- این مطلب از «تریبون زمانه» برگرفته شده
چشماندازی بسیار ناامید کننده را برای سیاست فرانسه متصور است. از دموکراسی فرانسه تحت عنوان دموکراسی هدایت شده توسط “طبقه سیاسی بی فایده” یاد می کند. نظراتش درباره رویکرد دولت آن کشور نسبت به موضوع حجاب، برقع و بورکینی باور به “تفرقه بیفکن و حکومت کن است”. می گوید دولت از امنیتی تر شدن فضا بهره می برد تا از آن در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری به نفع خود استفاده کند. این ها بخشی از نظر “رشید نکاز” بازرگان الجزایری تبار و فعال سیاسی است. او سال هاست که به دلیل دفاع از زنان برقع پوش و حق آزادی انتخاب پوشش آنان شناخته شده است و اکنون به حمایت از زنان بورکینی پوش برآمده است. ابزار او دسته چک اوست چرا که جریمههای زنان برقع پوش و بورکینی پوش را می پردازد. در روزهای اخیر که فرمان شهردار کن درباره ممنوعیت پوشش بورکینی در فرانسه جنجالی شده است نکاز در گفتوگو با من از انگیزه ها و اهدافش در دفاع از زنان محجبه گفت.
انگیزه اصلی شما برای کمک به زنانی که برقع و بورکینی می پوشند چیست ؟ آیا پرداخت هزینه جریمه آن ها از سوی شما با انگیزه مذهبی صورت می گیرد؟ ایا شما مسلمانی معتقد هستید؟
در مرحله نخست، از نظر شخصی می خواهم بگویم که من مخالف پوشش بورکینی و برقع هستم. آنها بهترین روش برای ادغام در جامعه اروپا نیستند و به طور خاص در مورد فرانسه که به طور فزایندهای اسلام هراسی در این کشور در حال رشد است. من هرگز نخواهم پذیرفت که سیاستمداران و یا احزاب سیاسی از ایجاد هراس از اسلام به عنوان یک فرصت برای کاستن از آزادیهای فردی در اروپا استفاده کنند آن هم صرفا به دلایل انتخاباتی.
من یک مسلمان معتقد هستم. همسر من امریکایی است از سانفرانسیسکو. از دانشگاه استنفورد در رشته زبانهای لاتین فارغ التخصیل شده است. او از برقع و یا بورکینی استفاده نمی کند. ما همزمان معتقد به دفاع از ازادیهای فردی هستیم در اروپا و درجهان مسلمان. ما در خارطوم در سودان در سپتامبر سال ۲۰۱۳ میلادی وارد عمل شدیم برای جلوگیری از شلاق زدن در ملاء عام زنی که از پوشیدن برقع خودداری کرده بود. بنابراین فراتر از همه اینها ما از ازادی دفاع می کنیم چه آزادی پوشش برقع و چه نپوشیدن آن.
شما می دانید زمانی که بحث به مسائل اجتماعی پیچیده می رسد و درباره چگونگی زندگی مردم در کنار یکدیگر همیشه کار خردمندانه آن است که فضایی برای بحث سالم ایجاد شود. استفاده از اقدامات قانونی و حقوقی باید تنها آخرین چاره و گزینه باشند.
من خود تاریخ و فلسفه را در دانشگاه سوربن در فرانسه آموختم. این جایی است که من اهمیت رعایت مبانی آزادی را آموختم که پایه و اساسی واقعی دموکراسیها است. من همیشه تاثیرپذیر از ولتر فیلسوف کاتولیک بودهام به طور خاص درباره ژان کالاس پروتستان او موضوع خود را به طور آشکارا مشخص کرد:”حتی در صورتی که موافق تو نباشم حاضرم جانم را بدهم تا تو حق دفاع از باورهایت را داشته باشی”. در سال ۲۰۱۶ میلادی نابردباری در قبال مسلمانان قابل مقایسه با ناشکیباییها علیه پروتستانها در سال ۱۷۹۳ میلادی است. از جنبه تاریخی، رساله درباره بردباری ولتر ماندگار است. من متاسفانه باید بگویم که امروز در فرانسه ولتر دیگری وجود ندارد.
از این رو و با توجه به نگرش فلسفیای که داشتم تصمیم خود را درباره زنان اتخاذ کردم چرا که حامی ازادی حق پوشش برای آنان هستم ازادی حق پوشش برقع یا بورکینی در فرانسه و در اروپا (بلژیک، هلند و سوئیس از جولای سال ۲۰۱۶ میلادی به این سو) تا بتوانم با پراخت جریمه آنان از بار مشکلاتشان بکاهم. من از راه و روش این زنان دفاع نمی کنم بلکه از اصل ازادیهای مدنی و فردی دفاع می کنم.
