اکبر فلاحزاده – همین دو،سه هفته پیش بود که گفتوگوی خبرنگار آلمانی با محمود احمدی نژاد در تهران با انتقاد گسترده رسانههای آلمانی روبهرو شد، چون خبرنگار مزبور به گفته منتقدان به جای پیچاندن طرف گفتوگو و طرح سوالات گوناگون در مورد برنامه هستهای و نقض حقوق بشر در ایران، گذاشته بود احمدی نژاد هر چه میخواهد بگوید و تبلیغ کند.
هنوز این جنجال نخوابیده، باز یک آلمانی دیگر در همین رابطه جنجالآفرین شده؛ شعر گونترگراس نویسنده آلمانی برنده جایزه نوبل ادبیات، درست در آستانه گفتوگوهای هستهای کشورهای گروه ۵+۱ با جمهوری اسلامی منتشر شده و بلافاصله بعد از انتشار در روزنامه “زود دویچه” مثل بمب ترکیده است.
گراس در این شعر منثور، با صراحت با حمله پیشگیرانه اسراییل به تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی مخالفت میکند. فروش زیردریایی آلمانی به اسراییل را هم شراکت در جرم در حمله به کشوری میداند که وجود بمب اتمی در آن به قول گراس “ثابت” نشده است.
تا اینجای کار او با بسیاری از صلحخواهان در سراسر جهان همخوانی دارد. همین چندروز پیش بود که یک کمپین اینترنتی با نام “اسرائیلیها ایرانیها را دوست دارند” راه افتاد و با استقبال روبهرو شد. هر از چندی هم اینجا و آنجا تظاهراتی در مخالفت با جنگ به راه میافتد.
از این گذشته بسیاری از کشورهای جهان از جمله اروپاییها و خود آلمان با جنگ مخالفت کردهاند. از این لحاظ شعر گراس انساندوستانه و مسئولانه ارزیابی میشود.
اما مشکل گراس در آلمان در این است که او تابوشکنی کرده و یقه اسراییلیها را گرفته. او میگوید حالا در سالهای پیری (گراس دارد هشتاد و پنج ساله میشود) با آخرین قطره جوهر دوات میخواهد اسم این کشور (اسراییل) را به زبان بیاورد . چون به گفته او اگر نگوید شاید فردا دیر باشد. گراس میگوید این حرف تنگ دلش میکوبد و میخواهد به زبان بیاورد آنچه که به گفته او باید گفت.
گراس میگوید ترس اینکه مارک ضد یهودی به او بزنند نباید مانع شود که او سخن بگوید. روشن است که این حرفها نخست صدای اسراییلیها را در آورده و آنها همان مارکی را به گراس زدهاند که گراس از ترس آن لبفروبسته بود؛ “مارک ضد یهودی”
جنایت تاریخی نازیها در کشتار یهودیان از حافظه تاریخ پاک نمیشود . دولت آلمان بعد از جنگ جهانی دوم سیاست دوستی با اسراییل را در پیش گرفت و تلاش کرد گذشته را جبران کند.
به علت بار سنگین همین پیشینه تاریخی است که گراس مثل خیلی آلمانیهای دیگر در رابطه با اسراییل دست بهعصا راه میرود. اما حالا او با این شعر میخواهد زبان باز کند و بگوید. بگوید که اسراییل هم با سلاحهای هستهایاش دنیا را به خطر انداخته و زرادخانه اتمی آن کشور نیز مانند تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی باید مورد بازدید و کنترل قرار گیرد.
گراس میگوید ترس اینکه مارک ضد یهودی به او بزنند نباید مانع شود که او سخن بگوید. روشن است که این حرفها نخست صدای اسراییلیها را در آورده و آنها در واکنشهای خشمگینانهای که نشان دادهاند، همان مارکی را به گراس زدهاند که گراس از ترس آن لبفروبسته بود؛ “مارک ضد یهودی”.
این اتهام بهویژه در آلمان خیلی سنگین است. اکثر آلمانیها، به ویژه غالب روشنفکران سعی میکنند همیشه هوای اسراییل را داشته باشند.
ظاهرا گراس خواسته سنگهای خودش را با گذشته و با تابوها و موانع اخلاقی وابکند و نگفتنیها را بگوید. باید آلمانی بود و پیشینه جنایات نازیها را شناخت تا خوب دریافت که چرا زدن این حرفهای بهظاهر پیشپاافتاده اینقدر سخت است.
