تحقیقات روانشناسانه همواره نشان دادهاند که رفتار خشونتآمیز با حیوانات در دوران کودکی علامت اولیه و هشدار دهنده برای رشد بزهکاری، خشونت میانفردی و رفتار مجرمانه در نوجوانی و بزرگسالی ست. در واقع، مرتکبان جرائم خشونتبار تقریباً همه سابقه ظلم و ستم بر
حیوانات را در پروفایل خود دارند. تحقیقاتی که در ایالات متحده امریکا در زمینهٔ آزار حیوانات بهدست کودکان و نوجوانان انجام شده حاکی از آناند که اغلب، کودکانی که به آزار حیوانات دست میزنند شاهد خشونت بوده و یا خود تجربه آزار و خشونت داشتهاند. برای نمونه، آمار نشان میدهد که ۳۰ درصد از کودکان که شاهد خشونت خانگی هستند خود به نوع مشابه ای از خشونت نسبت به حیوانات خانگی خود دست میزنند. در واقع، ارتباط بین سوءاستفاده از حیوانات و خشونت میان-فردی چنان به خوبی شناخته و ثبت شده است که، در حال حاضر، در بسیاری از مناطق ایالات متحده امریکا سازمانهای خدمات اجتماعی و حمایت از حیوانات به کارمندان خود آموزش میدهند که چگونه با کشف نشانههایی از سوءاستفاده از حیوانات به عنوان نشانهای برای امکان وجود دیگر رفتارهای سوءاستفاده میانفردی، از قبیل آزار جنسی، جسمی یا روحی کودکان و خشونت خانگی استفاده کنند و به تحقیق در پی بردن به این موارد بپردازند………زندانی کردن یک حیوان خانگی در داخل یک فضای بسته، خشونت شلاق بر یک حیوان خانگی پس از دچار مشکل شدن با پدر و مادر، و یا لذت بردن از تماشای یک حیوان در حال زجر کشیدن همه علائم هشدار دهندهای هستند. جدا از نجات حیواناتی که در معرض آزار و خشونت قرار میگیرند، مداخله حرفهای برای «نجات» و درمان کودک یا نوجوانی که در این اعمال دسته داشته است لازم است. این حرکت میبایست توأم با تحقیقاتی باشد برای پی بردن به اینکه آیا این کودک/نوجوان خود قربانی خشونت خانوادگی، سوءاستفاده جنسی یا جسمی است یا نه.
مدتی است که عکسهای متعددی از آزار حیوانات در ایران در رسانهها دیده میشود. این افراد اغلب بهطور عریان به خودنمایی در مورد چگونگی شکنجه دادن حیوانات میپردازند و تصویری سادیستی از خود و اعمالشان به نمایش میگذارند. من بر این باورم که این رفتار نتیجهٔ خشونت سازماندهی شده و اِعمال آن در تمام سطوح جامعه از قوانین ضد انسانی گرفته تا اعدام در ملاء عام و تحقیر و کنترل در کل جامعه، مدارس و خانواده است. در مقالات متعددی به سرکوب دولتی و خشونت درونی شده اشاره کردهام و در اینجا به آن نمیپردازم، به جای آن ترجمهی مقالهای از دکتر جونی جانستن، روانشناس آمریکایی، را در اینجا برای اطلاع دوستان میگذارم. امید که در مقابل این همه خشونت و پلیدی ذرهای مفید واقع شود.
از دهه هفتاد میلادی، تحقیقات روانشناسانه همواره نشان دادهاند که رفتار خشونتآمیز با حیوانات در دوران کودکی علامت اولیه و هشدار دهنده برای رشد بزهکاری، خشونت میان-فردی و رفتار مجرمانه در نوجوانی و بزرگسالی ست. در واقع، مرتکبان جرائم خشونتبار تقریباً همه سابقه ظلم و ستم بر حیوانات را در پروفایل خود دارند.
