او همه زنان شهر را فتح کرده بود؛ جوان و سالخورده، مجرد و متاهل، زیبا و کم فروغ. دون ژوان شخصیتی افسانه ای در اسپانیا بود که هنوز هم پس از ۴۰۰ سال جدابیت خود را برای خیلی از جهانیان حفظ کرده است. او مردی ثروتمند بود که با اینکه گفته می شود چهره زیبائی نداشت هر زنی را به تسخیر خود در می آورد و مسحور خود می ساخت. با آنها پرخاشگری می کرد و آنها را فریب می داد ولی روز به روز به دایره شیفتگانش افزوده می شد. شخصیت راز آمیز نمایشنامه ای که تیرسو د مولینا خلق کرد الهام بخش کارهای هنری فراوانی شد و البته از همه بیشتر مردم و بخصوص مردان را به فکر واداشت که مگر او چه داشت که من ندارم؟ چرا همه به او جذب می شدند ولی به من نیم نگاهی هم نمی کنند؟ من که از او زیباترم و حتی پولدارتر ولی چرا در جذب زنان توفیقی آنچنانی ندارم؟ دون ژوان نه تنها خشم مردان بلکه حیرت زنان را نیز برمی انگیخت. زن ها پاسخی برای این سوال نداشتند که که من با اینکه می دانم او آدم درستی نیست ولی چرا هنوز به او علاقه دارم؟ چگونه می توانم به دیگران در مورد میل ام به او توضیح دهم؟ آیا من طبیعی هستم؟ پرسش هائی از این دست بود که روانشناسان را وا داشت تا بیندیشند دون ژوان چه داشت که اینگونه در عین پلیدی شکوهمند به نظر می رسید؟
پاسخ احتمالا در “سه گانه سیاه” نهفته بود.
سه گانه سیاه
مفهوم سه گانه سیاه (Dark Triad) را نخستین بار پاولهاوس و ویلیامز در سال ۲۰۰۲ مطرح کردند. آنها اشاره داشتند که سه گانه سیاه معجون تاریکی از سه ویژگی شخصیتی است: خودشیفتگی (Narcissism)، جامعه ستیزی (Psychopathy)، و ماکیاولیسم (Machiavellianism).
خودشیفتگی به حالتی گفته می شود که فرد همیشه احساس بر حق بودن می کند، دائما در پی سلطه یافتن بر دیگران است، علاقه دارد قدرت نمائی کند و معمولا احساس دیگران را نادیده می گیرد.
فرد جامعه ستیز میل دارد تا دیگران را استثمار و از آنها بهره برداری کند، خود را مرکز دنیا می بیند، بی مسئولیت است، و از آنجا ک به ندرت دچار احساس شرم و گناه می شود توانائی همدلی کردن با دیگران را ندارد.
ماکیاولیسم به مجموعه توصیه هائی گفته می شود پر از خدعه و فریب برای حکومت کردن بر مردم که توسط نیکولو ماکیاولی سیاستمدار ایتالیایی در قرن ۱۵ میلادی تدوین شده اند. افرادی که از این ویژگی غنی هستند در تلاشند تا با دستکاری احساسات دیگران و برانگیختن احساسات خاصی در آنها، از آنها سوء استفاده کنند. این افراد توانائی خوبی در اغوای دیگران دارند و در بازی دادن دیگران با مهارت بالائی عمل می کنند.
آنچه این سه ویژگی را در قالب مفهومی چون سه گانه سیاه می آورد را شاید بتوان در سه مشخصه بارز که در همه این ویژگی ها مشترک است خلاصه کرد: بزرگ نشان دادن خود، خشونت، و فریبکاری. با اینکه اغلب حالات و صفات منفی به این افراد نسبت داده می شود اینگونه نیست که این افراد هیچ ویژگی مثبتی را دارا نباشند؛ میزان همدلی پائین آنها باعث شده که از ثبات هیجانی بیشتر و اضطراب کمتری برخوردار باشند، خود برتر بینی آنها به اعتماد به نفس بیشتر انجامیده است، و مجموع این ویژگی ها باعث شده که آنها جفت یابی های موفق تری داشته باشند؛ بدین معنی که بتوانند با شرکای جنسی بیشتری همبستر شوند و به دفعات بشتری آمیزش جنسی داشته باشند. این نکته آخر ما را به فهم این نکته رهنمون می سازد تا بفهمیم چرا سه گانه سیاه برای زنان جذاب تر است اما پیش از آن برای فهم بهتر نقش آن در رفتار جنسی بایستی نگاهی دقیق تر به مبانی زیستی رابطه زن و مرد داشت.
