مجتهد شبستری: من آمادگی خود را برای مناظره با مراجع تقلید اعلام میکنم!
واکنش به این دعوت چه بود و دعوتکننده چه پاسخی داد؟
سه متن در این باره
بار دیگر میگویم: اسلام کلیسا ندارد
محمد مجتهد شبستری
پس از لغو سخنرانی مجتهد شبستری در دانشگاه امیرکبیر در تاریخ ۲۵/۷/۹۵ در خبرها خواندم یکی از مدیران آن دانشگاه چنین گفته است: چون آقای مجتهد شبستری در سخنرانیهای خود مطالب جدیدی درباره دین طرح میکند باید کسی در جلسه ایشان حضور داشته باشد تا سخنان او را پاسخ بگوید (و بنابر این سخن گفتن ایشان در دانشگاه مشروط به این است که جلسه به صورت مناظره برگزار شود) تردید ندارم که این شرط کردن را مقامات سیاسی ـ دینی، از بالا به صورت یک دستورالعمل به مدیران دانشگاه امیرکبیر القاء کرده اند. مهم این است که همه بدانند این گونه دستور داد، یکی از دهها ترفندهای گوناگون است که در قرون وسطی مقامات کلیسای کاتولیک از آنها بهره میجستند تا دهان ناقدان ناصح را ببندند و نگذارند صاحب نظران غیرخودی درباره دین غیر از آنچه در قرائت رسمی کلیسا آمده سخن تازهای بگویند که مبادا قدرت آمیخته به جهل و خرافات کلیسا به خطر بیفتد. آنان چنین وانمود میکردند که تنها کلیسا است که از «حقیقت» آگاه است و دیگران باید برای اظهار نظر درباره حقیقت از کلیسا اجازه بگیرند!
من به آن مقامات دینی سیاسی ایران که مدعی اند تنها آنها هستند که از حقیقت آگاه اند و سخن گفتن صاحب نظران دگراندیش این کشور درباره دین را «القاء شبهه» یا «بدعتگذاری در دین» میشمرند و جواز بیان آن سخنان را به مناظره مشروط میکنند، دوباره میگویم آقایان! اسلام کلیسا ندارد و در این دین هر فرد انسان، خود بالاستقلال مسئول جستجوی حقیقت است و شماها هم تنها آگاهان از حقیقت و یا مقامات کلیسا نیستید تا برای دیگران جواز سخن گفتن صادر کنید. آیا شما میدانید که با این محدود سازیها عملاً یک کلیسای اسلامی! درست کرده اید؟ از این کلیسا سازی که بدعت بزرگ شماست دست بردارید و بگذارید دگر اندیشان هم چه بسا بهتر از خود شما درباره حقیقت اظهار نظر کنند.
من آمادگی خود را برای مناظره با مراجع تقلید اعلام میکنم
قطع نظر از آنچه در بالا گفتم من آمادگی کامل خود را برای یک مناظره علمی و دور از غوغا سالاری درباره چند موضوع بسیار اساسی دینی اعلام میکنم. در طی دو سال گذشته من چند مقاله منتشر کرده ام که در آنها اعتبار علم فقه و اجتهاد فقهی در عصر حاضر را به صورت جدی زیر سئوال بردهام. آن مقالات اینها هستند: ۱- «چگونه مبانی کلامی و فقهی فرو ریخته است» ۲- «تحریر محل نزاع با فقیهان»، ۳- «اگر داعش از فقیهان بپرسد؟»، ۴- «مبانی تئوریک داعش»، ۵– «چرا دوران علم اصول و اجتهاد فقهی سپری شده است؟» این مقالات در وبسایت شخصی من و به صورت گسترده در فضای مجازی منتشر شده است (به سبب سانسور حاکم بر مطبوعات کشور چاپ این مقالات مقدور نبوده است) اینک من از آقایان صاحب مسند فتوا که در حوزه علمیه قم نشسته اند و مرجع تقلید نامیده میشوند و هیچ گونه پاسخی به آن مقالات نداده اند، صمیمانه درخواست میکنم برای انجام یک مناظره علمی با صاحب این قلم، در دانشگاه تهران یا سیمای جمهوری اسلامی حضور پیدا کنند تا درباره مدعاهای آن مقالات پنجگانه که با اصل و اساس مشغله بسیار مهم آقایان مراجع در ارتباط است با یکدیگر مناظره علمی کنیم. مطمئن هستم چنین گفتگوئی برای توسعه فرهنگ اسلامی ما و حوزههای علمیه بسیار مفید خواهد بود. إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ(قرآن مجید/۱۱/۸۸).