چرا کودکان حیوانات را آزار میدهند؟ خط بین یک قاتل در حال رشد و کنجکاوی طبیعی و آزمایش یک کودک کجاست؟
تحقیقاتی که در ایالات متحده امریکا در زمینهٔ آزار حیوانات به دست کودکان و نوجوانان انجام شده حاکی از آناند که اغلب، کودکانی که به آزار حیوانات دست میزنند شاهد خشونت بوده و یا خود تجربه آزار و خشونت داشتهاند. برای نمونه، آمار نشان میدهد که ۳۰ درصد از کودکان که شاهد خشونت خانگی هستند خود به نوع مشابه ای از خشونت نسبت به حیوانات خانگی خود دست میزنند. در واقع، ارتباط بین سوءاستفاده از حیوانات و خشونت میان-فردی چنان به خوبی شناخته و ثبت شده است که، در حال حاضر، در بسیاری از مناطق ایالات متحده امریکا سازمانهای خدمات اجتماعی و حمایت از حیوانات به کارمندان خود آموزش میدهند که چگونه با شناخت نشانههایی از سوءاستفاده از حیوانات بهعنوان نشانهای برای امکان وجود دیگر رفتارهای سوءاستفاده میان-فردی و خشونت خانگی پی ببرند.
در حالی که «انگیزه» آزار و ستم نسبت به حیوانات در دوران کودکی و نوجوانی به خوبی بررسی و تحقیق نشده است، تحقیقات موجود نشان میدهند که برخی از انگیزهها برای آزار حیوانات توسط کودکان و نوجوانان موارد زیر را شامل میشوند:
کنجکاوی و یا اکتشاف: به عنوان مثال، حیوان در پروسهٔ مورد بررسی قرار گرفتن مجروح یا کشته میشود. معمولاً بهوسیلۀ کودکی خردسال یا با تکامل به تعویق افتاده.
فشار همسالان: به عنوان مثال، ممکن است سوءاستفاده و آزار حیوانات با تشویق همسالان یا به عنوان بخشی از آئین عضویت دریک گروه انجام گیرد.
التیام خلق و خوی: به عنوان مثال، فرد ممکن است آزار حیوانات را برای از بین بردن خستگی یا افسردگی بکار برد.
ارضاء جنسی: به عنوان مثال، جماع با حیوانات
آزار از روی اجبار: به عنوان مثال، کودک به وسیلهٔ فردی قویتر مجبور به سوءاستفاده از حیوانات میشود.
پیوند با یک حیوان: به عنوان مثال، کودک حیوان خود را برای جلوگیری از شکنجه توسط فردی دیگر میکشد.
ترس از حیوانات: که باعث حمله پیشگیرانه به یک حیوان که منبع ترس است میشود.
همخوانی با کودکآزار: به عنوان مثال، یک کودک قربانی ممکن است سعی کند برای به دست آوردن مجدد احساس قدرت حیوان آسیبپذیرتر از خود را آزار دهد.
تکرار حادثهٔ آسیب زا پس از آسیبدیدگی: به عنوان مثال، بازآفرینی قسمت خشونت آمیز حادثهٔ آسیبزا با یک قربانی حیوان.
تقلید: به عنوان مثال، کپی کردن رفتار خشونت بار پدر و مادر و یا بزرگسالان دیگر برای تنبیه و کنترل رفتار حیوانات.
آسیبرسانی به خود: به عنوان مثال، کودک با استفاده از یک حیوان به آزار بدن خود میپردازد.
تمرین برای خشونت میان- فردی: به عنوان مثال، «تمرین» خشونت با حیوانات ولگرد و یا حیوانات خانگی قبل از درگیر شدن در اعمال خشونت آمیز در مقابله با دیگران.
وسیلهای برای سوء استفاده احساسی: برای مثال، زخمی کردن حیوان خانگی یک خواهر یا برادر برای ترساندن وی.
