نمایندگان مجلس ملی فرانسه به اتفاق آرا تصویب کردند که لغت «نژاد» از قانون اساسی این کشور حذف شود. قانونگذاران فرانسوی اعتقاد دارند که لغت «نژاد» کهنه شده و لغتی نیست که بتوان در روزگار ما آن را به کار برد.
در اصل یک قانون اساسی فرانسه آمده است:
«فرانسه یک جمهوری غیرقابل تجزیه، غیر مذهبی، دمکراتیک و اجتماعی است. دولت، اصل برابری در مقابل قانون را برای همه شهروندان خود بدون در نظر گرفتن نژاد و مذهب تضمین مینماید و به تمام اعتقادات احترام میگذارد.»
نمایندگان مجلس ملی فرانسه پنجشنبه ۱۲ ژوئیه به اتفاق آرا تصویب کردند که لغت «نژاد» از این جملات حذف شود. بر اساس این مصوبه اصل یک قانون اساسی فرانسه به این شکل تغییر کرد:
«دولت، اصل برابری در مقابل قانون را برای همه شهروندان خود بدون در نظر گرفتن مذهب تضمین مینماید و به تمام اعتقادات احترام میگذارد.»
بر اساس گزارش اندیشکده «پیو» در آمریکا، در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶، بیش از نیم میلیون مهاجر مسلمان وارد فرانسه شدند که بیشتر آنها مهاجران عادی بودهاند. در این سالها، فرانسه حدود ۸۰ هزار پناهجو نیز پذیرفته که اکثر آنها مسلمان بودهاند. جمعیت مسلمانان فرانسه ۷,۵ میلیون نفر برآورد شده است.
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه و حزب او «جمهوری به پیش» پیشنهاد داده بودند که به سبب تحولات اجتماعی اخیر در جامعه چندفرهنگی فرانسه، لغت «نژاد» یک کلمه کهنه است و بهتر است که حذف شود.
در سال ۱۹۴۶ لغت «نژاد» تحت تأثیر آموزههای نازیهای آلمانی وارد اصل یک قانون اساسی شده بود. در آلمان هم چنین بحثی برای تغییر قانون اساسی درگرفته بود که به نتیجه نرسید.
نمایی از جامعه چندفرهنگی فرانسه را میتوان در تیم ملی فوتبال این کشور مشاهده کرد. علی مطهری، نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در اینستاگرام خود نوشته بود که بهکارگیری بازیکنان سیاهپوست یا به تعبیر او «چند غول آفریقایی» در تیم ملی فرانسه عادلانه نیست. مطهری سپس خطاب به فیفا نوشته بود:
« فیفا باید این نقص و بیعدالتی را برطرف کند به طوری که تیم ملی هر کشوری فقط از همان ملیت تشکیل شده باشد و حتی شامل بازیکنان دورگه نیز نباشد.»
کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی نایب رئیس مجلس را به نژادپرستی و نگاه ذاتگرایانه به ملیت متهم کرده بودند. حذف لغت «نژاد» از قانون اساسی فرانسه را در این متن بهتر میتوان درک کرد.
بیشتر بخوانید:
واژۀ نژاد حذف شده، اما نژاد که در عالم واقع وجود دارد و تبعیض و آپارتاید نژادی هم پابرجاست. می توان امیدوار بود که این اقدام در راستای برابری بیشتر و عدالت واقعی باشد، اما می توان آن را بعده ها به سکوت قانون در برابر برابری نژادی نیز تعبیر کرد. به ویژه اکنون که اروپا شاهد عروج مجدد نژادپرستی و به راه افتادن اقسام جدید نژادپرستی و فاشیسم است. شاید در چنین وضعیتی می بایست بیشتر از برابری نژادی صحبت کرد، نه آنکه با حذف این واژه عملاً قانون برابری نژادی را تضعیف کرد.
کارو / 13 July 2018