به استثنای حزب چپ (Die Linke) تقریبا تمام احزاب و رسانههای آلمان سخنان گراس را محکوم کردهاند. گراس خود عضو حزب سوسیال دمکرات است، اما آندریا نالس (Andrea Nahles) از کادررهبری همین حزب که به جناح چپ آن هم تعلق دارد، سخنان گراس را نسنجیده و تحریککننده خوانده است.
گراس با این شعر میخواهد بگوید که اسراییل هم با سلاحهای هستهایاش دنیا را به خطر انداخته و زرادخانه اتمی آن کشور نیز مانند تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی باید مورد بازدید و کنترل قرار گیرد
همه میدانند که گراس یک شخصیت برجسته ادبی است که از جمله در رمان معروف “طبل حلبی” جنایات رژیم نازی و هولوکاست را تشریح کرده است. او را وجدان بیدار جامعه لقب دادهاند.
با این حال شرح زندگی خود او در کتاب “در حال پوست کندن پیاز” (Beim Häuten der Zwiebel) اسباب دردسرش شد. چون او بعد از سالها اعتراف کرد که در سالهای نوجوانی عضو شاخه جوانان حزب نازی بوده است. او بهمناسبت انتشار همین کتاب مصاحبهای هم با روزنامه هاآرتص کرد که هیاهو آفرید. علتش این بود که گراس ضمن اذعان به جنایات نازیها، این را هم پرانده بود که خود آلمانیها هم قربانی شدند.
از جمله به گفته او “از هشت میلیون اسیر آلمانی به دست روسها، تنها دو میلیون زنده ماندند”. از این گذشته به گفته او بعد از جنگ، “دیکتاتوری نازیها در نیمی از کشور آلمان (آلمان شرقی) جای خود را به دیکتاتوری کمونیستی داد”. این مصاحبه گراس با انتقادات زیادی روبهرو شد. از جمله اینکه او در ارائه اعداد و ارقام و انتخاب کلمات دقت نکرده است.
گراس همانجا گفته بود که “کسانی هستند که میخواهند من دهانم را ببندم. ولی موفق نخواهند شد.” حالا در این شعر او دهان به سخن گشوده تا آنچه را که در سینه دارد کتمان نکند و بگوید.
انتشار این شعر در هنگام عید پاک و راهپیماییهای صلح بهموقع، اما همزمانی آن با درگیری در مورد گفتوگوهای هستهای، نابهنگام ارزیابی شده و عدهای از منتقدان آن را ضربهای به موقعیت آلمان دانستهاند.
آلمان با تکیه به قدرت اقتصادی و نقش محوری خود در اتحادیه اروپا میکوشد که هر چه بیشتر در سیاستگذاریهای جهانی نقش داشته باشد و انتشار چنین مطالبی به وجهه سیاسی آن لطمه میزند. گراس البته در شعرش به احمدی نژاد و سیاست پوپولیستی او هم نیش زده. اما در فضای تیره و تار موجود، شعرش بیش از آنکه به صلح خدمت کند، با گذشته تسویه حساب میکند.
گراس میخواهد تابوی انتقاد از اسراییل را در آلمان بشکند.
در همین رابطه :
“لینک شعر گراس” در روزنامه زوددویچه تسایتونگ
ترجمه شعر گراس در رادیو زمانه
منبع عکس دوم : مجله اینترنتی نگاهی نو
میگوید انسان هنگامی که پیر میشود رفتار بچهها را پیدا میکند! حال گراس هم در هشتادوپنج سالگی بهدوران جوانی و زمانی که عضو شاخه جوانان اساس بوده برگشته است!