زن ها و مردها به طور تاریخی و تکاملی بدلیل تفاوت در سطح دسترسی به منابع اقتصادی، ترجیحات جفت یابی متفاوتی دارند؛ زن ها از آنجا که منابع کمتری داشتند سعی می کردند جفتی را انتخاب کنند که از طریق او به منابع بیشتری دسترسی پیدا کنند تا بتوانند بقای خود و فرزندانشان را تامین کنند. مردان نیز در پی آن بودند که با انتخاب جفتی که ظاهری زیباتر، جوان تر، و سلامت تر دارد بتوانند شناس فرزند آوری بالاتری داشته باشند و از این رو قدرت خود را تضمین کرده و نسل خود را ادامه دهند. تحقیقاتی که امروزه نیز در دنیا انجام شده است نشان می دهد که برای یک رابطه بلند مدت مهمترین عامل برای مردان جذابیت و جوانی زن و برای زنان موقعیت اجتماعی و دسترسی به منابع اقتصادی مرد است. با این وجود، وقتی که صحبت از روابط کوتاه مدت می شود داستان تا حدی متفاوت است.
زن ها به طور معمول در پی روابطی بلند مدت و متعهدانه هستند و مردان بر خلاف آن روابط کوتاه مدت را ترجیح می دهند. ریشه این گرایش نیز در تکامل زیستی رفتار جنسی انسان نهفته است. زن ها از آنجا که بایستی دوره بارداری 9 ماهه ای را تحمل کنند و بعد از آن علاوه بر خود، زندگی کودکشان را نیز تامین کنند ناچارند در پی روابطی استوار و مطمئن باشند تا بقای خود و کودکشان در خطر قرار نگیرد. بر خلاف آن مردان بدلیل آنکه قدرت بدنی بیشتری دارند و نیاز نیست که به طور طبیعی از نوزاد مراقبت کنند، ترجیح می دهند که تا می توانند با زن های بیشتری در هم بیامیزند تا بدین وسیله تعداد فرزندان خود و در نتیجه منابع و قدرت خود را افزایش دهند. با این حال در دنیای امروز مطالعات نشان داده اند که وقتی صحبت از رابطه کوتاه مدت به میان می آید برای هر دو جنس جذابیت فیزیکی جنس مقابل مهمترین عامل است. برای مردان جذابیت جسمانی در هر رابطه ای خواه کوتاه مدت یا بلندمدت مهمترین عامل است و این تعجب برانگیز نیست اما زن ها بسته به طول مدتی که برای رابطه ای خاص در سر دارند می توانند منابع اقتصادی را با جذابیت جسمانی معاوضه کنند. دانشمندان حدس می زنند این رفتار مبادله ای است از سوی زنان برای کسب ژن های بهتر برای فرزندانشان از طریق مردانی که جذابیت جسمانی بالاتری دارند در قبال از دست دادن شانس تعهد و سرمایه گذاری مرد دیگری که دسترسی به منابع دارد. آنها همچنین حدس می زنند این رفتار می تواند بدلیل این باشد که زنان از این طریق این فرصت را می یابند تا مردان بیشتری را ارزیابی می کنند و از میان آنها جفت مناسب تری برگزینند و یا اینکه با داشتن شرکای جنسی متعدد از منابع متنوع تر و بیشتر بهره مند شوند. اما در این میان آیا تنها عوامل فیزیکی در انتخاب زنان برای روابط کوتاه مدت شان تاثیر دارد یا محموعه ای از عوامل روانی نیز در این میان دخیل اند؟ چگونه بود که دون ژوان غیرجذاب زن های پرشماری را مسحور خود می کرد و شمار شیفتگانش روز به روز بیشتر می شد؟ اینجاست که برای این پرسش دوباره باید به سه گانه سیاه باز گردیم. آخرین تحقیقات نشان داده است که زن ها در روابط کوتاه مدت جذب مردانی می شوند که میزان بالاتری از سه گانه سیاه را دارند؛ مردانی که فریب می دهند، خشونت می ورزند، و فقط به خود اهمیت میدهند.
