مجتبا یوسفیپور – جعفر پناهی آزاد است و فیلم میسازد، شبکه بیبیسی منحوس است، فیلم فاخر فیلمی است که در کنار ساختش بتوان یک خانه هم ساخت و صد البته “راه آبی ابریشم” یک فیلم فاخر است!
همه اینها بخشهایی از موضوعاتی هستند که در گزارش سینمایی این هفته بر آنها مروری خواهیم داشت. همچنین آخرین اخبار تولید و اکران سینمای ایران به همراه قسمت دیگری از سریال ماجراهای حاج دکتر سلحشور بخشهای دیگری از این گزارش هستند.
کیارستمی و عصبانیت از واکنش غرب
در هفته گذشته ترجمه گفتوگو نیویورکر با عباس کیارستمی، فیلمساز نامآشنای سینمای ایران منتشر شد و با استقبال زیادی از جانب برخی رسانههای داخل کشور مواجه گشت. کیارستمی در این گفتوگو در ارتباط با موضوع بازداشت و محکومیت جعفر پناهی گفت: “چیزی که مرا عصبانی می کند، واکنش غرب و واکنش پناهی به این موضوع است. مثل این که کسی نمی خواهد اعلام کند پناهی خیلی وقت است از زندان آزاد شده. آزاد است و حتی فیلمی ساخته که در جشنواره کن به نمایش درآمد. او در حال حاضر در حال مذاکره برای ساخت فیلمهای بعدیاش است.”
بالطبع چنین سخنانی به مذاق برخی از راستگرایان بسیار خوش آمد، چنانکه جمال شورجه در واکنش به این سخنان گفت: “باید از این کارگردان به دلیل این موضعگیری آگاهانه تقدیر و تشکر کرد. من موضعگیری ایشان را ستایش میکنم و سر تعظیم به ایشان فرود میآورم که آنقدر شجاعانه صحبت کردند.”
عباس کیارستمی: مثل اینکه کسی نمیخواهد اعلام کند پناهی خیلی وقت است از زندان آزاد شده است
او در تقدیر از این گفتههای کیارستمی که به تعبیر او “نشاندهنده عرق میهنی” کیارستمی است افزود: “کیارستمی موضعگیری خوبی داشته و پردهبرداری کرده است. در رسانههای بیگانه مدام وانمود میکنند که افرادی همچون جعفر پناهی در زندان هستند و در ایران فضای خفقان حاکم است، در حالی که همانطور که کیارستمی گفته است اطلاعرسانی شفاف انجام نمیشود.”
به هرحال، این گفتههای کیارستمی باعث شده تا فعلاً در نظر همفکران جناح حاکم از او به عنوان “فیلمسازی با بصیرت” نام برده شود.
جالبتر اینکه در این مورد رسانههای فارسیزبان خارج از کشور آنچنان واکنشی نشان ندادند و کمتر دیده شد که این رسانهها، سخنان کیارستمی درباره پناهی را پوشش دهند. اینکه آیا محتوای سخنان کیارستمی مورد پسند برخی نیست یا اینکه برخی تمایل دارند تا با عدم پوشش این گفتهها، سعی در حفظ چهره ساخته شده از این فیلمساز بهویژه بعد از سخنانش در ارتباط با بازداشت پناهی در جشنواره
فیلم کن داشته باشند، جای پرسش است!
جشنواره سینماحقیقت خالی از حقیقت!
جشنواره فیلم مستند سینماحقیقت از روز دوشنبه ۱۶ آبان در تهران آغاز به کار کرد و تا ۲۱ آبانماه در سینماهای فلسطین و سپیده ادامه خواهد داشت. هر سال در این جشنواره فیلمهای مستند تولید داخل و خارج از ایران در بخشهای مسابقه به رقابت با یکدیگر میپردازند.
در حالی که رسانه های داخلی سعی میکنند با آبوتاب خبرهای برگزاری این جشنواره را منتشر کنند و از اهمیت و بینالمللی بودن جشنواره بگویند، بسیاری از مستندسازان خارجی در اعتراض به مشکلات بهوجود آمده برای فیلمسازان ایرانی، فیلمهایشان را از این جشنواره خارج کردهاند. در پی انتشار اسامی فیلمهای خارجی شرکتکننده در این جشنواره، مسئولان جشنواره بینالمللی فیلم مستند آمستردام (ایدفا) با انتشار بیانیهای و با اشاره به بازداشتهای اخیر مستندسازان ایرانی و در اعتراض به اعمال فشار بر فیلمسازان، خواستار تحریم این جشنواره شدند. به دنبال آن،باربارا اورلیچ، معاون بخش توسعه و ترویج فیلم لهستان به همراه جشنواره فیلم کراکوف، از تهیهکنندگان لهستانی خواستند فیلمهای خود را از این جشنواره خارج کنند.
