علی افشاری − نامه‌نگاری‌های جمهوری اسلامی با آژانس بین‌المللی اتمی و گروه ۱+۵ و فاصله گرفتن از رویکرد تهاجمی و تهدید محور ، تصور مصالحه در رویارویی هسته‌ای را قوت بخشیده است.

در این یادداشت بدون اینکه داوری پیرامون درستی  یا نادرستی این تصور صورت گیرد به تبیین نسبت مصالحه محتمل هسته‌ای و کمپین مخالفت فعال با جنگ پرداخته می‌شود.

در واقع فرض می‌شود که برخورد جدید و عقب نشینی حکومت واقعی است و بحران هسته‌ای با راه حل‌های سیاسی و دیپلماتیک فرو می‌نشیند.
 
کمپین مخالفت فعال با جنگ بر محور‌هایی استوار بود که دو پیش‌فرض اصلی آن موضوع بحث کنونی است . نخست اینکه جنگ اولویت و خواست غرب نیست بلکه یک گزینه محتمل برای غرب است که عبور ماجراجویی هسته‌ای حکومت از خطوط قرمز جامعه جهانی ، فرمان پرتاب موشک‌ها در خلیج فارس را صادر خواهد کرد.
 
برنامه هسته‌ای حکومت به منزله بهانه برای غرب تحلیل نمی‌شد بلکه به عنوان یک نگرانی امنیتی که در ذهن آنها وجود دارد ،و جدا از خوش‌آیند و یا بدآیند نیرو‌های اپوزیسیون ایران به صورت یک واقعیت در معادلات نقش بازی می‌کند ، تفسیر می‌شد.
 
جنگ اولویت و خواست غرب نیست بلکه یک گزینه محتمل برای غرب است که عبور ماجراجویی هسته‌ای حکومت از خطوط قرمز جامعه جهانی ، فرمان پرتاب موشک‌ها در خلیج فارس را صادر خواهد کرد.
 
 پیش‌فرض دوم قطعی نبودن جنگ و نفی دیدگاهی بود که به غرب به عنوان یک دشمن و خصم آشتی‌ناپذیر مردم ایران می‌نگرد. این دیدگاه که هم برگرفته شده از رسوبات ایدئولوژی مارکسیسم است و هم پاره‌ای ملی‌گرایی قالبی و بت‌وارانه که ناسیونالیسم را در تقابل و بدبینی مفرط به خارجی می‌انگارد، بر تنور آن می‌دمد.
 
این پارادایم بعد از کودتای ننگین 28 مرداد تا دهه پیش، سپهر سیاسی ایران را فرا گرفته بود. اما در دهه اخیر شکاف‌هایی جدی در هژمونی این نگرش در فضای روشنفکری و اپوزیسیون سیاسی ایران و به‌ویژه در بین نسل جوان دیده می‌شود.
 
البته در نگاه مدافعان مخالفت فعال با جنگ، غرب دوست و متحد استراتژیک ایران، که به‌خودی‌خود دلسوز مردم ایران است، نیز تصور نمی‌شد. بلکه با نفی دوست و دشمن دائمی در سیاست خارجی بر اساس نگاه واقع‌بینانه و پراگماتیستی ، ضرورت رعایت منافع ملی از پرتو نگاه غیر ایدئولوژیک برجسته می‌شد.
 
مصلحت کشور ، سرنوشت ملت و حفظ و اعتلای زیرساخت‌های اقتصادی و نظامی ایجاب می‌کند تا از رویارویی بی‌فایده با غرب و جامعه جهانی پرهیز کرد.
 
برنامه هسته‌ای ارزش ملی و ناسیونالیستی زیادی ندارد و در هرم نیاز‌ها و خواست‌های گوناگون کشور از اولویت بالایی برخوردار نیست. در نگاه حامیان این کمپین هزینه تحریم‌های کمرشکن اقتصادی به مراتب بالاتر از امتیازات موهوم ناشی از تداوم ستیزه‌جویی در برنامه هسته‌ای ارزیابی می‌شود .
 
 علاوه بر این، استفاده از انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز نیز مستلزم پایان‌بخشی به ماجراجویی و اعتماد‌آفرینی است. بر مبنای این استدلال‌ها خواست توقف موقت غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران به عنوان عامل کلیدی در جلوگیری از جنگ مطرح شد.
 
حال آنچه تاکنون از هر دو سوی کشمکش هسته‌ای به گوش می‌رسد نزدیک به تحلیل و سمت‌گیری کمپین مخالفت فعال با جنگ است.
 
