زیبا محمودیان- اصلاحات انبوهی از نشریات رنگارنگ را روی دکهها آورد و همزمان بازار انتشار نشریات دانشجویی هم گرم شد.
در همین دوره بود که نسبت دختران دانشجو به پسران در دانشگاهها بهتدریج افزایش یافت. در جلسات تحریریههای نشریات دانشجویی که در تشکلهای دانشجویی یا گوشه حیاط و بوفه دانشکدهها تشکیل میشد، دختران دانشجو نیز مثل هر زن روزنامهنگار دیگری تلاش میکردند تا قابلیتهای خود را اثبات کنند. برخی از دختران دانشجو نیز به انتشار نشریاتی اختصاصی در حوزه زنان روی آوردند.
انتشار این نشریات به گسترش بحثهای جنسیتی در فضای عمومی دانشگاه یاری رساند. زهره اسدپور فضای دانشگاه گیلان را پس از انتشار ماهنامه شالیز اینگونه توصیف میکند: «به سرعت شالیز به عنوان نشریهای فمینیستی، مطرح شد. انتشار منظم نشریهای زنانه و با کیفیت، واکنشهای مختلفی داشت. هر بار میز فروش شالیز در دانشکدههای مختلف، به محل بحث و جدل بر سر مسائل زنان بدل میشد.»
اینجا هم البته مردان دانشجویی بودند که در حمایت از زنان مینوشتند. علی عبدی درباره تاثیر نشریهشان در دانشگاه شریف میگوید: «به نظرم بیش از هر چیز سبب به وجود آمدن فضایی برای گفتوگو درباره مسائل مربوط به جنسیت میشد. این گفتوگوها عمدتاً حول چهار محور صورت میگرفت: اول به چالش گرفتنِ کلیشههای اجتماعی که مردان و زنان را با آن میشناسند. دوم نقش مهمی که نه فقط قانون بلکه فرهنگ و رسانه و سنت در شکل دادن به روابط جنسیتی بازی میکند. سوم نقد این نگاه غالب که مسائل مربوط به جنسیت مساوی با مسائل مربوط به زنان است و چهارم بحث درباره تبعیضهایی که دختران دانشجو به خاطر جنسیتشان در دانشگاه با آن مواجه هستند (از قبیل مسائل مربوط به خوابگاه، سهمیهبندی جنسیتی، امکانات ورزشی و مسئله پوشش). گفتوگو درباره این مورد آخر گاه بستر لازم برای یک کنش جمعی اعتراضی را نیز بازی میکرد.»
در جلسات تحریریههای نشریات دانشجویی که در تشکلهای دانشجویی یا گوشه حیاط و بوفه دانشکدهها تشکیل میشد، دختران دانشجو نیز مثل هر زن روزنامهنگار دیگری تلاش میکردند تا قابلیتهای خود را اثبات کنند. برخی از دختران دانشجو نیز به انتشار نشریاتی اختصاصی در حوزه زنان روی آوردند.
همه این نشریات اما با استقبال مواجه نشدهاند. بنفشه رنجی که مدیر مسئول نشریه دانشجویی پگاه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود، درباره واکنش دانشجویان میگوید: «دانشجویان پسر تمایلی به خواندن نشریه نشان نمیدادند، حتی درمیان دانشجویانی که فعالیتهای نشریاتی داشتند و به اصطلاح در میان فضاهای روشنفکری دانشکده که بسیاری از آنان دوستان و همسنگرانمان در فعالیتهای دانشجویی بودند هم نادیده گرفته میشد؛ چراکه از نظر آنها مسائل حوزه زنان مسائلی دست دوم و حاشیهای محسوب میشد. در میان دانشجویان دختر هم عده کمی بودند که به این مسائل توجهی نشان دهند.»
این نشریات فضایی برای فعالیت دختران دانشجو و توانمندسازی آنها فراهم میکردند. زهره اسدپور معتقد است: «دختران دانشجو بسیار راحتتر و سریعتر از دیگر نشریات با شالیز ارتباط برقرار میکردند و با اعتماد به نفس بیشتر مطالب خود را برای انتشار به شالیز میدادند.»