♦ منبع: سایت محمد مجتهد شبستری، ۲۱ آدر ۱۳۹۵
واکنش به دعوت به مناظره:
اعلام آمادگی چهره های حوزوی و دانشگاهی برای مناظره با مجتهدشبستری
خبرگزاری مهر
پس از انتشار نامه ای از محمد مجتهد شبستری مبنی بر درخواست وی برای مناظره با مراجع تقلید، شخصیت های مختلف حوزوری و دانشگاهی برای مناظره اعلام آمادگی کردند.
به گزارش خبرنگار مهر، چندی پیش محمد مجتهد شبستری طی نامه ای از اعلام آمادگی خود برای مناظره با مراجع تقلید خبر داد. مجتهد شبستری در بخشی از این نامه اظهار کرده بود: «من آمادگی کامل خود را برای یک مناظره علمی و دور از غوغا سالاری درباره چند موضوع بسیار اساسی دینی اعلام میکنم. در طی دو سال گذشته من چند مقاله منتشر کرده ام که در آنها اعتبار علم فقه و اجتهاد فقهی در عصر حاضر را به صورت جدی زیر سئوال بردهام. آن مقالات اینها هستند: ۱- «چگونه مبانی کلامی و فقهی فرو ریخته است» ۲- «تحریر محل نزاع با فقیهان»، ۳- «اگر داعش از فقیهان بپرسد؟»، ۴- «مبانی تئوریک داعش»، ۵- «چرا دوران علم اصول و اجتهاد فقهی سپری شده است؟»
وی در این نامه تصریح کرده بود: «من از آقایان صاحب مسند فتوا که در حوزه علمیه قم نشسته اند و هیچ گونه پاسخی به آن مقالات نداده اند، صمیمانه درخواست میکنم برای انجام یک مناظره علمی با صاحب این قلم، در دانشگاه تهران یا سیمای جمهوری اسلامی حضور پیدا کنند تا درباره مدعاهای آن مقالات پنجگانه که با اصل و اساس مشغله بسیار مهم آقایان مراجع در ارتباط است با یکدیگر مناظره علمی کنیم. مطمئن هستم چنین گفتگوئی برای توسعه فرهنگ اسلامی ما و حوزههای علمیه بسیار مفید خواهد بود.»
در پی انتشار این یادداشت حجت الاسلام خسروپناه آمادگی خود را برای مناظره با مجتهد شبستری اعلام کرد. وی در نامه ای اظهار داشت: «در ماه جاری یعنی آذر ماه ۱۳۹۵ آقای محمد مجتهد شبستری درخواست مناظره با مراجع تقلید و مناصب فتوا را کرده است و از اینکه چرا با وجود نگارش چندین مقاله در نقد اجتهاد رایج، پاسخی از سوی آنها به ایشان ارایه نشده، گلایه نموده است. بنده به عنوان یکی از مدرسان سطوح عالی حوزه علمیه قم آمادگی خود را برای مناظره با ایشان در دانشگاه تهران یا مدرسه علمیه فیضیه یا صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و یا هر مکان علمی دیگر اعلام می دارم هر چند پانزده سال پیش نیز در دانشکده الهیات دانشگاه تهران قرار بر مناظره بنده با ایشان در زمینه قرائت های مختلف از دین گذاشته شد لکن وی در جلسه حضور نیافت.»
وی در ادامه این یادداشت خاطر نشان می شود: «شایان ذکر است مباحث جناب شبستری و نیز اندیشه های نصر حامد ابوزید و دیگر به اصطلاح نومعتزلیان، توسط بنده و بسیاری از محققان حوزه علمیه و دانشگاه در مقالات و کتاب های متعددی نقد شده است. ایشان علی القاعده باید اطلاع داشته باشند.»
