بهمن ماه سال گذشته در حالی که تبلیغات وسیع حکومتی برای بزرگداشت “دهه فجر” در جریان بود، نامه مشترک میرحسین موسوی و مهدی کروبی با مضمون دعوت به راهپیمایی نگاهها را به خود جلب کرد، و آنچه در پی انتشار این نامه کوتاه چندخطی اتفاق افتاد، مرحله تازهای از جنبش اعتراضی مردم ایران را رقم زد.
در سالگرد روزی که مردم برای حمایت از بازرگان، نخست وزیر انقلابیون ایران به خیابانها آمده بودند، کروبی و موسوی از وزیر کشور خواسته بودند تا طبق اصل ۲۷ قانون اساسی، مجوز یک راهپیمایی برای “اعلام همبستگی باحرکتهای مردمی درمنطقه بویژه قیام آزادیخواهانه مردم تونس و مصربرعلیه حکومت استبدادی” صادر کند تا هوادارانشان در ساعت ۳ بعد از ظهر روز دوشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ از میدان امام حسین تا میدان آزادی تجمع کنند.
باوجود صادرنشدن مجوز، راهپیمایی برگزار شد. نیروهای نظامی و امنیتی به سرکوب شدید راهپیمان پراختند. رهبران “جنبش سبز” در آن روز اجازه خروج از منزل را پیدا نکردند و به این ترتیب زندان خانگی آنها شروع شد، حبسی که یک ساله شدن آن، در روز ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ بار دیگر انگیزهای برای فراخوان برای حضور “جنبش سبز” در خیابانها شد.
بهمن ۸۹ – خشم حاکمیت
حضور پرشمار معترضان در خیابان با وجود همه تدابیر سرکوب از جمله قطع اینترنت و سرویس پیامک تلفن همراه، ضرب و شتم و بازداشت باعث شد تا این بار برخورد با رهبران جنبش علنا در دستور کار قرار بگیرد. صبح ۲۶ بهمن ۸۹، علی لاریجانی، رییس مجلس شورای اسلامی دستور داد تا کمیتهای برای “بررسی دقیق ماهیت جریان مزور فتنه” تشکیل شود تا “نمایندگان و ملت بدانند چگونه با این جریان برخورد کنند و دستگاههای مختلف نیز به وظایف خود عمل نمایند.” در این روز برای نخستین بار در صحن علنی مجلس، اکثریت نمایندگان مجلس علیه موسوی و کروبی موضعی تند و سخت گرفته و خواستار برخورد با آن دو شدند. لاریجانی حضور خیابانی معترضان را ” یک جریان بدلی” از سوی عدهای ورشکسته سیاسی با آن شاهزاده نگون بخت و منافقین و سلطنتطلبها”، در مقابل راهپیمایی سراسری روز ۲۲ بهمن” توصیف کرد و خطاب به ” آقایانی که اطلاعیه صادر کردند” گفت: “چگونه تدبیر نکردید که این جریان چه نفعی برای ملت منطقه دارد؟ آیا نام این اقدام چیزی جز گمراهی و فتنه است؟”
غلامعلی حداد عادل، نورالله حیدری، سیدجلال یحییزاده و امیرحسین قاضیزاده هم دیگر نمایندگانی بودند که آن روز در نطقهایی تند خواستار برخورد قاطع با “سران فتنه” شدند. در نهایت هم ۲۳۳ نماینده مجلس با امضای نامهای ضمن اشاره به این که ” آقایان موسوی و کروبی به بهانه حمایت از مردم مصر و تونس و در حقیقت برای خدمت به آمریکا و اسرائیل، فتنهای دوباره را ایجاد کرده و آب به آسیاب دشمن ریختند و برای رسانههای غربی خوراک تهیه کردند” تاکید کردند: ” ما نمایندگان مسئولیت مستقیم شهادت یک دانشجوی بسیجی را در ۲۵ بهمن و بهره برداری دشمنان ضد انقلاب را متوجه کروبی و موسوی میدانیم و معتقدیم کاسه صبر ملت از مدارا در برابر این آقاین لبریز شده و همگان خواستار اشد مجازات برای آنها هستیم.”
عصر همان روز تجمعی با حضور نمایندگان مجلس در میدان ارک تهران برگزار شد که به گفته خبرگزاری فارس، “خودجوش” بود. تجمعکنندگان خواستار محاکمه موسوی و کروبی بودند و آدمک میرحسین موسوی را به آتش کشیدند. همزمان عدهای نیز مقابل خانه کروبی تجمع کرده و به فحاشی و اعتراض پرداختند.