بنفشه رنجی هم روایت مشابهی از دانشگاه تهران ارائه میدهد: «به دلیل اینکه نشریه حاوی مطالب متفاوتی نسبت به سایر نشریات بود برای عدهای از دانشجویانی که تازه وارد دانشگاه میشدند، به خصوص دختران، جالب بود و آنها را تشویق میکرد تا در همان فضای بسته هم فعالیت انجام دهند.»
انتشار زیر تیغ تیز سانسور و فشار
با پایان یافتن دوره اصلاحات، نشریات دانشجویی که از مسائل زنان می نوشتند، به زودی به سرنوشت دیگر نشریات حوزه زنان در ایران دچار شدند و از انتشار باز ماندند.
مدیر مسئولان و نویسندگان این نشریات نیز با احکام محرومیت موقت از تحصیل یا حتی در مواردی اخراج از دانشگاه مواجه شدند، اما اخبار این فشارها در موارد بسیاری منتشر نشد، چرا که دختران دانشجو بیش از پسران دانشجو از جانب خانوادههای خود تحت فشار قرار میگیرند.
با گسترش دامنه فعالیت جنبش زنان نشریات دانشجویی هم مانند سایر رسانهها به انعکاس فعالیتهای جنبش زنان پرداختند و پا به پای فعالان زنان هزینه پرداختند. سال ۸۵ نشریه تختهسیاه دانشگاه زنجان پس از معرفی کمپین یک میلیون امضا توقیف شد. انتقاد از قوانین تبعیضآمیز نیز نشریات زیادی را به تعطیلی کشاند.
با گسترش دامنه فعالیت جنبش زنان نشریات دانشجویی هم مانند سایر رسانهها به انعکاس فعالیتهای جنبش زنان پرداختند و پا به پای فعالان زنان هزینه پرداختند. سال ۸۵ نشریه تختهسیاه دانشگاه زنجان پس از معرفی کمپین یک میلیون امضا توقیف شد. انتقاد از قوانین تبعیضآمیز نیز نشریات زیادی را به تعطیلی کشاند. سال ۸۵ نشریه «دامون» به مدیر مسئولی محسن سهرابی در دانشگاه امیرکبیر در پی انتشار مطلبی در انتقاد به قانونی بودن تجاوز زناشویی توقیف شد و مدیر مسئول آن از دانشگاه اخراج شد. سال بعد نشریه «تابوت» در دانشگاه تهران در پی انتقاد از قوانین تبعیض آمیز علیه زنان توقیف شد. [۱]
نوشتن از مسائل زنان میتواند نشریات دانشجویی را با اتهامات اخلاقی مواجه سازد. مدیر مسئول نشریه «پگاه» که سال ۸۹ توقیف شد، در این زمینه میگوید: «هیئت تحریریه تلاش داشت خودسانسوری نداشته باشد و بیپرده بنویسد، به همین دلیل بسیج دانشجویی، برخی استادان، معاونان دانشکده و کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی این صراحت و تندنویسی را بر نمیتابید و بعد از چاپ هر شماره ما با اعتراض بسیج دانشجویی مواجه بودیم. بعد از آخرین شماره به دلیل عکسالعمل تند بسیج دانشجویی، نشریه از جانب کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی توقیف شد و یکی از نویسندگان ممنوعالورود به دانشگاه شد، همچنین بسیج نشریهای منتشر کرد که حاوی هتاکی و فحاشی بود و هیئت تحریریه را جمعی فاحشه خواند که میخواهند افکار سخیف خود را منتشر کنند.»
