در سال ۱۹۴۹، جورج اورول حکومتی کمونیستی را به تصویر کشید که مردماناش بردگانی بودند که هرروز و هرشب توسط دوربینها و جاسوسهای حکومتی تحت نظاره قرار میگرفتند. دنیای ۱۹۸۴ جورج اورول ترسناک بود و انسانهایی را نشان میداد که دیده نشدن تبدیل به آرزویی دستنیافتنی برایشان شده بود.
با گذشت زمان و قدرت گرفتن آمریکا، ایدههای کمونیستی و ساختار حکومتی که اورول متصور بود کمکم تنها تبدیل به یک شوخی در سری فیلمهای جیمز باند شدند. آمریکا تبدیل به نمادی از آزادیهای بشری شد، جایی که هرکسی هر سخنی داشت میتوانست بیان کند، بدون آن که حذف شود. اما همیشه در این میان افرادی همچون ادوارد اسنودن و چلسی منینگ وجود داشتند که پشت نقاب آمریکا را دیده بودند و احساس میکردند آنچه در پشت پرده میگذرد خطرناکتر از آن است که با مردم در میان گذاشته نشود. این افراد با در خطر انداختن جان خود درهایی جدید را برای ما باز کردند و دنیا را برای همیشه تغییر دادند.
ادوارد جوزف اسنودن در سال ۱۹۸۳ در ایالت کارولینای شمالی به دنیا آمد. او در سال ۲۰۰۴ وارد «آژانس امنیت ملی» آمریکا شد و کار خود را به عنوان یک متخصص کامپیوتر شروع کرد. اسنودن در سال ۲۰۰۷، به عنوان «مسئول امنیت شبکه»، از طرف آژانس مأمور شد تا در سوئیس مستقر شود و اوضاع آنجا را تحت کنترل خود بگیرد. به گفتهی اسنودن، کار پیدا کردن برای او به دلیل تواناییهای زیادش در کار با رایانهها بسیار آسان بود و هر جا که میخواست میتوانست استخدام گردد. او تا انتهای سال ۲۰۱۲ زیر نظر آژانس امنیت ملی به کار پرداخت، تا این که به مؤسسهی امنیتی بوز الن همیلتون پیوست و کار خود را در آنجا ادامه داد. بر اساس گفتههای اسنودن، او از ابتدای سال ۲۰۰۷ در جریان برنامهی جاسوسی آمریکا بود، اما شعارهای تبلیغاتی اوباما باعث شد که او فکر کند اوضاع تغییر خواهد کرد.
او چهار سال منتظر ماند ولی تغییری که منتظرش بود هیچگاه به وقوع نپیوست، و همین باعث شد که او دنیا را از آنچه در پشت پردهی کابلهای نوری مخابراتی میگذرد باخبر کند. ادوارد اسنودن در ماههای انتهایی سال ۲۰۱۲ با مسئولان روزنامهی گاردین تماس گرفت و از آنها برای تنظیم پروندهای مطبوعاتی علیه آژانس امنیت ملی آمریکا کمک خواست. گاردین، که با افشاگریهای منینگ در مورد جنگ افغانستان و عراق تجربهی کافی ازنظر حقوقی و عملی را برای انتشار این مدارک داشت، از دعوت اسنودن استقبال کرد.
اسنودن به کمک گرینوالد، نویسندهی گاردین و لائورا پویتراس، مستندساز مشهور، چندین ماه را صرف تنظیم پروندهای مستدل کرد تا این که در ابتدای ژوئن ۲۰۱۳ این پروندهی محرمانه توسط گاردین و واشنگتن پست انتشار پیدا کرد. اسنودن در هنگام انتشار این مدارک موفق به خروج از آمریکا و رفتن به هنگکنگ شده بود. او پس از اقامتی کوتاه در هنگکنگ به روسیه رفت، و در آنجا بود که توانست اقامتی پنج ساله را از حکومت پوتین دریافت کند.
بر اساس مدارکی که اسنودن افشا کرده بود، آمریکا و انگلیس به وسیلهی چندین پروژهی جاسوسی اطلاعات کاربران اینترنتی در سراسر جهان را برای مبارزه با حملات تروریستی جمعآوری و تحلیل میکنند.
