کتاب «تاریخ زن‌ستیزی» به قلم جک هلند، روزنامه‌نگار ایرلندی و ترجمه منیره محمدی، در سال ٢٠١١ از سوی انتشارات زاگرس در کانادا منتشر شده است. این کتاب  که یک تحقیق تاریخی درباره «زن‌آزاری» است و موضوع «زن به عنوان موجودی گناهکار» را در ذات تمدن‌های بشری جست‌وجو کرده است، از این پس در روزهای جمعه در صفحه زنان رادیو زمانه منتشر خواهد شد.

آنچه در پی می‌آید، بخش‌هایی از فصل دوم این کتاب با عنوان «زن‌ستیزی در روم باستان» است:
 
زن‌ستیزی در روم باستان
زنان رومی کابوس تحقق یافته مردان یونانی بودند. این زنان قاعده زن‌ستیزانه‌ای را به چالش کشیدند که مدعی بود زن خوب، زنی‌ است که کسی در باره‌اش حرفی نزند. پیروی از این قاعده، زنان خوب آتنی قرن پنجم قبل از میلاد را به دست فراموشی سپرد، امروز هیچ نام و نشانی از این زنان باقی‌ نمانده است.
 
ولی‌ زنان رومی خود را به تاریخ شناساندند؛ از روزهای اوج امپراطوری روم تاکنون در مورد معدودی از این زنان سخن به میان آمده است: مسالینا که نامش با زیاده‌روی جنسی‌ مترادف شده است؛ اگریپینا، زنی بی‌‌رحم با بلند‌پروازی‌های شقاوت‌بار و «غیر طبیعی» که با ارتکاب قتل شهره خاص و عام شد؛ سمپرونیا، زن روشنفکری که دنیای زنانه را رها کرد تا وارد جهان خطرناک دسیسه و انقلاب مردان شود، کلئوپاترا، اغفال‌گر درخشان که با توطئه‌چینی بر امپراطوری فرمانروائی کرد و آنرا به ورطه جنگ داخلی‌سوق داد؛ و بالاخره جولیا، دختر عصیان‌گر یکی از امپراطورهای روم که با نقشه‌های پدرش به مبارزه پرداخت و دولت را دچار بحران کرد.
 
این زنان از لابلای نوشتارهای مورخین و شاعران رومی بیرون آمدند و با گوشت و خون خود به نمونه‌هایی تبدیل شدند كه طرز نگاه مردان به زنان را آشكار می‌كنند. بخش عمده‌ای از مطالب تاریخی که در باره زنان نگارش یافته توهین‌آمیز است. اظهارات تند مردان در مورد این زنان (به همان اندازه که سخنان خوش آنها می توانست موجب شود) باعث شد تا نام این زنان در تاریخ ماندگار شود. این احساسات، که بخش عمده ای از آن به رشته تحریر درآمده، نمایشگر استمرار تاثیر این زنان در طول تاریخ و موفقیت سترگ‌شان در چیرگی بر موانع متعدد، از جمله قوانین هولناک و مرگبار ضد زن، است.
 
رومی‌ها اندیشه‌سازان اصلی نبودند. آنها تئوری یا فلسفه جدیدی برای توجیه ستم به زن و انسان‌زدایی از او تولید نكردند. کلیشه‌هایی که در فرهنگ یونان تحول یافت، خوراک مناسبی برای رومیان و فرهنگ‌های متعدد بعدی، از جمله فرهنگ امروزین ما، فراهم آورد. لیکن این نویسندگان رومی هستند كه به ما اجازه می‌دهند پس این کلیشه‌ها را ببینیم. پرتره‌های ادبی‌ و تاریخی از‌ تعداد انگشت‌شماری از زنان استثنا‌یی،‌ که در شکل ‌گیری یکی‌ از بزرگ‌ترین تمدن‌های‌ بشری نقش داشتند، به ما اجازه می‌دهد تا نگاهی اجمالی به مبارزات آنها در جهت اثبات خویش بیاندازیم.
 
