مجموعه ادبیات فمینیستی در زمانه به معرفی نویسندگان، پژوهشگران و نظریه‌پردازان فمینیست می‌پردازد و در این معرفی بیش‌تر بر مرور آثارشان تاکید دارد. دشمنی جمهوری اسلامی با «فمینیسم» باعث شده است آثار بسیاری از نویسندگان در فضای ترجمه و نشر رسمی جایی نداشته باشد، با این‌حال بخش‌هایی از آثار آنان با تلاش‌های مترجمان و فمینیست‌های داوطلب در وبسایت‌های مستقل منتشر شده و در اختیار مخاطبان‌ فارسی‌دان قرار گرفته است. تلاش ما در این مجموعه این است که به آن بخش آثار ترجمه شده ارجاع دهیم و در حد توان، به این مجموعه بیافزاییم.

ورونیکا گاگو، کنش‌گر و نظریه‌پرداز آرژانتینی و از اعضای اصلی جنبش فمینیستی «نه حتی یکی کمتر» است، جنبشی که ابتدا در مبارزه با زن‌کشی گسترده به راه افتاد و کم کم و طی سال‌ها فعالیت گسترش یافت. نظریه‌های گاگو درباره‌ی مقاومت مردمی و خشونت مبتنی بر جنسیت در بحث‌های فمینیستی معاصر اهمیت بسیار دارد و همان‌طور که خود در مقدمه‌ی «بین‌الملل فمینیستی» نوشته است، کار پژوهشی‌اش نه کاملا پژوهشی است و نه کاملا مبارزاتی، بلکه گفت‌وگویی میان این دو است و از مبارزات جنبش «نه حتی یکی کمتر» و سازمان‌دهی «اعتصاب فمینیستی» الهام گرفته است.

هیچ‌یک از کتاب‌های این پژوهش‌گر و استاد دانشگاه بوینس آیرس به فارسی ترجمه نشده‌اند. با این‌حال، نویسندگان و پژوهش‌گران فارسی‌دان با ایده‌های او بیگانه نیستند و می‌شود گفت‌وگوی آن‌ها با اندیشه‌ی گاگو را در یادداشت‌هایشان دید؛ این گفت‌وگو یک سو نیست و گاگو که متعهد به مبارزه‌ی فراملی است جنبش زنان ایران را دنبال می‌کند:

فمینیسمی که ما از آن دفاع می‌کنیم، مبارزه با زنجیره‌ی خشونت و غیرانسانی‌سازی است که از مختصات اساسی سرمایه‌داری است. […] جنبش انقلابی ایران تنها به مخالفت با سیاست‌های مرگبار جمهوری اسلامی بسنده نمی‌کند، بلکه آرمان آن ترسیم جامعه‌ پساسرمایه‌داری، متحد و رهایی‌بخش است.

بخشی از پیام ده‌ها گروه و چهره بین‌المللی چپ‌گرا در همبستگی با زن، زندگی، آزادی که به امضای ورونیکا گاگو نیز رسیده است
https://www.radiozamaneh.com/771284

گفت‌وگوی مستقیم میان «زن، زندگی، آزادی» و «نه حتی یکی کمتر» را می‌توان در گردهمایی سه روزه فمینیست‌های ایران و جهان در برلین با عنوان «فراتر از برابری: رویکردهای فمینیستی برای بازپس‌گیری زندگی» دنبال کرد. در گزارش محدثه زارع از این گردهمایی که تیرماه ۱۴۰۲ منتشر شد، سه محور اصلی که ورونیکا گاگو برای یک جنبش فمینیستی قدرتمند ترسیم می‌کند چنین آمده است:

اول، توده‌ای شدن به معنای اشغال خیابان و متاثر کردن زندگی روزمره؛
دوم، رادیکال شدن، به این معنا که خشونت علیه زنان مسئله‌ای سیاسی فهم شود و ارتباط آن با انواع دیگر خشونت علیه نیروی کار، علیه مهاجران، و سایر اقلیت‌ها برملا شود؛
سوم، فراروی کردن، یعنی جنبش چنان سازماندهی کند که اتحادیه‌ها، سازمان‌های سیاسی، گروه‌های فعال اجتماعی و مدنی خود را بخشی از جنبش زنان بدانند.

