بهروز صمدبیگی – سال‌هاست که بیشتر روزنامه‌های ایران ترجیح می‌دهند، در دو هفته تعطیلات نوروزی منتشر نشوند و نخستین شماره‌های آنان را در نیمه دوم فروردین می‌توان دید.

انباشت چندین و چند روز خبر و تحلیل و افزایش نسبی میل و تقاضای مخاطبان اهمیت ویژه‌ای به اولین هفته کاری روزنامه‌ها در سال نو می‌بخشد. در چند روزی که از انتشار روزنامه‌های تهران می‌گذرد، مواضع آنان را در قالب سرمقاله‌ها در “پیشخوان” این هفته بررسی کرده‌ایم.

 
از تولید ملی تا “غلط کردم” آمریکا
 
صفحه اول روزنامه‌ها در روز اول کاری عموما در تسخیر پیام نوروزی رهبر جمهوری اسلامی و یا مذاکرات ایران و ۱+۵ بود. در ستون سرمقاله‌ها هم وضع کم و بیش به همین منوال بود.
 
شرق سرمقاله را به رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران سپرده بود تا محمد نهاوندیان از “تولید ملی، پشت سد موانع” بنویسد: “در حال حاضر تولید با مشكلات عدیده‌ای روبه‌رو است كه از مشكلات دیگر برای واحدهای صنعتی كشور در فضای رقابت جهانی چه در داخل اقتصاد و چه در بازارهای صادراتی می‌توان به بالا بودن هزینه‌های تحمیلی به بخش صنعت اشاره كرد.
 
بدون تردید یكی از این هزینه‌ها مالیات‌ است. در این زمینه می‌توان گفت بر اساس مقایسه بین‌المللی صورت‌گرفته توسط بانك جهانی، رتبه ایران در نرخ مالیات كل رتبه هشتادم است با ۲/۴۴دهمِ ‌درصد از سود واحد. یعنی مجموعه وجوهی را که ‌باید واحد تولیدی هزینه کند بیش از ۴۴درصد سود را تشكیل می‌دهد.
 
عامل دیگری كه در پایین رفتن قدرت رقابت واحدهای تولیدی داخلی اثر جدی دارد بحث سیاست‌های ارزی است. در شرایطی كه نرخ تورم در داخل كشور بیشتر از نرخ تورم جهانی باشد و ما سیاست تثبیت نرخ ارز را دنبال كرده باشیم هر سال كه می‌گذرد در پایان سال قدرت رقابتی تولیدكننده داخلی نسبت به رقیب خارجی خودش پایین‌تر می‌رود.”
 
شرق- محمد مهاوندیان : در شرایطی كه نرخ تورم در داخل كشور بیشتر از نرخ تورم جهانی باشد و ما سیاست تثبیت نرخ ارز را دنبال كرده باشیم هر سال كه می‌گذرد در پایان سال قدرت رقابتی تولیدكننده داخلی نسبت به رقیب خارجی خودش پایین‌تر می‌رود
 
مینا اکبری در صفحه اول اعتماد یادداشتی با عنوان “هزار و یك دلیل برای‌نرفتن به سینما” داشت که به حواشی پیش آمده بر سر اکران و توقف پخش دو فیلم در تعطیلات نوروز می‌پرداخت:
 
“در طلیعه آغاز سالی كه سازمان سینمایی كشور می‌خواهد كارش را با ارتقای مدیریتی از سطح معاونت به ریاست به خوبی نشان دهد، فشار‌های بیرون از سینما به‌راحتی عزم مدیران را مخدوش می‌كند و تركیب را به‌هم می‌ریزد، ارزش قانونی پروانه نمایش به عنوان مهم‌ترین اهرم مدیریتی سینما زیر سوال می‌رود و ماهیت قانونی بخشنامه‌ها و دستورات قبلی نیز زیر سوال می‌رود. سینمای ایران هم نمی‌تواند در هیچ بعدی روی حرف خودش بایستد، چرا كه ماهیتش از منظر قانونی هنوز مشخص نیست.
 
این آثار اگر دارای مشكلی هستند، چرا پروانه ساخت و نمایش گرفتند و اگر مشكلی ندارند چرا از آنها دفاع نمی‌شود؟ ایستادن پای این فیلم‌ها ایستادن پای مضامین‌شان نیست، نشان دادن حضور قانون و ملاك‌های قانونی در سینمای ایران است.
 
