جامعه ایران تا پیش از آشنا شدن با “فیسبوک”، نام شبکه اجتماعی را در زبان فارسی نشنیده بود. البته چند استاد دانشگاه و دانشجویان علوم انسانی یا رشتههای مدیریت، همیشه در حرفهای خود به ترتیب از “سرمایه اجتماعی” و “منابع انسانی” به خوبی استفاده میکردند و با بعضی تعریفهای مربوط به این مفاهیم نیز تاحدودی آشنا بودند.
اکنون چندسالی از وقایع مربوط به دهمین انتخابات ریاست جمهوری در تابستان سال ۱۳۸۸ دور شدهایم و در این مدت شاهد تحولات گوناگونی در فضای جامعه خود بودهایم. مردم در آن سال به طور گسترده و به شکلی سیاسی با فیسبوک آشنا شدند. عده بسیاری در همان روزها و یا کمی بعد از آن عضو فیسبوک شدند و بقیه نیز به مرور به آن پیوستند یا به ضدیت با آن ادامه دادند. دیگران نیز در حاشیه حرفهای مختلف از دور یا نزدیک به آن فکر کردند و از زاویه دید و برپای سطح اطلاعات خود و گاه حتی در خیالات شخصی خود به آن پرداختند.
فیسبوک حتی در دادگاه محاکمه شد و در کلاسهای درس دانشگاه تبدیل به موضوع بحثهای جذابی شد که وقت همه را به خوبی پر میکرد. کار به آنجا رسید که مطبوعات به سختی میتوانند نام آن را به کار نبرند. کارمندان ادارههای خاص عضویت خود در فیسبوک را از همکارانشان پنهان میکنند. عدهای نیز آن را به شکل محلی برای رد و بدل کردن جوک و فرصتی برای سرگرمی را میبینند ولی شرکتهای خصوصی در این زمینه فعالتر هستند و از زاویه دید جدیتری به تواناییهای ذاتی شبکه اجتماعی فیسبوک نگاه میکنند. در این میان بعضی دخترها از عکسهای باحجاب یا موقرانه برای پروفایلهای خود استفاده میکنند و خیلیهای دیگر استاتوسهای شعر و شریعتی میگذارند و گاه یاد ایران را گرامی میدارند.
ایرانیان در اینجا نیز جامعه کوچکی هستند که فعالیتهای اجتماعی خود را غیر قابل باور میدانند. البته شکل و دامنه فعالیتهای مردم در شبکههای اجتماعی مجازی با چگونکی ادراک آنها از تکنولوژیهای ارتباطی کاملاً هماهنگ است. جدایی حاد میان “خانه” و “جامعه” در ایران، “زندگیهای خصوصی” را با “فضای عمومی” کاملاً بیگانه میکند. در نتیجه افراد ایرانی عضو فیسبوک کاملاً جدا از هم، سردرگرم و غیر طبیعی به نظر میرسند و پیوستگی در آنها مشاهده نمیشود، شاید به این علت که ایدهای برای فعالیتهای مشترک ندارند.
ابتدا لازم است به شبکه اجتماعی و میدانهایی که افراد مختلف در آن به فعالیت میپردازند بپردازیم و سپس به محتوای “داراییهای اجتماعی” این میدانها و کیفیت منابع موجود در آنها توجه کنیم. این یادداشت بخش کوچکی از یک تحقیق مفصل است که صرفاً برای ارائه مختصری از مفاهیم مطرح شده در آن اثر، به این شکل تنظیم شده است.
رابطه با دیگران، سرمایه اجتماعی
مرتب گفته میشود: معلمان، هنرمندان، جوانان، پرستاران و هر چیز دیگری که بخواهید و به ذهن شما خطور کند، همه جزو سرمایههای اجتماعی “ما” محسوب میشوند، ولی هرگز نمیپرسند این سرمایههای اجتماعی چه کسانی هستند و به بیان بهتر چه نفعی برای دیگران دارند؟
معمولا گفته میشود فیس بوک یا دیگر شبکههای اجتماعی مشابه اعتیادآور هستند و اتفاقا به شکل حرفهای باید چنین باشند. یک شبکه مفید و کارآمد از طریق درگیر کردن کاربران خود با تولید اجتماعی بیشتر توسعه سرمایههای اجتماعی موجود در جامعه را تضمین میکند.