روز جمعه ۲۹ بهمن، احمد جنتی، رییس شورای نگهبان در خطبههای نماز جمعه تهران از طرح زندانی کردن سران معترضان در خانههایشان خبر داد
روز ۲۷ بهمن، دو رهبر جنبش اعتراضی که هنوز ارتباطشان با بیرون قطع نشده بود، با ارسال بیانیههایی از مردم برای حضور در خیابان تقدیر و تشکر کردند. موسوی حضور معترضان را یک “راهپیمایی شکوهمند” توصیف کرد و نوشت: ” ضمن تبریک به مناسبت پایداری خیره کننده مردم، شهادت فرزندان عزیز شما ملت سر فراز را تسلیت میگویم.” کروبی هم با اشاره به افزایش تهدیدها و فشارها اعلام کرده بود که هیچ ترس و هراسی ندارد و ضمن تقبیح برخورد و سرکوب معترضان عنوان کرد: ” خبر دار شدیم که متاسفانه دانشجویی به نام “صانع ژاله” و “محمد مختاری” در جریان حوادث روز گذشته به شهادت رسیدهاند که این شهادت را به خانوادههای این دو عزیز و مردم بزرگوار ایران تسلیت و ضمن محکومیت شدید برخوردهای خشن و غیر انسانی و غیر اسلامی هشدار میدهیم که تا دیر نشده است پنبهها را از گوش هایتان خارج کنید و صدای مردم را بشنوید. اعمال خشونت آمیز و مخالفت و عناد با خواست مردم تا زمانی و جایی میتواند به استمرار چنین وضعیتی کمک کند. از سرنوشت دوری حکومتها از مردم عبرت بگیرید.”
روز جمعه ۲۹ بهمن، احمد جنتی، رییس شورای نگهبان در خطبههای نماز جمعه تهران از طرح زندانی کردن سران معترضان در خانههایشان خبر داد: ” کاری که قوه قضاییه میتواند انجام دهد و من فکر میکنم که در اندیشه است که انجام بدهد، این است که ارتباط اینها را به کلی از مردم قطع کند . در خانه آنها باید بسته شود، رفت و آمدهایشان محدود شود، نتوانند پیام بدهند و پیام بگیرند و تلفن و اینترنت آنها باید قطع شود و در خانه خود باید زندانی شوند.”
اسفند ۸۹ – حبس و حصر در دستور کار
اولین روز اسفند ماه نامه کروبی خطاب به رییس قوه قضائیه منتشر شد که در آن ضمن اشاره به حضور متوالی “تعداد صدنفر موتور سوار به همراه چند روحانی نما هر آنچه از دستشان برآمده و در توانشان بوده در جهت فحاشی، هتاکی و برهم زدن آسایش و آرامش مردم منطقه انجام دادهاند. این افراد مراسم شان را با به کار بردن زشتترین کلمات در رابطه با «به اصطلاح سران فتنه» و نیز برخی سران و مقامات حکومتی و خانواده آنان آغاز؛ و با دعا و طلب طول عمر برای مقام رهبری به پایان میرسانند! ” درخواست تشکیل دادگاهی علنی داشت تا کیفرخواست و دفاعیات مطرح شود و ” باشد که در دادگاهی عادل و علنی، مردم به حقیقت آگاهی یابند.”
فردای انتشار این نامه، سحام نیوز، وبسایت نزدیک به خانواده کروبی از حمله به منزل او، تخریب شیشهها و پرتاب بمب صوتی خبر داد. تجمع این افراد که سحام نیوز آنان را ” اوباش حکومتی” و در حدود ۳۰ نفر توصیف کرده با صدور قطعنامهای پایان گرفت که در آن از انتظار فرمان جهاد آیتالله خامنهای و “بریدن سر کروبی و همسرش . آویزان کردن آنها در میادین شهر” گفته شده بود.
روز سوم اسفند، حصر و حبس شکل جدیتری به خود گرفت و ماموران امنیتی با هجوم به خانه کروبی، او و همسرش را در اتاقهای جداگانه محبوس و ضمن ضبط کتابها و اسناد، همه قفلها را تعویض کردند. همزمان یکی از فرزندان کروبی و عروسش نیز بازداشت شد.
اظهارنظر روح الله حسینیان، نماینده عضو هیات رسیدگی به ” غائله ۲۵ بهمن” هم روز ۴ اسفند منتشر شد که نظر نهایی این هیات را “مفسد فیالارض” بودن موسوی و کروبی عنوان کرده بود. طبق قانون مجازات اسلامی، جزای مفسد فیالارض اعدام است.
با قطعی شدن شواهد حصر و حبس رهبران معترضان، آیتالله صانعی از مراجع تقلید قم، واکنشی اعتراضی نشان داد و در بیانیهای، حصر خانگی با محرومیت از حقوق اولیه انسانی بدون برگزاری هر گونه دادگاه و محکمهای (هرچند صوری) و بدون اجازه دفاع نشانه “درماندگی و ضعف سیاسی عاملان و آمران آن از اقناع افکار عمومی” توصیف کرد.