دیر زمانی نپایید كه تفاوتی بنیادی میان زن‌ستیزی یونانی و نوع رومی آن پدیدار شد. زن‌ستیزی یونانی مبتنی بر هراس از کارهایی بود كه زن در صورت آزادی قادر به انجام‌شان بود. لیکن تا آنجایی که اطلاع داریم، اگر حتی زنان یونانی مردان را به چالش كشیده باشند، این چالش در حوزه خصوصی رخ داده و نه حوزه عمومی. با این وجود، این هراس راه خود را در قلمروی تخیلات یونانی باز کرد. لیکن زنان رومی از ابتدا بطور آشکاری زن‌ستیزی مرسوم را به مبارزه طلبیدند و احساسات و خواسته‌های خود را علنی کردند.
 
زنان رومی کابوس تحقق یافته مردان یونانی بودند. این زنان قاعده زن‌ستیزانه‌ای را به چالش کشیدند که مدعی بود زن خوب، زنی‌ است که کسی در باره‌اش حرفی نزند. پیروی از این قاعده، زنان خوب آتنی قرن پنجم قبل از میلاد را به دست فراموشی سپرد، امروز هیچ نام و نشانی از این زنان باقی‌ نمانده است
زنان رومی حتی در اعتراض به سرنوشتی که مردان بر آنها تحمیل کرده بودند به خیابان‌ها ریختند. در روم بود كه پرده گمنامی زنان به کنار زده شد. آنان وارد عرصه عمومی شده‌ و نقشی تاریخی ایفا کردند. زنان رومی در جنگ‌ها دخالت و آنها را متوقف كردند؛ در اعتراض به سیاست‌های دولت به خیابان‌ها ریختند و باعث تغییر آنها شدند؛ شوهران‌شان را به قتل رساندند؛ برخی‌ از آنان بعنوان گلادیاتور تربیت شدند و تصویر آمازون‌ها را در اذهان زنده کردند؛ آنها اقتدار پدران خود را متزلزل ساختند و، با تاکید بر استقلال خویش،‌ در روابط‌شان با مردان تجدید نظر كردند و از ایفای نقش خود به‌عنوان پرورش دهنده فرمان‌روایان سر باز زدند؛ زنان رومی حتی بگونه‌ای آزاردهنده‌تر در پی تسخیر قدرت سیاسی برآمدند. آنان چنان واکنشی ایجاد کردند که خود را آماج بیش‌ترین تیرهایی که ادبیات و تاریخ رها کرده است ساختند.
 
زمینه تاریخی‌ كه در آن این نبرد به وقوع پیوست، بزرگ‌ترین و موفق‌ترین امپراطوری جهان در طول تاریخ است. این امپراطوری که ۶۰ میلیون انسان را در خود جای می داد، از اسکاتلند تا عراق گسترش داشت و فرهنگ‌ها و اقوام گوناگونی را در بر می‌گرفت. روم بعنوان پایتخت این امپراطوری، بزرگ‌ترین شهری بشمار می رفت که دنیا تا آن زمان به خود دیده بود. این شهر در قرن اول میلادی بین یک تا دو میلیون نفر جمعیت داشت. روم در واقع نیویورک زمان خود محسوب می‌شد، شهری با منظره‌های وحشی و شگفتی‌های فراوان که نژاد‌های گوناگون را از هر گوشه این امپراطوری وسیع در خود جای می داد.
 
از آن میلیون‌ها انسان، فقط چند نام باقی‌ مانده است. اکثریت این نام‌ها از آن زنانی‌ است که لایه‌های بالایی جامعه را تشكیل می‌دادند، زنانی‌ که به خاطر افتخار، شهرت و ثروت در کارزاری قدم می‌گذاشتند که مخاطراتش چیزی از نبردگاه های گلادیاتور‌ها کم نداشت كه تا آخرین نفس زیر خورشید سوزان روم در هنگامه‌ای از غریو و فریاد توده ها می‌جنگیدند.
 
در میدان‌گاه طبقه حاکم بود که امروز بعد از ۲۰۰۰ سال، ما تقریبا اسامی تمام زنان رومی این طبقه را باز می‌یابیم. این زنان را با توجه به چگونگی رابطه شان با مردان تعریف کرده‌اند: به‌عنوان دختر، خواهر، معشوقه، همسر، و یا مادر. آنان نیز، مانند قهرمان‌های زن تراژدی‌های یونانی، برای ارتقای خانواده و بستگان خویش جنگیدند، اما این بازی در روم در شکل جدالی میان مرگ و زندگی‌ پدیدار شد.
 