مقامات هسته‌ای جمهوری اسلامی برای توقف غنی‌سازی، ۲۰درصد چراغ سبز نشان داده‌اند. از آن سوی میدان غرب نیز زمزمه پذیرش غنی‌سازی زیر 5 درصد، در صورت انتقال بخش زیادی از ذخیره اورانیوم غنی‌شده سر داده است. هر دو طرف دست‌کم در ظاهر تمایل به مصالحه نشان داده‌اند.
 
بنابراین بر خلاف دیدگاه دیگر مطرح در بین اپوزیسیون، جنگ سرنوشت محتوم منازعه هسته‌ای نیست. برخی معتقد بودند و هستند که امریکا و اسرائیل در راستای زورگویی و مقاصد تجاوزگرایانه و سلطه‌طلبی بر سر برنامه هسته‌ای حساسیت ایجاد کرده‌اند  و این مسیر را تا از بین بردن زیرساخت‌های اقتصادی و نظامی ایران ادامه می‌دهند.
 
مصالحه اتمی لزوما به معنای کنار کشیدن غرب از حمایت دموکراسی در ایران و یا قربانی کردن مردم ایران نیست. ماهیت بحران هسته‌ای کاملا متفاوت با مسئله دموکراسی در ایران است.
 
 اما در عمل ثابت شد دست‌کم دولت آمریکا تا این لحظه چنین قصدی ندارد و همچنین توان اسرائیل در دنیا و عرصه سیاسی آمریکا آنقدر نیست که بتواند خواست خودش را تحمیل کند.
 
ضمن اینکه واقعا برایند نیرو‌های سیاسی اسرائیل چنین هدفی داشته باشند نیز خود موضوع مناقشه‌برانگیزی است . راهکار پیشنهادی، دیدگاه تداوم برنامه هسته‌ای در عین شفاف‌سازی برای دنیا بود. امری که به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی نیز آن را مد نظر ندارد و در پرداخت هزینه‌های سنگین آن دچار تردید شده است.
 
بنابراین تا اینجای کار آنچه در جدید‌ترین فصل بحران هسته‌ای مشاهده می‌شود به‌مراتب نزدیکی بیشتری با تحلیل و موضع‌گیری‌های کمپین مخالفت فعال با جنگ دارد .
 
رصد کردن اتفاقات نشان می‌دهد که تحلیل مخالفان فعال با جنگ، که به‌درستی بر جداسازی جنبش دموکراسی‌خواهی و عرصه عمومی ایران از ماجراجویی هسته‌ای و غرب‌ستیزی حکومت در ضمن دفاع از حقوق سلب‌ناشدنی مردم ایران تاکید داشتند، به واقعیت نزدیک‌تر بود و به طور نسبی و محدود در روند امور تاثیرگذار شد.
 
کاهش تنش هسته‌ای امر مثبتی برای جامعه ایران و گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی است. سال‌ها است در روندی فزاینده حقوق بشر و مطالبات مردم ایران در زیر سایه مناقشه هسته‌ای قرار گرفته است. روند مصالحه کمک می‌کند تا با کنار رفتن مسائل امنیتی ، فضا برای تحرک مبارزات دموکراسی‌خواهانه مساعدتر شود.
 
 مسئله هسته‌ای از ابتدا برای غرب و جامعه جهانی بر مبنای ملاحظات امنیتی و توازن قوا در منطقه خاور میانه شکل گرفت.
 
در این نزاع طولانی و پرپیچ‌وخم هیچ‌گاه دموکراسی ، حقوق بشر و خواست مردم مطرح نبود. البته منظور ارتباط مستقیم است وگرنه نمی‌توان منکر تاثیرپذیری این مقوله‌ها از یکدیگر شد. اما درست به همین دلیل هر چقدر برنامه هسته‌ای حکومت از حالت تهاجمی و غیرعادی خارج شود، منافع بیشتری عاید نیرو‌های جامعه مدنی و طرفداران صلح و آشتی با دنیا می‌شود.
 
علی افشاری : از منظر نگاهی که با جنگ و اشغال نظامی ایران و آلترناتیو‌سازی با اتکا به مشروعیت دولت‌های قدرتمند خارجی مخالف است ، هر اقدام واقعی حکومت در این راستا ، رویدادی مثبت است.
 
یکی از شعار‌های اصلی نیرو‌های خوان تغییر تنش‌زدایی خارجی و مدارا با جهان بوده است. بنابراین از منظر نگاهی که با جنگ و اشغال نظامی ایران و آلترناتیو‌سازی با اتکا به مشروعیت دولت‌های قدرتمند خارجی مخالف است ، هر اقدامی که حکومت در این راستا انجام دهد به شرط اینکه واقعی باشد ، رویدادی مثبت است.
 
