محسن کاکارش – در سالهای گذشته اعتیاد و خرید و فروش مواد مخدر در شهرهای بلوچنشین ایران بهعنوان یک مشکل اجتماعی حاد در این مناطق شناخته شده است.
رسانههای حکومتی هرسال گزارشهای متعددی از اعدام، صدور احکام حبس و بازداشت شهروندان بلوچ در پیوند با “جرایم مربوط به مواد مخدر” منتشر میکنند. بهطوری که گفته میشود این اخبار مسائل مردم بلوچ را تحتالشعاع قرار داده است، اما کارشناسان مسائل بلوچستان در گفتوگو با زمانه به مشکلات دیگری مانند “محرومیت از حق تحصیل به زبان مادری”، “بیکاری”، “فقر”، “ایدز”، “عدم امکانات رفاهی” و “ممانعت از تحصیل” نیز اشاره میکنند.
به گفته ناصر بلیدهای، کارشناس مسائل بلوچستان، بیکاری در بلوچستان بیشتر از آمارهای رسمی است و این امر باعث شده شمار زیادی از شهروندان بلوچ به کشورهای همسایه بهویژه کشورهای خلیج فارس مهاجرت کنند. یکی از شهروندان بلوچ که هم اکنون در شهر دوحه قطر کار میکند در گفتوگو با زمانه شمار کارگران بلوچ را در این شهر صدها تن تخمین میزند که به گفته وی برخی از آنان در بدترین شرایط مشغول به کار هستند.
رضا حسینبر یکی دیگر از کارشناسان بلوچ به زمانه میگوید: “تبعیض یکی از معضلات اصلی در بلوچستان است که بیکاری شدید را پدید آورده است. در برخی نقاط بلوچستان ۸۰ درصد مردم در زیر خط فقر زندگی میکنند.”
“تبعیض باعث میشود که بلوچها در ادارهها استخدام نشوند و در دانشگاهها آنان را نپذیرند. به شهروندان بلوچ در کار آزاد هم امکانات و اجازه خرید و فروش داده نمیشود و مردم مستاصل ماندهاند.”
امید به زندگی در بلوچستان
آمار امید به زندگی در کشورهای مختلف هر سال از سوی سازمان بهداشت جهانی منتشر میشود. به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آخرین گزارش این سازمان، سن امید به زندگی در ایران ۷۲.۱ سال است. در حالی که ایران رتبه پایینی در میان کشورهای جهان دارد. برپایه همین گزارش، بالاترین سن امید به زندگی با ۸۲٫۶ سال مربوط به کشور ژاپن است و بعد از آن هنگ کنگ با ۸۲٫۳ و سوییس با ۸۲٫۲ سال میآیند.
امید به زندگی یک شاخص آماری است که نشان میدهد متوسط طول عمر در یک جامعه چقدر است و یا به عبارت دیگر هر عضو آن جامعه چند سال میتواند توقع طول عمر داشته باشد.
ناصر بلیدهای
در طول سالهای گذشته بهندرت این آمار در ایران برای استانها اعلام شده است، امابراساس آماری که وزارت بهداشت در سال ۸۵ منتشر کرد، بیشترین شاخص امید به زندگی به ترتیب در استانهای تهران و اصفهان و پایینترین شاخص در استانهای کردستان و سیستان و بلوچستان محاسبه شده است.
رضا حسینبر، در پیوند با پایین بودن آمار امید به زندگی در بلوچستان میگوید: “علت این امر سیاستهای جمهوری اسلامی برای فقیر نگهداشتن جمعیت بلوچستان است. بلوچستان از نظر شاخص عمر، کمترین شاخص را در ایران دارد و بلوچها بهطور میانگین ده سال کمتر از بقیه زندگی میکنند.”
این کارشناس مسائل بلوچستان، علت پایین بودن شاخص امید به زندگی در بلوچستان را “عدم امکانات بهداشتی” عنوان میکند و میافزاید: “بیمارستان بزرگ و تخصصی در شهرها وجود ندارد. وقتی کسی دچار بیماری میشود باید از فاصلههای دور به بیمارستان منتقل شود و دلیل دیگر بالا بودن مخارج بیمارستان است. زمان شاه مخارج بهداشت مجانی بود. الان اگر یک نفر مریض شود باید اول پول بدهد تا بعد بیمارستان او را قبول کند. غالباً بلوچها این امکانات را ندارند و بنابراین زودتر از جاهای دیگر فوت میکنند.”
