امیر رسولی – روی پیشخان کتابفروشیهای فرودگاه پکن رمانها و مجموعه مقالات مو یان دسته دسته عرضه میشود. اعلانهای قرمز رنگ به طرز چشمگیری روی جلد کتابهای مو یان خودنمایی میکنند: اولین نویسنده چین که نوبل ادبی را از آنِ خود کرد.
در کتابفروشی معروف «سانلایان» در پکن هم دهها جلد از آثار مو یان عرضه میگردد. «قورباغه»، رمانی که بهتازگی از مو یان توسط سه ناشر مختلف به چاپ رسیده، از دیگر آثار او فروش بیشتری دارد. (منبع)
موضوع این داستان انتقاد از سیاست «تکفرزندی» در چین است و مانند دیگر داستانهای مو یان در دهکده «گائومی» که زادگاه او هم هست اتفاق میافتد. داستان از دریچه چشم یک خانم پزشک روایت میشود که به خاطر سقط جنین اجباری اهالی دهکده احساس عذاب وجدان میکند. «سینههای ستبر و باسن بزرگ» – رمان دیگری از مو یان – هم فروش خوبی دارد. این رمان را مو یان در ستایش مادرش نوشته است. او در این داستان مادرش را به شکل زنی نشان میدهد که به فرزندش اخلاق و انسانیت میآموزاند.
پیش از اهدای نوبل ادبی به مو یان، او در یک نشست رسانهای در استکهلم شرکت کرد و سخنانی گفت که بسیاری از مخاطبانش را برآشفت. مو یان در این نشست رسانهای سانسور را با بازرسی مسافران در فرودگاهها مقایسه کرد و گفت سانسور هم مثل بازرسی در فرودگاهها مردم را به زحمت میاندازد اما ضروریست. او با این تشبیه شرمآور تلویحاً از سانسور آثار ادبی، هنری و فرهنگی در چین دفاع کرد و موج عظیمی از انتقاد در شبکههای اجتماعی و در وبلاگها را پدید آورد. همچنین بسیاری از روشنفکران، هنرمندگان و نویسندگان از او انتقاد کردند. (منبع)
او همچنین گفت: «همه اطلاعات نادرست، افترا و تهمتزنیها، شایعهپراکنیها و سخنان توهینآمیز میبایست سانسور شوند.» (منبع)
پاتریک پون، رئیس هیأت دبیران کانون نویسندگان مستقل چین در هنگکنگ گفت: «وقتش رسیده که از خودمان بپرسیم که آیا بهراستی چنین نویسندهای شایستگی دریافت نوبل ادبی را دارد؟ چون هر چه باشد، نویسندهای که نوبل ادبی را از آن خود میکند، فقط نباید از توانایی در نویسندگی برخوردار باشد، بلکه نظرش نسبت به آزادی بیان هم تعیینکننده است.» (منبع)
ران یونفای، نویسنده چینی که در شهر چنگدو، واقع در جنوب غربی چین زندگی میکند، در تویتر نوشت: «مو یان دیوانسالاری چین را حقیقتی مطلق میپندارد.» (منبع)
مو یان: «وقتی همه گریه میکنند، میبایست حتماً یک نفر باشد که گریه نکند»
مو یان همچنین از دفاع از لیو شیائوبو، فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی که از ۱۱سال پیش تاکنون زندانیست و همسرش، لیو شیا هم ۲۶ ماه است که در حصر خانگی بهسر میبرد خودداری کرد. او گفت: اجازه نمیدهد وادارش کنند از حقوق کسی بر خلاف میلش دفاع کند. از آن پس بود که موج انتقادات بر ضد مو یان بالا گرفت و منتقدان از او به عنوان نویسندهای که در نظام دیوانسالاری چین ریاست هیأت دبیران کانون نویسندگان چین را به عهده دارد و برای حفظ این منصب خودفروشی میکند یاد کردند.
این بحثها اما در رسانههای چین به هیچوجه بازتابی پیدا نکرد. فقط روزنامه «هوانکیو شیبائو» نوشت که مو یان از اظهار نظر درباره لیو شیائوبو خودداری کرده است.
