تابستان، برای همه کودکان فصل کلاس زبان و استخر و تفریح نیست. برای بسیاری از کودکان، تعطیلی مدرسه، آغاز فصل کار است. روزهای طولانی و هوای بهتر، آنها را از همیشه مشغولتر میکند. حتی آنهایی که این امکان را دارند که به مدرسه بروند، در تابستان باید برای دستفروشی به خیابان بروند یا در دکان عمو و دایی، کار یاد بگیرند. خیلیهایشان باید توی خانه سبزی پاک کنند و نخود و لوبیا بستهبندی کنند. برای تعدادی دیگر، کارگاههای زیرزمینی و فالفروشی آغاز ورود به خیابانهاست؛ جایی که باید در مقابل کمترین حقوق، ساعتها در هوای گرم، کار کنند.
در ایران، طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار، یک میلیون و ۷۰۰ هزار کودک به صورت مستقیم درگیر کار هستند و هر کودک ماهانه ۸۰ تا ۱۰۰ هزارتومان درآمد دارد. طبق آمار ارائه شده توسط مرکز آمار ایران که در سال ۸۵ ارائه شد، یک میلیون و ۷۰۰ هزار کودک به صورت مستقیم درگیر کار هستند. همچنین، ۹۱۵ هزار کودک نیز به عنوان کودک خانهدار به ثبت رسیده که از این تعداد ۹.۹۸ درصد دختر هستند.
با وجود این آمارها، کودکان کمترین سهم را در برنامهریزیهای کلان ایران دارند و در قوانین نیز کمترین بخش به کار کودکان پرداخته است.
حل مسئله کار کودکان در ایران، نیازمند همراهی همهجانبه گروههای مختلف، از گروههای کارگری گرفته تا کارفرمایان و سازمانهای غیر دولتی است؛ همراهیای که نشانههای روشنی از آن دیده نمیشود.
سازمان جهانی کار در تازهترین آمار خود اعلام کرده است که ۲۱۵ میلیون کودک پنج تا ۱۴ ساله در کشورهای گوناگون مجبور به کار کردن هستند. کار کودکان از نظر سازمانهای جهانی، پذیرفته شده نیست. به دلیل اهمیت موضوع مبارزه با کار کودک، این موضوع در قالب یکی از مقاولهنامهها و معاهدات بینالمللی کار پذیرفته شده و به کشورهای مختلفی از سراسر جهان به عضویت آن درآمدهاند. سازمان جهانی کار، هشت مقاولهنامه بنیادین دارد که دو مورد از آنها به کار کودک میپردازد. مقاولهنامه شماره ۱۳۸ حداقل سن کار کودک را تعیین و مقاوله نامه ۱۸۲، «محو بدترین اشکال کار کودک» را دنبال میکند. دومین مقاولهنامه در سال ۸۰ توسط ایران نیز پذیرفته شده است. این مقاولهنامهها نه تنها بحث اصلی یعنی کار کودک را منع میکنند، بلکه برخی اشکال کار کودک را به عنوان بدترین انواع کار مشخص کردهاند و با آنها مبارزه میکنند.
هرچند ایران به مقاوله نامه ۱۳۸ درباره کار کودک نپیوسته، ولی در ماده ۷۹ قانون کار ایران بیان شده که اشتغال کودکان زیر ۱۵ سال ممنوع است و در ماده ۸۴ به شرایط کار نوجوانان میپردازد. همچنین، ایران به کنوانسیون حقوق کودک نیز پیوسته و قبل از الحاق به مقاولهنامه کار کودک، در سال ۸۳ نیز آئیننامهای در این زمینه با همراهی کارگران و کارفرمایان تدوین کرده اما تا به امروز، هیچگونه تعامل و پیگیری در بازنگری مفاد آن و چگونگی تنظیم گزارشهای سالانه آن به وجود نیامده است.
مقابله با کار کودکان و سهم حکومت
در نشست روز جهانی مبارزه با کار کودک که روز ۱۲ ژوئن (۲۲ خردادماه) با حضور مقامات کارگری و کارفرمایی در ایران برگزار شد، فاطمه دانشور، عضو اتاق بازرگانی ایران، به نبود برنامه راهبردی و استراتژیک درباره کودکان و کار در ایران اشاره کرد و گفت: «در برنامه پنجم توسعه، ۱۷ بار از کلمه فاضلاب استفاده شده و یک بار کلمه کودک در این برنامه وجود ندارد.»
حکومت ایران اما نه تنها کمترین تلاش را برای حمایت از کودکان کار از خود نشان داده، بلکه در راه فعالیت نهادهای مدنی نیز سنگ انداخته است. این فعال کارگری، در بخش دیگری از سخنان خود به محدودیتهای موجود برای فعالیت تشکلها اشاره کرده است: «در کشور ما ایجاد تشکلهایی که بتوانند به موضوعات کار کودک بپردازند بسیار محدود است و اقداماتی که در این بخش انجام میشود بسیار ناچیز است.»