آمارهای مختلف از بیکاری
آمار بیکاری در بلوچستان به شیوهای بوده که حتی به مجلس شورای اسلامی کشیده شده است. نمایندگان شهرهای مختلف در سالهای گذشته همواره بر این نکته تاکید داشتهاند که نرخ بیکاری بیشتر از آن چیزی است که در کشور اعلام میشود.
براساس آماری که وزارت بهداشت در سال ۸۵ منتشر کرد، بیشترین شاخص امید به زندگی به ترتیب در استانهای تهران و اصفهان و پایینترین شاخص در استانهای کردستان و سیستان و بلوچستان محاسبه شده است.
حسینعلی شهریاری، نماینده زاهدان در دوره هشتم مجلس گفته بود: “نرخ بیکاری در سیستانوبلوچستان حداقل ۳۰ درصد است و آمارهای اعلام شده اشتباه است. بیکاری مشکلات بسیاری را در استان بهوجود آورده است و دولت باید در ایجاد اشتغال در استان مشارکت کند.” آن زمان نرخ بیکاری ۸.۱۳درصد برای سال ۱۳۸۸ اعلام شده بود.
از سوی دیگر عبدالعزیز جمشیدزهی، نماینده شهرستان سروان در اواخر سال ۱۳۸۹ گفته بود: “در استان سیستان و بلوچستان آمار بیكاری بسیار فراتر از آن چیزی است كه در كشور اعلام شده است.“
عبدالعزیز جمشیدزهی افزوده بود: “در استان سیستان و بلوچستان از نظر صنعت هیچ اقدامی صورت نگرفته است، همچنین در بحث معادن هم اقدامی انجام نشده است و از سوی دیگر با توجه به خشكسالیهای چندساله در بحث كشاورزی هم با مشكل مواجه هستیم.“
این در حالی است که در پاییز گذشته نرخ بیکاری در استان سیستان و بلوچستان تک رقمی اعلام شد. به گزارش خبرگزاری فارس، مرکز آمار ایران در گزارش طرح آمارگیری نیروی کار پاییز ۱۳۹۰، نرخ بیکاری تمام استانها را منتشر کرد که در آن گزارش نرخ بیکاری ۱۲ استان تک رقمی و ۱۹ استان دو رقمی عنوان شد. براساس این آمار نرخ بیکاری در استان سیستان و بلوچستان ۱.۶درصد اعلام شده بود، اما کارشناسان مسائل بلوچستان آمار واقعی بیکار را بیش از ۶۰ درصد میدانند.
ناصر بلیدهای میگوید، “شماری از کارشناسان و افراد مستقل مسئله بیکاری را در بلوچستان بررسی کردند و متوجه شدند که زنهای بیکار در آمارهای رسمی نمیآید و آمار بیکاری در واقع بیشتر از ۶۰ درصد است.”
کارگران بلوچ در کشورهای عربی
کارشناسان مسائل بلوچستان میگویند شمار زیادی از شهروندان بلوچ به علت فقر و بیکاری برای مدتهای طولانی برای کار به کشورهای همسایه به ویژه کشورهای عربی میروند.
یکی از کارگران که نخواست نامش ذکر شود، به زمانه گفت: “ما ۱۳ نفر هستیم و در یک شرکت در دوحه که کارفرمای آن یک شیخ است، کار میکنیم. از ۱۸ تا ۲۵ سال سن داریم.”
این شهروند بلوچ که اهل نیکشهر است، علت روی آوردن جوانهای بلوچ به کشورهای عربی را بیکاری در شهرهای بلوچستان عنوان کرد. به گفته وی هم اکنون صدها شهروند بلوچ در شهر دوحه مشغول به کار هستند و برخی از آنان در بدترین شرایط بهسر میبرند.
این شهروند در ادامه گفت: “به علت مشکلات مالی نتوانستم ادامه تحصیل بدهم، اما برخی از دوستان فوق دیپلم و لیسانس دارند و اینجا مشغول کارگری هستند.”