اضافه كردن مراحل مختلف به ممیزی فیلم‌ها قبل از ساخت چه معنی ای دارد، وقتی فیلم‌ها را می‌توان با هر دیدگاه و روشی توقیف كرد؟”
 
سرمقاله رسالت هم به ترسیم دورنمای اقتصاد ایران اختصاص دارد و محمدکاظم انبارلویی معتقد است که بر اساس برنامه چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران قرار است در سال ۱۴۰۴ به لحاظ اقتصادی در رتبه اول منطقه بایستد .
 
 این هدف نه تنها عملی است، بلكه از آن جلوتر هم می توانیم ركورد بزنیم. سردبیر رسالت می‌نویسد: “اقتصاد ایران باید بر اساس یك رژیم حقوقی و علمی سامان یابد . این رژیم حقوقی و علمی در فصل چهارم قانون اساسی تحت عنوان «اقتصاد و امور مالی» از اصول ۴۳ تا ۵۵ به خوبی تعریف شده است.
 
ظرفیت‌های نا‌شناخته‌ای در این اصول وجود دارد که در دولت‌های گذشته و نیز دولت کنونی مورد غفلت واقع شده است. اصول ۴۴ و ۴۵ طی سه دهه گذشته در بودجه‌های سنواتی همواره نقض شده است. ظرفیت انفال به عنوان اصلیترین منبع در آمدی حکومت اسلامی در اصل ۴۵ نادیده گرفته شده است.
 
سهم در آمد عمومی از شرکت‌های دولتی نامشخص است. پس از گذشت سه دهه هنوز هیچ نهاد نظارتی از میزان در آمد عمومی چه در بخش «پیش بینی» و چه در بخش «تحقق» اطلاع درستی ندارد. مفهوم این بی انضباطی آن است كه ما دچار هرز رفت منابع هستیم و نمی توانیم به خوبی از آن برای برنامه ریزی اقتصاد ایران استفاده كنیم.”
 
اعتماد – مینا اکبری : ایستادن پای این فیلم‌ها ایستادن پای مضامین‌شان نیست، نشان دادن حضور قانون و ملاك‌های قانونی در سینمای ایران است. اضافه كردن مراحل مختلف به ممیزی فیلم‌ها قبل از ساخت چه معنی ای دارد، وقتی فیلم‌ها را می‌توان با هر دیدگاه و روشی توقیف كرد؟
 
حسین شریعتمداری در سرمقاله کیهان به چند موضوع از جمله اتفاقات کشورهای منطقه، نام‌گذاری سال جدید و تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران پرداخته است.
 
سردبیر کیهان معافیت ۱۱ کشور از مجازات رعایت ‌نکردن تحریم‌های ایران را به اضافه ناموفق دانستن نشست استانبول، شکست‌های آمریکا در ۱۵ روز سال نو معرفی می‌کند: ” اواخر اسفندماه سال ۱۳۹۰- اوایل مارس ۲۰۱۲- مك گاورن و الیزابت مور از مسوولان عالی‌رتبه سابق «سیا» طی مقاله مشتركی در «كانسرتیوم نیوز» با اعتراض به سیاست های اوباما علیه ایران، خطاب به وی نوشته بودند «هر روز كه می گذرد، ناكامی و شكست تازه ای را در كارنامه چالش با ایران ثبت می كنی»  و باید به اظهارنظر مك گاورن و الیزابت مور اضافه كرد كه تنها راه چاره پیش روی آمریكا، یك «غلط كردم» است و به هر اندازه كه در اعتراف به آن فرصت سوزی كند! باید با صدای بلندتری «غلط كردم» خود را اعلام كند.”
 
جمهوریت و اسلامیت پس از ۳۳ سال
 
روز سه‌شنبه سرمقاله ابتکار به شعار تعیین‌شده رهبری برای سال ۹۱ می‌پرداخت و محمدرضا وکیلی نوشته بود: “بسیاری، گناه فرهنگ «ساده‌انگاری» در اداره کشور را بر طالع نفت بار کرده و آن را لعن و نفرین می‌کنند اما واقعیت آن است که شرایط امروز، نتیجه فرهنگ «ساده‌انگاری میانبرهای غیرکارشناسانه» است.
 
