سراجالدین میردامادی – آقای غلامرضا مصباحی مقدم، نماینده مجلس و عضو هیأت امنای “صندوق توسعه ملی ایران”، با هشدار به خطراتی که صندوق توسعه ملی ایران را تهدید میکند، انتقاداتی را به دولت وارد کردهاست. این نماینده اصولگرای منتقد دولت گفتهاست که قفل صندوق توسعه ملی باز شده و دولت میخواهد صندوق را هم مثل حساب ذخیره ارزی خالی کند.
در گفتوگویی با دکتر جمشید اسدی، استاد اقتصاد در پاریس ابتدا از او پرسیدم:
دغدغهها و نگرانیهایی که درباره صندوق توسعه ملی ایران وجود دارد چیست؟
اجازه بدهید پیش از هرچیز یادآوری کنم که “صندوق توسعه ملی ایران”، نام جدید “حساب ذخیره ارزی” است. حساب ذخیره ارزی چیست؟ وقتی کشور ما نفت به خارج میفروشد، این پول نفت در حسابی سپرده میشود تا بر مبنای قانون، دولت بتواند از آن برداشت کند و بر مبنای بودجهای که توسط مجلس تصویب شده، پول برداشت شده را خرج کند.
آنچه در زمان آقای احمدینژاد به طور مرتب اتفاق افتاد و همین آقای مصباحی مقدم، مرتب هشدار دادند، آن بود که از این حساب، به دو روایت، بیشتر از آن حدی که باید، برداشته میشود.
یکی اینکه همیشه بودجه آقای احمدینژاد، بدون استثنا از روز اول زمامداری او کسری داشت و او همیشه در اواخر سال، مجلس را زیر فشار میگذاشت که اگر شما نگذارید من برداشت بیشتری کنم، نیازهای مردم را نمیتوانم پاسخ بدهم و با مشکل مواجه میشوم. مجلس هم زیر فشار، بیموقع چنین اجازهای میداد.
جمشید اسدی: هیچ کسی از رقم صندوق توسعه ملی خبری ندارد. هیچ کسی نمیداند این صندوق چقدر سپرده دارد. اما از نشانهها اینطور برمیآید که پول زیادی در این صندوق باقی نمانده است
روایت دوم این است که از این حساب، بدون اینکه کسی اطلاع پیدا کند و بداند به چه طریقی، برداشت میشد. کما اینکه دیوان محاسبات و بسیاری از گزارشهای خود مجلس، اشاره به این داشت که ما نمیدانیم از صندوق توسعه ملی (آن زمان حساب ذخیره ملی) چقدر برداشت شده و حساب دقیق آن دست هیچ کسی نیست.
بنا بر گزارشهای رسمی خود کشور، هیچ کسی از رقم صندوق توسعه ملی خبری ندارد. هیچ کسی نمیداند این صندوق چقدر سپرده دارد. اما از نشانهها اینطور برمیآید که پول زیادی در این صندوق باقی نمانده است. چطور؟ یکی اینکه بعد از هدفمند شدن یارانهها، حساب صنعت هنوز پرداخته نشده است. مجلس گفته بود ۳۰ درصد درآمد نقدی شدن یارانهها را به صنعت اختصاص بدهید که آقای احمدینژاد میگفت ۲۰ درصد باشد؛ که حالا همان ۲۰درصد هم نرسیده است. دوم در ارتباط با حساب مردم هم از روز اول، آقای احمدینژاد گفته بود که ما به ۶۰ میلیون ایرانی یارانه میدهیم. امروز صحبت از این است که بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون نفر از دریافت یارانهی نقدی کنار گذاشته شوند.
اینها نشان از آن دارد که پولی در دست آقای احمدینژاد نمانده است. از این گذشته یکبار صحبت از این کرده بود که نفت را به مردم پیشفروش کند، دولت (این را البته به عنوان یک طرح نوین معرفی میکند، اما همه نشانهها حاکی از آن است که دولت بیپول است) دو روز پیش هم صحبت از این کرده بودند که ۲۰ درصد از صادرات و واردات نفت را به بخش خصوصی محول کنند. این هم مؤید آن است که به علت تحریمها بیپول شدهاند و حالا میخواهند از بخش خصوصی پولی بگیرند که بتوانند صندوق تهی را مقداری جمع و جور کنند.