مجذوبان سیاهی یا سیاهی جذاب
یکی از یافته ها ی ثابت تحقیقات این است که مردان در مقایسه با زنان از میزان سه گانه سیاه بالاتری برخوردارند و روابط نامحدودتر و فراوان تری دارند. ریشه موفقیت در داشتن شرکای جنسی بیشتر و روابط متنوع تر را میتوان در ماهیت ویژگی های سه گانه سیاه دید. این افراد از آنجا که سطوح پائینی از سازگاری و همدلی را نشان می دهند، نمی توانند خود را به یک رابطه بلند مدت متعهد کنند. از سوئی در نگاه زنان نیز این افراد بسیار خود-محور و غیر همدل دیده می شوند و این ویژگی ها برای یک رابطه بلند مدت که نیازمند همکاری دوطرفه و پیوسته است مناسب نیستند. از سوی دیگر یافته های تازه تر نشان داده است که این افراد استانداردهای پائین تری را نسبت به سایر افراد برای پیدا کردن جفت در نظر می گیرند تا بتوانند دایره انتخاب خود را وسیع تر کنند و این عامل نیز یکی از عوامل تاثیرگذار در تعداد بیشتر شرکای جنسی آنهاست.
جالب توجه است که بسته به آنکه کدام یک از سه ویژگی جامعه ستیزی، خودشیفتگی، و یا ماکیاولیستی در آنها پررنگ تر باشد آنها از روش های متفاوتی برای جفت یابی بهره می گیرند. خودشیفتگان تلاش می کنند تا با نشان دادن قدرت و منابع خود و ظاهر آرائی جفت خود را به سمت خود بکشانند. جامعه ستیزان با توسل به روش های خشونت آمیز و تکانشی سعی می کنند تا زنان را جذب خود کنند و برایشان حفظ جفت پس از آنکه او را بدست آوردند و از او بهره گرفتند اولویت ندارد ولی بر خلاف آنها ماکیاولیست ها از شیوه های جفت یابی استراتژیک و دستکاری کننده احساسات استفاده می کنند تا بتوانند رابطه را برای مدتی طولانی تر حفظ کنند و از مزایای آن استفاده کنند. با این حال هنوز این سوال باقی است که چرا زن ها هرچند در کوتاه مدت باید مجذوب افرادی شوند که تنها در پی بهره کشی از آنها و فریبشان هستند؟ آیا به راستی زن ها دیوانه شده اند یا چیزی در پشت داستان نهفته است؟ برای پاسخ به این سوال باید هنوز کمی جلوتر برویم و یکی از پژوهش های اخیر روانشناختی را دقیق تر مورد توجه قرار دهیم.
در سال ۲۰۱۳ سه نفر از پژوهشگران به نام های آیتکن، لیونز، و یوناسن از ۲۰ نفر از مردان آزمونی گرفتند تا بفهمند هر کدام چه سطحی از ماکیاولیست بودن را دارا هستند. سپس از چهار نفری که بیشترین و چهار نفری که کمترین نمره را آوردند درخواست کردند تا آگهی جفت یابی ای بنویسند و به آنها گفتند که قرار است دخترها بر اساس آگهی ای که نوشته اند جذابیت آنها را برای یک رابطه کوتاه مدت و بلند مدت ارزیابی کنند. مردهایی که نمره بالاتری گرفتند “دون ژوان” ها و چهار نفری که پایین تر نمره را داشتند “جنتلمن” ها نام گرفتند. پس از آن از زن ها خواسته شد که مشخص کنند در چندمین روز چرخه قاعدگی خود هستند، آیا از قرص های ضد بارداری استفاده می کنند یا خیر، و اینکه به هر کدام از این آگهی های جفت یابی برای یک رابطه کوتاه مدت یا بلند مدت چه نمره ای می دهند. دانستن اینکه زنان در چه روزی از چرخه قاعدگی قرار دارند از این جهت مهم بود که در روزی که چرخه شروع می شود میزان بارداری صفر است، سپس در روز ۱۳ ام به اوج خود می رسد و بعد از این روز به صورت تدریجی دوباره از این میزان کاسته می شود. در مدتی که زنان در اوج این چرخه و دوره تخمک گذاری قرار دارند بیشترین فعالیت جنسی را از خود نشان می دهند و این بر رفتار جنسی و انتخاب جفتشان تاثیرگذار است. استفاده یا عدم استفاده از قرص های ضد بارداری دیگر متغیر مهم این پژوهش بود. مصرف قرص های ضد بارداری باعث می شود تا هورمون ها فریب بخورند و تصور کنند که فرد باردار است و بدن در حالت بارداری رفتار جنسی متفاوتی را به شخص تحمیل می کند که با زمان باروری متفاوت است. در واقع شخصی که از قرص های ضد بارداری استفاده می کند در رفتار جنسی رفتاری شبیه به زنان باردار دارد و از آنجا که فرد در دوره بارداری امکان باردار شدن مجدد ندارد در طول آن دوره بارور محسوب نمی شود. این تغییر وضعیت بدن بر انتخاب جفت در زنان تاثیرگذار است.