حجت الاسلام علیرضا قائمینیا عضو هیات علمی گروه معرفتشناسی پژوهشگاه هم آمادگی خود را برای مناظره با وی اعلام کرد. در متن نامه علیرضا قائمی نیا آمده بود: «اینجانب علیرضا قائمینیا مدرس حوزه و دانشگاه اعلام میدارم، با توجه به مطالب ضعیفی که جناب آقای مجتهد شبستری مطرح کردهاند، آمادگی مناظره علمی با ایشان را در هر محفل و جمعی دارم. اینجانب پیشتر هم در موضوعات مختلف آمادگی خود را برای مناظره با ایشان اعلام کرده بودم و امیدوارم ایشان هم بر اساس این رویه علمی حسنه، عمل کنند و به نقدها بی توجه نباشند.»
وی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به بحث های مجتهدشبستری گفت: «بنده به کلیت روش آقای شبستری در بررسی مقولات دینی نقدهایی دارم بخشی از این ها را در نشستی که یکسال پیش در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران داشتم، بحث کردم و گفتم برداشتی که ایشان از هرمنوتیک و زبان شناسی دارند بسیار ضعیف است. این سخنان و نظرها به این برمی گردد که ایشان درک صحیحی از این مفاهیم ندارند. پیشنهاد کردم راجع به وحی مناظره ای با ایشان برگزار گردد که ایشان حاضر به انجام مناظره نشدند و اگرچه از طرف برخی مراکز هم پیگیری شد اما ایشان حاضر به مناظره نشد.»
وی ادامه داد: «بنده حاضرم در هر محیط علمی و در حضور اندیشمندان و دانشجویان با ایشان بحث کنم و ثابت کنم که برداشت ایشان از هرمنوتیک و زبان شناسی و نشانه شناسی ضعیف و ناقص است. اخیرا هم مطرح کردم درباره نظریات ایشان در هر جمعی و هر جایی که ایشان بفرمایند و در هر موردی که خودشان پیشنهاد کنند حاضر به مناظره با ایشان هستم. استنباط من این است که استفاده از زبانشناسی و هرمنوتیک به خصوص در مطالبی که در قرائت نبوی است ضعیفترین استنباطها صورت گرفته است.»
حجت الاسلام محمدتقی سبحانی عضو هیئت علمی پژوهشکدۀ فلسفه و کلام پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی نیز از آمادگی خود برای انجام مناظره خبر داد و طی نامه ای تصریح کرد: «جناب دکتر مجتهد شبستری در این نوشتار، مراجع تقلید را دعوت کرده اند که در صدا و سیما و یا دانشگاه تهران با ایشان درباره مقالاتی که اخیرا در باب «فروریختن مبانی کلامی و فقهی» و «سپری شدن دوران علم اصول و اجتهاد فقهی» نوشته اند، مناظره کنند. بنده به عنوان کسی که این مقالات را خوانده ام و ادله آن را سست و نا استوار دیده ام و البته مرجع تقلید هم نیستم، حاضرم با ایشان در هرجایی که مورد نظرشان است و با حضور هر کس که صلاح می دانند، به بحث و گفت و بنشینم. البته از سوء تقدیر، بنده هم مثل ایشان، نه سلطه ای بر صدا و سیما دارم و نه راهی به دانشگاه تهران. پیشنهاد این است که همه ی محتوای نشست تصویربرداری شود و بی کم و کاست انتشار یابد.»
همچنین آیت الله جعفر سبحانی چندی پیش محمد محمدرضایی مدیر گروه فلسفه دین دانشگاه تهران را جهت مناظره در موضوعات مربوط به حوزه دین معرفی کرد.
در متن ارسالی آیت الله سبحانی برای رسانه ها آمده بود: «اخیراً، برخی از نویسندگانِ حوزه دین، تقاضای مناظره با مراجع تقلید را نموده اند. این جانب ضمن استقبال از بحث و گفتگوهای علمی، بدین وسیله، جناب آقای دکتر محمد محمدرضایی، از اساتید مورد تأیید اینجانب و مدیر گروه فلسفه دین دانشگاه تهران را جهت مناظره در موضوعات مربوط به حوزه دین، معرفی می نمایم. امیدوارم که خداوند منّان، توفیق فهم صحیح معارف عمیق اسلامی را به همه ما عنایت بفرماید.»
حجت الاسلام ابوالفضل ساجدی، عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) و مدیر قطب علمی فلسفه دین پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه نیز در گفتگو با خبرنگار مهر از اعلام آمادگی خود برای این مناظره خبر داد.