جشنواره سینما حقیقت از سوی فیلمسازان خارجی در اعتراض به بازداشت مستندسازان و فشار بر فیلمسازان تحریم شد.
مارکمولر، مستندساز فرانسوی نیز با انتشار نامهای از برگزارکنندگان جشنواره سینماحقیقت خواست ساخته او یعنی فیلم “زندگی، راهی بس دراز” را از جدول نمایش این جشنواره خارج کنند. او در توضیح این اقدام نوشت: “نمیخواهم حضور من به نوعی حمايت از دولت ايران تلقی شود. آن هم دولتی که فيلمسازان را اذيت میکند و اجازه فيلمسازی به آنها نمیدهد. به همين دليل به هيچ وجه اجازه نمیدهم فيلم من در کشوری که فيلمسازان در آن به زندان میافتند و تحقير و اذيت میشوند، به نمايش درآيد.”
علاوه بر این، فیلمسازانی چون جینوس ریچارد از ایتالیا، ساموئل سباستین از اسپانیا، ویکتوریا زیمانسکا از لهستان، ادوین داندرس از هلند نیز با پیوستن به این تحریم، خواستار بیرون کشیدن آثارشان از جشنواره امسال شدند.
جالبتر اینکه روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با تأئید این خبر، از دادن هرگونه توضیح و یا پاسخی در ارتباط به این موضوع خودداری کرده است.
به هرحال، برگزارکنندگان جشنواره “سینما حقیقت” و مسئولان حقیقتجوی سینمای ایران، این روزها ترجیح میدهند در ارتباط با برخی از حقایق سکوت پیشه کنند و کماکان به تبلیغ بخشهای مختلف جشنواره بپردازند!
شبکه منحوسی که پولش خوب است!
با اینکه هنوز خبری از سرانجام ماجرای بازداشت برخی از مستندسازن در ارتباط با فروش فیلمهایشان به شبکه بیبیسی فارسی اعلام نشده است، اما همچنان حاشیههای آن ادامه دارد.
در آخرین مورد، یکی از مستندسازان ایرانی با انتشار نامهای در وبسایت “فارس” سعی در اعلام برائت از فروش فیلمهایش به این شبکه کرده است. هوشنگ میرزایی با انتشار یادداشتی با عنوان “چرا فیلمم را به شبکه منحوس بیبیسی فروختم؟” نوشته است: “برخوردهای تبعیضآمیز و سلیقهای مدیران فرهنگی و جشنوارههای داخلی و همچنین نیاز مالی و برخوردار نبودن از امنیت شغلی، انگیزه اصلی گرایش جوانان مستندساز و فیلمساز به سمت جشنوارههای خارجی و شبکه بیبیسی فارسی است.”
این مستندساز در این یادداشت به نکات جالبی اشاره میکند. او با سخن گفتن از عدم حمایت مدیران فرهنگی و استیلای باندبازی بر سینمای جوان و بخش مستند، عدم خرید آثار مستند توسط شبکههای داخلی را دلیلی برای روی آوردن فیلمسازان به فروش فیلمهایشان به شبکههای خارجی “با قیمتی ناچیز” عنوان میکند. به گفته این مستندساز، از دو سال پیش وزارت اطلاعات به شکل رسمی به مستندسازان اعلام کرده بوده که هر گونه همکاری و فروش فیلم به شبکه بیبیسی خلاف قانون و ممنوع است.
به هرحال، شبکه بیبیسی فارسی اگر خودش نحس بوده، پولش برای برخی بد نبوده است!
خانه سینما، فیلم فاخر و بهمن فرمانآرا
اینروزها یکی از موضوعات مورد بحث، طرح تشکیل سازمان سینمایی توسط معاونت سینمایی و وزارت ارشاد است. بسیاری اعتقاد دارند تشکیل این سازمان پس از شکست تقریبی طرح شورای عالی سینما به منظور تعطیل کردن خانه سینما، توسط معاونت سینمایی مطرح شده است.