بر اساس مدارکی که اسنودن افشا کرده بود، آمریکا و انگلیس به وسیلهی چندین پروژهی جاسوسی اطلاعات کاربران اینترنتی در سراسر جهان را برای مبارزه با حملات تروریستی جمعآوری و تحلیل میکنند. شاید معروفترین این برنامهها دو سیستم جاسوسی پریزم و تمپورا باشند. پریزم سیستم جمعآوری اطلاعات اینترنتی آمریکا است که به واسطهی آن نهادهای جاسوسی آمریکا اجازهی دسترسی به دادههای نه شرکت اینترنتی و کامپیوتری معروف دنیا، مانند یاهو، گوگل، فیسبوک و مایکروسافت را دارند. علاوه بر این نه شرکت، دادگاه امنیتی آمریکا به شرکت مخابراتی ورایزن نیز دستور داد که اطلاعات چند میلیون کاربر خود را در اختیار مأموران پریزم قرار دهد.
بر اساس مدارکی که اسنودن درز داد، آژانس امنیت ملی آمریکا بیشتر از همه به دنبال کاربران کشورهای چین، هند، افغانستان، ایران، فرانسه و آلمان است. بر اساس این مدارک، دلایل ضدتروریستی تنها بخشی از اهداف پریزم بوده و آمریکا سعی داشته با این اطلاعات به موقعیت اقتصادی و اجتماعی کشورهای هدف پی ببرد. برنامهی جاسوسی تمپورا متعلق به سازمان جاسوسی انگلیس است و از نظر حجم اطلاعات چندین برابر پریزم است. در این برنامه، سازمان جاسوسی انگلیس به تحلیل دادههای خام کابلهای نوری میپردازد که به مراتب حجم اطلاعات گستردهتری را در اختیار کارمندان این سازمان قرار میدهد. هر کابل اینترنتی در هنگام تحلیل صد گیگابایت در ثانیه اطلاعات را به سامانههای این سازمان وارد میکند که عددی نجومی است.
بر اساس مدارکی که اسنودن درز داد، آژانس امنیت ملی آمریکا بیشتر از همه به دنبال کاربران کشورهای چین، هند، افغانستان، ایران، فرانسه و آلمان است.
در کنار این اطلاعات، خوب است که نگاهی به واکنشهای مسئولان و مردم آمریکا نیز داشته باشیم. مهمترین واکنش شاید واکنش باراک اوباما باشد که به دفاع از فعالیتهای جاسوسی آمریکا در برابر رسانههای آلمانی پرداخت، و گفت که این برنامه برای دفاع از آمریکا لازم است و نمیشود که توأمان امنیت و حریم خصوصی را با هم داشت و یکی را باید فدای دیگری کرد. در ابتدا، اکثر اعضای کنگرهی آمریکا از وجود چنین برنامههایی ابراز بیاطلاعی کردند، که البته با گفتههای اوباما در رابطه با این که کنگره در جریان تمام امور بوده است در تناقض بود. با باز شدن این پرونده در برابر رسانهها بعضی از سناتورهای سرشناس به دفاع و تعداد کمتری به نقد این برنامه پرداختند.
موضوعی که در این میان جالب بود عدم اعتراض مردم آمریکا و حتا حمایت کردن مردم از این برنامه بود. بر اساس نظرسنجیهای صورتگرفته، بیش از نیمی از مردم اعتقاد داشتند که این کار برای مبارزه با تروریسم لازم است و نباید متوقف شود. موضوع زمانی جالبتر میشود که، مأموران حکومتی نتوانستند کارآیی این برنامه را اثبات کنند و حتا حملههای تروریستی که اوباما در سخنرانیهایاش ادعای متوقف کردنشان را داشت هم نتوانست برای کنگره قانعکننده باشند. البته بعدها آشکار شد که این حملهها نه به وسیلهی جمعآوری اطلاعات اینترنتی بلکه به دست برنامههای کنترلی که زمان جنگ سرد به کار میرفتند متوقفشده بودند.