زمانی که افراد تصمیم میگیرند با دیگران رابطهای پایدار برقرار کنند و بعد تمامی ارتباطات خود را به صورت شبکهای از تعاملات حفظ کنند، به نوعی “پیوستگی” میرسند که در انجام کارهای مختلف، مشارکت در امور جامعه و عملی کردن ایدههای گوناگون به نفع آنها عمل میکند. پس “رابطه با دیگران نوعی سرمایه است” که ارزش مالی مشخص ندارد، ولی میتواند منجر به تغییراتی در “کیفیت” و “چگونگی زندگی” افراد شود. از این نظر هرچه افراد بیشتری را بشناسیم و در میدانهای مختلفی با ارزشهای عمومی بیشتری تعامل داشته باشیم از سرمایه مفیدتری بهرهمندیم و تنوع فضایی بیشتری را تجربه خواهیم کرد.
با عضویت افراد در شبکههای مبتنی بر همکاریهای گروهی، جایگاهها و همچنین “نقشهای اجتماعی” بیشماری به وجود میآیند که مردم در آنها برای خود و دیگران اطلاعاتی گسترده درباره زندگی و شیوههای مختلف فعالیتهای اجتماعی مهیا میکنند. این شبکهها هرکدام به شکلی خاص از انواعی از روابط یا ارزشهای ضد و نقیض پر شدهاند. مجموع آنها باعث به وجود آمدن پیوستگی در جامعه و همچنین مولد شکلهای اجتماعی پویا است. به این معنی که کاربران شبکههای اجتماعی پس از مدتی شکلهای جدیدی از دوستی، کار، فعالیتهای اقتصادی، روابط عاشقانه و سرگرمی را به وجود میآورند که پیش از آن وجود نداشته است. این شکلها هرکدام نیازهای تازهای میسازند که روابط افراد باهم و شیوه تعامل آنها را تغییر میدهد.
کارایی جوامع انسانی
شبکههای اجتماعی از طریق در تماس قرار دادن افراد با یکدیگر به شکلهای مختلف، کارایی جوامع انسانی را بالا میبرند. در نتیجه باید گسترده و در دسترس باشند و مطابق با نیازهای زندگی معاصر طراحی و تشکیل شده باشند. شبکههای مختلف در جهت رفع امور روزمره فعالیت میکنند و پیش شرط موفقیت آنها تعامل اعضا با یکدیگر است و تنها در این صورت میتوانند اجتماعاتی مهیج محسوب شوند و وفاداری و خلاقیت اعضای خود را تضمین کنند. پس شبکههای اجتماعی به شکل طبیعی باید شامل گروههای متنوعی باشند، افراد با خاستگاههای گوناگون را در خود بپذیرد و شرایط فعالیت برابر را برای همه مهیا کنند. اعضا نیز باید در همه حال انواع گروهبندیها را به رسمیت بشناسند و هریک خود را جزئی از فضایی بزرگتر و به عنوان عضوی از گروههای اجتماعی انسانی بدانند.
فیسبوک “محلی برای بازنمایی زندگی روزمره” اعضای خود است، ولی همچنان فراموش نکنیم مهمترین کاربری آن برای هماهنگ کردن رخدادهای کوچک و بزرگ اجتماعی است که میتواند شامل برگزاری نمایشگاهها، کنسرتها و یا گردهماییهای فرهنگی باشد و یا افراد را در فضاهای نامحدود سایبری گرد هم جمع کند.
حضور در یک شبکه و قرار گرفتن در جمع زمانی اهمیت دارد که افراد دارای سرمایههای اجتماعی گوناگونی باشند و از طریق ارتباط با یکدیگر دست به مبادله داراییهایی بزنند که حاصل زندگی آنهاست یا افراد را در معرض زندگیهای جدیدتری قرار بدهد. در نگاه اول تمامی این داراییها پنهان است، ولی تصویر دقیق آنها در روابط آدمها با یکدیگر به راحتی قابل لمس است.