از سوی دیگر سینماگران نیز همچنان به اعلام حمایت از خانه سینما میپردازند و در گفتوگوهایشان بر لزوم حفظ آن تأکید میکنند. رضا میرکریمی که اینروزها فیلم “یه حبه قند” را بر پرده سینماها دارد، با اشاره به حملههایی که در یکی دو سال گذشته و با شدت به خانه سینما شده است، در ارتباط با لزوم حفظ خانه سینما به خبرنگار “خبرگزاری مهر” گفت: “خانه سینما میتواند نباشد و تعطیل شود، ولی این نه تنها چیزی به افتخارات حوزه فرهنگی کشور ما اضافه نمیکند، بلکه مطمئن باشید با نبود این نهاد صنفی مشکلات بسیاری گریبان مسئولان فرهنگی را خواهد گرفت. خانه سینما در واقع یک حلقه پیونددهنده اهالی سینما و نظام مدیریتی است. اگر جایی تند حرف میزند و از منافع این اعضاء دفاع میکند، در واقع باید برای مسئولان یک هشدار باشد که حرفهای تندتری هم بوده که خانه سینما این مواضع را تعدیل کرده است.”
رضا میرکریمی: مطمئن باشید با تعطیلی خانه سینما مشکلات بسیاری گریبان مسئولان فرهنگی را خواهد گرفت
میرکریمی اشاره میکند که در ماههای گذشته، بارها محمدمهدی عسگرپور، مدیرعامل خانهسینما قصد داشته از مقام خود کنارهگیری کند، اما به اصرار سینماگران همچنان در پست خود باقی مانده است.
محمدمهدی عسگرپور نیز اتفاقات اخیر و حملهها به خانه سینما و سینماگران را جریانی سازماندهیشده توصیف میکند که هدف آن بدنام کردن خانه سینما و ضرر رساندن به کل سینمای ایران است. او با اشاره به تهمتهایی که هر روزه در برخی از مطبوعات به سینماگران ایران نسبت داده میشوند، گفت: “وقتی مجموعه اين اتفاقات را با هم بررسی میکنيم، احساس میکنيم اين مسائل هدفمند پيگری ميشوند. اينکه میخواهند نشان دهند سينمايیها يا گربهباز و سگباز هستند و يا موجبات بیآبرويی براي جامعه به وجود میآورند و يا کسانی که در ميان آنان معقولتر هستند هم با بیبیسی و صدای آمریکا همکاری میکنند.”
اما تندترین واکنش را بهمن فرمانآرا، فیلمساز و تهیهکننده قدیمی سینما نشان داده است. او با انتشار یادداشتی در روزنامه اعتماد، با انتقاد به گفتههای وزیر ارشاد مبنی بر تلاش برای راهاندازی سازمان سینمایی با طرح دو فوریت،به محمد حسینی، وزیر ارشاد اسلامی پیشنهاد کرد تا به جای پرداختن به این موضوع “نگاهی به عملکرد معاونت سینمایی از بدو انتصاب آقای شمقدری بیندازید و ببینید در این مدت نه چندان کوتاه ایشان و زیرمجموعهشان چه تاجی بر سر سینمای ایران زدهاند.”
فرمانآرا در ادامه یادداشتش با اشاره به دفترچه دستورالعملهای منتشر شده توسط معاونت سینمایی،
در نقد عملکرد این معاونت در عمل به شعارهایش میافزاید: “(معاونت سینمایی) تعریفشان از سینمای فاخر، فیلم پرخرج بود، یعنی فیلم فاخر فیلمی است که بتوان از وسط بودجهاش یک مجموعه مسکونی نیز ساخت و کاری به درآمد آن فیلم هم اصلاً نداشت.”
این نکتهای است که اینروزها بسیاری از اهالی سینمای ایران با توجه به اکران ضعیف و شکست در گیشه فیلم پرخرج “راه آبی ابریشم” بارها بر آن تأکید کردهاند.
محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما: میخواهند نشان دهند سینماییها یا گربهباز و سگباز هستند و یا موجبات بیآبرویی برای جامعه به وجود میآورند و یا کسانی که در میان آنان معقولتر هستند هم با بیبیسی و صدای آمریکا همکاری میکنند
فرمانآرا با تأکید بر اینکه پیش از تأسیس سازمان سینمایی، نیاز به هرس و اصلاح معاونت سینمایی بیشتر احساس میشود، هدف کلی از طرح تأسیس این سازمان را اینگونه بیان کرد: “دلیل واقعی سازمان سینمایی کشور فقط تسویه حساب با خانه سینما و اصناف آن زیرمجموعه است که معاونت سینمایی سه سال و اندی است مشغول مبارزه برای تعطیل کردن آن است، باز هم باید بپرسید چرا؟ اگر شما هم منصفانه به این فعالیتها و بینتیجه بودن آن توجه بفرمایید، آنوقت شما نیز قبول میکنید که ایجاد یک سازمان جدید از صفر، درد اصلی سینمای ما را درمان نمیکند، چون درد اصلی سینمای ما ندانمکاری معاونت سینمایی است و بس.”
به هرحال، از آغاز به کار معاونت سینمایی فعلی، این درگیریها بین این معاونت و خانه سینما وجود داشته است و سینماگران با چنگ و دندان سعی در حفظ خانه خود کردهاند، حال اینکه تا چه زمان بتوانند در برابر این فشارها مقاومت کنند، بحثی است که بسیاری را نگران کرده است.
قسم و قرآن که فیلممان فاخر است!
گویا ماجرای شکست فیلم “راه آبی ابریشم” در گیشه هم برای معاونت سینمایی معضلی شده است؛ فیلمی که با هزینهای هفت میلیارد تومانی ساخته شده و نتوانسته نظر مساعد تماشاگران و منتقدان و اهالی سینمای ایران را جلب کند.
به منظور جبران این شکست، وبسایت خبرگزاری سینمای ایران، یعنی وبسایت نزدیک به معاونت سینمایی در روزهای گذشته تمام تلاش خود را کرده است ثابت کند که این فیلم به راستی یک فیلم فاخر و تولیدش از افتخارات معاونت سینمایی است!
این وبسایت از سویی نظر برخی از سینماگران خاص را در ارتباط با این فیلم منتشر میکند که معمولاً بیشتر آنها در تأیید این فیلم هستند. برای مثال، هادی آفریده در گفتوگویی با این وبسایت در تأئید فیلم میگوید: “فیلم بسیار خوب بود و مخاطب را میخکوب خودش میکرد. فیلم طولانی بود، اما اصلاً خستهکننده نبود. این فیلم یک فیلم فاخر تاریخی است که باید از این فیلمها ساخته شود چون سینمای ما به این فیلمها نیاز دارد.”
بهمن فرمانآرا: چون درد اصلی سینمای ما ندانمکاری معاونت سینمایی است و بس
البته کسی هم از ایشان نمیپرسد که سینمای ما چه نیازی به تولید اینگونه فیلمها دارد؟ جواد مزدآبادی، کارگردان سینما و تلویزیون نیز در گفتوگویی دیگر با این خبرگزاری گفته است: “فیلم سینمایی «راه آبی ابریشم» توانایی نمایش در سطحی بینالمللی را داراست.”
اما این توانایی نمایش در سطح جهانی نیاز به اثبات هم دارد. برای همین خبرگزاری سینمای ایران دو مطلب دیگر نیز در این زمینه بر روی خروجی وبسایت خود قرار میدهد. در مطلب اول این وبسایت با استناد به نظر یک روزنامهنگار هلندی مینویسد: “این فیلم تمام استانداردهای لازم را برای حضور در جشنوارههای بینالمللی دارد.”
در ادامه از قول این روزنامهنگار نقل میشود که این فیلم “یکی از بهترین فیلمهایی است که تاکنون ساخته شده است.”
حال اینکه در میان این همه منتقد شناختهشده ایرانی و غیر ایرانی، چرا یکمرتبه باید دست به دامان نظر یک روزنامهنگار نه چندان شناخته شده و البته بیارتباط به حوزه سینما شد، جای سؤال است.
اما مطلب جالبتر نوشتهای پر از غلطهای نگارشی است با تیتر غلطانداز “ذائقه جهانی «راه آبی ابریشم» را پسندید”. در این مطلب، این خبرگزاری از استقبال جهانی از این تولید فاخر سینمای ایران خبر میدهد، درحالی که هنوز خبری از نمایش جهانی آن منتشر نشده است!
راه آبی ابریشم، فیلمی با هزینه هفت میلیارد تومانی که معاونت سینمایی میخواهد ثابت کند به راستی یک فیلم فاخر است!