من در جولای سال ۲۰۱۰ میلادی یک میلیون دلار برای خنثی کردن اقداماتی که تهدیدکننده آزادی در خیابان هستند اختصاص دادم. من نمی توانم ۵۷۷ نماینده فرانسوی را متقاعد کنم که حرفم را بپذیرند اما می توانم از طریق مسالمت آمیز جنونی که علیه مسلمانان در جریان است را از طریق پرداخت جریمه آنان کاهش دهم.
در سال ۲۰۱۰ میلادی، من به نیکلا سارکوزی هشدار دادم که از دسته چکی که دارم برای بیاثر کردن قوانین تصویب شده استفاده خواهم کرد. او من را جدی نگرفت اما امروز او احتمالا از این موضوع پشیمان است. در طول شش سال گذشته من به هدفم دست یافته ام. در واقع، امروز زنان دیگر در خیابان هراسی ندارند و آزادانه بدون اجبار برقع می پوشند. از سال ۲۰۱۰ میلادی من ۱۱۶۵ مورد جریمه را پرداخت کردهام که جریمه هایی در محدوده ۱۵۰ تا ۱۷۲ یورو را در فرانسه در بر می گرفتند و ۲۶۸ مورد نیز در بلژیک در محدود جریمههای ۵۰ تا ۱۲۷ یورو بودند و دو مورد نیز در هلند بود که جریمه ۳۸۰ یورو بود و یک مورد ۲۰۰ یورو جریمه در سوئیس را پرداخت کردم. جمع تمام این مبالغ پرداخت بیش از ۲۴۵ هزار یورو جریمه است.
در سوئیس پس از دوبار پرداخت جریمههای ۹۰ و ۹۰۰ یورویی و جریمه سوم به نه هزار یورو افزایش یافت. من مشتاقانه منتظر مشاهده چنین مبلغ بالایی از جریمه بودم و پس از آن بود که به دادگاه حقوق بشر اروپا در استراسبورگ فرانسه شکایت کردم. من ۹۹ درصد اطمینان دارم که سوئیس برای این مسئله محکوم خواهد شد آن هم به دلیل صدور جریمههای با مبالغ سنگین و بالا و دولت فرانسه هر کاری را انجام می می دهد تا با حمله شخصی به من مسیر پرداخت جریمه توسط من را سد کند.
از جولای سال ۲۰۱۰ میلادی به این سو، من با چهار مورد حسابرسی مالیاتی بین المللی درباره حسابهای بانکیام در سرتاسر جهان مواجه شدهام اما با این اقدامات موفق به خنثی کردن تلاشهای من نشده اند.
از دیگر اقدامات صورت گرفته علیه من این بود که برای ۱۶ ماه در فاصله سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ میلادی، پلیس ملی فرانسه برخی از مستاجران در املاکی که من صاحبشان بودم را ترسانده بود. پلیس با ارسال احضاریه هایی آنان را تهدید کرده بود که اگر حاضر به همکاری با دولت نشوند اقدامات قانونی ونظامی را علیهشان به کار خواهد گرفت. من محبور شدم که به طور رسمی و مدنی به منظور متوقف کردن این عمل ماکیاولیستی شکایت کنم.
در طول کارزار انتخابات ریاست جمهوری من در الجزایر در سال ۲۰۱۴ میلادی، دستگاه قضایی فرانسه تلاش کرد تا در غیاب من شهرتم را لکه دار کند. من به سرعت به فرانسه بازگشتم تا به این کارزار فخاشی رسانهای علیه خودم پایان دهم.
از جمله اقدامات دیگر علیه من مطرح کردن طرحی توسط ۴۵ نماینده فرانسوی بود که شش تن از آنان وزرای پیشین بودند. آنان در سال ۲۰۱۵ میلادی این طرح را به مجلس ملی فرانسه تقدیم کردند که در آن خواستار سه سال زندان برایم با جریمهای ۱۰۰ هزار یورویی شده بودند چرا که من جریمه وضع شده علیه زنان برقع پوش را پرداخت کرده بودم.
دولت سوسیالیست کنونی فرانسه این طرح را وتو کرده است چرا که می ترسد از من یک شهید ساخته شود من نه امام هستم نه یک متکلم مذهبی. من یک سیاستمدار الجزایری و شهروندی مدنی و یک فعال جهانی حقوق بشر هستم. من در حال دفاع از ازادی زنان برای پوشیدن برقع و بورکینی هستم آن هم به دلایل فلسفی و برای دلایلی که مرتبط با اصول دموکراسی هستند. توجه داشته باشید که من تنها از حق آزادی پوشش برقع در خیابان دفاع می کنم و نه از خود برقع در یک دموکراسی، ازادی در خیابان آزادی رفت و آمد محترم شمرده شده است مادامی که اقدام شما خطری برای امنیت آن کشور و یا برای آزادیهای سایرین نباشد.
