه زندگی، لباس پوشیدن، … در داخل ایران دارند؛ چون رفتوآمدها کم صورت میگیرد، این سوءتفاهمات زیاد است. پس از شناخت کامل جامعه چنان که هست، بحث کمکهای علمی و تاکتیکی پیش میآید. دنیای خارج میتواند میدان خوب و وسیعی برای به اشتراکگذاری شیوههای جدید مثلاً در برگزاری کنفرانسها و مجامع مختلف بینالمللی باشد تا کنشگران داخلی اطلاعاتشان را به روزرسانی کنند و با فهم از طریق اشتراک زبانی و بومیسازی روشها به چارچوب موردنظر برسند. (احمدی)
سخن آخر
دشواری کار نوشتن از مسائل اجتماعی تعیین حدود نوشتن است. در بحث کارزارها چیزی که اهمیت دارد، نظریهپردازی نیست، بلکه رسیدن به راهکارهای عملی است. چگونه میشود مشارکت کنشگران و مردم را جلب کرد و با قدرت کارزارها را به نتایجی مطلوب رساند؟ بهرهگیری از تجربیات دیگران مسیر را بسیار کوتاهتر میکند. باید گامبهگام پیش رفت و ضعفها را برطرف کرد و البته همواره مراقب بود که به بیراهه نرفت. این هراس غالباً در دل هر کنشگری وجود دارد که مبادا به جای برچیدن نظام سلطه، فقط پایههای بنای آن را تحکیم ببخشیم.
منبع: بیدارزنی
لینک مطلب در تریبون زمانه
منابع غیر کتابی (به ترتیب الفبا):
- احمدی. کامیل. ۱۳۹۷. (مصاحبه).
- اسدی. لیلا. ۱۳۹۷. (مصاحبه).
- پیغمبرزاده. زینب. ۱۳۹۷. (مصاحبه).
- رنجی. بنفشه. ۱۳۹۷. (مصاحبه).
- موسوی. نسترن. ۱۳۹۶. (کارگاه جلب پشتیبانی).
منابع کتابی:
- ادیب حاج باقری. محسن. روش تحقیق گراندد تئوری. انتشارات بشری. تهران: ۱۳۸۵.
- ال دوالت. مارجوری. روش رهایی بخش (مطالعات زنان و پژوهش اجتماعی). هوشنگ نایبی. انتشارات دانشگاه تهران. تهران: ۱۳۸۵.
- جواهری. جلوه. «بررسی اقدامات کنشگران جنبش زنان ایران در زمینة قوانین نابرابر به لحاظ جنسیتی (از آغاز دهه هفتاد تا ۱۳۸۷)». پایان نامة کارشناسی ارشد. رشتة جامعه شناسی. دانشکدة علوم اجتماعی و اقتصاد دانشگاه الزهرا. ۱۳۸۸.
- جواهری. جلوه. کمپینی برای تمام فصول (مجموعه مقالات). تهران: آذر ۱۳۸۶.
- روباتام. شیلا. زنان در تکاپو. حشمت الله صباغی. شیرازه. تهران: ۱۳۸۷.
- لقمانی. سارا. تثبیت کثرت گرایی در کمپین. مدرسه فمینیستی. زنگ اول. تهران: خرداد ۱۳۸۷.
- مظفری. کاوه. گذر از «همبستگی محوری» به «مطالبه محوری». مدرسة فمینیستی. زنگ اول. تهران: خرداد ۱۳۸۷.
- ناردو. دان. جنبش زنان در آمریکا. مهدی حقیقت خواه. ققنوس. تهران: ۱۳۹۵.
- Peggy. The Global Women’s Movement.
Ng. Cecilia, Mohamad. Maznah, Beng hui. Tan. Feminism and the Women’s Movement in Malaysia.
- Suzanne, Lecomte. Josee, SOCIAL MOVEMENT CAMPAIGNS: MOBILI.
- ZATION AND OUTCOMES IN THE MONTREALS WOMEN’s MOVEMENT COMMUNITY.