هرتا مولر نویسنده رومانیایی – آلمانی و برنده نوبل ادبی پیش از این، از اهدای نوبل ادبی به مو یان به عنوان یک «فاجعه» یاد کرده بود و به روزنامه «دگنس نیهیتر» چاپ سوئد گفته بود وقتی خبر اهدای نوبل به مو یان را شنیده، [از خشم] گریهاش گرفته است. (منبع)
مو یان اما بر خلاف انتظار همگان در یک نشست رسانهای پیش از اهدای نوبل ادبی به او به این انتقادات پاسخ داد. او گفت: «احساس میکنم به دیدن یک نمایش آمدهام. روی صحنه برنده یک جایزه را میبینم که گلبارانش میکنند، اما در همان حال گنداب به سر و رویش میپاشند و به او سنگ میاندازند.» (منبع)
او در ادامه افزود: «ابتدا فکر میکردم این بحثها به کردار و گفتار من ربط دارد. اما بهزودی متوجه شدم که موضوع این انتقادات شخصیست و هیچ ارتباطی با من ندارد.» (همان)
سپس حکایتی روایت کرد. گفت: «به دبستان که میرفتم، میبایست با همشاگردیهایم به دیدن نمایشگاهی میرفتیم به نام “رنجها و محنتهای خلق چین”. همشاگردیهایم موظف بودند اشک بریزند. همه اشک ریختند غیر از یک نفر.»
مو یان گفت: «من جزو کسانی بودم که آن همشاگردی را لو دادم. اما بعد به شدت احساس شرمساری و گناه کردم. از آن پس آموختم که وقتی همه گریه میکنند، میبایست حتماً در آن میان یک نفر هم باشد که گریه نکند.» (منبع)
این خاطره بحثی را در شبکههای اجتماعی در چین برانگیخت. عدهای از کاربران، آن را به عنوان حمایت تلویحی مو یان از لیو شیائوبو تعبیر کردند. در هر حال این واقعیت دارد که مو یان با این خاطره از ضرورت تضارب عقاید و برحق بودن آن در جامعه سخن گفته است. این خاطره که از یک سویه اعترافی هم برخوردار است، بهخوبی نشان میدهد که شهروندان در یک نظام استبدادی تا چه حد تحت فشار قرار دارند و گاهی چارهای ندارند جز آنکه انتقادات و مخالفتشان را به شکل کنایی و استعاری بیان کنند.
شیائولو گوئو، نویسنده چینی در مقالهای در دفاع از مو یان مینویسد: «مو یان به خاطر اثر حماسی “ذرتزاران سرخ” که در آن پیامدهای اصلاحات ارضی در چین در زمان مائو را نشان میدهد، نوبل ادبی را دریافت کرده است. آثار او مانند دانشگاهیست که اگر از آن فارغالتحصیل شویم، تاریخ معاصر چین را درک کردهایم.» (منبع)
مو یان اما به همین دلیل مخالفان و منتقدانش را متهم میکند که آثارش را نخواندهاند. او گفته است: «منتقدانم کتابهای مرا نخواندهاند. اگر خوانده بودند متوجه میشدند که تا چه حد نویسندگی در زندگی من کار پرمخاطرهای بوده است.» (همان)
او همچنین گفت: «من در چین که تحت سلطه حزب کمونیست است مینویسم. اما با این حال اجازه ندادهام حزب کمونیست آثارم را تحت تأثیر سیاستهایش قرار دهد.» (همان)
مهمترین موضوع سخنرانی مو یان به مناسبت اهدای نوبل ادبی به او، زندگی در دهکده «گائومی» و رابطه عاطفی مو یان با مادرش بود. این نویسنده پنجاه و هفتساله در فرازی از سخنانش گفت: «یکی از آرزوهای شاید جنونآمیزم این است که در آثارم از دهکده گائومی نماد و نشانهای بسازم از کل چین و بدین ترتیب آن را به مکانی در گستره ادبیات جهانی فراز آورم.» (منبع)
یان لیانکه، نویسنده مبارز چینی: «متأسفم که مو یان این شهامت را نداشت که از اهدای نوبل به عنوان یک تریبون برای دست یافتن به آزادی بیان و رسیدن به ادبیات و هنر مستقل از سیاستهای دولتی استفاده کند.»