وی در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: «نگاه ناسوتی که آقای شبستری به وحی دارند مبتنی بر برخی پیشفرض هایی است که این پیشفرض ها به حوزه معناشناسی، معرفت شناسی و هستی شناسی مربوط است و در این سه عرصه قابل بیان و نقد است.»
وی ادامه داد: «ایشان از اندیشمندان غربی آموزه هایی را پذیرفته اند و به اسلام هم تعمیم داده اند. تحلیل ایشان از وحی و تعمیم دادن آنچه برخی از غربی ها نسبت به وحی اسلامی گفته اند به دلیل فهم غیر دقیق و نادرست ایشان از وحی اسلامی است که باید مورد بررسی قرار بگیرد.»
حجت الاسلام ساجدی گفت: «به نظر می رسد مجتهد شبستری در رویکردی که به اسلام دارد رویکرد عقل گرایانه افراطی را در پیش گرفته است. لذا خردگرایی خود بنیاد می تواند به چنین نتایجی منتهی شود.»
وی افزود: «همانطور که ایشان فقها را متهم می کند که پیش فرض هایی را پذیرفته اند که باید مورد نقد قرار بگیرد ما هم می گوییم ایشان هم پیش فرض هایی را از غرب پذیرفته اند که باید مورد بحث قرار بگیرد. لذا ما هم نسبت به پیش فرض های او سوالاتی داریم کما اینکه در میان خود اندیشمندان غربی نقدهایی نسبت به این پیش فرض ها مطرح شده و اینها از آموزه های مسلم میان خود اندیشمندان غربی هم نیست. لذا بنده آمادگی خود را برای مناظره با محمد مجتهد شبستری اعلام می کنم.»
لذا باید منتظر بود با توجه به این اعلام آمادگی ها برای انجام مناظره محمد مجتهد شبستری حاضر به انجام مناظره در مورد دیدگاه های خود خواهد شد و یا اینکه نامه نگاری وی برای مناظره صرفا برای ایجاد پروپاگاندای رسانه ای و هوچی گری در عرصه اندیشه بوده است.
♦ منبع: خبرگزاری مهر، – ۲ دی ۱۳۹۵
پاسخ به واکنشهای ردیف شده در بالا
چرا مراجع تقلید را به مناظره طلبیدم و چرا آنان نیامدند؟
محمد مجتهد شبستری
۱- قریب چهل سال است مراجع تقلید حکومتی ایران «قرائت رسمی غیر معقول و خشونت پرور از کتاب و سنت» را در ایران پشتیبانی، ترویج و تئوریزه میکنند. محیط آنان با انواع قداستها و القاب توهمآور چنان آراسته شده که گویی آراء و افکار و فتاوی و مواضع سیاسی و اجتماعی آنان فوق هر گونه پرسش و انتقاد قرار دارد. آنان که مدعی تولیت بر دینِ تولیت ناپذیر اسلام هستند مستقیم و غیر مستقیم هر سخن نو در باب دین و تفسیر کتاب و سنت را که با آموزههای سنتی آنان نمیسازد القاء شبهه، بدعتگذاری و انحرافمینامند. تکیه گاه تئوریک همه فشارهای گوناگون که از سوی نهادهای متعدد برای محدود و منزوی کردن صاحبان آراء و اندیشهها نو در باب دین، اِعمال میشود آن آراء و فتاوای فقهی است که از قلم و زبان آن مراجع صادر میشود. در حال حاضر آن مراجع دینی در پیدایش خسارتهای کلان سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی و معنوی ناشی از قرائت خشونت آمیز از کتاب و سنت مهمترین نقشها را دارند.