نکته جالبتر منابع خبرگزاری سینمای ایران برای نوشتن این مطلب است. یکی از موارد این استقبال جهانی این نمونه است که : “در سایت «فکر کردن با صدای بلند» که متعلق به کشور انگلستان است، از این فیلم با عنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخی که در ایران ساخته شده است نام برده است و مخاطبان را به دیدن این فیلم تشویق کرده است.”
دوست دارید میتوانید زمان بگذارید و اگر توانستید این وبسایت را بیابید، ببینید تا چه اندازه این نظر معتبر است. در ادامه این مطلب وبسایت خبرگزاری سینمای ایران خبر میدهد که “این فیلم در یک نشست کاملاً علمی با عنوان ۲۰ فیلم برتر سینمای ایران توسط هیأتی علمی نقد و بررسی شده است.”
غیر از این وبسایت، منبع دیگری که در این مطلب به آن اشاره میشود یک روزنامه تایلندی است و بس. در نهایت خبرگزاری سینمای ایران با توجه به این منابع دقیق و اطلاعات ارزشمند نتیجه میگیرد: “شاید بتوان به جرأت گفت که اکثر کشورها از ساخت این فیلم استقبال کردند و از نمایش دادن آن در کشورهایشان استقبال خواهند کرد. از آن جمله میتوان به انگلیس، کانادا، آمریکا، تایلند و فرانسه اشاره کرد.”
جمله بالا هم که بالطبع نیاز به توضیح ندارد، اینکه چرا بسیاری از کشورها از ساخت این فیلم استقبال کردند؟ و اصلاً این “استقبال کردند” چه معنایی دارد؟ به جای خود، بر اساس کدام نشانه میشود حکم داد که کشورهای انگلیس و کانادا و آمریکا و فرانسه از نمایش این فیلم در کشورهایشان استقبال میکنند؟
به هر حال، از وبسایت وابسته به معاونت سینمایی دولت محبوب، بیش از این خبرسازی و دروغپردازیها نمیتوان انتظار داشت!
خبرهای کوتاه
فاطمه معتمدآریا با بازی در نمایش “نامههایی به تب” به صحنه تئاتر بازگشته است. این نمایش با نگاهی به نمایش “ادیپ در کلونوس” توسط محمد چرمشیر نوشته شده و به کارگردانی محمد احصایی در تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه رفته است.
هیأت داوری بخش مسابقه سینمای ایران جشنواره فیلم کودک و نوجوان اعلام شدند. گیتی خامنه، جمال شورجه، رسول صدرعاملی، محمد داودی، اکبر نبوی، غلامرضا رمضانی و محمدرضا عرب هفت داوری هستند که امسال فیلمهای بخش مسابقه سینمای ایران را داوری خواهند کرد.
فاطمه معتمدآریا با بازی در نمایش “نامههایی به تب” به صحنه تئاتر بازگشت.
از ۱۶ آبان امسال، علاقمندان فیلمهای کوتاه در روزهای دوشنبه از ساعت۱۶ تا ۱۸ در سینما آزادی تهران میتوانند به تماشای رایگان نمایش برگزیدهای از فیلمهای کوتاه بنشینند. در نخستین جلسه، برگزیدگان بخش ملی و بینالملل بیستو هشتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به نمایش در خواهند آمد.
“جدایی نادر از سیمین” به فهرست نهایی پنج فیلم نامزد چهاردهمین جوایز فیلم مستقل بریتانیا در بخش فیلمهای غیر بریتانیایی راه یافت. این فیلم برای کسب این جایزه باید از سد فیلمهایی چون “پینا” ساخته ویم وندرس و “پوستی که در آن زندگی میکنم” ساخته پدرو آلمادوار بگذرد.
و بالاخره در تکمیل خبر هفته قبل مبنی بر اعتراض سازندگان فیلم “یه حبه قند” به نمایش فیلمشان در سینما فرهنگ، شورای صنفی نمایش به دلیل عدم اجرای کامل قرارداد نمایش، سینما فرهنگ را مقصر شناخت و این سینما موظف است تا به مدت دو هفته دیگر این فیلم را در سالن شماره دو خود اکران کند.
خبرهای تولید
سیاوش اسعدی فیلمبرداری دومین ساختهاش، “جیببر خیابان جنوبی” را در لوکیشنی در نزدیکی میدان فردوسی تهران آغاز کرد. مهدی هاشمی، مصطفی زمانی، بهناز جعفری، امیر جعفری و محمود جعفری برخی از بازیگران این فیلم هستند. سیاوش اسعدی پیش از این فیلم “حوالی اتوبان” را کارگردانی کرده بود.