آن‌چه متن پیش رو آماده است، ترجمه‌‌‌ی آزاد بریده‌هایی از «بین‌الملل فمینیستی» است که ابتدا در ۲۰۲۰ و به زبان اسپانیایی منتشر شده و آن‌طور که فدریچی درباره‌اش گفته «امکان‌های انقلابی فمینیسم معاصر را از منظر رادیکال‌ترین جنبش‌ فمینیستی قاره‌ی امریکا بررسی می‌کند.»

Ad placeholder

ورونیکا گاگو در زمانه‌ی ما

جهان امروز جهان نسل‌کشی و زن‌کشی است: «یک زن میانسال در تهران توسط همسرش با ضربات چاقو به قتل رسید»، «یک زن میانسال در تهران توسط پسرش با ضربات چاقو به قتل رسید»، «زنی در مشهد بر اثر ضربه‌ی کلنگ به سر توسط همسرش به کما رفت و پس از چند روز جان باخت»، «منصوره قدیری با ضربات دمبل و چاقو به دست همسرش به قتل رسید». شاید همین‌حالا زنی دارد «به دست همسر، پدر یا پسرش» به قتل می‌رسد؛ در چنین جهانی که تهاجم هولناک وقایع مهلت اندیشیدن را هم از ما دریغ می‌کند، مفهوم‌پردازی‌هایی که بر تجربه‌ی مبارزه‌ای طولانی تکیه دارند می‌تواند رهگشا باشد. گاگو دعوت می‌کند از اندیشیدن به کیستی آن‌ها که قتل به دستشان صورت می‌گیرد فراتر رویم و زن‌کشی را «جنگ» بخوانیم:

جنگ به‌حساب‌آوردن اقتصاد ویژه‌ی خشونت علیه زن‌ها، لزبین‌ها، تراوستی‌ها*، و ترنس‌ها نسبت به آسیب‌شناسیِ مردانِ بد امتیازاتی دارد. با جنگ شمردن چنین خشونتی، از تقلیل پدیده‌ای نظام‌مند به انگیزه‌های روانی برخی مرد‌ها، آن‌چه که اغلب جرمی از سر «شیدایی» فهم می‌شود، نجات می‌یابیم. چنین تفسیری با اَشکالِ خشونتِ مردانه طوری مواجه می‌شود که گویی جرائمی استثنایی و آسیب‌شناسی‌هایی منفردند، یعنی به دام سفسطه‌ای می‌افتد که این جرائم را کژرفتاری می‌خواند.

بین‌الملل فمینیستی، صفحه ۶۵

https://www.instagram.com/p/DCgOj73h9eU/?img_index=1

بر این اساس، آن‌چه گاگو به آن دعوت می‌کند فهمی از زن‌کشی است که از اخبار تک‌خطی فراتر رود. به ابتدای این بخش برگردیم و شیوه‌ی اطلاع‌رسانی این کشتار را مرور کنیم، به طور نمونه این خبر را بازخوانی کنیم: «یک زن میانسال در تهران توسط همسرش با ضربات چاقو به قتل رسید». اختلاف میان رسانه‌های وابسته به دولت و رسانه‌های انتقادی در کاربست واژگان «اختلافات خانوادگی» یا «زن‌کشی» در تیتر است (که اختلاف اندکی هم نیست)، حال آن‌که گاگو دعوت می‌کند از این ساده‌نگری فراتر رویم و بپرسیم: چرا ما را می‌کشند؟ سوالی که سال‌هاست تکرار می‌شود:

بازنگری در مفهوم‌سازی خشونت جنسیتی، عنصر مهمی در جنبش‌ فمینیستی سال‌های اخیر بوده و به دو طریق پدیدار گشته است: اول، تعریفش را متکثر کردیم، یعنی به جای این‌که «فقط» از خشونت علیه زنان و بدن‌های زنانه‌شده سخن بگوییم، آن را به دیگر اشکال خشونت متصل کردیم که بدون آن‌ها نمی‌شد تشدید تاریخی خشونت را فهمید. […] دوم، اشکال خشونت علیه زنان و بدن‌های زنانه‌شده را می‌توان از موقعیت‌های مشخص، و نظر به بدن‌های مشخص تحلیل کرد. از این‌جاست که فهمی از خشونت تولید می‌شود که پدیداری کامل است و هر بدن به مثابه یک مسیر و تجربه، نقطه آغازی برای تولید نظرگاهی مشخص می‌شود.

بین‌الملل فمینیستی، صفحه ۵۷ و ۵۸

در حقیقت، آن‌چه گاگو به آن دعوت می‌کند ساخت شبکه‌ای دربرگیرنده از چرایی‌های وقوع انواع خشونت است. از این منظر، هر بدن فهمی موقعیت‌مند از خشونتی ویژه دارد و با پیگیری پرسش‌هایی درباره‌ی آن، به بدن‌های دیگر تحت خشونت متصل می‌شود:

ایده‌ی اتصال در «اعتصاب فمینیستی» کلیدی است:

خشونت امری خصوصی نیست و شبکه‌ای از خشونت در کار است که علی‌رغم «خانگی» خوانده‌شدن، مستقیما به خشونت سیاسی، اقتصادی، کارگری، نهادی، رسانه‌ای و اجتماعی متصل می‌شود.

بین‌الملل فمینیستی، صفحه ۶۷

اساسا ایده‌ی اعتصاب فمینیستی به عبور از بیرون‌افتادگی اقتصاد‌های غیررسمی، بی‌ثبات و ناپیوسته از اتحادیه‌هایی اشاره دارد که اعتصاب به معنای تاکنونی‌اش را سازمان‌دهی می‌کرده‌اند. به این ترتیب است که راهی برای این‌که «همه چیز را تغییر دهیم» پدیدار می‌گردد:

در تظاهرات فمینیستی ۲۰۱۸ در شیلی که برای آموزش دموکراتیک و فمینیستی برگزار شده بود، یکی از مبارزان یک کلاه نقاب‌دار پوشیده بود و روی آن نوشته بود «من در جنگم». این‌جا از چه نوع جنگی حرف می‌زنیم؟ در جنگ بودن راهی برای صف‌آرایی نیروهاست؛ یافتن راهی دیگر است برای زیستن در بدن‌هایمان. […] در جنگ بودن آزادسازی نیروهایی است که خوددار شناخته شده‌اند؛ پایانی است به سرپوش‌گذاشتن روی خشونت؛ فرض‌گرفتن این است که تحت حمله قرار داریم. در نتیجه‌ی آن تصمیمی می‌گیریم: در برابر خشونت هرروزه، دیگر خودمان را وادار به حفظ آرامش نخواهیم کرد. در جنگ بودن به ما راهی می‌دهد که از ترس رد شویم، بدون آن‌که انکارش کنیم.

بین‌الملل فمینیستی، صفحه ۸۰

بنابراین، بازمفهوم‌پردازی خشونت مبتنی بر جنسیت و فهم آن به مثابه نوعی جنگ، امکان‌هایی برای به کار انداختن نیروهایمان فراهم می‌کند. درست در زمانی که خشونت به سرعت مشغول نابودی امکان‌هاست، تاثیرگذاشتن و تاثیرپذیرفتن می‌تواند نیروهایمان را متصل کند. برای همراهی بیش‌تر با اندیشه‌های ورونیکا گاگو، گفت‌گویی مستقیم با او با زیرنویس فارسی در دسترس است:

Ad placeholder