۲- صاحب این قلم که پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ چه در آن سالها که شخصا کار سیاسی میکرد و چه پس از آن که به دانشگاه رخت کشید، همواره از این قرائت خشن و زیانبار انتقادهای صریح و جدی و گاهی گزنده به عمل آورده و برای رسیدن به قرائتی انسانی و معقول و اخلاقی از کتاب و سنت کوشیده است، فکر میکند هنگام آن رسیده که آن مراجع والامقام از برج عاج خود فروتنانه بیرون آیند، القاب توهمآور را از خود بتکانند و خود را بالاتر از دیگران به حساب نیاورند و به شیوه همه دانشمندان راستین در محیطهایی که از هالههای آفت آمیز قداستهای موهوم پاک است مانند دانشگاههای بزرگ کشور حاضر شوند و روی در روی پرسشکنندگان بنشینند و شخصاً این مسئولیت اخلاقی را بپذیرند که به نقدهای عقلانی و اخلاقی جدی که به آراء و افکار و مشی آنها وارد است پاسخ گویند. من معتقدم تا این رویاروئی مستقیم اتفاق نیفتد آن محیط بسته سنتی منجمد که مراجع تقلید در آن بسر میبرند باز نخواهد شد و چرخه عقیم سلطهپذیری آنان از عوام و تنها به خواستهها و افکار عوام اندیشیدن و فتوا دادن برای امور مربوط به عوام و تربیت مبلّغ برای عوام را مهمترین مشغله خود دانستن، ادامه خواهد یافت و قرائت رسمی دینی کشور ما همچنان قرائت عوامانه خواهد بود.
۳- در ماههای اخیر وقتی فشارهای وارد بر صاحب این قلم تا آنجا پیش رفت که مقامات دینی و سیاسی در چندین دانشگاه بزرگ کشور برای سخنرانی اینجانب مانع تراشی کردند و گفتند چون محمد مجتهد شبستری در موضوعات دینی القاء شبهه میکند جلسات او باید به صورت مناظره انجام شود، از خود پرسیدم با وضع مبتذل و غیرمؤثر و غیر مفید که مناظرات در کشور ما دارد من با چه کسانی اگر مناظره کنم کار لغو انجام نداده ام؟ پس از قدری تأمل پاسخ خود را چنین یافتم که تنها رویاروئی مستقیم، با «مراجع تقلید» آنهم در محیط دور از هالههای قداست موهوم و پرداختن به پرسشهای بنیادین و طلب جوابهای صریح آن آقایان به این پرسشها و بحث درباره جوابهای آنها است که ممکن است کار لغو نباشد و شاید تاحدودی موجب تحول فکری و تکان خوردن قرائت رسمی منجمد و خشونتزای دینی گردد. به خودم گفتم آری تنها در این صورت است که اگر مناظره انجام شود مبتذل و لغو نخواهد بود.
۴- وقتی به این نتیجه رسیدم که تنها مناظره موثر و مفید و غیر مبتذل، مناظره با آقایان مراجع تقلید است طی یک یادداشت. آمادگی خودم را برای چنان مناظرهای اعلام کردم و درخواست نمودم فردی از آن آقایان، در دانشگاه تهران که بیش از هر جای دیگر فضای علم است و قداستهای توهم خیز در آنجا وجود ندارد با حضور اهل نظر و علم و دانشجویان و دیگران با همۀ ما مستقیما رویا رو شود و مانند یکی از ما در کنار ما بنشیند و به پرسشهای من و دیگران پاسخ دهد یا آرا و یا افکار مرا نقد کند و شخصا مسؤلیت سخنان خود را بر عهده بگیرد. من اعلام کردم که موضوع مناظره میتواند این باشد «اعتبار اجتهاد فقهی در جهان حاضر». در نظر داشتم اگر فردی از آقایان اعلام آمادگی کند از ایشان بخواهم در نقد آن چند مقاله که من در آنها اعتبار اجتهاد فقهی آقایان (در غیر مسائل مربوط به عبادات) در عصر حاضر زیر سئوال برده ام اقلاً پنج صفحهای بنویسند و منتشر کنند و پس از آنکه علاقمندان، مقالات من و نقد آقایان را خواندند با یکدیگر به مناظره بنشینیم.
