جملهای آشنا: هشت مان گروی نهمان است.
سرمایهای نیست. کاری نیست. به جای آن اما تا دلت بخواهد فساد هست و اختلاس.
آنها که خانهای از خود ندارد، عمده درآمدشان بابت اجاره بها میرود و زندگی و خورد و خوراکشان با همان کمی که از اندک داشتهشان میماند، میگذرد. میگذرد؟
لشکر بیکاران در ایران به صف شده است. آن که بتواند، کارش میشود دستفروشی. آن که نتواند هم هر چه داشته باشد میفروشد؛ حتی شده از جسم و جانش.
در این اوضاع و احوال هیچ بعید نیست تا چند وقت دیگر، دولت تدبیر و امید در تدبیری تازه، دستفروشی را هم به در جمع مشاغل به رسمیت بشناسد و افزایش شمار دستفروشان را به عنوان یکی از دستاوردها و افتخارات خود مطرح کند.
به همین ترتیب، دور نیست روزگاری که فروش کلیه و هر آنچه از جان بتوان فروخت هم، حتی در بساط دستفروشی، مجاز بشود؛ اگر اوضاع به همین شکل و صورت پیش برود.
در این ویدئو صورتهای بی لبخند مردمانی را میبینید که هشتشان گروی نهشان است و حق شاد زیستن از آنها دریغ شده. صورتهای آشنایی که حرفهایشان از فرط تکرار، عادی شده است. عادی شدنی که محصول سیاست «عادی سازی فقر و فلاکت» در جمهوری اسلامی است.
بیشتر ببینید:
واكنش مجدد وكيلي به مديرعاملي پسرش در يكي از شركت هاي وزارت كار: اگر پسرم نیاز مالی نداشت، نمیرفت برای 2 میلیون حقوق در شرکتی مديرعامل شود!
وی خاطرنشان کرد: زمانی که مشخص شد من در فهرست ثبتنامکنندگان برای اعلام مخالفت با آقای ربیعی قرار ندارم، بعضی حمل بر این کردند که حتماً معاملهای میان من و ایشان صورت گرفته است، در حالی که من مخالف آقای ربیعی بوده، هستم و خواهم بود و این موضوع بر رئیسجمهور و هیچکدام از نمایندگان مجلس پوشیده نیست.!!
وی در ادامه خاطرنشان کرد: آنها که نمیدانند تصمیم من مبنی بر عدم ثبتنام بهعنوان مخالف آقای ربیعی، تصمیمی تشکیلاتی از سوی فراکسیون امید بوده است، من را متهم به معامله با ایشان میکنند
naseem / 23 August 2017