البته مثالها در این مورد زیاد است، اما برای اینکه پاسخم را به پرسش شما خلاصه کنم، نگرانی آقای مصباحی مقدم مسبوق بر سابقه است و عمدتاً بر سر این است که پولی در دست دولت و ملت ما برای برآوردن نیازهایش باقی نمانده است.
آقای مصباحی مقدم در همین صحبتشان اعلام کردهاند که تسهیلات صندوق توسعه ملی باید به صورت ارزی پرداخت شود و نه ریالی. چرا چنین شرطی در ارتباط با صندوق توسعه ملی تصویب شده است؟
برای بر شمردن دلیل عمده آن، باز به دو نکته اشاره میکنم؛ یکی اینکه این تسهیلات باید از طریق بودجه وارد کشور بشود. لابد مجلس این را در زمانی تصویب کرده است که این بودجه، بودجهای همقد و قواره فعالیت اقتصادی کشور باشد. آن را تصویب میکند که البته همچنان که گفتم، همیشه آقای احمدینژاد از آن فراتر میرود.
نکته دوم هم احتمالاً همین است که به طور غیرمستقیم مورد اشاره آقای مصباحی مقدم است. اگر شما بانک مرکزی را مجبور کنید که معادل این ارز، ریال در اختیار دولت بگذارد، یعنی حجم پول را یکمرتبه بسیار بیشتر کردهاید از آنچه که تولید در کشور است. میدانید که پول در گردش برای اینکه باعث و موجب گرانی و تورم نشود، باید معادل فعالیت واقعی تولیدی در یک کشور باشد.
صندوق توسعه ملی به هر کاری آمده است، جز سرمایهگذاری برای آینده، جز باقی گذاردن سپرده برای نسلهای آینده و جز برای پشتیبانی از توسعه ملی
حالا اگر بعضی وقتها دولت به دلایل مختلف دستش تنگ بیاید – که به نظر من، در مورد خاص آقای احمدینژاد دلیل این اتفاق ندانمکاری و دید نادرست او به مسئله اقتصاد است – بانک مرکزی را مجبور میکند که پول (به ریال) در اختیارش بگذارد. اما این ریال وارد فعالیت اقتصادی ما شده، وارد اقتصاد ما شده، بدون اینکه پشتوانه آن فعالیتهای واقعی و عینی تولیدی باشد. یعنی تولید در سطح مثلاً شش ماه پیش باقی مانده است – اگر کمتر نشده باشد – و پول نسبت به پول شش ماه پیش، یکبرابر یا چند برابر، یا چندین درصد اضافهتر شده است.
چه اقتصادی است که تولیدش تولید گذشته است، بلکه کمتر، اما پول در گردشش به مراتب بیشتر از گذشته است! خُب این باعث تورم و گرانی میشود و همین است که باعث نگرانی آقای مصباحی مقدم شده است و اشاره کرده به اینکه باید بر طبق قانون پول بشود. قانون هم قانونی است که فواره تولید را در نظر میگیرد و راههای جلوگیری از گرانی و تورم.
علت تغییر نام این صندوق به “صندوق توسعه ملی” چیست؟ چرا اسم “صندوق ذخیره ارزی” تغییر کرد؟ چرا ساختار تغییر کرد؟ هدف دولت از این تغییر تابلو و نام و عنوان چه بود؟
بسیار پرسش بهجایی است. متأسفانه در نظام جمهوری اسلامی، این نام پوششی است بر نوعی عملکرد مبتنی بر ریا و مزورانه. این نام مبارک برای این بود که این پول، پول ایران است، پول سرمایهگذاری است، پول توسعه ملی است، پول نسلهای آینده این کشور است. این ثروتی است که متعلق به ایران است، نباید همه آن خرج هزینههای جاری بشود، بلکه باید برای نسلهای بعدی باقی بماند. گفتند پس اصلاً بدانید که این پول، پول توسعهی ملی است، توسعهی ملی ایران! نه امروز، نه فردا، برای همیشه! چیزی مثل کارهایی که مثلاً در کشور نروژ انجام داده بودند.