ظاهراً روال است که با «بحران‌نمایی»، فرصت فکر، تأمل و هم‌اندیشی جمعی را از بین برده و با «واردات‌درمانی» نسخه مشکلات را به شکل اورژانسی تجویز کنند! کمتر اتفاق افتاده‌است که مسئولی حاضر باشد درد دل افراد کارآفرین یا مخترع و صنعتگر را به صورت کامل گوش کرده و به شیوه اصولی و غیراحساسی، به مسائل آنان توجه کند.
 
با این روال، تولید داخلی با افت منزلت روبه‌رو شده و محصول ایرانی فاقد جاذبه لازم است. در چنین شرایطی آدم‌های باهوش ترجیح می‌دهند که به جای خاک تولید خوردن، در جست‌وجوی راه‌های میانبر سودآفرینی از قبیل فعالیت‌های دلالی باشند. همچنین تولید، گرفتار رقیبی پرجاذبه به نام «مشاغل دلالی» است که توان رقابت با آن را نخواهد داشت.”
 
تهران امروز هم یادداشتی با موضوع “چالش‌های پیش‌روی فاز دوم یارانه‌ها” دارد. سیدجواد سید‌پور با انتقاد از “ورود یک طرفه” دولت به فاز دوم و بی‌اعتنایی به نگرانی‌ها و مشکلات احتمالی نوشته است:
 
“منطق اقتصادی ایجاب می‌كند دولت برای موفقیت مهمترین برنامه در دست اجرای خود هم كه شده است در شنیدن مشكلات بخش تولید و فعالان بخش خصوصی پیشقدم شده و مشكلات آنان را بر طرف یا دست‌كم توضیحات قانع‌كننده‌ای ارائه كند‌اما چنین رابطه ای فعلا وجود ندارد و معلوم هم نیست كه در نبود چنین رابطه‌ای اجرای فاز دوم قانون یارانه‌ها چه سرانجامی پیدا خواهد كرد.
 
ابتکار – محمدررضا توکلی:  تولید داخلی با افت منزلت روبه‌رو شده و محصول ایرانی فاقد جاذبه لازم است. در چنین شرایطی آدم‌های باهوش ترجیح می‌دهند که به جای خاک تولید خوردن، در جست‌وجوی راه‌های میانبر سودآفرینی از قبیل فعالیت‌های دلالی باشند
 
مسئله بعدی كه بسیار هم مورد توجه مجلس قرار گرفته است كمبود منابع مالی برای افزایش یارانه نقدی است.
 
به این معنا که در حال حاضر هم پرداخت یارانه نقدی ۴۵ هزار تومانی به‌سختی انجام می‌شود و اگر ۲۸‌هزار تومان دیگر به آن اضافه شود یا باید حدود ۴۰ درصد از یارانه‌بگیران فعلی حذف شوند یا از طرق دیگری مثلا افزایش نقدینگی و برداشت از حساب بانكها و سایر مراكز دولتی آن‌ را تامین كرد كه هر كدام مشكلات خاص خود را دارد.
 
از این‌رو مجلسیان معتقدند حتی اگر مشكل قانونی هم بر سر راه اجرای فاز دوم قانون یارانه ها نباشد، مشكلات دیگری وجود دارد كه بدون برطرف كردن آن امكان ورود به فاز دوم قانون وجود ندارد.”
 
روزنامه فرهنگ آشتی هم سرمقاله خود را به دیدگاه علی مطهری، نماینده اصول‌گرا و منتقد دولت در مجلس شورای اسلامی اختصاص داده است. مطهری درباره رفراندوم جمهوری اسلامی و روند این نوع نظام سیاسی نوشته است:
 
“در تاریخ سی و سه ساله “جمهوری اسلامی” گاهی به نام حفظ جمهوریت با اسلامیت آن مبارزه شده است و مثلا به بهانه خواست و مطالبه مردم و این كه نیازها و مقتضیات زمان عوض شده و یا “دنیای امروز نمی پسندد” خواسته اند مانع اجرای برخی احكام اسلام شوند و به اصطلاح اسلام را باب طبع زمان كنند. در دوره اصلاحات شاهد این گونه تلاش‌ها بودیم.
 
 گاهی نیز به بهانه حفظ اسلامیت این جمهوری یا به بهانه حفظ نظام و یا دفاع از اصل ولایت فقیه، جمهوریت این نظام آسیب دیده است.
 