اگر شما در فیسبوک عضویت دارید و از طریق آشنایان، بستگان، دوستان و یا از طریق صفحات فارسی با میدانهای مرکزی فعالیت ایرانیان در ارتباط هستید، معمولاً و همیشه با شکلهایی از زندگی روبهرو خواهید شد که ویژگیهای منحصر به فرد ایرانی از خود بروز میدهند. ممکن است در نگاه اول عادی به نظر برسد ولی به واقع “درون ماندگاری” و “یکنواختی بیش از حد اجتماعی” در این میدانها آنها را از حالت شبکهای خارج میکند و عضوها به صورت جدا از هم فرهنگهای ثابتی را به طور مرتب بازتولید میکنند. پس در این مورد هم تکنولوژی معاصر کارایی اصلی خود را از دست میدهد و همچون بسیاری پدیدههای دیگر به چیزی “بومی شده” تبدیل میشود.
شاید فکر میکنید در این لحظه شوخی میکنم، اما برای مدتی تصویری که از فیسبوک فارسی در ذهنم نقش بسته بود شباهت بیش از حد به فضای یک مراسم عروسی ایرانی بود: عکسهایی که در آتلیه گرفته شدهاند، با لباسهای شب، فیگورهای شناخته شده و کت و شلوارهایی که میخواهند خیلی جدی و رسمی به نظر برسند. حرفهای تکراری و تهنیتهای مناسبتی، سنتگرایی و تعارفهای معمول و یا چند خط دوران کودکی بیشترین تولیدات میدانهای کمی متفاوت ولی در کل مشابه با هم در این شبکه است.
جایی برای غریبهها نیست
فیسبوک “محلی برای بازنمایی زندگی روزمره” اعضای خود است، ولی همچنان فراموش نکنیم مهمترین کاربری آن برای هماهنگ کردن رخدادهای کوچک و بزرگ اجتماعی است که میتواند شامل برگزاری نمایشگاهها، کنسرتها و یا گردهماییهای فرهنگی باشد و یا افراد را در فضاهای نامحدود سایبری گرد هم جمع کند. معمولاً روابط اعضای یک شبکه اجتماعی روالهایی معنادار و هرکدام بیانگر یک نوع نظم اجتماعی خاص هستند.
شبکههای اجتماعی به شکل طبیعی باید شامل گروههای متنوعی باشند، افراد با خاستگاههای گوناگون را در خود بپذیرد و شرایط فعالیت برابر را برای همه مهیا کنند. اعضا نیز باید در همه حال انواع گروهبندیها را به رسمیت بشناسند و هریک خود را جزئی از فضایی بزرگتر و به عنوان عضوی از گروههای اجتماعی انسانی بدانند.
در جامعهشناسی کلاسیک، انواع همبستگیها و مجاورتهایی که افراد باهم دارند، به دو نوع “مکانیکی” و “ارگانیکی” خلاصه میشوند. همبستگیهای مکانیکی مخصوص جوامع سنتی و پیشاصنعتی است و افراد و گروهها از روی سنن و عادتها، تعهدهای اخلاقی یا فامیلی و همچنین به صورت غیر تاملی باهم در ارتباط هستند. به این معنا که روابط، گزینشی و بر اساس سبکهای زندگی نیست و افراد حق انتخاب چندانی ندارند. در مقابل، روابط ارگانیک و فعال مخصوص جوامع معاصر هستند که نظم رسمی در این جوامع کمرنگ شده و گروههای خردتری به وجود آمده است و بر اساس نیازهای گروهی، شخصی و محلی باهم مراوده میکنند.
فیسبوک ایرانی جایی برای غریبهها ندارد. همه اعضا آشنایانی هستند که در متن یک “فرهنگ فراگیر و یکسان” با هم بزرگ شدهاند، از ادبیات مشابه هم استفاده میکنند و مسیرهای همیشگی را طی میکنند. در نتیجه تعلقات و نیازهای محدودتری دارند و به شدت گرفتار رویهها و سنتهای دست و پا گیر جهان واقعی خود شدهاند. آیا تا به حال شنیدهاید تکنولوژیهای ارتباطی برای گسترش محدودیتهای فرهنگی اجتماعی و یا بازتولید آنها به کار رفته باشد.
