مجتبا یوسفیپور – هفتهای که گذشت هفته چندان خوبی برای سینماگران نبود. همزمانی با روزهای عزاداری و تعطیلی سینماها برای دو روز متوالی از یکسو و بازداشت تعدادی از مستندسازان از سوی دیگر دست به دست هم دادند و هفته بدی را برای سینمای ایران رقم زدند.
در گزارش این هفته نگاهی داریم به این ماجراها و البته مثل همیشه آخرین خبرهای تولید و اکران سینمای ایران و حاشیههایش را مرور میکنیم.
بازداشت مستندسازان
بالاخره زمزمههای هفتههای گذشته و خط و نشانهای مسئولان سینمایی برای سینماگران رنگ واقعیت به خود گرفت و ثابت کرد که مسئولان و مدیران جمهوری اسلامی در عمل کردن به وعدههای پاداش و تقدیرشان ثابت قدم نیستند، اما در تنبیه و توبیخ و انتقام درنگ نمیکنند.
مستندسازان بازداشتشده ایرانی: بازداشت از پیش اعلامشده!
ماجرا از آنجا آغاز شد که یکی از وبسایتهای داخل کشور خبری منتشر کرد مبنی بر دستگیری شش مستندساز ایرانی. در این خبر از این مستندسازان تنها با حروف اختصاری نامهایشان نام برده شده بود. بعد از آن برخی از خبرگزاریها بهتدریج شروع کردند به گمانهزنی و در نهایت نامهای برخی از مستندسازان ایرانی اعلام شد و سایت آزادی بیان نوشت “بر اساس گزارشهای رسیده کتایون شهابی، مجتبی میرطهماسب، ناصر صفاریان، هادی آفریده، مهرداد زاهدیان و محسن شهرنازدار حوالی نیمهشب شنبه و پس از ضرب و شتم در تهران بازداشت شدهاند.”
در این میان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و معاونت سینمایی از چند و چون داستان مانند همیشه اظهار بیاطلاعی کردند. علیرضا سجادپور، معاونت نظارت و ارزشیابی در این زمینه وعده داد که “این بازداشتها در خارج از حوزه کار ما است و به حوزه دیگری مربوط میشود. طبیعی است ما اقدامات لازم را در این زمینه انجام میدهیم.” و البته هیچ توضیحی هم داده نشد که این اقدامات لازم چه خواهد بود و چه زمانی صورت خواهند گرفت.
شفیع آقامحمدیان، رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی نیز با دادن وعدهای مشابه مبنی بر پیگیری وضعیت مستندسازان بازداشتشده، تصریح کرد که بازداشت این مستندسازان هیچ ارتباطی به شکایت این مرکز از برخی از آنان جهت فروش فیلمهایشان به بیبی سی فارسی ندارد. به گفتهی مسئولان این مرکز، برخی از این آثار، تولیدات مشترک مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با برخی از این فیلمسازان بوده است که این فیلمسازان بدون اطلاع و رضایت مرکز، حق پخش فیلم را به شبکهی بیبی سی فارسی واگذار کردهاند.
محمد حسینی، وزیر ارشاد اسلامی نیز در سخنانی گفت: “بنا نیست که شبکهای را که علیه جمهوری اسلامی ایران کار میکند و در جهت خلاف مصالح کشور ماست، تقویت کنیم و دوستان باید در این جهت مراقبت بیشتری داشته باشند.” حسینی نیز ضمن وعده دادن مبنی بر پیگیری ماجرا از طریق وزارت اطلاعات افزود: “معتقدم اگر کسی با شبکهای مثل بیبیسی فارسی همکاری دارد، اقدامش در جهت براندازی است و معاند محسوب میشود.”