رد صلاحیت افراد در دوره‌های مختلف مجلس شورای اسلامی به دلیل اظهار نظر مخالف با تصمیمات دولتها یا به طور كلی نظام، یا محدود كردن فضای آزادی بیان و توقیف مطبوعات به بهانه‌های واهی، و یا برخوردهای خشن با برخی منتقدان و مخالفان نظام در طول سی و سه سال اخیر شواهدی است بر این مدعا، كه متاسفانه بیشتر در دوره حاكمیت اصول‌گرایان رخ داده است.”
 
اگرچه او در نهایت معتقد است که جمهوری اسلامی “در مجموع آزمایش خوبی داده” و می‌تواند الگویی برای سایر کشورهای منطقه باشد.
 
“کودتای خزنده” علیه احمدی‌نژاد
 
علی‌اكبر جوانفكر که زمزمه‌هایی مبنی بر کنار گذاشته شدن او از ریاست ایرنا و روزنامه ایران به گوش می‌رسد، در سرمقاله روزنامه دولت با عنوان “گذشته، حال، آینده” به توضیح و تفسیر ریاست جمهوری 6 ساله محمود احمدی‌نژاد پرداخته است. او در این مطلب طولانی می‌نویسد:
 
” احمدی‌نژاد از ابتدا عزم ریاست جمهوری نداشت، آمده بود تا از فرصت انتخابات برای طرح مطالبات واقعی مردم استفاده كند. {…} او رخت سفر به تن كرد و بند كفش‌های معروفش را محكم گره زد، از این شهر به آن شهر، از این مسجد به آن مسجد، از این دانشگاه به آن دانشگاه رفت، با بدنه جامعه تماس گرفت و حرف‌های حق انقلاب و نظام اسلامی را با آنها در میان گذاشت.
 
{…} او منتظر ماند تا مرد شایسته‌ای برای پاسخگویی به مطالبات مردم پا به عرصه انتخابات بگذارد و خود را نامزد ریاست جمهوری كند كه اگر چنین می‌شد او مسئولیت را از دوش خود سلب شده می‌پنداشت.
 
وقتی امیدهایش به بار ننشست، در آخرین روز از مهلت ثبت‌نام با اراده‌ای مصمم به وزارت كشور رفت تا نام‌نویسی كند.
 
او وام‌دار هیچ كس و نماینده هیچ حزب و گروه و جریان سیاسی نبود و با صدای بلند به حامیانش در ستادهای مردمی گفته بود كه پس از پیروزی در انتخابات هیچ انتظاری از او نداشته باشند. او می‌خواست قاعده بازی را به هم بزند و خیلی‌ها با طیب خاطر به او پاسخ مثبت دادند.”
 
روزنامه ایران – علی جوانفکر: احمدی‌نژاد از ابتدا عزم ریاست جمهوری نداشت، آمده بود تا از فرصت انتخابات برای طرح مطالبات واقعی مردم استفاده كند. او با صدای بلند به حامیانش در ستادهای مردمی گفته بود كه پس از پیروزی در انتخابات هیچ انتظاری از او نداشته باشند
 
به اعتقاد جوانفکر ” با آن‌كه جبهه گسترده‌ای از عناصر ذی نفوذ در حمایت از هاشمی رفسنجانی بیانیه دادند و حتی رئیس جمهور وقت نیز به یاری‌اش شتافت، اما مردم نشان دادند كه برای تعیین سرنوشت خویش ذی‌نفوذتر از خود را به رسمیت نمی‌شناسند و نتیجه آن شد كه احمدی‌نژاد برای مبارزه با ظلم و تبعیض و فساد در كلیدی‌ترین جایگاه اجرایی كشور قرار گرفت.
 
همه كسانی كه از ابتدا در برابر احمدی‌نژاد صف آراسته بودند و با شدیدترین تهدید‌ها نیز نتوانسته بودند او را از ورود به این عرصه منع كنند، شرایط پیش روی خود را دشوارتر از حدسیات خویش یافتند، لذا مصمم شدند كه از هرگونه تلاشی برای مقابله با او و برنامه‌هایش فروگذار نكنند.
 
به صورتی همه‌جانبه و گسترده علیه او برنامه‌ریزی كردند و حتی با برخی عوامل خارجی نیز برای این منظور زد و بندهایی صورت گرفت به گونه‌ای كه یكی از عوامل مؤثر آنها لو رفت و هنگامی كه جرم جاسوسی را متوجه خود دید از كشور گریخت.”
 