در رم نیز، مانند یونان، نخستین مانع عمده‌ای که زن با آن روبرو بود همانا خطر از دست دادن زندگی‌ در بدو تولد بود. در حقیقت، این تهدید صورت‌ حقوقی به خود گرفته بود و قوانین به قتل رساندن نوزاد دختر را تشویق می کردند. قوانین منسوب به رومولوس، بنیان گذار اسطوره‌‌ای شهر رم، مقرر می‌داشت که «تنها فرزندان پسر و نخستین نوزاد دختر پرورش یابند» این دعوت و تشویقی بود برای دور افکندن نوزادان دختر.
 
مانع بعدی كه بر سر راه زنان قرار داشت ازدواج بود که در سن بلوغ بر سر راه‌شان قرار می‌گرفت. در دوران نخستین روم، یعنی‌ قرن هفتم قبل از میلاد، زنان در معرض یکی‌ از ظالمانه‌ترین قوانین ازدواج بودند که می‌شود تصورش را کرد. زن به‌عنوان یك همسر، تحت حاكمیت مطلق شوهرش بود تا آنجا که شوهر می‌توانست در باره زندگی‌ یا مرگ او تصمیم بگیرد. در مورد زنای به عنف یا شراب‌خواری، شوهربه همراه بستگان همسرش، زن را محاکمه می‌کرد و از این اختیار برخوردار بود که، طبق قانون رومولوس، مجازات مرگ را بر او اعمال كند.   اگر قانونی بود که مردان را فعالانه تشویق به کتک زدن زن می‌کرد، این همان قانون بود.
 
ایگناتیوس متلوس، یکی‌ از شخصیت‌های بلند آوازه و ‌اشرافی روم به نمونه بارزی از یك مرد «خوب» بدل شد زیرا او می‌دانست چگونه زنش را تربیت كند – او روزی ‌وارد خانه می‌شود و می‌بیند همسرش شراب می نوشد. ایگناتیوس بلافاصله چماق را بر می‌دارد و زنش را تا حد مرگ کتک می‌زند. ولاریوس ماکسیموس مورخ در مورد او چنین نوشته است:
 

«نه تنها هیچکس ‌او را به جرمی‌ متهم نساخت بلکه حتی ‌مورد نکوهش هم قرار نگرفت. همه ‌او را به‌عنوان نمونه والای شوهری ستودند که عادلانه شخص گناهکار را تنبیه کرده است. در واقع، هر زنی‌ که با بی‌ مبالاتی در پی نوشیدن شراب باشد راه را بر هر نوع پارسایی مسدود و بر هر نوع خطا باز می‌گذارد.»  

لاریوس ماکسیموس رفتار مرد دیگری به نام گیوس سولپوس گلس كه همسرش را به دلیل بی‌حجابی در ملاء عام طلاق داد مورد تائید قرار می‌دهد. ‌شرح او در مورد حجاب مانند كلماتی است كه ما امروز در قرن بیست و یكم از زبان یک شاهزاده عربستان سعودی می‌شنویم: «قانون مقرر می‌دارد که تو خود را فقط برای چشمان من بیارایی. تو بایستی‌ زیبایی و زیورآلات خود را در مقابل چشمان من در معرض نمایش بگذاری، برای این چشمان محبوب باشی‌…»
 
مثال دیگر در رابطه با مردی است که زن خود را طلاق می‌دهد زیرا او را در حین معاشرت با زن دیگری كه پیشتر برده بوده می‌بیند. استدلال شوهر چنین بود که نزدیکی و پیوند میان زنان، کردار بد را در آنها تقویت می کند. به همین خاطر بهتر است که از ارتکاب گناه پیش از وقوعش ممانعت کرد تا اینکه بعدا آن را کیفر داد. لازم به گفتن نیست که حق طلاق حقی بود كه فقط به مرد داده می شد.
 