خانه سینما: آیا به راستی قانونی مبنی بر ممنوعیت فروش آثار سینمایی به شبکههای تلویزیونی خارجی وجود دارد؟
با توجه به این گفته و این طرز نگاه، جا دارد نگران وضعیت سینماگران بازداشت شده باشیم. وقتی وزیر ارشاد اسلامی که وظیفهاش خدمت به هنرمندان است، اینگونه عملکرد آنان را قضاوت میکند، دیگر از وزارت اطلاعات چه انتظاری میتوان داشت؟
اما شاید بهترین دفاعیه را خانه سینما از این فیلمسازان انجام داد. خانه سینما با انتشار نامهای ضمن درخواست رعایت حقوق قانونی بازداشتشدگان پرسید: “آیا به راستی قانونی مبنی بر ممنوعیت فروش آثار سینمایی به شبکههای تلویزیونی خارجی وجود دارد؟ اگر چنین است چرا و چگونه سازمانهای پخش و فروش دولتی در بازارهای فروش جهانی و در مناسبات دوجانبه اقدام به فروش آثار و همکاری با همین شبکهها میکنند؟ آیا فروش فیلم در نص قانون برای دولت مجاز و برای بخش خصوصی ممنوع اعلام شده است؟” در ادامه این نامه آمده است: “سوگمندانه سالهاست مستندسازان ایرانی به ویژه آنهایی که در حوزه مستند اجتماعی فعالیت میکنند، با انواع بیمهریها و تنگناها روبرویند. آنها غالباً ناچارند بدون دریافت کمکهای دولتی، هزینه تولید و ساخت فیلمهای خود را شخصاً تأمین کنند. این آثار معمولاً از امکان نمایش برخوردار نمیشوند و هیچ سازمان دولتی برای خرید آنها پیشقدم نمیشود. پخش و فروش این فیلمها در شبکه نمایش خانگی نیز عملاً ممکن نیست. به این ترتیب باید پرسید سینماگری که هیچ امکانی برای پخش و نمایش و فروش آثار ساختهشدهاش وجود ندارد، چگونه باید گذران زندگی و معیشت کند؟”
کاش این دوستان این بخش از سخنان خود را کمی زودتر بیان میکردند. آن زمانی که معاونت سینمایی دستور نوشتن آئیننامه و برخورد با فروش آثار مستند به شبکههای ماهوارهای میداد و تهدید میکرد و در مراسم افطاری مرکز گسترش فیلمهای مستند و تجربی، فروش فیلم به شبکههای ماهوارهای را همکاری با تلویزیونهای معاند میخواند (+)، متأسفانه سینماگران به این رویدادها فقط با سکوت واکنش نشان دادند و اکنون کمی برای شکستنش دیر شده است.
تبدیل دکورهای میلیونی به زمین کشاورزی
ظاهراً ماجرای نگاه کوتاهمدت به تولیدات و هدر دادن سرمایهها در تلویزیون پایان ندارد. اکنون چندین ماه است که تلویزیون درگیر ماجرایی حقوقی در ارتباط با دکورهای پرخرج و عظیم سریال “مختارنامه” است. این دکورهای پرخرج که بازسازی شهرهایی مانند کوفه و مکه هستند، در زمینهایی اجارهای ساخته شدهاند.
دکورهای میلیونی سریال مختارنامه که قرار است به خاک تبدیل شوند.
مهلت قرارداد اجاره زمینها در خرداد ماه امسال به پایان رسید و تلویزیون اجاره را برای سه ماه دیگر نیز تمدید کرد و اکنون با پایان شهریور ماه، مهلت سه ماهه نیز به پایان رسیده و هنوز مدیران تلویزیون نتوانستهاند تصمیم نهایی خود مبنی بر خرید زمینها و حفظ دکورهای چندین میلیونی را بگیرند و به گفته تهیهکننده سریال مختارنامه، در صورت انجام ندادن اقدامی فوری، به زودی این دکورها تخریب شده و زمینها به صورت زمین کشاورزی درآمده و به صاحبانشان بازگردانده خواهند شد. جالب اینجاست که در ماههای گذشته به علت این دعوای حقوقی، هیچ گروهی اجازه فیلمبرداری و استفاده از این دکورها را نداشته است. و جالبتر اینکه همزمان با این اتفاقها چندین پروژهی عظیم با موضوع تاریخ صدر اسلام در حال تولید است که هر کدام از این پروژهها برای تولید خود نیاز به صرف هزینههای سنگین دولتی جهت ساخت دکورهایی تقریباً مشابه دارند.
تنها یک حساب سر انگشتی کافی است تا دریابید با این وضعیت بیدر و پیکر، هر سال چه مقدار سرمایه، فقط بر اثر این بیمسئولیتیها و عدم دلسوزی و توجه مدیران به هدر رفته و چون این مورد، به خاک تبدیل میشود.
خبرهای کوتاه
هفته دفاع مقدس هم آمد و خبری از نمایش عمومی فیلم “سفر سرخ” ساخته حمید فرخنژاد نشد. گفته شده بود که این فیلم با توجه به مضمون آن و پرداختن به جنگ ایران و عراق، در این هفته به نمایش درخواهد آمد، اما احمد میرعلایی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی از منتفی شدن این ماجرا خبر داد و افزود: “شرایطی که مد نظر ما بود مهیا نشد. همچنان برنامه اکران عمومی این فیلم را دنبال میکنیم تا بتوانیم در فرصت مناسبتری آن را به نمایش عمومی بگذاریم.”