پس از آنکه زنان متن آگهی هر هشت نفر را نمره گذاری کردند نتایج نشان داد که وقتی که زن ها در حالت باروری و عدم مصرف قرص قرار داشتند دون ژوان ها را به عنوان جفت محبوب تری در رابطه کوتاه مدت انتخاب کردند حال آنکه برای یک رابطه بلند مدت به جنتلمن ها رای دادند. این وضعیت وقتی که زنان قرص ضد بارداری مصرف می کردند تفاوت کرد و نشان داد که آنها در هر دو رابطه چه کوتاه مدت و چه بلند مدت علاقه کمتری به دون ژوان ها نشان دادند. پژوهشگران حدس می زنند این رفتار زن ها به این دلیل باشد که وقتی زن ها در دوره تخمک گذاری نیستند کمتر جذب دون ژوان ها می شوند زیرا در آن دوره امکان بارداری و در نتیجه داشتن ژن های بهتر برای فرزندان پائین تر است. از سوئی زنان باردار (چه بارداری واقعی و یا چه القا شده توسط قرص) در گذشته سعی می کردند در این دوره از دون ژوان ها فاصله بگیرند زیرا بودن با آنها ممکن بود موجب آسیب به بچه وسقط جنین شود و چنین زنانی که قدرت باروری خود را از دست می دادند به سرعت از جوامع حذف می شدند. با این حال باز هم این همه ماجرا نبود. آیا زن ها قابلیت تشخیص آن را داشتند که از نوشته مردان متوجه شوند چه افرادی از دون ژوان ها هستند و کدامیک جزء جنتلمن ها به حساب می آیند؟ اگر به راستی این قدرت را داشتند چرا می پذیرفتند که در رابطه کوتاه مدت با دون ژوان ها به سر برند؟ سوالاتی از این دست بود که آیتکن و همکارانش را به فکر پژوهش دومی انداخت.
آنها در پژوهشی دیگر از زن ها خواستند تا حدس بزنند هر یک از این هشت نفر تا چه میزان در آگهی خود در مورد منابع مالی و میزان تعهد خود دروغ گفته اند. نتایج نشان داد که زن ها باور داشتند که دون ژوان ها در مورد منابع و تعهد خود نسبت به جنتلمن ها بیشتر فریبکاری کرده اند. این یافته ها نشان می دهد اگرچه بیان اینکه مردی منابع و تعهد بیشتری دارد شانس جفت یابی او را بیشتر می کند ولی زن ها تنها از نوشته های آنها و نه هیچ اطلاعات اضافی دیگری توانسته اند بفهمند که کدامیک صادق تر و کدامیک فریبکارتر است. با این حال چرا زن ها برای روابط کوتاه مدت فریبکاران را انتخاب می کنند با اینکه می توانند تشخیص دهند که این افراد دارند به آنها دروغ می گویند، کمتر از آنها مراقبت می کنند، و احتمال کمی دارد که وظایف پدری خود را در قبال بچه هایی که زن به دنیا می آورد انجام دهند؟ یکی از حدسیات این است که زن ها این افراد را انتخاب می کنند زیرا این افراد دارای ژن های بهتری هستند و زن ها می توانند قدرت باروری خود را افزایش دهند، مدت زمان بیشتری در چرخه زن های بارور جامعه قرار بگیرند، و فرزندان سالم تری با تناسب ژنتیکی یشتری داشته باشند.
با این که در حال حاضر می دانیم زن ها در دوره تخمک گذاری مردانی را ترجیح می دهند که در اجتماع سلطه جو تر باشند، چهره شان مردانه تر باشد، صدای بم تری داشته باشند و … ولی با این حال هنوز شواهدی در دست نیست که دون ژوان ها از نظر ویژگی های جسمانی با جنتلمن ها تفاوت کنند و این فرضیه که زن ها در پی دست یابی به ژن هایی متناسب تر هستند اگرچه مبنای درستی دارد ولی نمی تواند از این فرضیه دفاع کند که ظاهر جسمانی دون ژوان ها زن ها را به آنها جذب می کند. پژوهشگران با بررسی سایر فرضیه ها بیان می کنند که بر مبنای یافته های پیشین راهبرد جفت یابی زن ها در کوتاه مدت معطوف به داشتن همان جفت در طولانی مدت است، به این معنی که تلاش می کنند تا همان جفت را برای طولانی مدت نیز حفظ کنند. آنها عنوان می کنند که در زمان تخمک گذاری و اوج باروری در زنان این تصور به وجود می آید که می توانند یک دون ژوان را بوسیله یک رابطه ابتدائی کوتاه مدت برای یک رابطه بلند مدت و متعهدانه جذب خود کنند و به خود می قبولانند که او می تواند پدر مراقبی برای بچه های آنها باشد. با این وجود این تنها به صورت یک فریب و یک پیشگوئی خود کامروا ساز عمل می کند و در دنیای واقعی دون ژوان ها نمی توانند پدر و یا حتی جفت متعهدی باقی بمانند.