دهم فروردین ماه، پدر میرحسین موسوی درگذشت و مراسم ترحیم او بدون حضور فرزند در حصرش، با تدابیر شدید امنیتی برگزار شد
نهم اسفند ماه در حالی که شایعه انتقال موسوی و کروبی به زندان حشمتیه تهران در برخی سایتها منتشر شده بود، غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه رویکرد جدید در برابر موسوی و کروبی را این طور توضیح داد: ” در خصوص سران فتنه پس از اتمام حجتها در قدم اول ارتباطات آنها اعم از رفت و آمد و ارتباطات تلفنی و غیرتلفنی آنان محدود شده و اگر چنانچه اقتضائات فراهم شود قدمهای بعدی نیز برداشته خواهد شد و اکنون آنها در محدودیت به سر میبرند.”
سه روز بعد دختران موسوی و رهنورد خطاب به مردم ایران نامهای منتشر کردند که در آن از ۱۸ روز بیخبری و قطع ارتباط والدینشان خبر میدادند: ” ما نگرانیم که در روزنامهها میخوانیم: پدر و مادر ما زندانی نیستند، در حصر هم نیستند. در خبرها میخوانیم آنان اسکورت هم میشوند! و ما یعنی فرزندان میتوانیم آنها را ببینیم.اما هرگز چنین نبوده است. ما پدر و مادرمان را ندیده ایم، صدایشان را نشنیده ایم. و آنچه هر لحظه بر نگرانی هایمان میافزاید همین تناقض گویی هاست.”
فروردین ۹۰ – بهانههای حصر
۵ فروردین ۱۳۹۰، مسئول سياست خارجی اتحاديه اروپا با انتشار بيانيهای خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط ميرحسين موسوی و مهدی کروبی و همسران آنها فاطمه کروبی و زهرا رهنورد شد.
در بیانیه کاترین اشتون آمده بود: ” تاکنون توضيح مقامات ايران این بوده که بازداشت ميرحسين موسوی و مهدی کروبی به دليل حفاظت از جان آنها صورت گرفته است. اين توضيحات قانعکننده نيست و به این پرسش پاسخ نمیدهد که چرا اين دو نفر اجازه ندارند به طور عادی با ديگران تماس برقرار کنند.”
دهم فروردین ماه، پدر میرحسین موسوی درگذشت و مراسم ترحیم او بدون حضور فرزند در حصرش، با تدابیر شدید امنیتی برگزار شد.
اردیبهشت ۹۰ – انتشار نخستین جزییات زندان خانگی
سوم اردیبهشت ماه ۱۳۹۰، فاطمه کروبی بعد از ۷۱ روز تحمل بازداشت خانگی برای پیگیری امور درمانی ۵ روز از حبس خارج شد. او در این فاصله مصاحبهای کرد و توضیحاتی درباره شرایط خود و مهدی کروبی داد: ” واژه حصر که در بیرون رایج است درست نیست زیرا ماموران امنیتی نه تنها تمام مجتمع مسکونی را تصرف کردهاند بلکه حتی آپارتمان مسکونی ما را نیز در اختیار دارند. من حقوق رایج یک زندانی نظیر حق هواخوری روزانه و یا دسترسی به تلفن، حتی برای یکبار هم در ۷۱ روز گذشته نداشتهام.”
علی مطهری: ” تکلیف آقایان موسوی و کروبی هم باید در دادگاه صالح تعیین شود. من با این برخورد مخالفم.”
وبسایت کلمه هم گزارش داد که اولین ملاقات پس از عید تنها بین دختر بزرگتر به همراه خانوادهاش در حضور ماموران امنیتی به مدت یک ساعت در محلی غیر از منزل مسکونی آنها با موسوی و رهنورد انجام شده است. پیش از این فقط یکی دیگر از دختران خانواده موسوی در اسفند ماه سال گذشته توانسته بود ملاقات کوتاهی با والدین خود داشته باشد.
در انتهای این ماه هم سحامنیوز خبر داد مسئولان امنیتی با انتقال کروبی و همسرش به مکانی دیگر موافقت کردهاند، تا ساکنان سایر واحدهای مسکونی مجتمع محل سکونت آنها بتوانند به خانههایشان بازگردند.
تیر ۱۳۹۰ – اعتراض یک اصولگرا
علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس در مصاحبهای تاکید کرد: ” تکلیف آقایان موسوی و کروبی هم باید در دادگاه صالح تعیین شود نه اینکه بدون محاکمه محصور شوند. من با این برخورد مخالفم.”
مرداد ۹۰ – نامهنگاری به نهادهای جهانی
با ۶ ماهه شدن حبس دو چهره شاخص معترض و منتقد، حدود ۳۰۰ تن از فعالان سیاسی، مدنی و فرهنگی نامه سرگشادهای به ۱۱ نهاد و شخصیت جهانی نوشته و خواستار استفاده از تمام ظرفیتهای بینالمللی و حقوقی برای لغو بازداشت خانگی موسوی، کروبی و همسران آنها شدند.
شهریور ۹۰ – احمدینژاد اظهار بیاطلاعی میکند
نیمه شهریور ماه، کلمه از نخستین دیدار موسوی و رهنورد با سه دخترشان در طی ۷ ماه گذشته خبر داد. این دیدار با حضور ” یک مسئول بلند پایه قضایی” انجام شد و مشخص شد که تمامی ارتباطات موسوی و همسرش و امکان دسترسی به روزنامه، رادیو و حتی لوازم نوشتاری هم قطع شده است.