به این دلیل نامش شد “صندوق توسعه ملی”. یعنی این پول برای سرمایهگذاری است و شما که با هزینههای جاری که توسعهی ملی پیدا نمیکنید. اگر شما این پول را خرج آن بکنید که شیر، پیاز و چایی برای مردم بخرید، اینکه آیندهسازی نمیشود.
گفتند پس بخش عمده این پول باید برای توسعه ملی باشد. چگونه ما توسعه ملی میکنیم؟ یکی اینکه پول در حد و قواره ملی وارد اقتصاد بشود، مقداری از آن هم باقی بماند و آن بخشی هم که وارد میشود، عمدتاً برای کارهای عمرانی سرمایهگذاری بشود. راه ساخته بشود، جاده ساخته بشود، کارخانه ساخته بشود، وام داده بشود به کارآفرینی که کار و اشتغال میآفریند؛ برای اینکه بشود توسعه ملی ایران.
متأسفانه از این نیت مبارک، از این نام مبارک، جز همان نام باقی نمانده است و به تصدیق تمام مقامات رسمی، نهادهای رسمی و گزارشهای رسمی کشور، فقط نامی از این صندوق باقی مانده است و تمام پول آن خرج هزینههای جاری شده است. متأسفانه این صندوق به هر کاری آمده است، جز سرمایهگذاری برای آینده، جز باقی گذاردن سپرده برای نسلهای آینده و جز برای پشتیبانی از توسعه ملی.
ریشه این انتقادات مجلس به عملکرد دولت در خصوص صندوق توسعه ملی چیست؟ چرا این انتقادات الان مطرح میشود؟ و آیا صرفاً از انتقاد کردن هم فراتر رفته است یا خیر؟
مجلس از روز اول، بارها به سیاست اقتصادی آقای احمدینژاد انتقاد کرده است و جای انتقاد هم بود. چون دید اقتصادی آقای احمدینژاد این بود که این پول نعمت الهی است که به دست ما رسیده است و ما آن را باید خرج مردم بکنیم. در بهترین حالت، بدون اینکه فکر کنند، این خرج یکجور خرج جاری است و یکجور خرج عمرانی برای آینده. متأسفانه او به دید عمرانی و سرمایهگذاری اعتقادی نداشت.
مجلس از روز اول، بارها به سیاست اقتصادی آقای احمدینژاد انتقاد کرده است، چون او به طرحهای عمرانی و سرمایهگذاری اعتقادی نداشت. اما همین مجلس در عین حال همیشه پشتیبان آقای احمدینژاد بود و هیچ وقت از این انتقادات فراتر نرفت
از روز اول هم مجلس به این سیاست اقتصادی انتقاد کرد، اما در عین حال همیشه پشتیبان آقای احمدینژاد بود. همین آقای مصباحی مقدم تحلیلهای اقتصادی بسیار متینی داشت، اما یکبار بیشتر از انتقاد و گله از آقای احمدینژاد پیش نرفت.
درست است که مجلس انتقاد کرده است، اما مجلس هیچوقت فراتر از انتقاد نرفته است. این را میگویم که مخاطبان عزیز شما آگاه باشند؛ اگر امروز اختلافات سیاسی به جایی رسیده است که آقای احمدینژاد باید سرنگون بشوند یا منفرد بشوند، یک چیز است که خُب این اتفاق برای کشور ما نامبارک نخواهد بود. اما اینکه مجلس و آقای مصباحی مقدم بخواهند امتیاز و انتقال این کار را برای خودشان بگذارند، بیانصافی است.