تولید فیلم “نیش و زنبور ۲” به علت اختلاف میان رضا کیانیان با تهیهکننده فیلم متوقف شد.
عبدالرضا کاهانی بالاخره قرار است فیلمبرداری فیلم تازهاش که با نام “بیخود و بیجهت” پروانه ساخت دریافت کرده را این هفته آغاز کند. در این فیلم بار دیگر او با رضا عطاران در مقام بازیگر همکاری خواهد داشت. در کنار عطاران بازیگرانی چون پانتهآ بهرام، نگار جواهریان و احمد مهرانفر نیز در این فیلم بازی خواهند کرد.
حمیدرضا صلاحمند کارگردان فیلم “نیش و زنبور” از تعویق ساخت قسمت دوم این فیلم خبر داد. به گفته این کارگردان، با وجود آماده بودن فیلمنامه قسمت دوم فیلم، به علت اختلافی میان تهیهکننده فیلم و رضا کیانیان، بازیگری که قرار بود در قسمت دوم این فیلم نیز بازی کند، فعلاً ساخت این فیلم منتفی است.
خبرهای اکران
از هفته گذشته فیلم “باغ قرمز” ساخته امیر سمواتی در سرگروه دوم آزادی نمایش عمومی خود را آغاز کرد و جایگزین فیلم “تپلی” شد. فرامرز قریبیان، امین تارخ، لیلا اوتادی و شقایق فراهانی از بازیگران این فیلم هستند.
همچنین از هفته گذشته نمایش عمومی فیلم “پرتقال خونی” ساخته سیروس الوند در سینماهای شهرستانها نیز آغاز شد و این فیلم اکنون در سینماهای شهرستانهای رشت، کرمان و اصفهان به روی پرده رفته است.
در جدول اکران این هفته فیلم “سعادتآباد” ساخته مازیار میری همچنان با حدود ۵۵۰ میلیون تومان فروش صدرنشین است. “یه حبه قند” ساخته رضا میرکریمی با عبور از مرز فروش ۴۰۰ میلیون تومان در رتبه دوم فروش قرار دارد. “پرتقال خونی” با حدود ۱۱۵ میلیون تومان و “راه آبی ابریشم” با فروشی حدود ۱۱۰میلیون تومان به ترتیب در رتبههای بعدی جدول قرار دارند. سه رتبه انتهایی جدول فروش نیز به ترتیب به فیلمهای “تپلی” با فروشی حدود ۵۰ میلیون تومان، “مرگ کسب و کار من است” با فروش ۲۵ میلیون تومان و بالاخره “خانواده ارنست” با فروش حدود هشت میلیون تومان تعلق دارند.
حاشیه هفته
همانطور که هفته گذشته قول داده بودیم، سریال حاج دکتر فرجالله سلحشور همچنان ادامه دارد!
ماجرای سخنان نسنجیده فرجالله سلحشور همچنان ادامه دارد، ماجرایی که شاید “خبر آنلاین” با کنایهای ظریف و اشاره به مثلی معروف به بهترین شکل توصیفش کرد، وقتی که در تیتر مطلبی در ارتباط با آن نوشت: “سنگی در چاه افتاد”.
به هرحال عاقلان سینمای ایران این روزها همچنان درگیر بیرون آوردن این سنگ از چاه هستند، هرچند شاید برخی علاقهای ندارند تا این اتفاق بیفتد.
سلحشور که بعد از بالاگرفتن واکنشها به سخنانش مجبور به پس گرفتن حرفهایش شده بود و به شکل ضمنی عذرخواهی کرد، در آخرین گفتوگویش بار دیگر به تکرار برخی حرفهایش در ارتباط با سینمای ایران پرداخت. او در اظهاراتی با ادبیات عرفانی خود، در توصیف سینمای ایران گفت: “در یک حوض لجن، نمیتوان دنبال سیب، گلابی و انار تمیز گشت و این یک حماقت است، در یک لجنزاری به نام سینما که ریزهخوره دستورالعملهای صهیونیستی است، نمیتوان حرف اسلام را زد.” حال اینکه حضرت ایشان در این حوض لجن چه میکنند، سؤالی است که بسیاری میپرسند.