رضا حسینبر
او همچنین گفت: “همیشه باید پیش شیخ باشیم از ساعت پنج صبح تا ۱۲ شب یا دو صبح کار میکنیم. البته من راننده هستم و در هرماه ۸۰۰ هزار تا یک میلیون تومان حقوق میگیرم. برخی از بلوچها وضعیت بدی دارند و مکانی برای خواب ندارند و کارفرماها نیز شام و نهار به آنان نمیدهند. هر دوسال دوماه به ما اجازه مرخصی داده میشود.”
ناصر بلیدهای در پیوند با این دسته از شهروندان میگوید: “بیکاری موجب شده است تعداد زیادی از شهروندان به کشورهای همسایه بروند. این بدان معناست که نانآور خانواده برای یک، دو یا سه سال کار میکند و بر میگردد. وضعیت این خانوادهها بهتر از افرادی است که کسی را در خارج از کشور ندارند. البته این مشکلات اجتماعی خودش را دارد و این عواقبی برای خانوادهها در خواهد داشت، زیرا یکی از تربیتکنندگان کودکان و نانآوران خانواده در خانه نیست.”
کودکان بلوچ؛ بیشترین آمار مبتلایان به ایدز
براساس گزارشهای منتشر شده در خبرگزاری جمهوری اسلامی از ابتدای سال جدید دست کم ۲۰ تن از شهروندان در شهرهای مختلف استان سیستان و بلوچستان به اتهام خرید و فروش مواد مخدر بازداشت شدهاند.
مرکز آمار ایران در گزارش طرح آمارگیری نیروی کار پاییز ۱۳۹۰، نرخ بیکاری تمام استانها را منتشر کرد که در آن گزارش نرخ بیکاری ۱۲ استان تک رقمی و ۱۹ استان دو رقمی عنوان شد. براساس این آمار نرخ بیکاری در استان سیستان و بلوچستان ۱.۶ درصد اعلام شده بود، اما کارشناسان مسائل بلوچستان آمار واقعی بیکار را بیش از ۶۰ درصدمیدانند.
ناصر بلیدهای بر این باور است که وضعیت جغرافیایی و همسایگی با کشورهای افغانستان و پاکستان عاملی شده است تا بلوچستان به گذرگاهی برای انتقال بخشی از مواد مخدر تبدیل شود. او میگوید: “وقتی مسائل بلوچستان مطرح میشود، مواد مخدر تداعی میشود. دلیلش این است که رژیم میخواهد مسائل بلوچستان با مواد مخدر مطرح بشود. در بلوچستان خواستهها بیشتر سیاسی و ملی است و رژیم برای خراب کردن آنها مسئله مواد مخدر را مطرح میکند. از صددرصد مواد مخدر شاید کمتر از ده درصد درصد از مناطق بلوچستان عبور میکند ولی در در مقایسه با دیگر استانهای هممرز با افغانستان ۷۰ـ۶۰ درصد با مواد مخدر اسمش برده میشود. دلیلش هم مسئله ملی در بلوچستان است. رژیم میخواهد مسئله بلوچستان در این موضوع بیشتر مطرح بشود تا خواستههای اصلی مردم.”
ناصر بلیدهای برای روشنتر شدن این موضوع به مثالی اشاره میکند: “رژیم در استان خراسان جنوبی اگر کسی را دستگیر کند، نمیگوید یک خراسانی قاچاق فروش دستگیر شد، ولی در رسانهها و گفته مسئولان ایران تاکید میشود: یک بلوچ قاچاق فروش دستگیر شد. به این ترتیب اسم بلوچ را با قاچاق میآورند که باعث حادتر شدن مسئله میشود و یک بعد اجتماعی و سیاسی پیدا میکند و رژیم در گفتمانش از آن استفاده میکند.”
این کارشناس مسائل بلوچستان نیروهای دولتی را از فروشندگان اصلی مواد مخدر در بلوچستان میداند و میافزاید: “۹۵ درصد مسئله مواد مخدر در کنترل نیروهای خود رژیم است. یعنی شکی نیست سپاه پاسداران، اطلاعات و بخشاً کسانی که در مقامات بالای دولتی هستند، قاچاقفروشان اصلی محسوب میشوند.”
همزمان با معضل اعتیاد، بیماری ایدز یکی دیگر از مسائلی است که در بلوچستان قابل توجه است. پیشتر محمد مهدی طباطبایی، معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان گفته بود: “میزان ابتلا به ایدز در میان زنان استان دوبرابر میانگین کشوری است و این نسبت در میان کودکان نیز سه برابر از میانگین کشوری بیشتر است.”
