امین بزرگیان- عکس نمای نزدیکی است از محوطه بازی کودکان در پارک.

۱ – اجزای تصویر، درون میله­‌های آهنی اسیرند و همه‌چیز از پشت میله­‌های قفس مانند دیده می­‌شوند. دنیای مدرن و تکنیک‌محور امروز که در این تصویر خود را در نشانه‌های وسایل بازی کودکان به تصویر کشیده است، انسان را به تعبیر “ماکس وبر” محصور در قفس آهنین عقلانیت ابزاری کرده است.

انسان جدید “گرفتار” است؛ گرفتار در اساطیر. اساطیر خوب و بدی که “چرایی و چگونگی”شان برای همه مسلم است و از آن پرسشی به عمل نمی­‌آورند.اسطوره “علم” در مقام منجی، قادر به حل تمامی مسائل و اسطوره “تکنولوژی”نزدیک‌ترین و سریع‌ترین راه برای رسیدن به امیال و آرزوها انگاشته می‌شوند. اساساً این اسطوره­‌ها هستند که با ارجاع به قلمرو ناشناخته­‌ها، زندگی را معنادار می­‌کنند؛ اسطوره­ دین در دنیای گذشته و اسطوره علم و تکنولوژی در دنیای جدید. بی‌شک اسطوره سودمندی عقلانیت ابزاری، سازنده قفسی آهنین به وسعت کل بشر بوده است. 

۲- میله­‌ها در اصل میله‌های پرچم هستند و نشانه وضع مستقر، آنچه حاکم است.

۳- در عکس، “زن” نشسته بر نیمکت چوبی، نماینده استیصال زنان است. نشستن (وضعیتی در مقابل با تحرک و پویایی) و نوع نشستن زن (انحنای ستون فقراتش)وضعیت فرمانبری یا اطاعت را تداعی می‌کند. سر او پایین و چشمانش رو به زمین است.

“‌پیر بوردیو” در کتاب “سلطه مردانه”در ریشه‌یابی تفاوت‌های زنانگی ومردانگی به بربرها اشاره می‌کند. آنها در منطقه‌ای مشترک میان الجزایر و مراکش به نام کابیلیا زندگی می‌کنند. در دنیای آنها، زن یا مرد بودن، مهم‌ترین اصل را برای سازماندهی اجتماع‌شان تشکیل می‌دهد. تضاد میان “زنانه” و “مردانه” با یک سری تضادها مانند پایین و بالا، خم شده و راست قامت، درون وبیرون، عقب و جلو، نرم و سخت، غیر فعال و فعال، همراه است.

زنان و آنچه زنانه‌گی است همراه است با پایین بودن، خم‌شدگی، نرمی و در اندرون و داخل ماندن. در حالیکه مردان پیوسته هستند با بلندی، راست قامتی، سختی و تعلق به بیرون. بوردیو می‌گوید که زن در طول تاریخ در خانه، رو به پایین و معطوف به امر در دسترس است؛ اما مرد، موجودی بیرون از خانه، رو به بالا و معطوف به وضعیت فرادستی است.ایماژ خدا همواره مردانه بوده است و بالعکس.

در عکس، زن با خودش (انگشتانش) بازی می‌کند. نشانه “‌بازی با انگشتان‌”ارجاع فوق‌العاده‌ای است به

در عکس، “زن” نشسته بر نیمکت چوبی، نماینده استیصال زنان است. نشستن (وضعیتی در مقابل با تحرک و پویایی) و نوع نشستن زن (انحنای ستون فقراتش) وضعیت فرمانبری یا اطاعت را تداعی می‌کند. سر او پایین و چشمانش رو به زمین است

وضعیت فرودستی و استیصال زن. استیصالی که باعث بیگانگی او با جهان اطراف (در اینجا محوطه پارک) شده و او را در خود فرو برده است، همچون لاک‌پشتی که در مواجهه با درندگان به لاک خود پناه می‌­برد. لاک زن، تن اوست؛ تنی که توسط اسطوره­‌های اخلاقی، دینی، اقتصادی و اجتماعی از او جدا شده و به شدت محافظت می ­شود و جالب اینکه همچون لاک لاک ­پشت، مظهر و نماد زیبایی او نیز هست. رنگ لباس زن (در مقایسه با رنگ لباس مردان) نماد وضعیت اوست.

۴ -کودک در فاصله کوتاهی از زمین با استفاده از ابزار بازی در حال پرواز است. او خیال پرواز کردن و به آسمان رفتن را تجربه می­‌کند.

او در خیال پرواز از ” پدر” خود جدا می­‌شود و در ابتدا می‌‌ترسد. او با حس ” ترس” به پرواز درمی‌آید، اما بعد از مدتی که با پاهایی جدا از زمین و دستانی جدا از پدر، در آسمان حرکت می‌کند، حس دلاوری و شجاعت بر او مستولی می­‌شود.کودک همچون فرمانروایان، سوار بر اسب (اسبی مطمئن، رام و محکم) فاخرانه همه حضار را تماشا می­‌کند. او این حس شیرین (ترس ـ فخر) را بعدها و هنگام بزرگسالی مدام جست‌وجو می­‌کند؛ جست‌وجویی نه در پرواز که در میانه راهروهای پر پیچ و تاب ادار‌ه‌ها و بوروکراسی عقلانیت مدرن.

کودک، قفس آهنین را درنمی­‌یابد و سرخوشانه بازی می‌کند. کمی که بزرگ می‌­شود و می‌فهمد که پرواز او ناممکن است، آرزو می­ کند “خلبان” شود و با وساطت تکنولوژی، حس ترس و فخر را احیا کند. او هنگامی که بزرگ‌تر می­‌شود و اسیرتر در قفس آهنین، تنها به هواخوری در پارک قناعت می‌کند.

۵-سایه مرد و تکنولوژی (وسایل بازی) در این تصویر، ایستاده و “تمامی” است. تصویر مرد و تکنولوژی که در این تصویر به شکل سایه آنها درآمده، چیزی بزرگ­تر، فاخرتر و حتی راست ­قامت­‌تر از خود آنهاست، اما سایه و تصویر زن، خمیدگی و در خودرفتگی شدیدی دارد و با سایه ابزار (صندلی) آمیخته شده است.

تصویر زن به ما دروغ نمی‌­گوید.تصویر (سایه) او از وضعیت واقعی و چیستی او در جامعه خبر می‌دهد، اما تصویر یا سایه مرد (در نماد سلطه) و تکنولوژی (در نماد اسطوره)چیزی بیشتر از واقعیت آنهاست و مدام به ما دروغ می‌گوید.