داوود رشیدی: شکایت از فرجالله سلحشور در مراحل پیگیری است
در اولین واکنش به گفتههای سلحشور، داوود رشیدی رئیس انجمن بازیگران سینما ایران از پیگیری این انجمن برای شکایت از سلحشور بابت گفتههای توهینآمیزش خبر داد. اما سلحشور که پیشتر سابقه رفتن به دادگاه را دارد، زیاد از این تهدیدها جا نخورده است. ظاهراً سلحشور امیدوار است که اینبار نیز دادگاه همانند دفعه قبل به نفع او خاتمه خواهد یافت، چرا که در واکنش به این خبر گفت: “من نمیتوانم بروم به آنها التماس کنم از من شکایت نکنند. اگر این شکایت از لحاظ قانون درست تشخیص داده شود، من نیز جوابگو خواهم بود. بارها کسانی از من شکایت کردهاند که نادرست بوده و مجبور شدند شکایت خود را پس بگیرند. این جا همه چیز قانون دارد. چنانچه ادعای نادرستی کنند، باید جوابگو باشند.”
در این وجود داشتن قانون شکی نیست، مشکل اینجاست که این قانون گویا تنها به نفع برخی تنظیم شده است. دم خروس این ماجرا در برنامه سینمایی هفت این جمعه شب نمایان شد. این هفته در این برنامه، مریلا زارعی سخنگوی انجمن بازیگران در گفتگوی تلفنی با فریدون جیرانی، مجری برنامه، بخشی از سخنانش را به پاسخ دادن و اعتراض به گفتههای سلحشور اختصاص داد و از برنامه هفت گلایه کرد که چرا در این موضوع و در دفاع از سینماگران واکنشی نشان نداده است. فریدون جیرانی نیز از فرصت استفاده کرد و تلویحاً اعلام کرد که از سوی مدیران تلویزیون از پرداختن به این موضوع منع شده است و با اعلام اینکه “خط قرمزهای برنامه ما با برنامه ۹۰ فرق دارند” اشاره کرد که گویا انتقاد و اعتراض به برخی از سینماگران وابسته در رسانه ملی ممنوع است. البته این نخستینبار نیست که سازندگان این برنامه تلویزیونی از این خط قرمزها سخن میگویند. نمونه دیگر را مسعود فراستی، منتقد برنامه در یکی از مصاحبههایش اعلام کرده بود که مسئولان از او خواستهاند تا در نقد فیلمهای دولتی و فیلمهای فاخر تند نرود!
اینگونه که از شواهد پیداست، تا وقتی این خط قرمزها و حمایتهای خاص برای برخی وجود دارند، باید منتظر شنیدن سخنانی بدتر از این نیز از سلحشور و همپالگیهایش بود!
در همین زمینه:
نه جناب کاپ گیر غرب باور ندارد دوست دارند تو حرف بزنی چون بلدی آهسته بوری وآهسته بیایی تا شاخ نخوری من عصبانی میشوم وقتی که ..کاری ندارد یک لیوان آب تگری در کنار ش میزا قاسمی که فشارت پایین بیاید این نوع با تکبر حرف زدن در شان یک هنرمند نیست طوری حرف میزنی که انگار بناست کاپ تورا به پناهی بدهند وتو ناراحتی عصبانی هستی خوب بعضی از رسانه ها هم که شغلی ندارند بیکارند وشغلشان در آمد بر بیکاری است مانند درآمد بر مالیات .ما که ایرانی هستیم نمیدانستیم پناهی آزاد است وفیلم هم میسازد آنهم نه یکی دومی هم در راه است ما فکر میکردیم بناست پناهی برایمان وقتی با هم به جهنم رفتیم فیلم مستند از سوختنمان بسازد نه اینکه مثلا از ویلایی که بلا شد یا 2دلار یک ویلا 3میلیون یک ولبو یا بابادکی در نیاگارا افتاد یا بوفالو ها هم پرواز میکنند نمیدانم منکه فیلم بازی سرم نمیشود فکر میکنم بهتر است ما وقتی کسی آزد میشود بهتر است توی بوق وکرنا بدمیم تا همه با خبر شوند مخصواصاکه اغلب جرمی هم مرتکب نمیشویم فیلم با حالی میشود ممکن از از جشنواره اریتره کرگدن طلایی را ببریم
رجبعلی صراف / 09 November 2011