رومی ها نیز مانند یونانیان دغدغه پاک‌دامنى زن را داشتند و آن را نشانی آشکار از حیثیت خانواده و سعادت دولت محسوب می‌كردند.  زن‌ستیزی همیشه زنان را با همان معضل همیشگی مواجه می‌سازد؛ «خوبی» یا «بدی» آنها چیزی را عوض نمی‌کند: زنان در هر حال شهوت مردان را تحریک می‌کنند؛ در نتیجه، آنها هستند که باید جوابگو باشند و نه مردان كه بر آنان هوس می‌رانند.
 
در یك نمایش شوک‌آور، زنان رومی آزادی و تمایل خود به دخالت در امور عمومی را با اعتراض و ریختن به خیابان ها نشان دادند. آنها نخستین جنبش اعتراضی‌ زنان را (که تا آن زمان سابقه نداشت) در تاریخ به ثبت رساندند. در سال ۲۰۵ قبل از میلاد، در جنگ با هانیبال، ژنرال کارتاژی، روم قوانین اوپپان را به تصویب رساند. بر اساس این قوانین، بر مقدار طلایی که یک زن می‌توانست داشته باشد محدودیت وضع شد و زنان از پوشیدن لباس‌های فاخر در انظار عموم منع شدند. ده سال بعد با شکست کارتاژها، زنان طبقه بالای رومی در اعتراض به قوانین اوپپان جویای دلیلی برای ادامه حیات این متون حقوقی شدند. پس از اعتراض فراوان و درخواست برای لغو این قوانین، سنا تصمیم گرفت که موضوع را به بحث بگذارد. روز بعد زنان به صورت دسته جمعی به کاخ سنا ریختند تا در خواست خود را به کرسی بنشانند. مخالف اصلی‌ لغو این قوانین کیتوی پیر بود که یکی‌ از قوی‌ترین سخنوران زمان خویش به شمار می رفت. بر طبق آنچه تیت لیو در کتاب خود، تاریخ نخستین روم، می نویسد،کیتوی پیر در یکی از یورش های زن ستیزانه خود چنین می گوید:
«اگر هر مرد متاهل اطمینان می‌یافت که همسرش ارزش ‌او را درک می‌کند و به مقام شایسته شوهر احترام می‌گذارد، در آن صورت ما حتی نیمی از مشکلاتی را که امروز با توده زنان داریم نمی‌داشتیم. در عوض، زنان از چنان جراتی برخوردار شده‌اند که ما نه تنها استقلال خود را در خانه از دست داده‌ایم، بلکه استقلال ما در جامعه نیز در شرف لگد مال شدن است. ما نتوانسته‌ایم زنان را تحت کنترل خود بگیریم و آنها اکنون متحد شده‌اند تا هراس همیشگی را در قلب ما بیفکنند… چند دقیقه پیش در راه رسیدن به اینجا، خود را در میان لشکری از زنان یافتم. این موضوع مرا شرمگین ساخت. احترام من برای مقام و تواضع زن بعنوان فرد (و نه جمع) مرا از اینکه به‌عنوان کنسول به زور متوسل شوم باز داشت. در غیر این صورت باید به آنان می‌گفتم، “منظورتان از آمدن به خیابان‌ها به این شیوه بی‌سابقه چیست؟ چرا راه‌بندان ایجاد کرده‌اید و سر مردانی که شوهران‌تان نیستند داد می‌کشید؟ نمی‌توانستید مساله خود را در خانه مطرح کنید و از شوهرتان بپرسید؟” […]زن یک حیوان سرکش و خشن است. این عاقلانه نیست که افسار را به دستش داد و از او انتظار داشت که لگد نپراند. نه، تو باید محکم افسار را در دست خود نگاه داری … تصورش را بکنید که به زنان اجازه دهید حقوق گوناگون را یکی‌ پس از دیگری به دست آورند و یا آنها را به نفع خود تغییر دهند و در نهایت از برابری کامل با مردان برخوردار شوند. در این صورت آیا فکر می‌کنید اوضاع قابل تحمل خواهد بود؟ مزخرف است؛ اگر زنان به برابری دست یابند به اربابان شما تبدیل خواهند شد …»
 
گرچه هورتنژیا حق رأی برای زنان را مطالبه نکرد، سخنان او بسیار نزدیک به جملاتی بود که انقلابیون آمریکایی قرن‌ها بعد بر زبان راندند: «بدون مشارکت، مالیاتی در کار نیست»

سخنرانی کیتوی پیر شکست خورد و سنا به لغو قوانین اوپپان رای داد. ولی‌ استدلال او، از آن زمان تا به حال مورد استفاده قرار گرفته است تا حقوق قانونی از زنان دریغ شود، از حق رای دادن گرفته تا کنترل اموال‌شان.  