وی دلیل اصلی این امر را شرایط فرهنگی و ترددهای غیر قانونی به کشورهای همسایه و چندهمسری افراد مبتلا عنوان کرده بود.
تبعیض و دانشجویان بلوچ
کارشناسان مسائل بلوچستان تبعیض را عامل اصلی مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بلوچستان میدانند. رضا حسینبر میگوید: “تبعیض باعث میشود که بلوچها در ادارهها استخدام نشوند و در دانشگاهها آنان را نپذیرند. به شهروندان بلوچ در کار آزاد هم امکانات و اجازه خرید و فروش داده نمیشود و مردم مستاصل ماندهاند. این تبعیض تقریباً در همه جنبههای زندگی زندگی نفوذ کرده است و در هیچ موردی نیست مردم بتوانند بهطور مساوی از حقوقی که دیگران دارند، برخوردار شوند.”
این کارشناس مسائل بلوچستان به عدم پذیرش دانشجویان بلوچ در دانشگاههای بلوچستان اشاره میکند و به گفته وی هم اکنون دانشجویان بلوچ در مناطق خودشان در اقلیت قرار دارند.
ناصر بلیدهای: “رژیم در استان خراسان جنوبی اگر کسی را دستگیر کند، نمیگوید یک خراسانی قاچاق فروش دستگیر شد، ولی در رسانهها و گفته مسئولان ایران تاکید میشود: یک بلوچ قاچاق فروش دستگیر شد. به این ترتیب اسم بلوچ را با قاچاق میآورند که باعث حادتر شدن مسئله میشود و یک بعد اجتماعی و سیاسی پیدا میکند و رژیم در گفتمانش از آن استفاده میکند.”
او میافزاید: “براساس آمارهایی که ما توانستهایم جمعآوری کنیم، حدود ۷۰ هزار دانشجو در دانشگاههای مختلف بلوچستان وجود دارد و از این ۷۰ هزار دانشجو، دوهزار دانشجو از بلوچستان هستند. دانشگاههای بلوچستان برای این ساخته شده بودند که دانشجویان بلوچ را اولویت قرار بدهند و دانشجویان بلوچ به آنجا بروند. الان دانشجویان بلوچ آنچنان در اقلیتی هستند که به حساب نمیآیند، یعنی در حدود کمتر از چهاردرصد دانشجویانی که به دانشگاههای بلوچستان میروند، بلوچ هستند.”
این کارشناس مسائل بلوچستان همچنین میگوید: “در زمینه کارهای دانشگاهی هم همینطور است. از حدود بیش ۶۰۰ نفر کادر دانشگاه و استاد دانشگاه در رشتههای مختلف در بلوچستان تنها حدود ۳۰ نفر بلوچ هستند. ده نفر آنان دارای مدرک دکتری هستند و ده نفر دیگر فوق لیسانس دارند. ده نفر دیگر هم به صورت قراردادی کار میکنند. این سی نفر به خرج خودشان درس خواندهاند. در حالیکه بقیه استادها با خرج و بورس جمهوری اسلامی برای تحصیل به کشورهای دیگر رفتهاند. سازمان ملل یک تحقیق کرد و در این تحقیق معلوم شد که بچههای بلوچ بالاترین ضریب هوشی را در ایران دارند. بچههایی که بیشترین ضریب هوشی را در ایران دارند محرومترین دانشآموزان و دانشجویان ایران هستند.”
ناصر بلیدهای نیز به محرومیت از حق تحصیل به زبان مادری اشاره میکند و میگوید: “بخشی از مشکلات، آموزش به زبان مادری است که در این مناطق وجود ندارد. امکان تحصیل را از ما میگیرند وزیر آموزش و پرورش در نوامبر ۲۰۱۰ گفت که ۷۰ درصد دانشآموزان ایران زبان مادریشان فارسی نیست و در برخی از مناطق بلوچستان شاید ۱۰۰ درصد باشد.”
در همین زمینه:
با درود
در ایران به خصوص در بلوچستان و کردستان و ترکمن صحراتبعیض وجود دارد.اما این تبعیض ها قومی نیست بلکه مذهبی است.
بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران کشوری مسلمان و شیعه است این قانون به طبع بقیه مذاهب و ادیان را شهروند درجه میگرداند.