آیا بیش از یک نوع آزار دهنده حیوانات موجود است؟
به عنوان یک قاعده کلی، ممکن است مفید باشد از دستورالعملهای زیر در تلاش برای ارزیابی اینکه آیا مشکلی جدی در رفتار یک کودک یا نوجوان با حیوانات موجود است یا نه استفاده کرد. این دستور عملها عمومی هستند و هر وضعیت باید به صورت جداگانه بررسی شود.
آزار دهنده آزمونگر: بین یک تا شش سال، یا بزرگتر اما با رشد به تعویق افتاده. او معمولاً یک کودک پیش دبستانی است که به بلوغ شناختی برای درک این که حیوانات نیز احساسات دارند و نباید با آنان به مانند اسباب بازی رفتار کرد دست نیافته است. او ممکن است تجربهٔ زیادی با حیوانات و چگونگی رفتار با آنان نداشته باشد.
چه کاری انجام دهید: تا حدودی، البته، این بستگی به سن و مرحلهٔ رشد کودک دارد. به طور کلی، اما، به کودک توضیح دهید که زدن یا بدرفتاری با یک حیوان، درست مثل زدن یا بدرفتاری با یک کودک دیگر قابل قبول و درست نیست. آموزش انسانی از قبیل آموزش مهربانی، همدردی، دلسوزی، و مراقبت از حیوانات توسط پدر و مادر و بزرگسالان دیگر از قبیل معلمان به احتمال زیاد برای کودک در این سنین کافی خواهد بود.
آزار دهنده «فریاد–برای- کمک»: بین شش-هفت تا دوازده سال. او کودکی ست که از نظر فکری میداند که آزار و صدمه رساندن به حیوانات درست نیست. این رفتار به علت عدم آموزش نیست و سوء استفاده از حیوانات بیشتر احتمال دارد نشانهٔ مشکل عمیقتر روانی باشد. همانطور که قبلاً اشاره شد، تعدادی از تحقیقات سوء استفاده از حیوانات در دوران کودکی را به خشونتهای خانگی و همچنین سوء استفاده فیزیکی یا جنسی در دوران کودکی مرتبط دانستهاند.
چه کاری انجام دهید: به دنبال کمکهای حرفهای باشید. در حالی که من اعتقاد زیادی به تواناییهای پدر و مادر برای رویارویی با بسیاری از مشکلات فرزندانشان در فراز و نشیب زندگی، بدون کمک حرفهای دارم، این یک استثنا است! بدرفتاری با و آزار عمدی حیوانات در این سن رفتاری «عادی» نیست.
آزار دهنده «اختلال رفتاری»: دوازده سال به بالا. نوجوانانی که حیوان آزاری میکنند تقریباً همیشه درگیر رفتارهای ضد اجتماعی دیگر، مانند استفاده از مواد مخدر و فعالیتهای باندی نیز هستند. گاهی اوقات سوء استفاده از حیوانات در رابطه با یک گروه همسالان منحرف برای عضو گیری در گروه یا در اثر فشار افراد بر نوجوان انجام میگیرد، یا ممکن است به عنوان یک راه برای کاهش خستگی و یا رسیدن به یک احساس کنترل صورت پذیرد.
چه کاری انجام دهید: دریافت کمکهای حرفهای بلافاصله.
زندانی کردن یک حیوان خانگی در داخل یک فضای بسته، اِعمال خشونت و شلاق بر یک حیوان خانگی پس از دچار مشکل شدن با پدر و مادر، و یا لذت بردن از تماشای یک حیوان در حال زجر کشیدن همه علائم هشدار دهندهای هستند. جدا از نجات حیواناتی که در معرض آزار و خشونت قرار میگیرند، مداخله حرفهای برای «نجات» و درمان کودک یا نوجوانی که در این اعمال دست داشته است لازم است. این حرکت میبایست توام با تحقیقاتی باشد برای پی بردن به اینکه آیا این کودک/نوجوان خود قربانی خشونت خانوادگی، سوء استفاده جنسی یا جسمی است یا نه.