در این مقاله با استناد به “روشنگری‌های شجاعانه احمدی‌نژاد از تریبون‌های جهانی به‌ویژه از تریبون سازمان ملل” او را “ستاره‌ای محبوب در قلب ملتها” نامیده است. سپس به انتخابات سال 88 اشاره شده و این که ” تیزبینی، هوشیاری و حكمت و تدبیر و تصمیم قاطع مقام معظم رهبری، مانع از به ثمر نشستن توطئه‌ها و طراحی‌های خباثت‌آمیز مخالفان احمدی‌نژاد شد.”
 
جوانفکر با اشاره به این که مخالفان می‌خواستند با به هم زدن رابطه پدر و پسری آیت‌الله خامنه‌ای و احمدی‌نژاد ، سال 90 را به آخرین سال رییس‌جمهوری او تبدیل کنند قهر و خانه‌نشینی رییس کابینه را در پی مخالفت رهبر با استعفای وزیر اطلاعات تایید می‌کند:
 
” اقدامات غیرقانونی مخالفان دولت برای در هم شكستن منزلت و اقتدار رئیس جمهور با یك موج سنگین تبلیغاتی همراه شد و آقای احمدی‌نژاد پس از بازگشت از سفر استانی به كردستان، برای مهار زدن به سركردگان مخالف خود، تصمیم گرفت برای مدتی خانه‌اش را به دفتر كار خویش تبدیل كند و از این طریق به آنها نسبت به ورود به حریم اختیارات رئیس جمهور هشدار دهد.
 
این در حالی بود كه رهبر فرزانه انقلاب طی سخنانی ادعاهای مربوط به تبعیت نكردن رئیس جمهور از رهبری را در زمره حرفهای سست و بی‌پایه توصیف كردند.” او مدعی شده است که اتاق‌های فکری علیه دولت و رییس‌جمهور تشکیل شده تا در تحقق ” چیزی شبیه به یك كودتای خزنده” کارنامه عملکرد احمدی‌نژاد را تیره و تار جلوه دهند و از جمله با ” ایجاد اختلال مدیریت شده در اقتصاد كشور” قیمت کالاهای مصرفی مردم را افزایش دهند.
 
رابطه با آمریکا و مخالفان سرسخت
 
” غافلگیری به مثابه یك روش” عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد است. محمد صادق جنان‌صفت با اشاره به این که ” دولت در امور اقتصادی در ۶ سال سپری شده کارهای غافلگیر کننده پرشماری را اجرا کرده و توانسته است مجلس را مجاب کند یا این نهاد را در شرایط انفعال قرار دهد، این پرسش‌ها را مطرح کرده است :
 
دنیای اقتصاد – جنان صفت : در حالی كه موضوع تحریم‌ها جدی شده است و دولت باید برنامه‌های خود را درباره مدیریت تحریم‌ها تا جایی كه امكان دارد به مجلس و شهروندان اطلاع دهد، باز هم قرار است از عنصر غافلگیری استفاده شود
 
 با توجه به اینکه در سال ۱۳۹۱ چند مساله حل ناشده از قبل باقی‌مانده است، مجلس و سایر نهادهایی که به لحاظ قانونی اختیار و وظیفه نظارت بر کار و برنامه دولت را دارند، باید در این باره به تفاهم برسند.
 
به‌طور مثال و در شرایطی که در سال ۱۳۹۱ هنوز بودجه مصوب نداریم، آیا دولت باز هم قصد دارد از شیوه غافلگیری استفاده كرده و مجلس را در برابر كار انجام شده قرار دهد؟ آیا برداشت‌های عجیب و باورنكردنی از منابع بانك‌ها ادامه خواهد داشت؟
 
در حالی كه موضوع تحریم‌ها جدی شده است و دولت باید برنامه‌های خود را درباره مدیریت تحریم‌ها تا جایی كه امكان دارد به مجلس و شهروندان اطلاع دهد، باز هم قرار است از عنصر غافلگیری استفاده شود؟”
 
عباس عبدی در روزنامه اعتماد به تصمیم وب‌سایت الف برای طرح سوال مخاطبانش از سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا پرداخته است: ” ایالات متحده هر سیاستی را كه در رابطه با ایران در پیش داشته باشد، اعم از اینكه بخواهد حمله كند، یا تحریم، یا دوستی یا دشمنی، یك چیز برایشان مهم است و آن، مواجهه و تعامل با افكار عمومی ایرانیان، حتی از طریق یك روزنه یا سایت محدود است.
 
