شعر و داستان زمانه
در «زمانه»، در ادامه سنت سالیان پیش، صفحهای گشودهایم که به ادبیات خلاق اختصاص دارد.
از نویسندگان و شاعران دعوت میکنیم یکی از اشعار/ یا داستانی کوتاه یا فرازی از یک داستان بلندشان را به انتخاب خودشان برای انتشار در این صفحه در اختیار ما قرار دهند. بسی نیکوست که اثر را با صدای آفریننده آن بشنویم. پس خواهش میکنیم در صورت امکان متن با فایل صوتی همراه گردد.
در این مورد لطفا با بخش فرهنگ زمانه تماس بگیرید.
culture (at) radiozamaneh.com
تجربه چهاردهسالگیام چندین و چند بار تکرار شد. سمیرای یازدهساله، شاگرد بینظیرم در تابوت. موهای پرپشت و مجعد و...
شعری از شاعر برجسته ایران درباره دیدار پدرش با خمینی. پزشکی به بالین بیماری می شتابد که سالها بعد...
سه چهار نفری هستند. زیر نور مهتابی که سایههایشان میافتد روی دیوار، بیاختیار میچرخی سمتشان و هفتتیرت را سویشان...
حس کردم رامِ دستهایش شدهام. با خودم گفتم:" در این دشت تنهایی، همین دوستیِ ساده هم برای من غنیمت...
شهزاده سمرقندی - الهام ملکپور را به عنوان شاعری با توانایی محدود بینایی و مدافع پرکار حقوق کودک...
در آن سحرگاه سرد زمستان ستوان سوم جمشید آریا نژاد در برابر جوخه پاسداران با لرزشی خفیف در زانوانش...
سه شعر خطابی از «دلیر». میگوید: ستمدیدگان را وقت یاری است/در دلها شور و شوق برانگیز/چون کاوهی آهنگر برخیز/ضحاک...
«نه» به سبز و بنفش/«نه» به شکلاتی و سیاه/«آری» به تو،ای بیرنگ،ای آزاد، «آزادی»/ای بهای سروهای سر بریده/ای حسرت...
پنجرهها را ببندید شترها دروغ بالا میآورند/زین پس از آسمان کوفته خواهد بارید/نه برای شکم گرسنگان/ فقط برای این...
اللهاکبر شعارِ نادانیست. اللهاکبر شعارِ نیرنگ است. اللهاکبر شعارِ سرکوب است.چنین گفتند مردمی که در برابر بلندگوی بسیج فریاد...
سیگار پنجم را روشن میکند. ردی از نوشته تازهاش از پشت کاغذ پیداست. نوشتهای برای پدرش که مطمئن است...
سابقه دشمنی آقای احمدی با آقای سرهنگزاده به ۲۵ سال قبل میرسد. همزمان با هم به آلمان آمده بودند....
ای مرگاندیش، فقیه فتواها! ای دشمن عطر و رنگ و هرچه نوا! بر برزخ «دیستوپیا»ی تو، «اتوپیایی» میکنم به...
آنها لکههای خون تو را از دستشویی زندان گوهردشت شستهاند و پیکر نیمهجانت را با هزاران قربانی تابستان...
داستانی که نویسنده فقید ایرانی در گلزار خاوران برای خانوادههای اعدامیان میخواند، نمایانگر تلاش او برای آشتی دادن...
نمِ اندوه/بارانِ شرجی/خفه در آوایی مرموز/آمیخته با بوی تند فقر/ما مثل عنکبوتهای بیتجربهی کوچک/تارهایی از کلمه میتنیدیم/به دور خود/به...