شما متهم شده اید که از موضوع ممنوعیت برقع و بورکینی و مخالفت با آن موضوع با اهداف و مقاصد سیاسی استفاده می کنید. آنان می گویند که شما در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۱۲ میلادی نیز درصدد شرکت در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه بودید اما پشتیبانی لازم را کسب نکردید. نظر شما در این باره چیست؟ ایا می خواهید قدرت سیاسی کسب کنید و ایا برنامه ای برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی فرانسه دارید؟
در فاصله سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰ میلادی من مفتخر بودم که با روسای دولتها در گروه جی ۷ دیدار داشته باشم زمانی که در حال نگارش کتابی با این عنوان بودم که چه آیندهای برای بشریت رقم خواهد خورد. در آن زمان بیل کلینتون من را تحت تاثیر قرار داد آن هم با میل صادقانهاش برای گردهم آوردن مردمانی با تاریخ فرهنگ و مذهب متقاوت به طور خاص در خاورمیانه و میان فلسطینیان و اسرائیلی ها.
این تجربه بین المللی در زندگی من اثری تعیین کننده برایم داشت. این موضوع سبب افزایش تمایل من برای دفاع از آزادیهای فردی در جهان و تبدیل شدن به صدای اقلیتها شد.
من تنها در سال ۲۰۰۷ میلادی برای نامزد شدن در انتخابات فرانسه تلاش کردم. در سال ۲۰۱۲ میلادی به طور نمادین برای نامزد شدن “کنزا دریدر” کارزاری را سازماندهی کردم او از برقع برای متوجه جلب توجه افکار عمومی فرانسه نسبت به بیعدالتیهای حقوقی علیه زنانی که می خواهد در خیابانهای فرانسه برقع بپوشند استفاده کرده بود.
در سال ۲۰۰۷ میلادی سارکوزی رییس جمهوری پیشین فشار قویای را بر روی ۵۲۱ شهرداری که از من حمایت کرده بودند وارد آورد در نتیجه من نتوانستم نامزد شوم. من شکایت نامه رسمیای را در آن زمان تنظیم کردم اما از سوی دستگاه قضایی مورد پذیرش واقع نشد. نژادپرستی در فرانسه بسیار قوی است جایی است که هرگز قبول نمی کند که یک مسلمان رییس جمهور شود. بدین خاطر است که در تاریخ ۱۴ جولای سال ۲۰۱۳ میلادی من از پرزیدنت اولاند خواستم تا ملیت فرانسوی من را لغو شدند. در نتیجه، برای سه سال است که از آن زمان تاکنون من ۱۰۰ درصد الجزایری هستم. من دیگر فرانسوی نیستم. آن هایی که می گویند من به دلایل سیاسی جریمهها را پرداخت می کنم دروغگو هستند و واقعیت را تحریف می کنند چرا که من نفع سیاسیای از دفاع زنان مسلمانان در فرانسه، بلژیک، هلند و سوئیس نمی برم کشورهایی که معمولا جریمهها را برای زنانی که برقع پوشیده اند پرداخت می کنم.
این حس برتری جویی اروپایی است و تا اندازهای عمیق است که یک مسلمان را به عنوان یک فعال حقوق بشر نمی پذیرد. آنان همواره نسبت به مقاصد و انگیزههای مسلمانان با شک و تردید می نگرند. مردم در غرب باید درک کنند که فعال بودن در حوزههای مختلف محدود به اروپاییها و امریکاییها نمی شود.
اخیرا، شاهد حملات وحشتناک در فرانسه بودیم که به کشته شدن ده ها نفر انجامید. داعش در عراق و سوریه بر روی بیلبوردها در خیابان ها حجاب اجباری را برای زنان تبلیغ می کند و از طریق پلیس مذهبی این قوانین را اجرا می کند و برای نقض آن مجازات های سنگینی را وضع کرده است. ایا فکر نمی کنید با چنین وضعیتی وجود یک زن با برقع واقعا می تواند تهدید امنیتی برای جوامع اروپایی باشدا؟ ایا فکر نمی کنید که استدلال امنیتی دولت فرانسه در این باره که شناسایی یک زن برقع پوش دشوار است قابل درک و پذیرش است؟
من به شدت حملات تروریستی در فرانسه را از طریق بیانیههایم و از طریق صفحه رسمیام در فیس بوک که بیش از ۹۶۹ نفر مشترک آن هستند محکوم کرده ام. اما رسانههای فرانسه هرگز محکومیتهای این حملات وحشیانه توسط من را بازتاب نمی دهند. بله، می توانم درک کنم که استفاده از برقع می تواند به عنوان نماد ایدئولوژی داعش شناخته شود. با این حال، در کشوری متمدن چون فرانسه یا سوئیس جمعیت باید قادر باشد تا میان یک زن صلح جو که صرفا برقع را به عنوان پوشش انتخاب کرده با تروریستهای داعش تمایز و تفکیک قائل شود. در غیر این صورت دولت موظف است تا به عنوان میانجی و مربی وارد عمل شود نه آن که خود به حس ترس و سوء ظن نسبت به دیگری دامن بزند و آن را تغذیه کند. در صورتی که در اروپا زنان با پوشش برقع مرتکب اقدامات تروریستی می شوند من نمی توانستم آشکارا از پوشش برقع توسط زنان حمایت کنم. اما خدا را شاکرم که حملات در اروپا هرگز توسط زنان با پوشش برقع انجام نشده اند. در نوامبر سال ۲۰۱۵ میلادی، دولت فرانسه تلاش کرد تا برای فریب افکار عمومی جهانی عنوان کند که یک زن برقع پوش عضو گروه تروریستی بمبگذاری و سازمان دهنده حمله در سالن نمایش باتاکلان در پاریس بوده است. ۵۰۰۰ گلوله توسط نیروهای ویژه فرانسه در سنت دنیس در شمال شهر پاریس شلیک شد تا مظنون بازداشت شود. آن زن کشته شد اما تحقیقات نشان دادند که او صرفا یک قربانی بوده است.
