لیلی گلستان، مترجم و نگارخانهدار نامآشنا و عضو کانون نویسندگان ایران مهمان تداکس تهران بود. او روی صحنه تداکس شرحی از زندگیاش، از دلدادگیها و بغضها و ایستادگیاش در برابر مشکلات به دست داد. او میگوید ما از زندگی طلبکار نیستیم، به زندگی بدهکاریم.
بحث مشارکت زنان در کابینه دوازدهم و در سطوح عالی مدیریت در ایران در روزهای گذشته داغ بود. این پرسش پیش میآید: آیا زنانی مانند لیلی گلستان در ایران کمیاباند؟ چرا در سطح وزیران و در مدیریتهای کلان کشور آنها مشارکت ندارند؟ مسئله طبعا کمبود زنان توانا نیست، بلکه کمبودی در نگرش و اخلاق دولتمردان وجود دارد. شاخص برجسته این نقص در ذهن و باور و رویکرد، اِعمال تبعیض جنسیتی است.
ویدیوی سخنرانی لیلی گلستان بر سکوی تداکس تهران در سایت این مؤسسه منتشر شده. تداکس، سازمانیست غیر انتفاعی که «به گسترش ایدههای ارزشمند» اختصاص دارد. این سازمان ۳۰ سال پیش در کالیفرنیا به وجود آمده و در تهران هم به طور مستقل از «تد» آمریکا عمل میکند.
بیشتر بخوانید:
فقط خواست مدیران نیست، خواست مردمان هم هست. هرکس همکاری با این رژیم را بپذیرد از نظر منی که منفعتی در این نظام ندارم، یک خائن است. مسئله فقط بر سر توانایی نیست. مسئله این است که لیلی گلستان (ها) با چه کسی هستند؟ با حاکمان؟ یا با محکومان؟ رژیم در دوران احمدی نژاد نشان داد که فی نفسه مشکلی با استفاده از زنان به عنوان وزیر ندارد. اما زنی که با تعاریف ایدئولوژیک ارتجاعی رژیم از «زن ایدئال» مشابهت داشته باشد، و نه هر زنی. در نظر ما محکومان هم زن تعریفی دارد که آن زن ایدئال ایدئولوژیک رژیم در آن نمی گنجد. یک ویژگی آن هم این است که با قدرت نیست، بلکه بر قدرت است. نمی توان تصور کرد که افق سرنگونی رژیم تغییر یافته باشد و کار به جایی رسیده باشد که می باید افق را در همسازی و همکاری و صعود و ترقی در قدرت موجود دنبال کرد. رژیم ایران رژیمی ضد زن است، چرا که واقعیت زن را انکار می کند. هزاران مرضیه دستجردی و مرضیه حدیدچی هم این وضع را عوض نخواهد کرد. خانمهایی مانند لیلی گلستان هم اگر عزت نفس داشته باشند از هرگونه تمایل به هرگونه همکاری با این رژیم پرهیز میکنند.
کارو / 02 August 2017