۲۱ شهریور ماه فدراسیون بین المللی جوامع حقوق بشر با صدور بیانیهای اعلام کرد که “گروه تحقیق سازمان ملل در باره ناپدید شدنهای اجباری” خواهان پاسخگویی تهران در باره محل نگهداری و رعایت حقوق آقایان موسوی و کروبی و همسران آنها شده است.
هشت ماه پس از حبس سران جنبش سبز، خبر آمد که دفتر کار سابق میرحسین موسوی از سوی نیروهای امنیتی مورد هجوم قرار گرفت. ماموران پس از حمله به محل دفتر سابق موسوی، واقع در یکی از کوچههای فرعی روبهروی موزه هنرهای معاصر، علاوه بر تعدادی کامپیوتر برخی دیگر از کتابها و وسایل شخصی موجود در این دفتر را هم با خود بردهاند
محمود احمدینژاد هم در مصاحبه با واشنگتن پست، از زمان “پایان حصر و آزادی موسوی و کروبی” اظهار بیاطلاعی کرده و ادعا کرده که “من چنین خبرهایی را دنبال نمیکنم.” او توضیح داده بود: ” ما قوه قضاییه داریم و قوه قضاییه مستقل از دولت است. ما برای دادگاه قاضی تعیین نمیکنیم. قانون برقرار است، و همه در مقابل قانون مساویاند.”
فاطمه کروبی هم نامهای به رییس قوه قضائیه نوشت و در آن تاکید کرد: ” آقای کروبی طی ۲۱۰ روز گذشته از حقوق اولیه یک زندانی نظیر حق دسترسی به کتاب، روزنامه، تلفن، ملاقات منظم، هواخوری و … برخوردار نبوده است. (در زمان بازداشتهای مکرر آقای کروبی که خود ایشان نقل کردهاند من جمله در دوران بازداشت درزندان قزل قلعه سرانجام بعد از یک یا دو هفته زندان انفرادی، امکان هوا خوری هفتگی پیدا میکردند اما این بار پس از شش ماه حبس، اجازه استفاده از حیاط محصور درمیان میلهها و هواخوری را نیافتند) وضعیت جسمی ایشان به شدت در خطر قرار دارد و معاینه ایشان توسط پزشکان مستقل و مورد اعتماد خانواده امری ضروری است. ” او همچنین افشا کرد که با تغییر محل زندگی کروبی، نهادهای امنیتی هزینه اجاره محل جدید را از خانواده کروبی دریافت کردهاند.
مهر ۱۳۹۰ – گزارش یک آدمربایی
مهرماه امسال دختران موسوی از بیخبری و قطع ارتباط ۵۰ روزه خود پس از انتشار خبر دیدار با پدر و مادرشان در رسانهها ابراز نگرانی کردند و گفتند: ” ما هر چه اصرار میکنیم اجازه نمیدهند که ما پرونده پزشکی ایشان را ببینیم. رییس زندانبانها میگفت ما یک تیم پزشکی قوی داریم. و وقتی ما گفتیم که به تیم شما اطمینانی نداریم همانطور که به خود شما اطمینان نداریم، گفت این درد شماست که اطمینان ندارید… این که دقیقا بر این دو چه گذشت را هنوز به ما نگفته اند، ما هم خیلی تمایل نداریم بپرسیم. طبیعی است که آنها هم برای آرمش ما نخواهند شرحی دهند. اما چیزهایی که اتفاقی میدیدیم یا میشنیدیم این بود که مثلا متوجه شدیم به پنجرههای خانه آهن جوش دادهاند. تمام فضای کوچه و خانه پر از دوربین و نورافکن است و آنها در یک طبقه با درها و پنجرههای جوش داده بدون هیچ گونه ارتباطی با بیرون حبس بودهاند.” در این مصاحبه بود که دختران موسوی به توصیه او مبنی بر خواندن کتاب”گزارش یک آدم ربایی” اشاره کردند.
آبان ۹۰ – حبس خانگی، سری نیست
هشت ماه پس از حبس سران جنبش سبز، خبر آمد که دفتر کار سابق میرحسین موسوی از سوی نیروهای امنیتی مورد هجوم قرار گرفت. ماموران پس از حمله به محل دفتر سابق موسوی، واقع در یکی از کوچههای فرعی روبهروی موزه هنرهای معاصر، علاوه بر تعدادی کامپیوتر برخی دیگر از کتابها و وسایل شخصی موجود در این دفتر را هم با خود بردهاند.
همچنین محمد جواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه ایران در گفتگو با شبکه تلویزیونی الجزیره حبس موسوی و کروبی را یک “مسئله سری” ندانست.