بسیار خوب. اما ایشان و دیگر مسئولان اشارهای به “شرایط مد نظرشان” نکردهاند. کاش توضیح میدادند که آیا اصلاً قرار است چنین شرایطی فراهم شود یا خیر؟
حمید فرخنژاد سر صحنه فیلم “سفر سرخ”، فیلمی با موضع جنگ که چند سال است در رسیدن به اکران مشکل پیدا کرده است.
امسال نیز چون سالهای گذشته گروهی از دوبلورهای ایرانی در جشنواره فیلم کودک حاضر شده و همزمان فیلمها را دوبله خواهند کرد. امسال ۱۶ دوبلور در پنج گروه فیلمهای خارجی به نمایش آمده در جشنواره را همزمان و در کنار تماشاگران دوبله میکنند. دوبله همزمان در سالهای گذشته یکی از بخشهای جذاب جشنواره برای تماشاگران بوده است.
علی سرتیپی مدیر پخش فیلم “جدایی نادر از سیمین” اعلام کرد که تا دو هفته دیگر دی وی دی این فیلم به همراه بخشهایی از پشت صحنه آن به بازار عرضه خواهد شد. در روزهای گذشته نسخهای از این فیلم به شکل غیرقانونی بر روی اینترنت پخش شد.
باران کوثری، تورج اصلانی و رضا درمیشیان در پشت صحنه فیلم بغض
خبرگزاری مهر خبر داد که تورج اصلانی، فیلمبردار جوان سینما که قرار بوده برای فیلمبرداری بخشهای باقیمانده فیلم “بغض” راهی ترکیه شود، به علت ممنوع الخروج شدن از این سفر بازماند. اصلانی که در سالهای اخیر با بهمن قبادی همکاری داشته است، در ماههای گذشته مدیریت فیلمبرداری آخرین ساخته قبادی را که در ترکیه فیلمبرداری میشد بر عهده داشت. به احتمال زیاد، این همکاری دلیل ایجاد این محدودیتها برای این فیلمبردار است.
خبرهای تولید
اولین خبر اینکه داریوش مهرجویی پیشتولید تازهترین ساخته خود با نام “نارنجیپوش” را آغاز کرد. مهرجویی فیلمنامه این فیلم را به همراه همسرش وحیده محمدیفر نوشته است. به گفته رضا درمیشیان، تولید این فیلم در دو فاز مستند و داستانی صورت خواهد گرفت. در حال حاضر پیشتولید بخش مستند آغاز شده است و فیلمبرداری آن به احتمال زیاد در این هفته انجام خواهد شد. فیلمبرداری بخش داستانی کار نیز از نیمه مهرماه آغاز میشود و گفته میشود حدود ۱۷ بازیگر سینمای ایران در این فیلم جلوی دوربین مهرجویی خواهند رفت.
داریوش مهرجویی به همراه همسرش وحیده محمدیفر
بالاخره عبدالرضا کاهانی آنقدر بر در بسته شورای نظارت و ارزشیابی ارشاد اسلامی کوبید تا توانست موافقت اصولی برای شروع یک پروژه تازه را به دست آورد. این پروژه با نام “بیخود و بیجهت” به تهیه کنندگی و کارگردانی خود کاهانی و در گونه اجتماعی تولید خواهد شد. البته از همین الان معاونت نظارت و ارزشیابی اعلام کرده است که صدور موافقت اصولی معنایش صدور پروانه ساخت نیست و مجوز ساخت صدورش منوط به ارائه فیلمنامه و تأئید آن است.
محمد مختاری “بدنامی مهری” را با حضور لیلا حاتمی، شهاب حسینی و صابر ابر جلوی دوربین خواهد برد. داستان این فیلم که به تهیهکنندگی جمال ساداتیان در مؤسسه “بشرا فیلم” تولید میشود، درباره یک مددکار زن و مشکلات اوست.
مهدی کرمپور فیلمبرداری تازهترین ساختهاش “پل چوبی” را در تهران آغاز کرد. بهرام رادان، هدیه تهرانی، مهناز افشار، آتیلا پسیانی و فرهاد اصلانی از بازیگرانی هستند که در این فیلم جلوی دوربین خواهند رفت. در خلاصه داستان فیلم آمده است: “پل چوبی معبری بود بر خندق شمالی طهران، مابین پایتخت و ییلاق شمیران، محل اتصال طهران قدیم و تهران مدرن. نامی به جا مانده در قلب شهر پرهیاهو و محل رخ دادن عاشقانهای ناآرام.”