مو یان در سخنرانی نوبل ادعا کرد که فقط یک داستانگوست. یک وبلاگنویس چینی واقعیت سیاسی و فرهنگی موجود در چین و حد مدارا در این کشور را به شکل طنزآمیزی بیان کرد. او نوشت: «اگر کسی در چین حقیقت را با صراحت بیان کند، به زندان میافتد، اما اگر آن را به شکل یک حکایت استعاری بیان کند، نوبل ادبی را به او اهداء میکنند.» (منبع)
یان لیانکه، نویسنده مبارز چینی که سرگذشتش به سرگذشت مو یان شباهت دارد و او هم در یک دهکده بالیده، به خدمت ارتش درآمده و سپس به نویسندگی روی آورده، اما برخلاف مو یان آثارش در فهرست سانسور قرار گرفته گفت: «متأسفم که مو یان این شهامت را نداشت که از اهدای نوبل به عنوان یک تریبون برای دست یافتن به آزادی بیان و رسیدن به ادبیات و هنر مستقل از سیاستهای دولتی استفاده کند. با اینحال داستانهایی که مو یان از مادرش روایت میکند مرا تحت تأثیر قرار دادند. اگر در خارج از چین زندگی میکردم ممکن بود از او بیشتر انتقاد کنم. اما، اینجا در چین حال و روز او را درک میکنم.» (همان)
یان لیانکه نویسندهایست که با رمان «رؤیاهای پدربزرگم» به یکی از مهمترین تابوهای جامعه چین پرداخت. او در این رمان نشان داد که چگونه برخی از دهقانان چینی در اثر تزریق خون آلوده به ایدز مبتلا میشوند و در فقر و محنت جان میسپارند. یان لیانکه بر خلاف مو یان توانسته فاصلهاش را با حکومت و همچنین با اپوزیسیون حفظ کند.
مویان در سخنرانی عاطفیاش به بازروایی خاطراتش پناه برد که از پاسخگویی به مهمترین چالشهای جامعه مدنی در چین بگریزد. او گفت: «روزی یک داستانگو به بازار آمد و من برای گوش کردن به داستانهایش پیش او رفتم. مادرم به خاطر فراموش کردن کارهایم از دستم ناراحت بود، اما آن شب وقتی زیر نور کم چراغ نفتی لباسهایمان را وصله میزد، نمیتوانستم داستانهایی را که شنیده بودم تعریف نکنم.» (منبع)
او همچنین بارها از فقر و محنت در زمان کودکیاش و پیوند تنگاتنگ عاطفی با مادرش یاد کرد. در یکی از فرازهای سخنرانیاش گفت: « ما آنقدر فقیر بودیم که نمیدانستیم وعده غذای بعدیمان از کجا تأمین میشود، اما مادرم هرگز درخواست مرا برای خرید کتاب یا نوشتافزار رد نمیکرد. با طبیعت سختکوشی که داشت، کودک تنبل به دردش نمیخورد، اما تا زمانیکه سرم در کتاب بود، میتوانستم از زیر کار در بروم.» (همان)
بخش عمدهای از سخنرانی مو یان معطوف بود به دوران اصلاحات ارضی در چین که انبوهی از دهقانان در اثر سیاستهای مائو از گرسنگی مردند. به این جهت احتمالاً چینیهای سالخورده برخلاف جوانان به مفهوم کنایی سخنرانی نوبل مو یان و حکایتهای عاطفی او و تأکیدش بر فقر روستائیان بیشتر پی میبرند.
مو یان در فرازی دیگر از سخنرانی نوبل گفت: «مادرم که یک روستایی سادهدل بود میتوانست بر نفرتش از دیگران چیره شود. او کینهتوز نبود و با وجود آنکه در مضیقه قرار داشت و تنگدست بود، اما در همان حال بخشنده و مهربان بود.» (منبع)
مو یان با بازروایی چنین خاطراتی میخواهد در فاصله بین سطرها بگوید به خاطر بهرهمندی از تربیت مادرش در کشوری که زمانی نبرد طبقاتی و نفرت بر آن غالب بود، با ارزشهای اخلاقی جهانی پرورش یافته است. شاید به همین دلیل است که رسانههای دولتی در چین سخنرانی نوبل مو یان را به طور گستردهای بازتاب ندادند.