مجلس از روز اول نسبت به کمبودهای آقای احمدینژاد آگاهی داشت، کما اینکه انتقاد هم کردند، اما از گله و انتقاد فراتر نرفتند تا کشور را رساندند به این وضعی که امروز هست.
آقای مصباحی مقدم فراموش کرده اند که این همان احمدی نژاد هفت سال پبش است این همان کسی ست که رهبر اقدام به نادیده گرفتن رای مردم برایش کرد حالا همه به او می تازند و از کارهایش انتقاد می کنند دلیل این امر کاملا روشن است و آنگونه که می گویند ناشی از اختلاف جناحی نیست اینجا اساسا جناح مطرح نیست راستی در جمهوری اسلامی چه اتفاقی افتاده است ؟ شرایط بسیار تعیین کننده است تئوری نظامیان و اتمی کردن با فشار تحریمهای بانکی غرب با شکست روبرو شده است خامنه دستها را بالا برده و برای نجات خودش در حال قربانی کردن دیگران است و این مانند آب در لانه ی مورچگان است . هر کس دنبال نجات خودش است و از دیگری پله ی ترقی برای خودش می سازد . جناح تند رو با توجه به تسلیم اتمی رهبر دیگر کارآئی خودش را از دست داده است از همینرو حاکمیت دوران انتقالی و ایجاد ساختاری جدید را در دستور خود قرار داده است برخی از مرگ زود رس رهبر و برخی دیگر داشتن لیست رهبر آینده را به خبرگان توصیه می کند و سرداری صحبت از نافرمانی حماس و حزب الله لبنان می دهند بحران تمام حاکمیت را فراگرفته است انتقادهای علنی این جماعت نیز برای بدست آوردن موقعیت برای ساختار آینده ی جمهوری اسلامی ست . بحران تا حدی پیش رفته که قمه کشی برای خامنه ای نیز در حال علنی شدن است هیچکس در حاشیه ی امنیت قرار ندارد بحران اقتصادی بحران سیاسی و تحریمها همگی ترس از شورش مردم را در حاکمیت افزایش داده است در این شرایط حاد داخلی و خارجی دوران انتقالی قدرت برای سرو سامان دادن به قدرت بحران را متزاید ساخته است جمهوری اسلامی از هم فروپاشیده است و در حال بازسازی خودش است و متاسفانه نبود اپوزسیون قدرتمند بعنوان آلترناتیو قدرت ایران را بر سر دو راهی قرار داده است یا حاکمیت از این خلاء استفاده نموده و قدرت را مجددا بازسازی خواهد کرد و یا آنکه مردم اقدام به شورشهای خودبخودی نموده و طومار این رژیم سفاک را در هم خواهد پیچید . شورش خودبخودی و بی شکل در این موقعیت اگرچه تنها آلترناتیو جمهوری اسلامی ست اما تا مدتی بی ثباتی وحشتناکی را بر کشور تحمیل خواهد کرد که لطمات شدیدی بازهم بر پیکر جامعه وارد خواهد کرد تفرقه ی شدیدی بر جامعه حاکم شده و با توجه به اپوزسیون بی خاصیت دوران سختی را می توان پیش بینی کرد . از اینرو شرایط حاضر بر همه ی مبارزین بعنوان یک وظیفه است تا نسبت به تشکلات صنفی و سیاسی خود را در محیط کار و زندگی تشکیل داده و افراد آگاه هدایت آگاهانه ی جامعه را به عهده گیرند . امسال سال سرنوشت است برنده کیست ؟ تا بعد …..
کاربر مهمان فرهاد - فریاد / 16 May 2012
متاسفانه استاد اسدی صندوق توسعه ملی را بجای بودجه گرفته اند که نه مختصر بلکه با فاصله بسیار با بودجه متفاوت است .
صندوق توسعه ملی بجای حساب ذخیره ارزی یست واین سخن متینی است ولی با بودجه کاری ندارد .