در موارد بسیاری این نشریات با اتهام توهین به مقدسات روبهرو شدهاند. به عنوان نمونه سال ۸۶ نشریه «آفتابکاران» به مدیر مسئولی کیوان امیری در دانشگاه شریف در پی انتقاد به افزایش فشار به دختران دانشجو در زمینه پوشش به اتهام توهین به مقدسات توقیف شد و مدیر مسئول آن به یک ترم محرومیت از تحصیل محکوم شد.
سال بعد نشریه ایرانشهر به مدیر مسئولی اکرم شیخپور به دلیل انتشار مطالبی در حوزه زنان به اتهام توهین به مقدسات توسط مسئولان دانشگاه رازی کرمانشاه از انتشار باز ماند. در همان سال نشریه «بانو» به مدیر مسئولی طیبه جهانگیرفام در دانشگاه شیراز به اتهام طرح مطالب موجب تضاد میان زن و مرد از طریق دفاع غیر شرعی از حقوق آنان در کمیته ناظر بر نشریات دانشجویان دانشگاه شیراز برای مدت سه ماه توقیف شد.شد.[۲] سال ۸۸ نیز اتهام انتشار مطالب خلاف اسلام در حوزه زنان نشریه دانشجویی «سیمیا» دانشگاه فردوسی مشهد را به تعطیلی کشاند. [۳]
هنوز هم برخی از نشریات دانشجویی سال را با انتشار ویژه نامههای هشتم مارس- روز جهانی زن- در اواخر اسفندماه به پایان میبرند؛ ویژه نامههایی که میتواند به عمر انتشار این نشریات پایان دهد. سال ۸۶ نشریه «اوج» در دانشگاه زنجان پس از انتشار ویژهنامهای به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن و انتقاد از سیاستهای سهمیهبندی جنسیتی توقیف شد.
هنوز هم برخی از نشریات دانشجویی سال را با انتشار ویژه نامههای هشتم مارس- روز جهانی زن- در اواخر اسفندماه به پایان میبرند؛ ویژه نامههایی که میتواند به عمر انتشار این نشریات پایان دهد. سال ۸۶ نشریه «اوج» در دانشگاه زنجان پس از انتشار ویژهنامهای به مناسبت هشتم مارس روز جهانی زن و انتقاد از سیاستهای سهمیهبندی جنسیتی توقیف شد. در همان سال ویژهنامه مشابهی نشریه «شالیز» دانشگاه گیلان را نیز به تعطیلی کشاند.[۴] سال ۸۸ نشریه دانشجویی آذربایجان «قادینی» نیز در پی انتشار ویژه نامه هشتم مارس روز جهانی زن توقیف شد. مسئولان امنیتی نشریه را از چاپخانه جمعآوری و سردبیر نشریه را بازداشت کردند. [۵]
علی عبدی معتقد است این فشارها تنها محدود به مسئولان نبوده و از سوی گروههای مختلف دانشجویی هم اعمال میشده است: «فشارها از چهار جهت وجود داشت. اول از طرف مسئولان دانشگاه که همدلی لازم را نداشتند و برای چاپ نشریهای تخصصی در حوزه جنسیت سنگ جلوی پای ما میانداختند. دوم از طرف گروهی از دانشجویان که این مطالبات را برنمیتابیدند و آن را غیر الهی میدانستند. مثلاً دانشجویی را خاطرم هست که وقتی ما علیه سنگسار نوشتیم، به هیئت نظارت بر نشریات دانشگاهی اعتراض کرد که سنگسار حکمی الهی است. سوم از طرف دانشجویانی که دغدغههای مذهبی نابرابریخواهانه نداشتند اما از یک موضع غیر مذهبی با تمسخر و طعنه و با نگاهِ بالا به پایین با مطالبات مطرح شده برخورد میکردند و چهارم از طرف ساختار مردانه انجمن دانشجویان دانشگاه که نشریههایمان از طریق آن انجمن منتشر میشد.»
علیرغم همه این فشارها هرساله دختران دانشجوی زیادی در دانشگاههای سراسر کشور اولین تجربههای روزنامهنگاری خود را در نشریات دانشجویی آغاز میکنند.