دی ۹۰ – حریم و هوادار دارند
علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران نخستین مقامی بود که به چرایی محاکمه نشدن موسوی و کروبی پرداخت و با تایید طرفدار داشتن این دو گفت: “برخی میگویند که چرا موسوی و کروبی را محاکمه نمیکنند، دلیل این است که آنها حریم و یک عده هوادار دارند که من نمیتوانم اسم هواداران آنها را ببرم.غیر از موسوی و کروبی عناصر و بنیانگذاران اصلی و عوامل پشت پرده فتنه را یا نمیتوان شناخت و یا به راحتی نمیتوان معرفی کرد، چون حریم دارند و این فتنه را عجیب و سخت میکنند.”
ممنون . اطلاعات خوبی بود ولی داغ دل را فقط تازه می کند وقتی هنوز ادامه دارد
شاید سال دیگه هم باید بنویسید این مطلب را
کاربر مهمان / 16 February 2012
جناب اقای صمد بیگی سلام.
هموطن با توجه به شعارهای ضد اسلامی و شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و عدم موضع یری کروبی وموسوی و رفسنجانی نسبت به این اقدام معترضین افراطی،حمایت از مردم مسلمان مصر و تونس چه معنایی داشت؟اگر رهبران جنبش سبز و اصلاحطلبان مسلمان خود خواهان مردمسالاری واقعی(جدایی دین از دولت)بودند،حق با جنابعالی و اقایان موسوی و کروبی بود.امّا به شهادت و اعتبار اخلاقی همه نیروهای دمکرات مدافع پولورالیسم چنین نبود و اکنون هم بعد از گذشت یک سال آنان دقیقا نگفته اند که چه میخواهند و در زیر چتر قانون اساسی ج.ا.ا. خواهان رسیدن به قدرت می باشند.
نیروهای چپ و دمکرات ایرانی نباید از روش هوچیگری و دروغ پراکنی و فتنه انگیزی، مردم غیر سیاسی را بازیچه خود کنند و انان را علی رقم خواسته باطنی خود به منجلاب جدیدی بکشانند.به قول خودتان و مطالب مستند رسانه ای ٣٣ سال گذشته اقای خمینی با فرصت طلبی سوار بر انقلاب ٥٧ شد.خب نتیجه کشتار و ترور از طرف موافقین و مخالفین نظام بود.با توجه به اینکه میلیونها انسان مسلمان در داخل حامی قلبی اقای خمینی بودند.در صورتی که ٩٩ درصد حامیان رهبران جنبش صمیمانه از موسوی و کروبی و رفسنجانی و حتی از محمد خاتمی حمایت نکرده و نمی کنند.اینکه برخی نیروهای سیاسی چپ و مشروطه خواه و دمکرات هم در جریان اعتراضات عکس این رهبران را در دست گرفتن هم به دلائل خواصی بوده و هست.در حقیقت نیروهای سیاسی به حمایت از اعتراضات مردم تحت ستم در این تجمعات بودند،دوم اینکه کاری از دست خودشان بر نمی آید و قادر نیستند اعلام موجودیت رسمی کنند و سوما در ایران کسانی حاکم اند که از روز تولد خود موظف به اطاعت بی چون و چرای والدین و برادران برگتر بوده اند و هرگز حق اعتراض و یا بحث را نداشته اند.شاید هتر ات که بگویم حد اقل ٩٥ درصد ما ایرانیان بصورت ژنتیکی مستبد و دیکتاتور منش و لج باز هستیم.
علت دستور حبس خانگی موسوی و کروبی هم به خاطر لجاجت و خوی مستبدانه خودشان بود و انصافا آقای خامنه ای مراعات آنان را نمودند و اگر توجه کنید اقای خامنه ای نسبت به آقای رفسنجانی که رهبر اصلی انقلاب نافرجام ٨٨ بود تا هفته پیش هم ملایمت نشان دادند.همچنین نسبت به آقای خاتمی رییس جمهور سابق.