اما در باره مطالبی که در مصاحبه با برخی ناسیونالیست های قومی مطرح شده است.من سالهاست که در این منطقه زندگی میکنم به هیچ عنوان مردم بلوچ مشکلی درباره دانشگاه و تحصیل در دانشگاه ندارند با یک نگاه سر سری در خیابانهای زاهدان به راحتی می توان تابلوهای پزشکان بلوچ(از روی فامیلی کاملا مشخص است) دفاتر مشاوره حقوقی،
دفاتر مهندسی و غیره را دید.
در مورد کار نیز فقط راه یابی اهل تسنن به مدیریت بالای اداری ممکن نیست به عنوان مثال استاندار اما در بقیه موارد مشکل چندانی دیده نمی شود به عنوان مثال فرماندار ایرانشهر که یک بلوچ است و شهراداری های مختلف ، روئسای بانکها و دیگر.
دو مشکل عمده در بلوچستات وجود دارد
یک مشکلی که توسط تمامی حکام ایران از قبیل شاه و شیخ به وجود آمده و آن سیاست زمین سوخته در اکثر مرزها است.
و دو اینکه فرهنگ سنتهای قومی که توسط مولوی ها تشدید و در خود مردم هم نهادینه شده است که مانع پبشرفت مردم در این منطقه شده. به عنوان مثال برخی از خانواده ها به دلایل مذهبی و اینکه نمی خواهند فرزندانشان در مدارس شیعه درس بخوانند . و آنها ناچارند به مدارس مذهبی بروند.
در این میان زنان و دختران که اساسا از هیچ حقوقی بر خوردار نیستند.فرهنگ قومی زنان را به هیچ میگیرد اگر از بلوچها سئوال کنید چند فرزند دازید دختران خود را به حساب نمی آورند و فقط تعداد فرزندان پسر را میگویند.به همین دلیل میزان بیسوادی در زنان بسیار بالاتر از مردان است.
به دلیل تعدد زوجین در منطقه و عدم رسیدگی و مشکلات اقتصادی میزان مرگ و میر زنان نیز بسیار بالاست.همین تعدد زوجین و عدم رعایت بهداشت جنسی انتقال ایدز را بسیار بالا برده مشکلی که توسط مردان زندانی از زندان بیرون و منتشر میشود.
جمهوری اسلامی با ایدئولوژیک کردن حکومت و ندیدن بقیه مردم از مذاهب مختلف ظلم بزرگی به مردم منطقه کرده است اما ما نیز با ندیدن مشکلات فرهنگی و قومی و انداختن تمامی مشکلات به حاکمیت این ظلم را تشدید میکنیم.
(از غلط های املایی و دستوری در گذرید)
majidl / 15 April 2012
گزارشهای محسن کاکارش بسیار عالی است. دس خووش
بهداد بردبار / 16 April 2012
با سلام
من دیدگاه آقای مجید را کاملا تایید می کنم، چون خودم در شهر زاهدان زندگی و تحصیل می کنم و مواردی که در بالا ذکر شد را به چشم دیده ام
علی / 17 April 2012
من هم با آقای مجید موافقم. افرای مثل نویسنده، چون مشکل را همیشه قومی میبینند قادر به حل آن نیستند و نخواهند بود. باید درست ریشه یابی کرد تا به نتیجه رسید. تحلیل ها و مقالات آقای کاکارش من را به یاد تحلیل های ج.ا. می اندازد که در هر حالت آمریکا مقصر است و اسلام ناجی!
کاربر مهمان / 18 April 2012
من هم یک کرد هستم.فقط کردهای کردستان از ابتدا با حکومت به دلیل مذهبی مشکل داشتندو دارند.یعنی کردهای ایلام وکرمانشاه بر علیه حکومت اسلحه بر نداشتند.حا لا هم در کردستان سلفی های افراطی مردم را مجبور به پیروی از خرافات به اسم اسلام در روستاها میکنند. مثل جاش کردن(اگر مردی به طلاقش قسم خورد باید طبق ایین دینی سلفی-سنی زنش یک شب عقد اخوند محل شود و بعد از یکشب همخوابگی با او پیش شوهر برگردد. ) . دختران را در هورامانات مجبور به ختنه میکنند. ناوخاص.
کاربر مهمان / 19 April 2012