کاربر مهمان / 05 April 2012
با سلام خدمت همه دوستان. پاسخ این آقا را در قطعه ای دادم. خیلی دوست دارم که خود این آقا و همه جهانیان آن را بخوانند. ممنون می شوم از دوستانی که می توانند آنرا ترجمه و منتشر کنند و به دست این آقا برسانند:
http://harfeaval.wordpress.com/2012/04/06/پاسخ-به-شاعر-دور/
کاربر مهمان / 06 April 2012
درود باین مرد برزگ. دبشب من مصاهبه او را در یکی از کانالهای تلویزیون المان دیدم. با اینکه شدیدا مخالف ج. فاشیست اسلامی هستم , با انچه
Günter Grass در شعرش نوشته موافق هستم. او این تابو رو شکست. رسانه ها و احزاب المانی از ترس اینکه انگ ضد یهودی بانها زده نشه , از انتقاد به دولت اسرائیل خود داری میکنند. در اسرائیل گروهای صلح طلب انتقاد شدید از سیاست دولتشون میکنند , ولی المان بعلت جنایت تاریخی که بر یهودیان شده, با انتقاد از سیاستهای خارجی اسرائیل مسله داره و بر عکس با فرستادن اسلحه و ناوگانهای جنگی و…… , سیاست جنگ جویانه اسرائیل رو حمایت کرده و میکنه. من فکر میکنم, انتقادی که گراس از دولت اسرائیل میکنه , خیلی بجا است. وشاید اینگونه انتقاد ها باعث بشه, که دولت اسرائیل از خواب بیدار بشه و متوجه بشه , با این سیاست جز ایزوله شدن اسرائل در سهنه سیاست جهانی, چیزی دیگری برای مردم صلح دوست اسرائیل بدست نمیاره.
Anonymous / 06 April 2012
با وجود افرادی چون ” گونتر گراس”، هنوز میتوان باور به رسالت روشنفکری و وجدان انسانی داشت !
ایراندوست / 06 April 2012
باد در اآستین سوراخ اسرائیل دمیدن. وای که اسرائیل و ج.ا. ایران چه قدر قدرت هایی در منطقه هستند، آقای گراس، تو چه دیدی که ما نمی بینیم. عجیب است ما قدرت روسیه را در شکست اسرائیل در جنگ سی وسه روزه را دیدیم و شما خواب بودید.، عمو گراس!
بیلاخ / 06 April 2012
چرا روشنفکری ایرانی در فحش دادن به اسرائیل شروع و در همان هم ختم می شه؟؟؟ خیلی جالبه نظاره کیف و به وجد آمدن دوستان روشنفکر از نوشته گونتر گراس . این آقایانی که فحش های به اسرائیل را انقدر سریع ترجمه میکنن – همانهایی که ادعا دارن که بدون آنها ایران هنر و ادبیات و نمایش و ……. نمیدانست چیست و در چند دهۀ اخیر نیز تنها ادبیات انقلابی روسی را به خورد مردم ایران دادن ، کاش برای روشنگری در ایران هم به همین سریعی اقدام به ترجمۀ متن های فلسفی و علوم روشنگرانه دیگر میکردند.
مهتاب باقری / 07 April 2012
این بحث با جانبداری از یکی یا دیگری یا پیدا کردن مظلوم و یا ظالم ره به جایی نمی برد. واقعیت را جدا از قربانی یا قربان شده باید جستجو کرد. و واقعیت اینست :
حکومت ایران از 33 سال قبل در شکل دیکتاتوری کامل چه در برابر مردم خودش وچه در برابر جامعه جهانی تا بحال عمل کرده.
این حکومت مقادیر زیادی اورانیوم در سرتاسر کشور در اعماق زمین دارد. مورد مصرف آن را ندارد اما ماتریال خطرناک ترین عنصر برای نابودی جهان را دارد. حالا همه میپرسند آقا جان شما اینهمه اورانیم را برای کدام صنعت میخواهی؟ برای کدام تولید داخلی میخواهی؟. قربان شما بروم چشم شما بمب اتم نمیخواهی بسازی قبول اما اینهمه اورانیوم دفن شده در سرتاسر مملکت که اگر جنگ هم نشه فقط یک زلزله بیاد نه تنها ایران که تمام منطقه اگر رو هوا نره آلوده که میشه.
خلاصه برادر ارزشی نازنینمان گونترگراس که در زمان جوانی خیلی برایشان احترام قائل بودم فکر میکنم کاسه داغ تر از آش شده. یا زیادی پیر شده میخواد جلب توجه کنه . یا میخواد مثلا خودنمایی کنه که مدافع صلح وبشر دوستیه.
کاربر مهمان / 07 April 2012
روشنفکر آلمانی که جرات کرده در آخر عمر حقیقت را بیان کند کاری که امثال مرحوم شاملو در تمام لحظات زندگیشان بدون هیچ ترسی و در فضایی مملو از ارعاب و خشونت انجام می دادند به کنار، شگفتم از نویسنده این متن که کورکورانه سنگ اسرائیل را به سینه می زند. نوابغ متوهم خارج نشین استحضار داشته باشند که نه تنها در ایران بعد از جنگ جایی نخواهند داشت بلکه دلاورمردانی هستند که انتقام وطن را از وطن فروش بگیرند.