به نظر من باید لجاجت و خود محوری و انتقام جویی را کنار گذاشت و از اقای خامنه ای هم که خصوصیاتش درست مثل من و شماست خواهش کنیم که شرایط کشور را درک کنند و فضای سیاسی را با نسیم بهاری خوش بو نمایند و نسبت به فعالیت احزاب دگر اندیش تجدید نظر نموده و دستور آزادی احزاب و انجام یک انتخابات آزاد در سال ٩٢ را صادر نمایند.به امید ن روز-
اگر ایشان چنین دستوری را صادر نکردند،با بنیانگذاری جنبش صلح ایران توسط ایرانیان دمکرات مسلمان و غیر مسلمان یک تشکل مردمی و غیر وابسطه ایدیولژیکی، بدون هم فکری و همکاری با دوّل اجنبی و یا لابی های انان را براه انداخته و اقدام به مبارزه ضد استعماری ،ضد استکباری و ضد دیکتاتوری نمایید.هیچ نیازی نیست که شعاری علیه نظام و یا دولت اسلامی بدهید،کافی است که شما علیه جنگ افروزی غرب و انگل چسبده به انان(صهیونیزم) و هژمونی امریکا،چین،روسه و عربستان صعودی و نیز علیه تحریمهای ضد ایرانی و غیر قانونی سازمان ملّل و غرب به خیابانهای ایران بیایید و پس از چندین بار تظاهرات در مقابل سفارتهای دشمنان مردم ایران(غرب و شرق) و دفتر سازمان ملّل ،ب اعتماد مردم مسلمان و غیر مسلمان ایرانی داخل و خارج را جلب نمایید این همبستگی و اتحاد ما خود نظام را مجبور به انجام اصلاحات می نمایید و نازی به تجمع وپیا تظاهرات علیه نظام هم نخواهد بود.در این مسیر برایتان ارزوی موفقیت دارم.پاینده ایران و پیروز باد مبارزات انساندوستانه و مردمسالارانه مردم ایران
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 17 February 2012
دوست عزیز که خیلی مفصل و طولانی هم نشوتی که پر از ایراد و حرف های متناقض است اما فقط یکی را جواب بدهی شاید داستان معلوم شود. نوشتی در یک سال گذشته نگفته اند دقیقا چه میخواهند. مرد مومن زندان میدانی یعنی چه؟ حتی دسترسی نداشتن به تلفن و دیدن خانواده میدانی یعنی چه؟ چطور باید بیایند چیزی بگویند اصلا؟
کاربر مهمان / 19 February 2012
هموطن که مرا مورد خطاب قرار داده ای! مگر اقای خاتمی ،رفسنجانی در هبریت جنش سبز شریک نبوده اند؟ مگر پیامهای غیبی کروبی و موسوی از طرف نمایندگان و سخنگویانشان مدام برای تظاهرات در خیابانها و غیره از وب سایتها و بنگاه های سخن پراکنی منعکس نشدند؟ فرض کنیم که از زبان ان دو نفر فرا خون داده می شد و اقایان کروبی و موسوی اصلا از پیامهای منعکس شده اطلاعی نداند. خب اینکه بد تر است و نشان میدهد عده ای ****اقایان موسوی و کروبی از نام این دو نفر زندانی سوء استفاده کرده اند و مردم را به راههایی کشنده اند که شاد خواست رهبران جنبش سبز نیست. هموطن مشکل کار ما هم همین است که افرادی از گروهای مختلف با دور کردن برخی دست اندر کاران تلاش در تغییر کردند و با مردم هم صادق نبوده و نیستند.سؤال من هم در حقیقت از همین وکلای رهبران جنبش است. اکنون شما به عنوان یکی از هواداران این جنبش به این سؤالات پاسخ بدهید:آیا جنبش سبز خواهان جمهوری اسلامی است و یا فقط جمهوری خواه است؟اگر هر دو را می خواهند،چرا باید بعد از یک انقلاب مخملین بر سر و کول هم بزنند و کشور را بهرانی تر کنند؟اگر مجددا خواهان نظامی اسلامی، اما بدون ولی فقیه هستند،توضیح بفرمایید که ایا احزاب و بینشهای غیر اسلامی هم حق مشارکت و وزارت در کشور را خواهند داشت؟اگر فقط جمهوری میخواهید تکلیف حزب جمهوری اسلامی(حزب الله) در بعد از انقلاب چیست و اینکه ایا حق مشارکت و وزارت دارند یا خیر؟نقش سازمان مجاهدین در جنبش سبز چیست ؟سپاسگزارم
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 19 February 2012
آقای صمد بیگی شما سؤال فرمودید و بنده هم پاسختان را دادم،ولی سانسور فرمودید.
ضمنا کار درست، غلط نوشتن را توجیه می کند، ولی فیلسوفانه و ادیبانه نوشتن هیچ عمل نادرستی را نمیتواند تبرئه و یا توجیه کند.چه خوب است که روشنفکران ما بفهمند که از نیروهای متخصص و کاردان و متفکر غیر اکادمیک هم میتوان در سیاست بهرهمند شد و آنان اینهمه به مدرک داران میرزا بنویس و یا تئوریسینها متکی نمی شدند.موفق باشید
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 20 February 2012
این هم سند معتبری که رادیو زمانه در رابطه با ارتباط تلفنی اقا موسوی و همسرش با فرزندانشان ارائه داده است و اقا موسوی همچنان با لجاجتی کودکانه به مواضع قبلی خود ابراز پایبندی کرده اند.
دوستان نظر دهنده و مقاله نویس اگر خود مطالب مندرج در رادیو زمانه را بخوانند،مطمئنا پاسخ بسیاری از سؤالات بی مورد خود را خواهند یافت و این امر مانع از ابراز عقاید منفی و یا نظرات بی ارزش خواهد شد.موفق باشیدhttp://www.radiozamaneh.com/news/iran/2012/02/22/11287 من خواندن مطالب مثبت و منفی درج شده در رادیو زمانه را که زحمت اکثرا آنان را رفقای چپ میکشند به همگان (بدون استثنا) پیشناد می کنم و اکثر مطالب را در رابطه با افشاگری و روشنگری دانسته و از تمام کسانی که قلبأ قصد خدمت به کشور و مردم مسلمان و غیر مسلمان ایرانی را دارند،قدر دانی میکنم.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 22 February 2012
توجه: کامنتهای توهینآمیز منتشر نمیشوند. کامنتهای حاوی لینک به عنوان "اسپم" شناخته میشوند.
