علی افشاری − سخنان ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل در اجلاس اقتصاد جهانی در داووس سوئیس، دریچه جدیدی بر روی حمله احتمالی نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران گشود. وی در این مصاحبه اعلام کرد حمله یکجانبه از سوی ارتش اسرائیل فعلا از دستور کار خارج شده است.البته این سخنان وزیر دفاع اسرائیل که روز‌های آخر دولتمردی خود را می‌گذراند را نمی‌توان به عنوان سیاست قطعی دولت اسرائیل در نظر گرفت. ترکیب جدید پارلمان اسرائیل بیش از گذشته مدافع سخت گیری بر ایران است. ازاینرو اظهارات باراک را می‌توان به منزله فرو کش کردن احتمال حمله انفرادی اسرائیل ارزیابی کرد امری که تضمینی وجود ندارد به صورت کامل منتفی شده باشد.

در عین حال از ابتدا بعید به نظر می‌رسید که اسرائیل تنها دست به اقدامات بازدارنده نظامی بر علیه مراکز هسته‌ای ایران بزند. تا کنون هدف اسرائیل بیشتر ایجاد فشار بر ایالات متحده برای سازماندهی یک ائتلاف جهانی برای متوقف ساختن برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران بوده است.

اما مهمترین بخش سخنان بارک مربوط به طرح نظامی پنتاگون برای عقب انداختن پروژه هسته‌ای ایران است. او می‌گوید پنتاگون طرحی را آماده کرده است تا از طریق عملیات جراحی برنامه هسته‌ای ایران را به عقب نشینی وا دارد. (منبع)

به نظر ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، راه حل‌های ممکن به دو حالت حمله تمام عیار و یا پذیرش جمهوری اسلامی مجهز به بمب هسته‌ای محدود نمی‌شود بلکه گزینه‌های دیگری نظیر حمله محدود و هدفمند نیز وجود دارد. به باور باراک اگر وضع از حالت بد کنونی به بد تر برسد گریزی از حمله نظامی با هدف ایجاد وقفه و تاخیر در فعالیت‌های هسته‌ای ایران وجود ندارد.

او همچنین می‌گوید راه حل‌های ممکن به دو حالت حمله تمام عیار و یا پذیرش جمهوری اسلامی مجهز به بمب هسته‌ای محدود نمی‌شود بلکه گزینه‌های دیگری نظیر حمله محدود و هدفمند نیز وجود دارد. به باور وی اگر وضع از حالت بد کنونی به بد تر برسد گریزی از حمله نظامی با هدف ایجاد وقفه و تاخیر در فعالیت‌های هسته‌ای ایران وجود ندارد.

پنتاگون تا کنون موضعی در قبال این اظهارات اتخاذ نکرده است. اما همواره وزارت دفاع آمریکا طرح‌هایی برای عملیات نظامی احتمالی در حوزه‌های بحرانی اماده می‌کند. بنابراین ممکن است طرح مورد اشاره ایهود باراک از همین نوع طرح‌های آمادگی باشد. وجود این طرح‌ها لزوما به معنای قطعی شدن گزینه جنگ و یا حمله نظامی به ایران از سوی دولت امریکا نیست.

اما صرف نظر از اینکه پنتاگون واقعا چنین طرحی داشته و یا نداشته باشد، برجسته کردن امکان حمله محدود و هدفمند از سوی باراک شایسته توجه است.

 تجربه اشغال نظامی و حمله تمام عیار به اففانستان و عراق، پدیده‌های خاصی بودند و نمی‌توان آنها را یک رویه کلی و ادامه دار توصیف کرد. اما تغییرات در صحنه سیاسی آمریکا و همچنین گرفتاری این کشور در عراق و افغانستان و دگرگونی در شرایط منطقه فعلا پرونده این تجارب مقطعی را بسته است. بنابراین امکان حمله تمام عیار به ایران و اشغال نظامی تقریبا نزدیک به صفر است.

البته واکنش متقابل ایران به حمله محدود و بلند شدن شعله رویارویی نظامی دیگر در منطقه نا آرام خاورمیانه این پتانسیل را دارد که منجر به زنجیره‌ای از واکنش‌های متقابل شده و سرانجام به جنگی کامل ارتقاء یابد. اما بررسی موضعگیری‌های طرفین نشان می‌دهد امکان وقوع چنین حالتی پایین است.

برخورد احتمالی به گونه‌ای است که در نقطه‌ای طرفین از رویارویی مستقیم اجتناب می‌کنند و بیشتر می‌کوشند از طریق نا متعارف و راه‌های سیاسی به خنثی کردن تلاش‌ها بپردازند. سابقه جمهوری اسلامی نشان داده است هنگامی که مورد فشار سنگین قرار می‌گیرد، علی رغم اتخاذ سخنان تند در عمل محتاطانه برخورد می‌کند و سعی می‌کند واکنشش را در اقدامات غیر متعارف و دراز مدت متمرکز نماید.

نکته‌ای که در سخنان باراک تازگی داشت ارزش عقب راندن ایران از نقطه کنونی فعالیت‌های اتمی در ازای هزینه‌های اقدام نظامی است. تا پیش از این یکی از دلایل اصلی برای مخالفت با برخورد نظامی، بی حاصلی آن در انهدام پروژه هسته‌ای ایران بود. معمولا مخالفان استدلال می‌کردند که حمله نظامی توانایی هسته‌ای ایران را از بین نمی‌برد بلکه حداکثر آن را به عقب می‌اندازد و دوباره جمهوری اسلامی در اولین فرصت پروژه هسته‌ای اش را احیا می‌نماید.

اما در طرحی که باراک افشا کرد این ملاحظه رد می‌شود و عقب راندن حکومت ایران از موقعیت کنونی هسته‌ایش هدفی ارزشمند تلقی می‌گردد. مدافعان این نگرش استدلال می‌کنند که دور کردن ایران از نقطه بی بازگشت هسته‌ای، جلوی مسابقه تسلیحات هسته‌ای در منطقه خاور میانه را می‌گیرد و نگرانی‌ها را کاهش می‌دهد. حکومت ایران هم وقتی در عمل متوجه می‌شود که اراده غرب جدی است و در این راه ریسک مخاطره نظامی را نیز پذیرفته است، آنگاه ممکن است تن به سازش و توافق داده و تسلیم شود و همچنین به صورت عینی متوجه واقعیت‌های موازنه قوا گردد.

البته ابن رویکردی خوش‌بینانه به ماجرا است. ممکن است جمهوری اسلامی به اقدام تلافی‌جویانه سنگینی دست بزند و حملات موشکی پر دامنه‌ای بر علیه اسرائیل سازمان دهد. در این صورت تنش‌های منطقه تحت الشعاع این رویارویی گسترش پیدا کرده وکل منطقه می‌تواند به آشوب کشیده شود. توانایی ایران در جنگ‌های نا متقارن است. البته اگر شدت حمله آنقدر سنگین باشد که واکنش متقابل ایران منجر به جنگ تمام عیار شود، آنگاه ممکن است تصمیم‌گیران اصلی حکومت ترجیح بدهند از اقدام تلافی‌جویانه اجتناب کرده و به واکنش دراز مدت بیندیشند.

در مجموع اظهارات باراک و تاکید بر ارزشمندی تعویق در برنامه اتمی جمهوری اسلامی به قیمت حمله نظامی محدود، احتمال حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران را افزایش می‌دهد، اگر چه هنوز گزینه جنگ محدود قطعی نیست، و همچنان شرایط صلح مسلح بر بحران هسته‌ای ایران مسلط است.