هدیه تهرانی، بهرام رادان و مهناز افشار، سه بازیگر اصلی فیلم “پل چوبی”
اما جالبترین خبر تولید این هفته اختصاص داشت به حسین فرحبخش، تهیهکننده جنجالی سینما که هفته گذشته پروانه ساخت دومین ساختهاش “زندگی خصوصی” را دریافت کرد. فرحبخش این فیلم را به تهیهکنندگی شریکش عبدالله علیخانی خواهد ساخت. فرحبخش از تهیهکنندگان قدرتمند سینمای ایران محسوب میشود که عمده تولیداتش در دسته فیلمهای تجاری قرار دارند و شایع است که اعمال نظرهایش در سر صحنه، معمولاً کارگردان را در حاشیه قرار میدهد و تبدیل به یک نام صوری بر سر صحنه میکند. حال ظاهراً فرحبخش تصمیم گرفته تا بیواسطه، بار دیگر خود بر صندلی کارگردانی بنشیند. هرچند با توجه به سابقه او، از هم اکنون نمیتوان امید به دیدن فیلم خوبی داشت.
خبرهای اکران
خبر اول اینکه با توجه به روزهای عزاداری، از بعد از ظهر جمعه تا صبح یکشنبه سینماهای ایران تعطیل شد. بالطبع نباید انتظار داشت سینماگران و سینماداران از این تعطیلی و از دست دادن روزهای تعطیل شادمان باشند.
از سوی دیگر با وجود وعده و وعیدها این هفته نیز تکلیف نمایش عمومی فیلمهای “گزارش یک جشن” و “اسب حیوان نجیبی است” نیز مشخص نشد تا مدیران سینمایی ثابت کنند همیشه وعدههای خوبشان تنها وعده سرخرمن است و نباید زیاد دلخوش به عملی شدنشان بود!
محمود دولت آبادی به همراه اصغر فرهادی در جشن سینمای ایران در حال خواندن متنی که جنجال آفرید.
اما جدول فروش: فیلم “زنان ونوسی، مردان مریخی” ساخته کاظم راستگفتار بعد از حدود یک ماه اکران توانست از مرز فروش ۵۰۰ میلیون تومان بگذرد. “شیش و بش” نیز بعد از حدود دو هفته توانست پرفروشترین فیلم روی پرده باشد و به مرز فروش ۵۰۰ میلیون تومان نزدیک شود. “زندگی با چشمان بسته” ساخته رسول صدرعاملی با حدود ۲۶۵ میلیون تومان فروش هفته سوم نمایش خود را به پایان برد. و بالاخره “آلزایمر” بعد از حدود چهار هفته و “ندارها” بعد از سه هفته تقریباً برابر با یکدیگر توانستند تا حدود ۱۳۰ میلیون تومان فروش داشته باشند.
حاشیههای هفته
اولین حاشیه این هفته مربوط میشود به سخنان هفته گذشته محمود دولتآبادی در جشن سینمای ایران و بازتاب آن در رسانههای داخلی. همانطور که در گزارش پیش نیز اشاره کردیم، گفتههای دولت آبادی و یاد کردن او از تعدادی از فیلمسازان قدیمی سینمای ایران، برخی را بسیار عصبانی کرده است و باعث بوجود آمدن چنان جو سنگینی شده است که محمد مهدی عسگرپور و فرهاد توحیدی از مسئولان خانه سینما مجبور شدند به شکل رسمی و کتبی ار آنها برائت بجویند و در نامهای که چند روز پیش در رسانهها منتشر کردند، بعد از کلی تشکر از مسئولان نیروی انتظامی و یاد شهدا و غیره بنویسند: «شیرینی برگزاری این جشن باشکوه به تلخکامی نمیانجامید اگر تفسیرهای ناصواب از گفتههای آقای محمود دولتآبادی در برخی از خبرگزاریها انتشار نمییافت. هر چند مجری مراسم بلافاصله به تصریح متذکر شد که این سخنان نظرات شخصی گوینده است. با این همه موکداً اعلام میکنیم که این سخنان با نقطه نظرهای خانه سینما متفاوت است. خانه سینما پاسدار حریم سینمای ایران و حقوق صنفی تمام کسانی است که در چارچوب اصول قانون اساسی و قوانین موضوعه به حرفه سینما اشتغال دارند.»