در ۳۱ جولای دوست من حسن بن مبارک یک شهروند مراکشی و کارشناس در باره مسائل حومه و حاشیه نشینی در فرانسه دو مساجد به طور رسمی برنامهای مشاورهای را به دولت فرانسه ارائه کرد که در آن دیالوگی باز با ۲۰۰۰ زندانی پیشنهاد شده بود زندانیانی که در زمره تهدیدات تروریستی قلمداد شده بودند. این طرح ارائه شده تا بررسی آن توسط دستگاه اطلاعاتی فرانسه بررسی شود. این افراد که در فهرست خطرناکترین زندانیان قرار داشتند فرانسوی هایی با ریشههای الجزایری و مراکشی تبار بودند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم با داعش در فرانسه همکاری داشته اند. واکنش دولت فرانسه من را شوکه کرد. آنان از پذیرش این پیشنهاد خودداری کردند. من دریافتم که دولت فرانسه از شرایط امنیتی بهره می برد و هر چه این وضعیت در فرانسه بدتر می شود به نفع دولت است چرا که آن را قادر می سازد که انگ و برچسبهای بیش تری را به مسلمانان به طور کلی بزند و به زنان مسلمان به طور خاص. هدف آنان این است که بخشی از مردم فرانسه را در برابر بخش دیگر قرار دهند. هدف آنها این است که به منظور پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی که در آوریل و ژوئن سال ۲۰۱۷ میلادی برگزار خواهد شد از این رودروی هم قرارگیری مردم فرانسه برای کسب قدرت استفاده کنند. این یک اقدام شیطانی و ماکیاولیستی است.
لائیک ها می گویند که ممنوعیت ها محدود به مسلمانان نمی شود . آنان می گویند شما نمی توانید نمادی یهودی یا مسیحی را به درون مدرسه و موسسات دولتی بیاورید چرا که در تضاد با اصل لائیسیته است. آنان می گویند که بخشی از تاریخ فرانسه مبارزه با استبداد دینی بوده است. نظر شما درباره این ایده چیست؟ ایا می خواهید از نقش مخرب دین در تاریخ فرانسه براحتی بگذرید؟
در فرانسه اصل نوشته شده این است که قانون تصویب شده به طور کلی نباید صرفا بر روی یک بخش از جامعه متمرکز شود و باید همه شمول و کلی باشد. با این حال، در واقع و متاسفانه این قوانین اکنون اجرایی و اعمال نمی شوند. قوانین اخیر که ما درباره آنها صحبت می کنیم به طور آشکارا در ارتباط با زنان مسلمان هستند. برای مثال، در سال ۲۰۰۴ میلادی، فرانسه قانونی را علیه پوشش برقع در مدارس به تصویب رساند. برای این که این قانون پذیرفته شود آنان گفتند که استفاده از تمام نمادهای مذهبی در مدارس از سال ۱۷۸۹ میلادی به این سو ممنوع بوده است. در سال ۲۰۱۰ میلادی سناریویی مشابه علیه پوشش برقع اجرایی شد. برای گذراندن طرح از تصویب و تبدیل شدن آن به قانون دولت فرانسه مفهوم “جمهوری در صورت باز و بدون پوشش بودن چهره زنده خواهد ماند” را ابداع کرد. از این طریق است که آنان ممنوعیت برقع در اماکن عمومی از جمله در خیابانها توجیه می کنند. اکنون در سال ۲۰۱۶ میلادی، قانون جدیدی علیه زنان مسلمان درباره ممنوعیت بورکینی مطرح شده است. در اینجا اما سیاستمداران فرانسوی در دام خودساختهای گیر افتاده اند. بورکینی صورت را نمی پوشاند. در نتیجه آنان استدلال بسیار ضعیف تری را مطرح می کنند:”بورکینی تهدیدی علیه نظم عمومی است”. باید برای استدلال کنندگان متاسف بود چرا که شورای دولتی فرانسه عالیترین نهاد قضایی اداری این قانون را به حالت تعلیق درآورد و آن را مصداق نقض آزادیهای فردی دانست. اما به نظر من ظرف مدت یک سال دولت فرانسه قانونی ملی راعلیه بورکینی تصویب خواهد کرد و به احتمال زیاد پس از آن دولت به سوی ممنوعیت کامل حجاب در خیابانها حرکت خواهد کرد چرا که تفاوتی میان بورکینی و پوشش حجاب صورت قائل نمی شود این در حالیست که من همواره تلاش خواهم کرد که چنین قوانینی که ضد مسلمانان هستند را ختثی کنم آن هم از طریق پرداخت جریمه ها. من قادر به پرداخت جریمه برای صد سال دیگر هم هستم. فرانسه باید این موضوع را بداند.