در کنار ممنوعیتها و محدودیتهایی که در سالهای اخیر پرداختن به مسائل کار کودکان و دفاع از حقوق آنها را تبدیل به یک مسئله امنیتی کرده و بسیاری از فعالان را به نهادهای امنیتی کشانده است، مشکلات دیگری نیز بر سر راه مبارزه با پدیده کارکودکان در ایران وجود دارد. به عنوان مثال، شیوه اجرای مقاوله نامههای سازمان جهانی کار در ایران، برخورد و سهم دولت و مردم در این زمینه، همواره از عوامل چالشزا در مسئله کار کودکان بوده است. بنا به گفته آرمان خالقی، عضو هیئت مدیره خانه صنعت و معدن ایران، در حال حاضر، کمتر از ده تشکل در ایران اختصاصاً به کار کودک میپردازند و کارفرمایان کمترین سهم را در کاهش مشکلات کودکان کار دارند، این در حالی است که مسئولیت اجتماعی کارفرمایان حکم میکند که بخشی از درآمد خود را به این کار اختصاص دهند.
طبق آمار ارائه شده توسط مرکز آمار ایران که در سال ۸۵ ارائه شد، یک میلیون و ۷۰۰ هزار کودک به صورت مستقیم درگیر کار هستند. همچنین، ۹۱۵ هزار کودک نیز به عنوان کودک خانهدار به ثبت رسیده که از این تعداد ۹.۹۸ درصد دختر هستند.
حل مسئله کار کودکان در ایران، نیازمند همراهی همهجانبه گروههای مختلف، از گروههای کارگری گرفته تا کارفرمایان و سازمانهای غیر دولتی است؛ همراهیای که نشانههای روشنی از آن دیده نمیشود.
فقر، بزرگترین مافیای کار کودکان
با وجود تصوری که درباره حضور باندهای مافیایی سوءاستفاده از کودکان کار وجود دارد، فعالان حقوق کودکان معتقدند که تصور وجود باندهای سوءاستفاده از کودکان کار، اشتباه و اغراق شده است. واقعیت این است که آنها بیش از هرچیز به دلیل فقر مجبور به کار هستند؛ فقری که به دلیل فشارهای اقتصادی سالهای اخیر، بیشتر هم شده است.
همچنین، پژوهشها نشان میدهد که عدم توزیع عادلانه ثروت، بیکاری، فاصله طبقاتی، فقدان یا کمبود درآمد و ازدیاد جمعیت، از عوامل دیگر بیشتر شدن تعداد کودکان خیابانی است. از آنجا که برخی بررسیها نشان میدهد درآمد ماهیانه هر کودک کار در ایران بین ۸۰ تا ۱۰۰ هزار تومان است، فعالان حقوق کودکان پیشنهاد میکنند که اگر این مبالغ برای خانوادههای آنها تامین شود، میتوان این کودکان را از محیطهای کار به مدارس بازگرداند.
همچنین، عدم سیاستگذاری دولت در کنترل جمعیت و مهاجرت از روستاها به شهرها و از کشورهای دیگر به ویژه افغانستان و عراق، تغییر ارزشهای اجتماعی و فاصله بین نسلها، اعتیاد، بزهکاری، سنتها و باورهای نادرست درباره کودکان، از عوامل دیگری هستند که کودکان را به سمت کار میکشانند. به اینها باید خشونت و اغفال دوستان و همسالان و عوامل خانوادگی، جدایی والدین، اعتیاد، وجود ناپدری و نامادری، بیماریهای روانی، بحران هویت، ناکامی آرزوها، فرار از خانه و مدرسه را نیز افزود. بر مبنای پژوهشهای انجام شده، ۹۰ درصد کودکان کار، دارای خانواده هستند و همین خانوادهها کودکان را وادار میکنند که برای تامین زندگی کار کنند. با وجود این، قوانین ایران اجازه نمیدهد که حضانت این بچهها به آسانی از خانواده گرفته شود.
بنابه گفته فاطمه دانشور، ۳۰ درصد کودکان کار، والدینی با سابقه محکومیت دارند و والدین ۴۰ درصد نیز بیسواد یا کم سواد هستند. بر اساس همین آمارها، ۸۵ درصد کودکان کار در ایران، ایرانی و بقیه از سایر کشورها هستند. همچنین، ۲۲ درصد کودکان کار مورد سوئ استفاده جنسی قرار گرفتهاند و هر کودک خیابانی دست کم یک تا دو سال در خیابان به سر میبرد و در معرض انواع آسیبهای اجتماعی قرار میگیرد.
سنت استاد و شاگردی
فرهنگ سنتی ایران نیز در کنار عوامل اقتصادی و آسیبهای اجتماعی، برخی از کودکان را به عنوان شاگردی و کسب تجربه، به کار وا میدارد. حتی امروز هم کار کودکان تحت عنوان سنت «استاد – شاگردی»، در فرهنگ بسیاری از خانوادهها مثبت تلقی میشود.