رضا رویگری: از مردم میخواهم مرا به کیان ایرانی ببخشند!
اما حاشیه دوم مربوط میشود به فیلمی که روزهای گذشته بر روی اینترنت و در شبکههای اجتماعی منتشر شد. این فیلم که با عنوان “عذرخواهی رضا رویگری بابت بازی در فیلم اخراجیها” شناخته میشود، این بازیگر سینمای ایران را نشان میدهد که در برابر دوربین، خطاب به مردم سخن میگوید و بدون نام بردن از فیلمی، از مردم میخواهد که اگر اشتباهی کرده و در فیلمی بازی کرده که خلاف میل آنها بوده است، او را به خاطر بازی کردن نقش کیان ایرانی در سریال “مختارنامه” ببخشند. شاید آنچه باعث شده تا این گفته رویگری تعبیر به عذرخواهی او به خاطر بازی در فیلم “اخراجیها” شود این است که به جز این فیلم، رویگری معمولاً در گفتوگوهایش از دیگر آثاری که در آنها حضور داشته با افتخار صحبت میکند و از حضور در آنها ابراز خرسندی مینماید. به هرحال، بیشک خود این بازیگر نیز تاکنون از واکنشها نسبت به این سخنان آگاه شده است. حال باید دید آیا او نیز با این برداشت مردم موافق است و با سکوت آن را تأئید میکند و یا ترجیح میدهد این برداشت را تکذیب کند؟
این فیلم یک دقیقه ای را می توانید در اینجا(+) ببینید.
در همین زمینه:
::وزارت اطلاعات: اعضای شبکه مخفی بیبیسی دستگير شدند::
::اظهار بیاطلاعی وزير ارشاد از دستگيری مستندسازان متهم به همکاری با بیبیسی::
::اولین نشانه های تهدید مستندسازان در سخنان معاونت سینمایی (گزارش سینمایی رادیو زمانه)::
با به جناب رضا رویگری گفت که تفاوت بسیاری بین اشتباه کردن و خیانت کردن وجود دارد . ایشان و چند تن از دوستانشان
با چمادار معروف آقای ده نمکی همراه شدنند تا وقایع بعد از انتخابات را به به نفع رژیم به تصویر بکشند. پول خوبی هم از این بابت دریافت کردند و سریالهای تلویزیونی هم به میمنت این انتخاپ تا یک سالی پر شد از ایشان.
این که ایشان می گویند اشتباه کرده اند این اشتباه در کدام زمینه بوده؟
– عدم شناخت آقای ده نمکی و تیم ایشان.یا عدم درک ایشان از موضوع فیلمنامه.و کلا پرونده اخراجیها ؟
مردم درک و شعور دارند آقای رویگری.
درود فراوان بر فیلمسازان،بازیگران و مستند سازان ،وهمه هنرمندان زندانی کشورمان.
آقای رویگری شما اشتباه نکردید شما انتخاب کردید و انتخابتان مردم این سرزمین نبودند.
کاربر مهمان / 30 September 2011
آقای رویگری ، دورویی را کنار بگذارید. این جریان کار شما مثل بازیهای بد مارلون براندو در بعضی ازنقشها(چنان که در ویدئو می گوید) نیست چون موضوع هنری نیست بلکه اخلاقیست و بیشتر شبیه خیانت عده ای از هنرمندان آمریکایی به هم قطارانشان در جریان محاکمات کمیته ضد کمونیستی مک کارتی است .
دوست من که نه, دوست عزیز آقای ده نمکی ،شما انتخاب کردید نه اشتباه.
کاربر مهمان / 30 September 2011
من ویدیو را دیدم . به هیچ اسم یا فیلمی اشاره نمی شود؟!!!
آقای رویگری ،هنوز هم میخواهید هم از توبره بخورید و هم از آخور.
کاربر مهمان / 30 September 2011
هنرمندان عزیز این خاک بدانند که مردم آنهای را که کنارشان ماندند ، بخاطرشان به زندان رفتند ،تن به بیکاریهای طولانی دادند و همچنان ایستادهاند را فراموش نمی کنند .
شما پاره های قلب این ملت زخم خورده اید.
برای آمثال رویگریها چه می شود کرد چون ابراز تاسف و خواندن فاتحه(بدون صلوات).
کاربر مهمان / 30 September 2011