به نظرم این درس خوبی است كه ما نیز باید آن را فرا بگیریم و برای تعامل با افكار عمومی دیگران و مهم‌تر از آن، خودمان، اهمیت قائل شویم. منظور از تعامل، ارتباط یك‌سویه مثل صدا و سیما نیست، بلكه تعامل مبتنی بر یك منطق شناخته‌شده است.
 
ولی وقتی در سطح مجلس و دولت هم شاهد چنین تعاملی نیستیم و مهم‌ترین مسائل با شوخی و استهزا فیصله پیدا می‌كند، چگونه می‌توانیم در سطح افكار عمومی این تعامل ارتباطی را پیاده و اجرا كنیم؟ این همان نقطه ضعف سایت «الف» است كه در تجربه روزنامه «فردا» در اوایل دوران اصلاحات دیده می‌شد.
 
{…} آزادی بیان و اصول حرفه‌ای رسانه برای تعامل با مردم و افكار عمومی، یك كل تجزیه‌ناپذیر است كه نمی‌توان یك جزء آن را از رسانه‌های دیگر گرفت و سایر اجزا را به كنار نهاد.
 
همیشه این سوال از سوی مخاطب وجود دارد كه چطور می‌شود آلن ایر سخنگوی ایالات متحده حق حرف زدن در یك سایت ایرانی را داشته باشد، ولی برخی از كسانی كه شهروند این كشورند و محترم نیز هستند و مردم نیز خواهان اطلاع از نظرات آنان هستند، از چنین امكانی بهره‌مند نیستند؟”
 
محمدکاظم انبارلویی هم در سرمقاله رسالت به نقد مواضع هاشمی رفسنجانی و ذکر خاطره‌ای از آیت‌الله خمینی درباره ارتباط با آمریکا پرداخته و ضمن تاکید بر ” مذاكره با آمریكا “نه” و رابطه با شیطان بزرگ “هرگز”، نوشته است:
 
“از این بیان آقای هاشمی معلوم است كه وی هم دنبال رابطه و هم دنبال مذاكره با آمریكاست. آقای هاشمی برای رسیدن به این مقصود باید به چند سئوال پاسخ دهد: اولا نداشتن رابطه با آمریكا و یا مذاكره با آمریكا معضل نیست. ملت ما استقلال سیاسی خود و پیشرفت‌های علمی و اقتصادی خود را پس از قطع رابطه با آمریكا به دست آورده است.
 
امام (ره) از قطع رابطه آمریكا با ایران استقبال كردند و فرمودند اگر یك كار صحیح آمریكایی‌ها انجام داده باشند همین كار است. پس مفهوم “معضل” در ذهن آقای هاشمی متكی به چه دلیل و منطقی است؟
ثانیا اگر موضوعی را با امام مطرح كرده‌اید و پاسخ هم گرفته‌اید چرا الان مطرح می‌كنید؟
 
اگر امام خیرخواهی شما را در این مورد مسموع می‌دانستند حتما این موضوع را – و یا به قول شما – معضل را حل می‌كردند. دیدگاه امام (ره) در خصوص مذاكره یا رابطه با آمریكا امر پنهانی نبود آخرین آن را در واكنش به ورود مك فارلین به تهران به‌صراحت اعلام فرمودند. تخطی از آن مواضع چه توجیهی دارد؟
 
موضع آشتی‌ناپذیر امام در قبال سیاست‌های تجاوزكارانه آمریكا تا آخرین روزهای حیات افتخارآفرین‌شان هیچ‌گاه تغییری نكرد. قاعدتا امام پاسخی هم به ایشان داده است، پنهان كردن این پاسخ چه فایده‌ای دارد؟”
 
سرمقاله‌نویس رسالت معتقد است که ” متاسفانه رگه‌هایی از همین تمایلات در دولت دهم حس می‌شود نامه نوشتن رئیس دولت به اوباما و اتخاذ مواضع نرمتر در سفر اخیر به نیویورك از این دست است. این رویكرد اشتباهی است.
 
{…} امروز آمریكا ضعیف‌تر و نحیف‌تر از دیروز است. آنها به این مذاكرات محتاج‌تر از ما هستند ما نباید این احتیاج آنها را سخاوتمندانه برآورده كنیم. ما هیچ نیازی به آنها نداریم و تجربه سه دهه زندگی افتخارآمیز بدون آمریكا را تجربه كردیم و می‌توانیم این تجربه را در اختیار سایر ملت‌ها هم بگذاریم.”