پیش بینی این صندوق به دوران خاتمی باز میگرد د که بهای نفت در جهان افزایش یافت و موجودی ارزی ایران از مبالغ پیش بینی شده در بودجه فزونی یافت وهمینطور که استاد اشاره کرده اند به شیوه نروژ قرار شد که این مازاد ارزی در حساب خاصی متمرکز شود که فقط در پروژه هائی مصرف گردد که نسلهای اینده از ان منتفع شوند بنابرین حساب ذخیره ارزی متولد شد و خاتمی هم 12 ملیارد دلار مازاد در امد نفت نسبت به بودجه را در این حساب واریز کرد .
دوران خاتمی پایان یافت و احمدی نژادسر سفره نفت نشست ونه تنها مازاد ارزی فروش نفت را باین حساب واریز نکرد بلکه با شروع سفرهای استانی وانحلال سازمان مدیریت هزاران طرح را در هر سفر تصویب و اجرای انرا بدون مطالعه اغاز کرد ونه تنها بودجه که مازادهای نفتی و حساب ذخیره را غارت نمود مجلس متوجه بود ولی نمیتوانست کاری انجام دهد وحتی رهبر به رفسنجانی هم اخطار داده بود که اینها بمردم قول داده اند و باید دستشان باز باشد.و احمدی نژاد همچنان تاخت تا اینکه بحران اقتصادی 2008 اتفاق افتاد و گوردو براون در حوزه خلیج فارس برای افزایش سهم مشارکت در صندوق بین المللی پول فعال شد امارات و کویت کمک کردند و سعودی اعلام کرد که فقط 150 ملیارد دلار ذخیره دارد که غرب خواستار 250 ملیارد دلار از این کشور بود که بگو مگوها هم رسانه ای شد و خاندان سلطنتی متهم به از بین بردن ارز گردید ندولی ایران سیاست تازه اتخاذ کرد وان اینکه ذخیره ارزی سر یست و حساب ذخیره ارزی هم نداریم وحتی حساب فروش نفت را هم به دیوان محاسبات نداد .
مجمع تشخیص مصلحت در قالب برنامه پنجم اقتصادی صندوق توسعه ملی را بجای حساب ذخیره ارزی پیش بینی کرد که عینا به تصویب مجلس رسید ومقرر شد که این صندوق تحت نظارت هیات امنا ئی متشکل از وزرا و نمایندگان مجلس و قوه قضائیه وبانک مرکزی اداره شود واعتبارات ان منحصرا ارزی ودر بخش خصوصی مصرف شود.
ائین نامه صندوق نوشته شد ولی بلافاصله رئیس جمهور تقاضای اعتبارهم ارز دو ملیارد دلار به ریال برای نوسازی بخش کشاورزی نمود که با مصوبه مجلس همخوانی نداشت واز طرفی دیگر سهم بخش تولید را در هدفمندی یارانه را نداد و پیشنهاد کرد که بخش تولید برای نو سازی ماشین الات و مواد اولیه از تسهیلات این صندوق استفاده کند که بازهم باقانون مطابقت نداشت.
احمدی نژاد در سه سخنرانی تاکید کرد که سهم 20 درصدی صندوق از فروش نفت تا پایان سال 1390 معادل 35 ملیارد دلار خواهد بودودر این صندوق ذخیره خواهد شد تا در خدمت نسلهای اینده قرار گیرد ولی حالا اقای مصباحی مقدم که عضو هیات امنای صندوق توسعه ملی است میگوید که همه موجودی صندوق که در حساب خاص در بانک مرکزی نگاهدار میشد بدستور رئیس جمهور در هدفمندی یارانه ها و کسری بودجه بدلیل غیر واقعی بودن پیش بینی دولت از در امدها بخرج گرفته شده است در همین رابطه نمایندگان مجلس از 54 هزار طرح نیمه تمام دولت خبر میدهند که 20 سال زمان میخواهد و حد اقل بقیمتهای امروز نیازمند 100 ملیارد دلار دیگر است.
کاربر مهمان / 17 May 2012