ممنون . اطلاعات خوبی بود ولی داغ دل را فقط تازه می کند وقتی هنوز ادامه دارد
شاید سال دیگه هم باید بنویسید این مطلب را
کاربر مهمان / 16 February 2012
جناب اقای صمد بیگی سلام.
هموطن با توجه به شعارهای ضد اسلامی و شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران و عدم موضع یری کروبی وموسوی و رفسنجانی نسبت به این اقدام معترضین افراطی،حمایت از مردم مسلمان مصر و تونس چه معنایی داشت؟اگر رهبران جنبش سبز و اصلاحطلبان مسلمان خود خواهان مردمسالاری واقعی(جدایی دین از دولت)بودند،حق با جنابعالی و اقایان موسوی و کروبی بود.امّا به شهادت و اعتبار اخلاقی همه نیروهای دمکرات مدافع پولورالیسم چنین نبود و اکنون هم بعد از گذشت یک سال آنان دقیقا نگفته اند که چه میخواهند و در زیر چتر قانون اساسی ج.ا.ا. خواهان رسیدن به قدرت می باشند.
نیروهای چپ و دمکرات ایرانی نباید از روش هوچیگری و دروغ پراکنی و فتنه انگیزی، مردم غیر سیاسی را بازیچه خود کنند و انان را علی رقم خواسته باطنی خود به منجلاب جدیدی بکشانند.به قول خودتان و مطالب مستند رسانه ای ٣٣ سال گذشته اقای خمینی با فرصت طلبی سوار بر انقلاب ٥٧ شد.خب نتیجه کشتار و ترور از طرف موافقین و مخالفین نظام بود.با توجه به اینکه میلیونها انسان مسلمان در داخل حامی قلبی اقای خمینی بودند.در صورتی که ٩٩ درصد حامیان رهبران جنبش صمیمانه از موسوی و کروبی و رفسنجانی و حتی از محمد خاتمی حمایت نکرده و نمی کنند.اینکه برخی نیروهای سیاسی چپ و مشروطه خواه و دمکرات هم در جریان اعتراضات عکس این رهبران را در دست گرفتن هم به دلائل خواصی بوده و هست.در حقیقت نیروهای سیاسی به حمایت از اعتراضات مردم تحت ستم در این تجمعات بودند،دوم اینکه کاری از دست خودشان بر نمی آید و قادر نیستند اعلام موجودیت رسمی کنند و سوما در ایران کسانی حاکم اند که از روز تولد خود موظف به اطاعت بی چون و چرای والدین و برادران برگتر بوده اند و هرگز حق اعتراض و یا بحث را نداشته اند.شاید هتر ات که بگویم حد اقل ٩٥ درصد ما ایرانیان بصورت ژنتیکی مستبد و دیکتاتور منش و لج باز هستیم.
علت دستور حبس خانگی موسوی و کروبی هم به خاطر لجاجت و خوی مستبدانه خودشان بود و انصافا آقای خامنه ای مراعات آنان را نمودند و اگر توجه کنید اقای خامنه ای نسبت به آقای رفسنجانی که رهبر اصلی انقلاب نافرجام ٨٨ بود تا هفته پیش هم ملایمت نشان دادند.همچنین نسبت به آقای خاتمی رییس جمهور سابق.