نظرتان درباره ایده اسلام اروپایی که متفکرانی چون طارق رمضان از آن دفاع می کنند چیست ؟ احزاب دست راستی باور دارند که فرهنگ اروپایی اساسا فرهنگی یهودی – مسیحی است. آیا فکر می کنید که امکان اشتی ارزش های اروپایی با اسلام و سازگاری آنان با یکدیگر وجود دارد؟ ایا فکر نمی کنید که اسلام اروپایی یک پروژه شکست خورده است؟
بله، روشنفکران فرانسوی، سیاستمداران و روزنامه نگاران به طور علنی نظری که بیان کردید را اعلام می کنند. مفهوم تمدن یهودی – مسیحی بسیار جدی و مرتبط با دوران معاصر است و تولد آن از سال ۱۷۸۹ میلادی بود زمان پس از کشتار یهودیان در اروپا جنگ جهانی دوم و برای تقویت ایده برادری تمدنی مسیحیان و یهودیان علیرغم کشتار ۶ میلیون یهودی توسط نازیها در آلمان. در نتیجه، مفهوم یهودی مسیحی مصنوعی و ساختگی است و براساس واقعیتهای تاریخی نیست. تمدن اروپا اساس تمدنی مسیحی، رومی و یونانی است که با کمک و مشارکت مسلمانان و یهودیان ساخته شده است. اروپاییها از اسلام می ترسند چرا که مسلمانان درباره دین خود احساس خجالت و شرمساری نمی کنند. آنان از نشان دادن باور خود به مذهبشان در محیطهای عمومی هراسی ندارند. آنان از این موضوع نمی ترسند که نام فرزندانشان را اسامی اسلامی انتخاب کنند آنان ابایی ندارند که درخواست دریافت مجوز برای ساخت مسجدی برای نیایش و یا درخواست ارائه غذای حلال در مدارس برای فرزندانشان را ارائه کنند. حضور و دیده شدن اسلام در عرصه عمومی مشکل واقعی برای فرانسه و دیگر جوامع اروپایی امروز است.
یک بحث سازنده بدون تابو باید و می تواند صورت گیرد تا ادغام اسلام در درون فرهنگ اروپا امکان پذیر شود. اما این نیازمند آن است که طبقه سیاسی فرانسه و روشنفکران آن کشور تبعیض سیستماتیک و بدنام علیه زنان مسلمان را کنار بگذارند.
نظر شما درباره لائیستیه فرانسوی چیست ؟ ایا مدل سکولاریسم آنگلوساکسونی را ترجیح می دهید؟ ایا به نظرتان تفسیر شهردار کن از لائیسیته و صدور دستور ممنوعیت بورکینی با ماهیت و ذات لائیسیته در همخوانی است؟
لائیستیه فرانسوی به شدت ضد مذهب است. این در ارتباط نزدیک با تاریخ جمهوری است از زمان تولد آن در سال ۱۷۹۲ میلادی است که جنگی خونین و خشن را علیه کلیسای کاتولیک اعلام کرد چرا که آن کلیسا از پادشاهان فرانسوی حمایت کرده بود. باید بدانید که در فرانسه مدیریت مذهبی تحت مسئولیت وزارت کشور است. در نتیجه، مذهب در فرانسه تحت نظارت و مدیریت پلیس است. این موضوع به خوبی نشان می دهد که چرا هیچ بحثی در فرانسه در مورد این مسئله حساس قلمداد شده صورت نمی گیرد. من مفهوم بلژیکی “بیطرفی” را درباره مسائل مذهبی ترجیح می دهم. این به شهروندان اجازه می دهد تا به حیات معنوی خود به طور آزادانه و بدون داشتن مشکلی با دولت ادامه دهند.