همانطور که جمهوری روم درحال پیوستن به تاریخ بود، چندین زن موفق شدند صدای خود را بعنوان سخنوران و مدافعان به گوش عموم برسانند، و این البته باعث عصبانیت مورخانی چون ولاریوس ماکسیموس شد. ‌او در جایی‌ نوشت که «ما دیگر نباید در مقابل این زنان ساکت بمانیم، زنانی که دیگر نه طبیعت‌ و نه حجب می تواند از خود‌نمائی آنها جلوگیری کند.»
 
اگر ما امروز از وجود چنین زنانی در تاریخ مطلع هستیم، باید از عزم تاریخ‌نویسانی كه سعی در بیان دشمنی خود با زنان داشتند قدردانی كنیم. در میان این زنان، می توان از هورتنژیا، دختر یکی‌ از مشهور‌ترین سخنوران روم به نام کوینتوس هورنسیوس، نام برد. طی حادثه ای که به پاورقی های کتاب های تاریخی‌ راه پیدا کرده، هورتنژیا از فصاحت خود برای پا در میانی مستقیم در امور سیاسی استفاده می‌کند. تا سال ۴۲ قبل از میلاد، سه دیكتاتور، مارك آنتونی، اكتاویوس (كه بعدها امپراطور آگوستوس شد) و ماركوس لیپیدوس بر روم حکومت کردند؛ هر سه با بیرحمی مخالفان خود را قلع و قمع کرده و ۲۳۰۰ نفر از آنها را دستگیر و اعدام نمودند. هر سه تشنه پول بودند و به همین دلیل مالیات سنگینی‌ بر ۱۴۰۰ تن از زنان اشرافی وضع کردند. زنان اشرافی در اعتراض به مالیات وضع شده، دست به راهپیمایی زدند تا شاید بتوانند همدردی مردم را جلب کنند. آنها كه از این راهپیمایی موفقیت چندانی کسب نکردند، به زور وارد مجلس شدند تا خود را به تریبون سخنگوی آن برسانند.
 
بنا به گفته ولاریوس ماکسیموس مورخ، «هیچ نماینده مردی جرات دفاع از آنها را نداشت.» هورتنژیا جلو رفت و «از موضع زنان با جدیت و موفقیت دفاع کرد.» این نقطه بسیار پراهمیتی در تاریخ زن‌ستیزی و تاریخ زنان (که بیشتر آن شامل مبارزه علیه زن‌ستیزی بوده) محسوب می‌شود. برای اولین بار موضوع حق انتخاب، اگرچه در قالبی تلویحی، توسط یك زن‌ مطرح شد. هورتنژیا در طول سخنرانی قدرتمند خود این سوال را مطرح کرد که «چرا، در حالی‌که هیچ سهمی در سیاستمداری، فرماندهی، و مقام های دولتی نداریم، باید مالیات دهیم – و اینها چیزهایی است که شما به خاطرش علیه همدیگر کینه ورزی می‌کنید که عواقب زیانباری هم به دنبال دارد؟»
 
گرچه هورتنژیا حق رأی برای زنان را مطالبه نکرد، سخنان او بسیار نزدیک به جملاتی بود که انقلابیون آمریکایی قرن‌ها بعد بر زبان راندند: «بدون مشارکت، مالیاتی در کار نیست.»
 
اعتراضات زنان در سال ۴۲ قبل از میلاد نقطه سرنوشت سازی‌ برای فعالیت‌های سیاسی زنان در روم به شمار می آید. تا آنجا که ما می دانیم این فعالیت‌ها آخرین اعتراض عمومی‌ زنان بخاطر ایجاد تغییرات سیاسی تا پیش از قرن نوزدهم در تاریخ تمدن غرب است. پس از آن است كه شاهد طلوع جنبش زنانیم كه حق رای را به مرکز مبارزه برای احقاق حقوق زنان تبدیل می كند.