برای پیشبرد بحث باید به چند نکته اشاره کنم. کاربران ایرانی وابستگی بیش از حدی به “فضاهای آشنا و معمول” دارند و روابط اجتماعی خود را بسته نگه میدارند. با “فضاهای عمومی آزاد و چندملیتی” میانهای ندارند و تلاشی برای ساختن “فعالیتهای همگانی” در آنها دیده نمیشود. ایرانیان بنا به دلایل تربیتی علاقه زیادی به خیره شدن به یکدیگر دارند و همه چیز را منطبق با اصول معمول خود تفسیر میکنند. در نتیجه همیشه به جذب کامل یا دفع مطلق پدیدههای پیش روی خود میاندیشند.
شبکههای اجتماعی
فیسبوک ایرانی از نظر تولید زندگی اجتماعی در فضای اینترنتی بسیار فقیر عمل کرده است و از لحاظ بازنمایی رفتار اجتماعی گروههای مختلف به غیر از آنچه همیشه دیدهایم، چیز دیگری به ما نشان نداده است.
حرفهای تکراری و تهنیتهای مناسبتی، سنتگرایی و تعارفهای معمول و یا چند خط دوران کودکی بیشترین تولیدات میدانهای کمی متفاوت ولی در کل مشابه با هم در این شبکه است.
میزان دسترسی کاربران به اینترنت آسان، ارزان و پرسرعت نقش تعیین کنندهای در کیفیت شبکه اجتماعی ایرانیان دارد که البته میدانیم متاسفانه چنین نیست. همچنین وجود پیجها و یا گروههایی در فیس بوک که افراد بتوانند با هم آشنا شوند و از طریق علاقهمندیها و ایدههای مشترک خود با یکدیگر فعالیت کنند فضای خوشایندتری مملو از سرگرمی برای آنها به وجود آورده است. صفحات پرمخاطب فارسی زبانی که اکنون در فیسبوک فعالیت میکنند هیچکدام جنبههای مثبتی ندارند. پیچهایی چون “مملکته داریم؟”، “پ ن پ”، “خوشگلترینهای فیسبوک”، “خزترین پروفایلهای فیسبوک” و دیگر پیچهای مشابه که با محتوای سیاسی یا فرهنگی فعالیت میکنند در واقع کلیشههای معمول را رواج میدهند و اکثراً در جهت نزاع بیشتر اجتماعی و تعارضهای بین گروهی منتشر میشوند.
معمولا گفته میشود فیس بوک یا دیگر شبکههای اجتماعی مشابه اعتیادآور هستند و اتفاقا به شکل حرفهای باید چنین باشند. یک شبکه مفید و کارآمد از طریق درگیر کردن کاربران خود با تولید اجتماعی بیشتر توسعه سرمایههای اجتماعی موجود در جامعه را تضمین میکند و با توسعه خدمات مختلف به افراد بیشتری کمک میکند تا نقشهای مورد علاقه خود را بیابند و به گرایشهای گوناگون خود بپردازند و توانمندیهایشان را در اختیار دیگران قرار دهند.
در اینجا ستارهها و شخصیتهای سرشناس مردمی در فیسبوک فعالیت نمیکنند و کاربران نیز زندگی روزمره معمول ندارند تا بخواهند از این طریق تجربیات شخصی خود را با دیگران تقسیم کنند. مشکل دیگر این است که فیسبوک در ایران چهرهای به تمامی سیاسی پیدا کرده و دچار حدگذاریهای غیر معمول شده است. اگر کاربران ایرانی تخیل معمولی خود را به دیگران نشان دهند، از زندگی خود بگویند و سعی کنند دوستانی تازه داشته باشند و با میدانهای مختلفی در تماس باشند، از تنوع اجتماعی بیشتری لذت خواهند برد و همچنین میتوانند امیدوار باشند که هیچگاه تنها نخواهند بود.