منتقدان می گویند که بورکینی و برقع نماد جوامع مردسالار و در تضاد با جامعه مدرن هستند. آنان می گویند که مردان با تحمیل حجاب می خواهند زنان را تحت انقیاد درآورند نظر شما درباره این ایده چیست؟
در افغانستان برقع نماد ظلم و ستم است. در آنجا زنان یا حقی ندارند یا از حقوق محدود برخوردارند. در اروپا زنان حقوق بیش تری در مقایسه با مردان دارند. آنان کاملا آزاد هستند. برقع یک انتخاب نمادین برای برخی از زنان است که خواسته اند باور خود به اسلام را به طور عمومی نشان دهند. خوبست که ایرانیان بدانند که ۶۶ درصد از زنانی که در فرانسه برقع می پوشند اصالتا فرانسوی تبار هستند. آنان عرب، افریقایی و یا دارای ریشههای اسلامی نیستند. در نتیجه، ما نباید مفهوم گیج کننده نماد سرکوب و استثمار بودن را بیان کنیم این مفهوم شاید برای افغانستان و برقع در ان کشور صدق کند اما استفاده از برقع در اروپا یک انتخاب ازادانه و بدون اجبار است و نوعی از بیان ازادانه باور معنوی فرد محسوب می شود.
شما می گویید که مدافع حق آزادی پوشش برقع و بورکینی هستید اما برخی از منتقدان می گویند که برادران و پدران افراد برقع و بورکینی پوش آنان را در محیط خانواده مجبور می کنند. آنان از دادگاه های شریعت در بریتانیا می گویند و به قتل های ناموسی در درون خانواده های مسلمان در اروپا اشاره دارند. درباره این استدلال نظرتان چیست ؟
از ۵۹۳ زن برقع پوشی که پلیس فرانسه با آنان از سال ۲۰۱۱ میلادی به این سو مصاحبه کرده بود هیچ یک نگفته اند که از سوی شوهر برادر و یا پدر مجبور به پوشیدن برقع شده اند. پوشش برقع در اروپا انتخابی ازادانه است. این پوشش یک انتخاب شخصی برای آن هاست. زمانی که جریمه انان را پرداخت می کنم از آنها می پرسم که ایا در این باره اطمینان دارند. من از آنان می خواهم که قراردادی را امضا کنند که تایید می کند که آنان هیچ گونه دیدگاه افراطی و یا مقاصد تبلیغی نداشته اند و با اراده ازاد خود این نوع پوشش را انتخاب کرده اند. علاوه بر این در اروپای امروز در صورتی که زنی احساس کند که توسط شوهرش یا برادر یا پدرش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد می تواند با مراجعه به نهادهای قضایی شکایت خود را مطرح کند. من اطمینان دارم که نظامهای حقوقی کنونی در اروپا در این باره تضمین لازم را می دهند اما هنوز هم پیش از پرداخت جریمه این پرسشها را مطرح می کنم. این بدان خاطر است که می خواهم به حمایت از این زنان همزمان به دفاع از اصل ازادی که بدان باور دارم ادامه دهم.
سیاستمداران جناح راست در فرانسه می گویند که زنانی که خواستار استفاده از پوشش برقع یا بورکینی هستند می توانند در کشورهای مسلمان از جمله در عربستان سعودی زندگی کنند. آنان می گویند این زنان از خدمات اجتماعی و حق آموزش و اشتغال در کشورهای اروپایی بهره مند می شوند اما به قوانین و ارزش های اروپایی احترام نمی گذارند. نظر شما در این باره چیست؟
همان گونه که پیش تر اشاره کردم ۶۶ درصد از زنانی که در فرانسه و اروپا برقع می پوشنتد اصالتا فرانسوی تبار هستند. آنان هیچ خاستگاه خارجیای ندارند. فرانسه تنها کشور آن هاست. چرا آنان باید به کشور دیگری بروند زمانی که فرانسه خانه و کشورشان است؟
علاوه بر آن، قانون اساسی فرانسه با صراحت آزادی مذهبی را تضمین کرده است. اگر امروز زنی که برقع می پوشد نتواند کار کند این بدلیل قانون ضد پوشش برقع است که در سال ۲۰۱۱ میلادی تصویب شد و او را در وضعیتی قرار می دهد که نه می تواند ازادانه سفر کند و نه در خیابان به راحتی قدم بزند. این قانون باعث زندانی شدن آن زن در خانه می شود. در واقع، بسیاری از آنان تنها با تکیه به پرداختهای نظام خدمات رفاهی و احتماعی دولت زندگی می کنند دولت ترجیح می دهد آنان در خانه باشند تا آن که بخواهند ازادانه بیرون از خانه در میان سایر شهروندان در حرکت و رفت و آمد باشند.
نظر شما درباره نسبت میان اسلام و سکولاریسم چیست ؟ ایا فکر می کنید که آن دو می توانند با یکدیگر در همزیستی مسالمت آمیز باشند ؟ ایا فکر نمی کنید اسلام اساسا به تفکیک سیاست و مذهب از یکیدگر باوری ندارد؟
در اروپا، اسلام مشکلی با سکولاریسم ندارد. مسلمانان اروپایی به طور کامل جامعه اروپایی و فرانسوی را درک کرده اند. آنان تنها می خواهند کمی بیش تر مورد احترام و توجه قرار گیرند. آنان ارتباطی با دین و سیاست ندارند اگر این یک مسئله برای آنان بود حتما احزاب سیاسی مسلمان را در فرانسه ایجاد می کردند در حالی که این دغدغه آنان نبوده است. با این حال، فراتر از آن در شرایط کنونی به طور خاص در فرانسه سیاستمداران نمی توانند براحتی از مسلمانان وحقوق آنان حمایت کنند. این بدلایل انتخاباتی است. دفاع از مسلمانان می تواند برای شان خطرناک باشد آن هم به دلیل مشروعیت بخشیدن به مسلمانان اروپا برای ابراز ازادانه مذهب شان. این امر برای توازن سالم فرهنگ در جوامع اروپایی مضر است.