۵- گرچه پرسشهای بنیادین در حال حاضر که متوجه آراء و افکار و فتاوی مراجع تقلید است زیاد است اما من میخواستم از آن آقایان در جلسه یا جلسات مناظره، از جمله، این سوالات را بپرسم:
الف– در عصر حاضر اعتبار اجتهاد فقهی شما در غیر از عبادات یعنی اجتهاد فقهی در باب امور اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، جزائی، خانواده و… در جامعهای مدرن مانند جامعه ایران بر کدامین مبناهای معقول و قابل دفاع استوار است؟ و رسیدن به کدامین اهداف مهم را در زیستن انسان ایرانی در جهان مدرن کنونی برآورده می سازد؟ شما با تکیه بر کدامین مبناهای معقول فلسفی، کلامی، تفسیری ادعا می کنید که احکام وارد شده در کتاب و سنت احکام ابدی و غیر قابل تغییر خداوند هستند و بر مسلمانان واجب است در تمام عصرها به آنها عمل کنند. شما این مدعای عظیم را که در تحولات زیستن مسلمانان در عصر حاضر بن بستهای فراوان ایجاد می کند از کجا آورده اید؟ خواهید گفت این مدعا از تفسیر کتاب و سنت بدست می آید اما من به شما می گویم، در عصر حاضر در برابر آن روشهای تفسیری و آن مباحث الفاظ که شما به آنها تکیه میکنید هرمنوتیک های جدید و فلسفه های جدید زبان سربرآورده است که روشهای سنتی شما را به صورت جدی به چالش می کشند و روشهای شما تاب مقاومت در برابر آنها را ندارد. چرا نمی خواهید با دانشها و فلسفه های جدید عصر ما که رهبران دینی و خصوصا رهبران ادیان ابراهیمی در عصر حاضر گریزیی در استفاده از آنها و اهتمام به آنها ندارند، آشنا شوید؟!
ب– چرا تشکلهای جنایتکاری مانند داعش تئوری فقهی خود را در همان فقه سنتی مییابند که شما آن را نمایندگی میکنید؟ احکام و فتاوی شما در کجاها با احکام و فتاوی داعش متفاوت است؟ آیا شریعت شما همان شریعت داعش است یا با آن متفاوت است؟
ج– شما دلسوزان و رهبران دیانت و ایمان مردم چرا در برابر صدها حادثه زیانبار که در صحنه سیاست و اقتصاد و فرهنگ کشور ما اتفاق میافتد و ایمان و دین مردم خصوصا نسل جوان را بر باد میدهد سکوت پیشه میکنید و فقط گهگاهی چگونگی لباس بانوان توجه شما را جلب میکند که مبادا درهای جهنم باز شود!
چرا آقایان نیامدند؟
اینک از خود می پرسم چرا آقایان مراجع تقلید حکومتی درخواست مناظره صاحب این قلم را بی پاسخ گذاشتند و به صحنه نیامدند. شاید بتوان سه دلیل ذکر کرد
۱- آنها شأنشان را اجل از این میدانند که مستقیما در مناظرهای با دیگران روبرو بنشینند. پاسخ این دلیل این است که مگر آنها خودشان را شاگرد امام صادق (ع) و امام رضا (ع) نمیدانند؟ آن دو حضرت مستقیما با دیگران به مناظره مینشستند و این از مسلمات تاریخ تفکر شیعه است آیا آقایان شأن خودشان را بالاتر از امامان شیعه میدانند؟
۲- آنان در چنان کهولت سنی به سر میبرند که شرکت در چنین جلساتی برایشان مقدور نیست. پاسخ این دلیل این است که این مدعا خلاف مشاهدات ما از آنها است خدا را شکر که بعضی از آقایان از سلامت نسبی خوبی برخوردارند و همواره حوزه علمیه از تدریس آنها و عموم مردم از افاضات آنها در تلویزیون در ایام ماه مبارک رمضان و مانند آن استفاده میکنند.
۳- آقایان با آن دانشها و اصطلاحات و مفهومها که مجتهد شبستری در استدلالهای خود از آنها استفاده میکند، مانند مفهومها و اصطلاحات مربوط به هرمنوتیک جدید و فلسفه زبانهای جدید آشنا نیستند و بنابراین مقدمات مناظره فراهم نیست.
تنها مطلبی که در اینجا میتوانم بگویم این است که اگر دلیل سوم درست باشد معنایش این است که برای آن آقایان محترم اصلا معلوم نیست که من چه می گویم و مبناهای من چیست تا بتوانند درباره صحت و سقم استدلالهای من داوری کنند. اگر اینطور باشد جای این سؤال است که چرا آنان بدون آگاهی لازم از استدلالها و مبناهای من، در خلوت و جلوت به سخنان و افکار و آراء من مارک القاء شبهه، بدعتگذاری و انحرافمیچسپانند و مانع رشد تفکر دینی و رواج یک قرائت انسانی بدون خشونت از کتاب و سنت در جامعه ما میشوند که من با تمام وجودم بر حسب وظیفه اخلاقی در راه آن گام برمیدارم.