آرش فراز، دبیر کل مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران در نشست روز جهانی مبارزه با کار کودک، به این موضوع اشاره کرده است: «طرح استاد- شاگردی نوین که در سالهای گذشته از سوی وزارت کار مطرح شد، یکی از زمینههایی است که اجرای قوانین حمایت از کودکان کار را محدود میکند. در زمانی که ما برای ساعت کار، سن کار و کار شبانه کودکان و نوجوانان ممنوعیت و محدودیت قائل میشویم، طرح استاد- شاگردی و خروج از شمول قانون کار و تامین اجتماعی این اقدامات را زیر سئوال میبرد. استاد شاگردی از نمونههای مشخصی است که میتواند منتهی به تضیع حقوق کودکان شود و ما وقتی میدانیم سیستمهای بازرسی بسیار محدود است، چگونه میخواهیم کودکان را به مشاغلی بگماریم که نیازی به نظارت بر آنها نیست؟»
۸۵ درصد کودکان کار در ایران، ایرانی و بقیه از سایر کشورها هستند. همچنین، ۲۲ درصد کودکان کار مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتهاند و هر کودک خیابانی دست کم یک تا دو سال در خیابان به سر میبرد و در معرض انواع آسیبهای اجتماعی قرار میگیرد.
بر مبنای این طرحها و به دنبال فرهنگی که این شیوه از کار کودکان را یک ارزش تلقی میکند، بسیاری از کودکان به ویژه در فصل تابستان، در محلهایی که امکان نظارت بر آنها وجود ندارد یا با اهمال از نظارت خارج میشوند، مجبور به کار با درآمد پایین هستند. به علاوه، بسیاری از کودکان در بنگاههای زیرزمینی و غیر رسمی به کار گرفته میشوند، در حالی که امکان شناخت بسیاری از بنگاهها وجود ندارد و حتی سیستم مالیاتی نیز بسیاری از فعالیتها را در کشور نمیشناسد.
سختهایی که آسان به نظر میرسند
۳۶ نوع کار، به عنوان بدترین مشاغل و کارهای سخت و زیانآور شناخته شده است که کودکان مجاز به فعالیت در آنها نیستند.
در ایران هرچند کار کودکان زیر ۱۸ سال در این بخشها ممنوع شناخته شده است، اما قانون کار، همچنان کار کودکان بالای ۱۵ سال را مجاز میداند. در کنار این کارهای سخت و زیانآور، بسیاری از کودکان در فضاهایی مشغول به کار هستند که چندان طاقتفرسا به نظر نمیرسد، اما امکان هرنوع سوءاستفاده در آنها وجود دارد.
کار خانگی یکی از این مشاغل است. ده میلیون کودک در بخش کار خانگی مشغول به فعالیت هستند و تخمین زده میشود پنج میلیون کودک بدون دریافت دستمزد در مشاغل خانگی به کار گرفته شدهاند. سازمان جهانی کار، این آمار را در تازهترین گزارش خود به مناسبت روز جهانی مبارزه علیه کار کودک در ماه گذشته (ژوئن) اعلام کرد.
۵. ۶ میلیون نفر از این کارگران کودک، بین پنج تا ۱۴ سال سن دارند و بیش از ۷۱ درصد آنها دختر هستند. گزارش سازمان بینالمللی کار با ارائه این آمار تاکید میکند که کار کودکان در منازل باید متوقف شود.
تمیز کردن، شست وشو، پخت و پز، باغبانی، جمعآوری آب، مراقبت از کودکان دیگر و مراقبت از سالمندان. اینها تنها بخشی از کارهایی است که یک کودک کار در منزل کارفرمای خود انجام میدهد. این کودکان اغلب دور از خانوادهاند: خشونت جسمی و روانی و امکان سوءاستفاده جنسی همیشه آنها را تهدید میکند.
در ایران، این شیوه از کار کودکان بسیار رایج است و در برخی مناطق، کودکان روستایی به عنوان نیروی کار خانگی به منازل شهری فرستاده میشوند. در برخی موارد این کودکان همراه پدر و مادر خود به عنوان نیروی کمکی به کار خانگی مجبور میشوند و در تمام این موارد، در مقابل کاری سخت، حقوقی اندک دریافت میکنند.
کار کودکان در ایران یک بحران جدی است. وزارت کار جمهوری اسلامی که باید مجری قانون کار باشد، در اجرای قوانین و مقررات موجود نیز اهمال میکند. وزارت کار و نهادهایی مانند سازمان بهزیستی که باید در مورد کار کودکان مسئول باشند، کمترین حساسیت را نشان میدهند و مانع فعالیت آزادانه و موثر نهادهای مردمی و مدنی میشوند.
بیتوجهی به کار کودکان، مانند بسیاری از مسائل اجتماعی دیگر، زمینهساز مسائل و مشکلات دیگری است که به زنجیره آسیبهای اجتماعی دیگر متصل میشود و بدون حضور نهادهای مدنی و صنفی و اصلاح قوانین، کودکان را تبدیل به بزرگترین قربانیان استثمار کارگری میکند. خانههای فساد و باندهای مواد مخدر همواره انتظار کودکانی را میکشند که به دلیل بازماندن از تحصیل و نداشتن فرصت آموزش، از حداقل بهداشت بهرهمند هستند و تغذیه، سلامت و امنیت آنها هر لحظه تهدید میشود.
Trackbacks