نظرتان درباره حجاب اجباری در برخی از کشورهای مسلمان چیست؟ ایا شما اماده دفاع از زنانی هستید که تمایلی به پوشش حجاب اجباری ندارند همان گونه که از حقوق زنانی که می خواهند برقع و بورکینی بپوشند حمایت کرده اید؟
من یک فعال حقوق بشر جهانی هستم. اصول من متغیر نیستند من از حقوق زنان مسلمان در کشورهای اسلامی نیز دفاع می کنم. پیش از این اشاره کردم که در سپتامبر سال ۲۰۱۳ میلادی به خارطوم رفتم تا از حقوق زنی که نمی خواسته برقع بپوشد دفاع کنم این برای من غیر قابل قبول بود.
من در جریان سفر به خارطوم با عضوی بلندپایه در وزارت کشور آن کشور صحبت کردم و گفتم که می خواهم مقامهای سودانی نظرات و استدلالهای من را بشنوند. با توجه به این استدلال من از حق آزادی پوشش در هر شکل آن دفاع می کنم.
برخی می گویند حجاب و برقع یک انتخاب ازادانه برای پوشیدن بدن نیست بلکه نمادی از اسلام سیاسی و نماد مقاومت است. آنان به حجاب زنان الجزایری و زنان فلسطینی در مبارزه ضد استعماری استناد می کنند و در این باره چه فکر می کنید؟
در اروپا استفاده از پوشش حجاب امری آزاد است و سیاسی نیست. این یک نمونه از مد است. به همین دلیل ما نباید این موضوع را سیاسی کنیم یا آن که بیش از اندازه بر روی این مورد تمرکز کنیم فراموش نکنید که از جمعیت ۶۶ میلیون نفری فرانسه تنها ۵۸۳ زن از پوشش برقع استفاده می کنند.
علیرغم نظر شما بسیاری از دانشگاهیان فرانسوی از جناح چپ و راست موافق ممنوعیت برقع هستند. این نظر در میان مردم عادی در فرانسه و بسیاری از کشورهای اروپایی نیز وجود دارد. ایا فکر نمی کنید این ایده بدلیل اقدامات خشونت بار گروه های اسلامگرا در کشورهای اروپایی بوده است؟
برای مدتی طولانی اروپا افتخار می کرد که دموکراسیای مبتنی بر اصول دارد که به وضوح در قانون اساسی ذکر شده بود. به تدریج دموکراسیهای اروپایی به سوی دموکراسی مبتنی بر گزینه و انتخاب پیش رفتند که با توجه به رویدادهای جاری در نوسان بوده است و تحت تاثیر هراس ایجاد شده در نتیجه اخیر بوده است. حملات اخیر در واکنش به اقدامات نظامی کشورهایی خاص علیه داعش است. این حملات موقعیتی هستند. ۹۹.۹ درصد از مسلمانان اروپایی مسئول این حملات نیستند. متاسفانه ۱۰ درصد از مسلمانان تروریست هستند ۲۰ میلیون مسلمان اروپایی در شرایطی مسالمت آمیز در اروپا زندگی کرده اند و به دلیل آن اقلیت در حال انگ و برچسب خوردن هستند.
در نتیجه، در چنین بستری از ترس اگر شما امروز همه پرسیای را درباره ممنوعیت دین اسلام در قانون اساسی فرانسه و قید کردن آن برگزار کنید قطعا ۶۰ تا ۷۰ درصد از فرانسویها به آن رای مثبت خواهند داد. دموکراسی فرانسه تضعیف شده است. این دموکراسی در حال تبدیل شدن به دموکراسی نظراتی است که توسط طبقه سیاسی کاملا بیفایدهای هدایت می شود این اصطلاحی است که ژیل کپل متخصص فرانسوی امور اسلامی اخیرا به کار برد.
برخی از تحلیلگران پیش بینی می کنند که سارکوزی و حتی لوپن در انتخابات بعدی فرانسه احتمال پیروزی شان بالاست. پیش بینی شما درباره انتخابات چیست و این موضوع چه تاثیری بر روی جمعیت مسلمانان فرانسه خواهد گذاشت؟
من نمی دانم چه کسی رییس جمهوری بعدی فرانسه خواهد بود. با این حال، این را خوب می دانم که فضای سیاسی فرانسه بسیار ناسالم و بد شده است. اسلام به موضوعی مشخص و مهم در انتخابات بعدی تبدیل خواهد شد. در نتیجه بحث های سیاسی فرانسه در انتخابات بعدی به شدت دچار فقر نظری و کیفیت نازل در محتوا خواهند بود.