به نظر من باید لجاجت و خود محوری و انتقام جویی را کنار گذاشت و از اقای خامنه ای هم که خصوصیاتش درست مثل من و شماست خواهش کنیم که شرایط کشور را درک کنند و فضای سیاسی را با نسیم بهاری خوش بو نمایند و نسبت به فعالیت احزاب دگر اندیش تجدید نظر نموده و دستور آزادی احزاب و انجام یک انتخابات آزاد در سال ٩٢ را صادر نمایند.به امید ن روز-
اگر ایشان چنین دستوری را صادر نکردند،با بنیانگذاری جنبش صلح ایران توسط ایرانیان دمکرات مسلمان و غیر مسلمان یک تشکل مردمی و غیر وابسطه ایدیولژیکی، بدون هم فکری و همکاری با دوّل اجنبی و یا لابی های انان را براه انداخته و اقدام به مبارزه ضد استعماری ،ضد استکباری و ضد دیکتاتوری نمایید.هیچ نیازی نیست که شعاری علیه نظام و یا دولت اسلامی بدهید،کافی است که شما علیه جنگ افروزی غرب و انگل چسبده به انان(صهیونیزم) و هژمونی امریکا،چین،روسه و عربستان صعودی و نیز علیه تحریمهای ضد ایرانی و غیر قانونی سازمان ملّل و غرب به خیابانهای ایران بیایید و پس از چندین بار تظاهرات در مقابل سفارتهای دشمنان مردم ایران(غرب و شرق) و دفتر سازمان ملّل ،ب اعتماد مردم مسلمان و غیر مسلمان ایرانی داخل و خارج را جلب نمایید این همبستگی و اتحاد ما خود نظام را مجبور به انجام اصلاحات می نمایید و نازی به تجمع وپیا تظاهرات علیه نظام هم نخواهد بود.در این مسیر برایتان ارزوی موفقیت دارم.پاینده ایران و پیروز باد مبارزات انساندوستانه و مردمسالارانه مردم ایران
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 17 February 2012
دوست عزیز که خیلی مفصل و طولانی هم نشوتی که پر از ایراد و حرف های متناقض است اما فقط یکی را جواب بدهی شاید داستان معلوم شود. نوشتی در یک سال گذشته نگفته اند دقیقا چه میخواهند. مرد مومن زندان میدانی یعنی چه؟ حتی دسترسی نداشتن به تلفن و دیدن خانواده میدانی یعنی چه؟ چطور باید بیایند چیزی بگویند اصلا؟
کاربر مهمان / 19 February 2012
هموطن که مرا مورد خطاب قرار داده ای! مگر اقای خاتمی ،رفسنجانی در هبریت جنش سبز شریک نبوده اند؟ مگر پیامهای غیبی کروبی و موسوی از طرف نمایندگان و سخنگویانشان مدام برای تظاهرات در خیابانها و غیره از وب سایتها و بنگاه های سخن پراکنی منعکس نشدند؟ فرض کنیم که از زبان ان دو نفر فرا خون داده می شد و اقایان کروبی و موسوی اصلا از پیامهای منعکس شده اطلاعی نداند. خب اینکه بد تر است و نشان میدهد عده ای ****اقایان موسوی و کروبی از نام این دو نفر زندانی سوء استفاده کرده اند و مردم را به راههایی کشنده اند که شاد خواست رهبران جنبش سبز نیست. هموطن مشکل کار ما هم همین است که افرادی از گروهای مختلف با دور کردن برخی دست اندر کاران تلاش در تغییر کردند و با مردم هم صادق نبوده و نیستند.سؤال من هم در حقیقت از همین وکلای رهبران جنبش است. اکنون شما به عنوان یکی از هواداران این جنبش به این سؤالات پاسخ بدهید:آیا جنبش سبز خواهان جمهوری اسلامی است و یا فقط جمهوری خواه است؟اگر هر دو را می خواهند،چرا باید بعد از یک انقلاب مخملین بر سر و کول هم بزنند و کشور را بهرانی تر کنند؟اگر مجددا خواهان نظامی اسلامی، اما بدون ولی فقیه هستند،توضیح بفرمایید که ایا احزاب و بینشهای غیر اسلامی هم حق مشارکت و وزارت در کشور را خواهند داشت؟اگر فقط جمهوری میخواهید تکلیف حزب جمهوری اسلامی(حزب الله) در بعد از انقلاب چیست و اینکه ایا حق مشارکت و وزارت دارند یا خیر؟نقش سازمان مجاهدین در جنبش سبز چیست ؟سپاسگزارم
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 19 February 2012
آقای صمد بیگی شما سؤال فرمودید و بنده هم پاسختان را دادم،ولی سانسور فرمودید.
ضمنا کار درست، غلط نوشتن را توجیه می کند، ولی فیلسوفانه و ادیبانه نوشتن هیچ عمل نادرستی را نمیتواند تبرئه و یا توجیه کند.چه خوب است که روشنفکران ما بفهمند که از نیروهای متخصص و کاردان و متفکر غیر اکادمیک هم میتوان در سیاست بهرهمند شد و آنان اینهمه به مدرک داران میرزا بنویس و یا تئوریسینها متکی نمی شدند.موفق باشید
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 20 February 2012
این هم سند معتبری که رادیو زمانه در رابطه با ارتباط تلفنی اقا موسوی و همسرش با فرزندانشان ارائه داده است و اقا موسوی همچنان با لجاجتی کودکانه به مواضع قبلی خود ابراز پایبندی کرده اند.
دوستان نظر دهنده و مقاله نویس اگر خود مطالب مندرج در رادیو زمانه را بخوانند،مطمئنا پاسخ بسیاری از سؤالات بی مورد خود را خواهند یافت و این امر مانع از ابراز عقاید منفی و یا نظرات بی ارزش خواهد شد.موفق باشیدhttp://www.radiozamaneh.com/news/iran/2012/02/22/11287 من خواندن مطالب مثبت و منفی درج شده در رادیو زمانه را که زحمت اکثرا آنان را رفقای چپ میکشند به همگان (بدون استثنا) پیشناد می کنم و اکثر مطالب را در رابطه با افشاگری و روشنگری دانسته و از تمام کسانی که قلبأ قصد خدمت به کشور و مردم مسلمان و غیر مسلمان ایرانی را دارند،قدر دانی میکنم.
کاربر مهمانmansour piry khanghah / 22 February 2012