از دیگر نقاط تاریک این برنامه دسترسی بدون نظارت مأموران آژانس به اطلاعات اینترنتی یک فرد است، یعنی دونپایهترین مأمور اطلاعاتی آمریکا میتوانست تنها با این استدلال که احساس خطر از جانب یک فرد کرده است اطلاعات او را بررسی کند. کارمندان پریزم آزادی اطلاعاتیِ درجه سه دارند، یعنی اگر فردی حتا به وسیلهی دو واسطه هم به فرد مظنون نزدیک باشد اطلاعاتاش در دسترس مأمورین قرار میگیرد. اگر بخواهیم این مسئله را بهتر بیان کنیم، کافی است مظنونی به نام علی را تصور کنیم. اگر علی دوستی به نام رضا و رضا رئیسی به نام احمد و احمد برادری به نام کاظم داشته باشد ما میتوانیم به ایمیل، فیسبوک، و تمام حسابهای اینترنتی آنها بدون اجازه دسترسی داشته باشیم. باید در نظر داشته باشید که به گفتهی خود آژانس، آنها برای پیدا کردن افراد مظنون به دنبال کلماتی همچون بمب، جهاد، و نظایر آن در میان کاربران اینترنت میگردند. برای همین، اگر شما با یک تروریست هیچگونه رابطهای نداشته باشید، باز هم حسابهای اینترنتیتان توسط مأموران آژانس زیر نظر قرار میگیرد.
اسناد اسنودن هزینههای بسیار سنگینی داشته، و بسیاری بر این باور اند که بالا گرفتن خصومت روسیه و دول غربی تا حدی از همین افشاگریها سرچشمه گرفته است.
ارتش آمریکا، بلافاصله پس از نشر مدارک بر روی سایت گاردین، دسترسی کارکناناش به این سایت را محدود کرد. البته، سانسور رسانهای تنها محدود به ارتش آمریکا نبود و، آنگونه که بعدها برملا شد، دولت انگلیس به بیبیسی و شبکههای زیر نظر آن دستور داده بود تا آنجا که میتوانند از پوشش خبری اسنودن بپرهیزند. از سوی دیگر، اکثر رسانهها به جای این که به بررسی محتوای این افشاگری بپردازند، به دنبال این رفتند که اسنودن در زمان اقامتاش در آمریکا چهگونه زندگی میکرده و با چه کسانی بیرون میرفته، اتفاقی مشابه با آنچه برای چلسی منینگ اتفاق افتاد. چلسی منینگ نیز، پس افشای اسناد جنگی آمریکا، به خاطر گرایش جنسیاش مورد حملهی رسانهها قرار گرفت تا آنجایی که در میان مردم تبدیل یک لطیفهی اینترنتی گشت و در میان سکوت به زندان فرستاده شد.
برخلاف دول آمریکا و انگلیس، دیگر کشورها از بابت برنامههای جاسوسی آمریکا خوشحال نبودند، و شاید شدیدترین برخورد را در این میان دولت آلمان با آمریکا داشت. آنگلا مرکل در ابتدا ابراز کرد که راجع به این برنامه چیزی نمیداند و از اوباما خواست تا این برنامه را قطع کند. گفتههای مرکل با تعجب سران نظامی آلمان مواجه شد، و آنها ابراز کردند که این غیرممکن است که مرکل در رابطه با این برنامهها بیاطلاع بوده باشد. در ماههای بعد از انتشار مدارک، مردم آلمان در اعتراض به جمعآوری اطلاعاتشان توسط دولت آمریکا به خیابانها ریختند و دست به تظاهرات زدند. البته تمام این مخالفتهای دولتهای اروپایی در حد حرف باقی ماند، چون با تهدیدهای آمریکا آنها نه تنها از مواضع خود کوتاه آمدند بلکه برای دستگیری اسنودن هم اقدام کردند، و تا آنجا پیش رفتند که هواپیمای مورالس، رئیسجمهور بولیوی، را که در حال پرواز بر فراز اتریش بود، به خاطر ادعای سفیر آمریکا در مورد مخفی شدن اسنودن در آن بر زمین نشاندند و به بازرسی آن پرداختند.
البته، باید توجه داشت که اسناد اسنودن هزینههای بسیار سنگینی داشته، و بسیاری بر این باور اند که بالا گرفتن خصومت روسیه و دول غربی تا حدی از همین افشاگریها سرچشمه گرفته است. این که آیا منتشر کردن اسناد محرمانه توسط اسنودن درست بوده است یا نه جای بحث بسیار دارد، ولی با اطمینان میشود گفت اسنودن با افشاگریاش نگاه ما به فناوری و اینترنت را عوض کرد و بحثهایی را به وجود آورد که تا قبل از آن وجود نداشتند.
منبع: تابلو
لینک مطلب در تریبون زمانه
هم ژولین آسانژ و هم ادوارد اسنودن ، قهرمانان عصر جدید هستند که با غیرت و شجاعت ، نام خود را برای همیشه در تاریخ مبارزات بر علیه دولت ضد بشری آمریکا ثبت نمودند .
بهنام / 17 March 2015