نیچه بدرستی می گوید . یک اندیشه تا زمانی که برای کسب حقی مبارزه می کند تازه و سرسبز می ماند .انگه که این حق ثبیت شد بدل به گنداب می شود .حرف رشید نکار را می پذیریم که او از راه و روش زنان بورکینی و برقع پوش حمایت نمی کند بلکه هدفش دفاع از اصل آزادی های فردی و مدنی است . سپس برای توجیه خود و خالی کردن بار مسولیت مدعی است که ایشان از حق سایر زنان در جهان هم حمایت می کند . می گوید “که در سپتامبر سال ۰۱۳ میلادی به خارطوم رفتم تا از حقوق زنی که نمی خواسته برقع بپوشد دفاع کنم این برای من غیر قابل قبول بود.
من در جریان سفر به خارطوم با عضوی بلندپایه در وزارت کشور آن کشور صحبت کردم و گفتم که می خواهم مقامهای سودانی نظرات و استدلالهای من را بشنوند” . خوب بفرمایید پس از انکه انان سخن تو را شنیدند پاسخ شان چه بود ؟ ایا از شلاق زدن ان زن سودانی که برقع نپوشید دست بر داشتند ؟ قطع سخن رشید نکار در همین جا نشان از فاسد شدن اندیشه حقوق بشری است که او از ان سخن می گوید . او دورویی است که حاضر است در جامعه ازاد که خطرتی تهدیدش نمی کند برای شهرت “خود آوزی” پیشه کند اما انجا که مبارزه سخت می شود از ان دست بکشد چون پای زندان و تهدید در میان است .
شاهد / 02 September 2016
“رشید نکاز: «در فرانسه نژادپرستی نمیگذارد یک مسلمان رییس جمهور شود.»
خدا را سد هزار مرتبه شکر. به اندازه کافی مسلمین گند زدند در جاهای دیگه.
علی / 03 September 2016
من یک پرسش ساده اما اساسی از مسلمانان و غیرمسلمانانی که احترام به حقوق و آزادی های فردی” لقلقه ی زبان شان شده است، دارم:
آخر این خانم های مسلمان برقع و بورکینی پوش، و ایضاً مردان مسلمان ریش و پشم دار و یقه -حسنی پوش شان، چرا به خود و دیگران زحمت می دهند و در کشوری به زندگی ادامه می دهند که آداب و رسوم و مقررات اجتماعی و فرهنگی و…اش 180 درجه با باورهای این مسلمانان محترم فرق دارد؟ این چه اصراری است که در جایی زندگی کنید که آداب و رسوم و سلوک اکثریت مردم اش را نمی پسندید و لاجرم به آن احترام نمی گذارید؟ آقای مسلمان ! شما اگر می خواهی مطابق شریعت دین خودت زندگی و کار کنی، چرا در کشوری زندگی می کنی که با قانون شریعت شما اداره نمی شود؟ چرا نمی آیی اینجا بغل گوش آخوندهای عزیز ما ، زیر سایه ی قوانین حیات بخش اسلامی زندگی نمی کنی و از این زندگی لذت نمی بری؟ این آقای رشید نکاز مسلمان تحصیلکرده ی پولدار هم بجای اینکه پول جریمه ی برقع پوشان خطاکار را بپردازد، اگر واقعاً طرفدار حقوق و آزادی های فردی است، برود در کشور نیازمند اصلی خود، الجزایر، و از حقوق زنان “برقع نپوش”آنجا دفاع کند!!!! این با عقل سلیم و نیت خیر بیشتر جور در می آید.
شهریار / 03 September 2016
جناب شهریار مثل اینکه مطلب را نخواندید. 66 درصد از برقع پوشان فرانسوی الاصل هستند و وطن دیگری ندارند. این استدلال شما مثل این است که آخوندهای حاکم بر ایران بگویند هر کس میخواد روسری از سر بردارد از ایران خارج شود. متاسفانه اولین قربانی نفرت آزادی های فردی است!!
ali / 04 September 2016
…..حملات اخیر در واکنش به اقدامات نظامی کشورهایی خاص علیه داعش است. این حملات موقعیتی هستند. ۹۹.۹ درصد از مسلمانان اروپایی مسئول این حملات نیستند. متاسفانه ۱۰ درصد از مسلمانان تروریست هستند ….. مطلب نیاز به اصلاح دارد وقتی 99.9 درصد غیر تروریست فرض شوند یک دهم درصد تروریست فرض میشوند نه 10 درصد!!!!
ali / 04 September 2016
بابا اول برو یک سر کشور اسلام شیعه ایران متوجه می شی نژاد پرستی یعنی چه . یک بچه افغان را نمی گزارن درس بخونه.
عبدالله / 15 August 2018