 حکومت اگر در مسیر تفاهم و سازش با نظم جهانی حرکت کند و رفتاری مسئولانه از خود نشان دهد ، آنگاه پسامد این تغییر جهت در سیاست خارجی تاثیراتی در داخل خواهد داشت و جریان‌های میانه‌رو در داخل بلوک قدرت را تقویت می‌کند و این امر به نوبه خود فضای پلیسی در داخل را متزلزل کرده و فرصت تنفس و تحرک به نیرو‌های معترض به وضع موجود، ‌ایجاد می‌کند.
 
البته ممکن است گرایش‌های افراطی در حکومت مصالحه در خارج را پشتوانه افزایش سرکوب و تشدید فضای پلیسی در داخل قرار دهند. ولی تعارض بین این دو مشکلات جدی برای پیش‌برد سیاست مشت آهنین در فضای سیاسی ایجاد می‌کند .
 
 بررسی سه دهه سرکوب، برخورد‌های انقباضی و شدت عمل در برابر مخالفان نشان می‌دهد پیوستگی زیادی بین رویکرد خارجی ستیزه‌جویانه حکومت با گسترش اختناق و جباریت سیاسی در داخل وجود دارد.
 
رویداد شتاب‌دهنده به خشونت دولتی پس از انقلاب ، تسخیر سفارت آمریکا بود. پشتوانه اصلی توجیه هر برخورد تند و فاجعه حقوق بشری ارجاع به توطئه بیگانگان است.
 
حال اگر حکومت از در آشتی با دنیا و قدرتمند‌ترین کشور دنیا یعنی آمریکا بر بیاید آنگاه حوزه استفاده از کارت وابستگی به بیگانگان برای قلع و قمع مخالفان داخلی به میزان قابل اعتنایی محدود می‌شود.
 
به همین دلیل حکومت نمی‌خواهد کاهش تنش هسته‌ای به عادی‌سازی رابطه با آمریکا منجر شود . یکی از دلایل اصلی عدم ملاقات سعید جلیلی با هیات نمایندگی آمریکا همین مسئله است .
 
اما وجود حساسیت در جامعه جهانی نسبت به حقوق بشر عاملی مهار کننده در برابر این رویکرد است. در حال حاضر مستقل و مجزا از بحران هسته‌ای و مسئله تروریسم ، حقوق بشر یکی از موضوعات اختلاف بین جامعه جهانی و حکومت است.
 
اگرچه وزن ملاحظات حقوق بشری و بشردوستانه در مقایسه با نگرانی‌های امنیتی و سیاسی در مناسبات دنیا به‌مراتب کمتر است، اما این عامل حالت نمایشی صرف ندارد و در حدی تاثیرگذار است.
 
حکومت نمی‌خواهد کاهش تنش هسته‌ای به عادی‌سازی رابطه با آمریکا منجر شود . یکی از دلایل اصلی عدم ملاقات سعید جلیلی با هیات نمایندگی آمریکا همین مسئله است .
 
بنابراین مصالحه اتمی لزوما به معنای کنار کشیدن غرب از حمایت دموکراسی در ایران و یا قربانی کردن مردم ایران نیست.
 
ماهیت بحران هسته‌ای کاملا متفاوت با مسئله دموکراسی در ایران است و از منطق کاملا جداگانه‌ای تبعیت می‌کند. عدم حمایت مردم از ماجراجویی هسته‌ای و یا فقدان هر گونه تهدیدی از سوی ایران در صورت حاکمیت دموکراسی به نوبه خود فاکتور‌های مهمی در تصمیم‌گیری دنیا هستند.
 
اما جنس مناقشه هسته‌ای از نظر غرب حالت داخلی و مربوط به مردم ایران ندارد بلکه مسئله‌ای است که کاملا در چهارچوب منافع ملی آنها و ضرورت تثبیت نظم جهانی قابل درک و فهم است.
 

روز‌های آینده نشان خواهد داد که می‌توان به مصالحه اتمی خوش‌بین بود و یا باز در، به همان پاشنه سابق می‌چرخد و سطح منازعه بالا می‌گیرد. اما سازش و تفاهم در برنامه هسته‌ای که منجر به کم‌رنگ شدن خصومت بین دنیا و ایران شود در مجموع پسامد مثبتی برای مردم ایران دارد به شرط اینکه رعایت حقوق بشر و درخواست‌های مردم ایران کماکان به عنوان مطالبه‌ای جدی و مستقل از سوی جامعه جهانی از حکومت ایران خواسته شود.