دو سه سال بود که ملاعمر، رهبر طالبان مرده بود. اما همه (همه؟) فکر میکردند زنده است. به فرمان امیرالمؤمنین ملاعمر عملیات استشهادی انجام میدادند تا بکشند و خود کشته شوند، با این آرزو که مستقیما وارد بهشت شوند و از نکبت این دنیا خلاص گردند. این در حالی بود که ملا مرده بود. یک رهبر دیگر آدمکشان در افغانستان چنین داستانی داشته است: جلال الدین حقانی. رهبر طالبان حقانی، هم حدود یک سال پیش درگذشته، در حالی که مؤمنان پیرو قضیه را نمیدانستهاند و به نام او میجنگیدهاند.
با توجه به همین دو مورد، هیچ اشکالی به لحاظ منطقی وجود ندارد که بپرسیم: نکند که ولی فقیه ما هم مرده باشد و ما خبر نداشتهایم؟ شاید این کسی که گاهی در میان خواص بابصیرتاش ظاهر میشود جنازهای باشد، شبیه جنازه آن سرباز مردهای که بنابر توصیف برتولت برشت، رژه میرفت و زندگان را به جنگ ترغیب میکرد، رژه میرفت، سان میدید، در حالی که بوی تعفن میداد. نکند ولی فقیه ما هم مرده باشد و ما نمیدانیم؟ نکند سر همه دارد کلاه میرود؟
این یک هشدار است: قضیه را جدی بگیرید! ای کسانی که به او امید بستهاید، ای کسانی که فکر میکنید زیرکی و نرمش قهرمانانه او باعث گذار از پیچ هستهای شد، ای کسانی که میگویید خود او بود که مبتکر ارتباط با آمریکاییها شد، ای کسانی که میگویید او بود که روحانی را آورد، ای کسانی که میگویید اوست که سد راه دلواپسان شده است! و از آن طرف: ای کسانی که فکر میکنید اوست که یک تنه دربرابر مستکبران ایستاده است، اوست که از حق مسلم هستهای و بیضه اسلام دفاع میکند، ای کسانی که فکر میکنید اوست که کلید مملکت امام زمان را به شخص خود حضرت خواهد داد! این نگرانی بجا است، منهای نگرانی از حال حضرت که طبق اخبار و احادیث صادقه چندان خوش نیست. مبنای این نگرانی نظر به احوال دنیا است: بن لادن، ملاعمر، جلال الدین حقانی. همه رهبران طراز اول دنیای اسلام دارند میمیرند، مردهاند، مرده بودند و ما نمیدانستیم. چه اشکالی دارد فکر کنیم که ولی فقیه ما هم مرده است و ما مطلع نیستیم.
اگر فکر کنیم مرده است، جهان را بهتر میتوانیم توضیح دهیم. مثلا دلواپسی دلواپسان را. اما شاید خیلی پیشتر مرده باشد و این موجود پرگو جنازهای بیش نباشد. اگر فرض کنیم با مردن خمینی ولایت فقیه مرد، آنگاه میشود هر ولی فقیهی را مرده تلقی کرد. آن وقت لازم است بحث کنیم چرا این جنازه میتواند حکومت کند. لابد مشکل به آرایش قدرت برمیگردد، یا به ما برمیگردد. در هر صورت حتما مشکلی وجود دارد!
میگویند خمینی در آن دو سه سال آخر مرده بود و کسان دیگری به اسم او حکومت میکردند. در واقع بر ایران یک جنازه حکومت میکرد.
ولی اگر این قدر پیش برویم چه اشکالی دارد که فرض کنیم خمینی از ابتدا یک جنازه بود. فکر کنید چقدر انقلاب ما جالب میشود اگر به جهانیان اعلام کنیم که در رأس انقلاب ما جنازهها بودند، یک جنازه اعلای مُجنَز مَجنوز ما را رهبری کرد! با فرض جنازه بودن برخی چیزها را نمیتوانیم توضیح دهیم، برخی چیزها اما به یکباره واضح و روشن میشوند!
ولی لازم نیست این قدر دور برویم، با اینکه در جهان ما هر چیزی ممکن است و فرض مجنوزیت ولایت فقیه، آن هم از ابتدای کار، به لحاظ منطقی بلااشکال است. اما با احتیاط بیشتر میتوان گفت که آقا دیگر نیست: دوران پساسبز، پسااحمدینژاد، پساتوافق، پساتحریم، دوران پساآقا هم هست. اما گویا ما متوجه صدق این واقعیت نیستیم. این هم از آن چیزهایی است که به قول امام خمینی تصورش باعث تصدیقش میشود، البته تصور دقیقش!
اصلا متن قابل خوندن و کارشناسی نبوده ، ی نظر از یه ادم صرفا مخالف ک فقط ب رهبر یک کشور توهین کرده.. من خودمم علاقه ای ندارم ب این نظام و … ولی این گونه مزخرفات دیگ خیلی خنده داره .. واقع بین باشیم
علی / 01 August 2015
«« مــــــــرده آنست کـــــــه نامش به نـــــــکویی نبـــــرند !! »»
امیر / 01 August 2015
بیشتر به متنی کاریکاتورگونه از مقالات به اصطلاح طنز ابراهیم نبوی شبیه بود!!
سیاوش / 01 August 2015
مقاله جالبی بود .
به امید نابودی کلیه دیکتاتورهای ظالم و ضد بشری در جهان ، از خامنه ای گرفته تا اردوغان و اسد جنایتکار .
نابود باد اسلام .
زنده باد ایران .
بهنام / 01 August 2015
خب خب خب حالا بگیر بخواب
مهدی / 02 August 2015
سلیمان پیغمبر هم عاقبت مرد!
مینا / 02 August 2015