میخواهیم بدانیم نویسندگان زن از سه نسل سال ۱۴۰۱ را چگونه درک کردند. از نظر آنان شعار «زن، زندگی، آزادی» به چه معناست و چه چشماندازی را در ۱۴۰۲ مقابل ما قرار میدهد؟ آیا به لحاظ فرهنگی از جمهوری اسلامی عبور کردهایم؟
سرور کسمایی که با رمانهای «گورستان شیشهای» به زبانهای فارسی و فرانسه و «شام آخر» اسنادی ادبی از «خمینیسم» و کابوس قتل عام زندانیان سیاسی در سالهای دهه ۱۳۶۰ به دست داده است، میگوید در شعار «زن، زندگی، آزادی» میتوان جلوهای از خودآگاهی ایرانیان و نقش برجسته زنان و خواستههایشان در جنبشهای رهاییبخش در یکصد سال اخیر را به روشنی یافت. از این جهت سال ۱۴۰۱ در نظر او در تاریخ معاصر ایران ماندگار است. به نظر کسمایی چشمانداز اما هنوز روشن نیست و با اینحال گروههای سیاسی با تدوین منشورها در تلاشاند خواستههای خود را به بیان درآورند. به گمان کسمایی اما از نظر فرهنگی شهروندان ایرانی مدتهاست که از فرهنگ مرگخواهی جمهوری اسلامی عبور کردهاند. رویکرد به شادی و رقص در جنبش نمایانگر این معناست.
این مصاحبه را میبینید:
سرور کسمایی رماننویس و مترجم از سال ۱۳۶۲ خورشیدی در فرانسه زندگی میکند. او که از دوران تحصیل در ایران زبان فرانسه را آموخته، نوشتههای خود را به دو زبان فارسی و فرانسه منتشر میکند. رمانهای «گورستان شیشهای»، «دره عقابها» و «دشمن خدا» به زبان فرانسه و رمان «یک روز پیش از آخر زمان» از آثار اوست. نشر باران همچنین رمان «شام آخر» نوشته سرور کسمایی را اخیراً منتشر کرده است. دامین وُدران در نقد این اثر نوشته است: «این داستان تقریبا عرفانی با ادغام شخصیتهای افسانهای و زمانهای تاریخی پیگیر این اندیشه است که برای پی بردن به زمان حال باید گذشته را بازبینی کرد.