احمد / 07 April 2012
با مدعی نگویید اسرار عشق و مستی تا بی خبر بمیرد در درد خود پرستی
فارغ از دنیای کودکانه ی سیاست که با حماقت صاحبان قدرتش زنان و کوذکان را به کشتن می دهد می گویم ای برادر مدعی خارج نشین. زنان و کودکانی در جایی که به دنیا آمدی در آستانه ی مرگند. دیگر چه فرقی می کند که چه کسی حق دارد؟
تو کودکانه مردی شجاع را نقد می کنی نگرانی از قتل عام هموطنان تو وجدانش را آرام نگذاشته و آبروی 85 ساله اش را در کف دست گذاشته و نیش قلم کوته بینانی چون تو را به جان خریده است.
دنیای کوچک سیاست بازی خود را رها کن و به دنیای عشق به انسانیت و کودکان و زنان بی گناه بنگر. جنایتی در راه است که تو نیز مسول آنی….
کاربر مهمان / 07 April 2012
امیدوارم گونتر گراس و سایر محافل رسانه ای از نعل وارونه زدن دست بکشند و دولت اسرائیل و حکومت مزدور ایران را قدر قدرت نشان ندهند. آیا دوران بلوکی جنگ سرد هنوز پایان نیافته? بهتر است کمی در مورد بهارهای مسخره و انسان ستیز عربی و در پوست گردو ماندن دست محافل جنگ فروش در سوریه تأمل کنیم.
با آرزوی استقرار دموکراسی در ایران
Anonymous / 07 April 2012
شعری که جواد شمقدری از آن تجلیل و نویسندگان، روزنامهنگاران و وزیر امور خارجه آلمان آنرا تقبیح کنند، البته باید توسط لابی رژیم (تودهایها و خزباللهیهای ساکن اروپا ) مورد استقبال قرار بگیرد!
کاربر مهمان / 08 April 2012
ظاهرا در اروپا هم آزادی بیان شرط و شروط زیادی داره. در واقع گونتر گراس موجودیت اسراییل رو زیر سوال نبرده و فقط به سیاست های جنگ طلبانه اسراییل اعتراض کرده اما خیلی ها هیچ انتقادی رو درباره رفتار رهبران اسراییل تحمل نمی کنند. حمایت های یکجانبه غرب از اسراییل صدای مردم رو در آورده اما اونا هر مخالفتی رو به یهودستیزی ربط می دهند، همانطور که رهبران ایران مخالفان رو به اسلام ستیری متهم می کنند.
بهزاد / 08 April 2012
داستان طرفداران رژیم اسراییل و خود دولتمردان اسراییل هم داستانی است به غایت سرگرم کننده و مزاح آمیز . اینان حتی تحمل چند خط شعر و نظرات مخا لف را ندارند و به یک باره دچار هیستری شده و با واکنش های کودکانه خود را بیشتر به بازیگران سیرک تبدیل میکنند که به هر طریق ممکن سعی در جلب توجه تماشاگران دارند . اینان فقط می خواهند به شیپور بدمند که صدایش بلند شود حال چه این سر شیپور باشدو چه انتهای آن . تاریخ نشان داده که هر زمان صدایی بر علیه رژیم نژاد پرست و میلیتاریستی اسراییل بلند شده سریعا واکنش بدوی و هیستری آنان را بر انگیخته که این امر خود نشان دهنده حقانیت منتقدین می باشد .
جالب است که برخی از کبر سن گونتر کراس صحبت میکنند و این را امری منفی می دانند . باید عرض شود که سلامتی فکری و تحلیلی آقای گراس – بدون هیچ بزرگنمایی تبلیغاتی – در بهترین شرایط است و بسیار بالاتر از توانایی آریل شارون در دوران زندگی وی میباشد اگر چه هنوز هم یهودیان وی را در حال کما می دانند ( خواننده خود ارزیابی کند منطق نهفته در این امر را )
amir pooyan / 09 April 2012
آزادی بیان در غرب هم مثل شرق مشروط است به هزار تا شرط. فقط شرطهایشان با ما فرق می کند. اما اصل ماجرا هیچ فرقی ندارد. یک حرفهایی را نباید بزنی.
کاربر مهمان / 10 April 2012
گراس رسوا شده بود اما وقتی اسراییلیها اونو عنصر نامطلوب خوندند، به نفع گراس تموم شد.
کلا فاشیستهای اسلامی از این ماجرا سود بردند.
مجید / 10 April 2012