گمان میکنم آن دسته از فضلای محترم که در روزهای اخیر پیشنهاد مناظره با اینجانب را داده اند و گاهی خرده گرفته اند که این چه اصراری است که میگوئی فقط با مراجع تقلید مناظره میکنم، اکنون دلیل اصرار من را با توضیحاتی که دادم درک کنند. من ضمن سپاسگزاری از آن فضلا به آنان میگویم گرچه بعضی از شما آقایان با من دوستانه سخن نمیگوئید ولی من برای همه شما احترام قائلم و به شما عرض میکنم آقایان محترم! من کار لغو نمیکنم. إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ (قرآن مجید/۱۱/۸۸).
♦ منبع: سایت محمد مجتهد شبستری، ۴ دی ۱۳۹۵
با بلایایی که از سر حکومت داشیعی بر ایرانیان آمده، سوال این است آن نسلی در دوران پهلوی زندگی کردن و از آزادی نسبی حوزه خصوصی و اجتماعی لذت بردند، خوش شانس بودند یا نسل حاضر، که در بدترین محدودیت حوزه های خصوصی و اجتماعی و در عین حال در فقر و حسرت، در جلوی چشمانشان طبقات مرفه نوکیسه و وابسته رزیم؟!
یا / 25 December 2016
اینها کلیسا درست نکرده اند قربانت. کلیسا هیجوقت نگفت خدا کارگر بود. به طاقوتیان نتاخت و آنها را طبقه بورژوای تلقی نکرد. ولایت مطلقه را جای دیکتاتوری پرولتاریا نیآورد. جنگ طبقاتی بین پابرهنه ها و طاغوتی ها راه نینداخت. بروید مارکس و لنین را از زیر عمامه ها دربیآورید.
شب پره / 25 December 2016
برای آنها ییکه در قدرت اند و از آن بهره می برند مناظره علمی چه سودی دارد؟! تا وقتی که عوام اندیشی پاسخ مطلوب وخواسته عوام است چرا از قرائت عوامانه از دین دست بردارند؟! حضرت عیسی با آنهمه معجزات و کرامات نتوانست روحانیت اورشلیم را متقاعد کند که تعلیماتشان چیزی جز انجام فرایض و سنت های بشری نیست !؟/ مرقس 7-7/
bijan / 25 December 2016
جناب bijan حرفی زده که بسیاری از ایرانی های مسلمان زاده یا دین زاده با خود می گوییم، چه طور ممکن است بشر بدوی قرون گذشته آن معجزات شگفت انگیز ببیند و بدانها ایمان نیاورد؟!
والا هم امروزه مردم صرفا با یک شایعه دور یک چاه گرد میایند و طلب حاجت می کنند، چه برسد به آن دوران که مردم از درد و بیماری کمتر علاج داشتند!
همین نکته ایا نباید ما به شک وادارد کلا این معجزات اصلا وجود داشتند یا نه! این ربطی به پیامبر بودن یا نبودن یا ربطی به اینکه مثلا شخصیت هایی چون بودا، زرتشت، مسیح انسان های صالخ و خیرخواه بودند ندارد. چه بسا اینان وجود داشتند و مصلخح و پندگوی مردمان بودند ولی پیروان متعصب برای توجیه چنین داستان هایی ساخته اند!
اگر خدا چنین دخیل در کار مردم بود قطعا راه ساده تر و بهتر همین بود یکایک مردمان به راده خویش رهنمون می کرد و این همه فساد اقتصادی و ظلم و بی عدالتی کش پیدا نمی کرد!
اما مشکل اینجاست بسیاری از مردمان چنان بیچاره هستند که جز توسل به خدا و مذهب راهی باری نجات نمی یابند. در این میان برخی هم موفقیتی کسب می کنند گمان می کنند مورد عنایت خدا هستند و بخاطر عبادات و پیروی از دین به نعمت رسیده. در میان هم برخی کاسب دینند.
خب بسیاری هم به قول فردوسی، خداوند خرد و جان خویش هستند می دانند، عقلانی و اخلاقی زندگی کردن و خوش رفتاری و نیک اندیشی موجب بهروزی و گشایش کارها می شود. آن دین پاکی فردوسی و مزدایسنا زرتشت و بودا و مسیح می گفتند همین است. خداوندگار جان خرد خویش شدن!
یا / 26 December 2016