مطالعاتی از این دست نشان می دهد که بدن انسان بیش از میزان تصور ما در سیطره ژن ها و نقشه زیستی ما و فرآیندهای فیزیولوژیک ماست و ما بیشتر به اسیرانی شباهت داریم که نقش عاملیت ژن ها را به عهده می گیریم. با توجه به یافته های تحقیقات مختلف در این مورد، آنچه دانشمندان تا به اینجا در مورد علت های احتمالی انتخاب دون ژوان ها توسط زنان در روابط کوتاه مدت بیان می دارند تنها حدسیات و فرضیاتی است که با توجه به شواهد اندکی که در این زمینه داریم نمی توانیم با قطعیت در مورد آنها سخن بگوئیم. در وضعیت حاضر تنها می توانیم حضور چنین گرایشی را تائید کنیم ولی هنوز در مورد ریشه های آن نمی توان با اطمینان سخن گفت. با این وجود دیر نیست آن روزی که علم با آزمون و خطا فرضیه های اشتباه را رد کند و در نهایت بتوانیم با قطعیت بیشتری در مورد پیچیدگی رفتار جنسی انسان دست به قلم ببریم. پژوهش های آینده بدون شک پرده را از راز آمیزی دون ژوان ها کنار خواهد زد، مردان کمتری را خشمگین خواهد ساخت، و تسکین بخش زنان بیشتری خواهد بود.
منابع
Aitken, Susan J., Minna Lyons, and Peter K. Jonason. “Dads or cads? Women’s strategic decisions in the mating game.” Personality and Individual Differences 55.2 (2013): 118-122.
Carter, Gregory Louis, Anne C. Campbell, and Steven Muncer. “The dark triad personality: Attractiveness to women.” Personality and individual differences 56 (2014): 57-61.
Carter, Gregory Louis, Anne C. Campbell, and Steven Muncer. “The Dark Triad: Beyond a ‘male’mating strategy.” Personality and individual differences 56 (2014): 159-164.
Furnham, Adrian, Steven C. Richards, and Delroy L. Paulhus. “The Dark Triad of personality: A 10 year review.” Social and Personality Psychology Compass 7.3 (2013): 199-216.
Jonason, P.K. , Valentine, K.A., Li. N.P. “Human mating. ” V.S. Ramachandran (Ed.), Encyclopedia of human behavior (2nd ed.), Vol. 2Academic Press, Oxford (2012), pp. 371–377.
Jonason, Peter K., Norman P. Li, Gregory D. Webster, and David P. Schmitt. “The dark triad: Facilitating a short-term mating strategy in men.” European Journal of Personality 23, no. 1 (2009): 5-18.
Jonason, Peter K., Katherine A. Valentine, Norman P. Li, and Carmelita L. Harbeson. “Mate-selection and the Dark Triad: Facilitating a short-term mating strategy and creating a volatile environment.” Personality and Individual Differences 51, no. 6 (2011): 759-763.
Jonason, Peter K., Norman P. Li, and David M. Buss. “The costs and benefits of the Dark Triad: Implications for mate poaching and mate retention tactics.” Personality and Individual Differences 48, no. 4 (2010): 373-378.
Jonason, Peter K., and Phillip Kavanagh. “The dark side of love: Love styles and the Dark Triad.” Personality and Individual Differences 49, no. 6 (2010): 606-610.
Marcinkowska, Urszula M., Samuli Helle, and Minna T. Lyons. “Dark traits: Sometimes hot, and sometimes not? Female preferences for Dark Triad faces depend on sociosexuality and contraceptive use.” Personality and Individual Differences 86 (2015): 369-373.
Paulhus, Delroy L., and Kevin M. Williams. “The dark triad of personality: Narcissism, Machiavellianism, and psychopathy.” Journal of research in personality 36.6 (2002): 556-563