نازنین اعتمادی – روز یکشنبه‌ی همین هفته یکی از رویدادهای مهم فرهنگی در فرانسه اتفاق افتاد. ایرج ادیب‌زاده، گزارشگر رادیو زمانه که هر هفته در گزارش‌های فرهنگی‌اش رویدادهای فرهنگی فرانسه را پوشش می‌دهد، گزارش داد که یک رمان‌نویس ۶۹ ساله‌ی فرانسوی‌ ـ بلژیکی به نام «فرانسوا ویرگان» کرسی شماره‌ی ۳۲ آکادمی فرانسه یا «فرهنگستان فرانسه» را به دست‌ آورد. ایرج ادیب‌زاده در آن گزارش به عضویت افتخاری عباس بختیاری، هنرمند تبعیدی در آکادمی فرانسه تأکید کرده بود. اما کرسی شماره‌ی ۳۲ آکادمی فرانسه داستان جداگانه‌ای دارد.

کرسی شماره‌ی ۳۲ آکادمی فرانسه را به‌عنوان یک کرسی نفرین‌شده می‌شناسند. بسیاری از اعضای ریش و سبیل‌دار آکادمی فرانسه پیش از واگذاری این کرسی به «فرانسوا ویرگان» که از قضا نویسنده‌ی چندان مهمی هم نیست، شایعه کرده بودند که بسیاری از نویسندگان و شاعران نامدار به‌خاطر تاریخچه‌ی نفرین‌شده کرسی شماره‌ی ۳۲ از اشغال آن وحشت داشتند. چون هر چه باشد هشت سال است که این کرسی بدون صاحب مانده است، آن هم در فرانسه که عضویت در فرهنگستان بسیار ارزش دارد و بر سر اشغال کرسی‌های آن رقابت‌های شگفت‌انگیزی بین ادبا درمی‌گیرد.

علاقه‌ی مشترک کاردینال‌ها و آیت‌الله‌ها به فرهنگستان

باید در نظر داشت که آکادمی فرانسه بیش و کم همان وظایف فرهنگستان ایران دارد و اگر از برخی استثناها مثل اوژن یونسکو، نمایشنامه‌نویس معروف یا آلن رب گریه صرف‌نظر کنیم، بیشتر اعضای آن نویسندگان و فضلایی هستند در حد همین حداد عادل خودمان که پیش از انقلاب دستی در نوشتن کتاب‌های تعلیمات دینی برای دوره‌ی راهنمایی و دبیرستان را داشت و حالا خود را ملزم به حمایت و گسترش زبان فارسی و تنظیم شیوه‌نامه‌هایی برای نگارش خط آن می‌داند. اگر فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ۲ مرداد ۱۳۶۹ برای سومین بار در ایران تأسیس شد، آکادمی فرانسه به دستور کاردینال «ریشولیو» بنیان گذاشته شد. اهداف آکادمی فرانسه هم تقریباً همان هدف‌های فرهنگستان زبان فارسی‌ست، چنان‌که می‌توان پنداشت این دو مؤسسه‌ی فرهنگی از روی دست هم ساخته شده‌اند و با توجه به قدمت آکادمی فرانسه البته احتمال آنکه روحانیون انقلابی از کاردینال ریشولیو تقلید کرده باشند، طبعاً بیشتر است.

وظایف آکادمی فرانسه اینهاست: زبان فرانسه را پاک نگه دارد، آن را رواج دهد و تقویت کند و بالاخره مشکلاتش را شرح دهد و از روح آن حفاظت کند. در اساسنامه‌ی فرهنگستان ایران وظیفه‌ی آن به شرح زیر تعریف شده: «حفظ قوت و اصالت زبان فارسی»، «پروردن زبانی مهذب و رسا» برای بیان اندیشه‌ها، «رواج زبان و ادب فارسی»، و «ایجاد نشاط و بالندگی در زبان فارسی». اگر در ایران رییس جمهور یکی از ارکان فرهنگستان و رییس عالی آن است، در فرانسه از بین نویسندگان، دانشمندان و سیاستمداران کسانی به عضویت آکادمی فرانسه انتخاب می‌شوند که عمری را صرف زبان فرانسه کرده باشند.

نازنین اعتمادی: صندلی‌های فرهنگستان فرانسه از زمان لویی چهاردهم به جای مانده، در حالی‌که در ایران در فاصله‌ی کمتر از یک قرن سه فرهنگستان بنیان گذاشته و منحل شده. در ایران دولت‌ها نفرین‌زده‌اند، در فرانسه، صندلی شماره‌ی ۳۲ آکادمی

معمولاً عضویت در آکادمی افتخار بزرگی به‌شمار می‌آید و برای همین هم انتخاباتی که برگزار می‌شود درست مثل انتخابات ریاست جمهوری پردنگ و فنگ است. به کسی که به عضویت آکادمی درآید، صفت « les immortels » در معنای نامیرا یا جاودان تعلق می‌گیرد. شخصی که بعد از انتخابات غیرعلنی به عضویت آکادمی پذیرفته شود، اونیفورم سبز رنگی به تنش می‌کنند که برخلاف اونیفورم نظامی‌ها معمولاً به قامت نویسندگان و شاعران محنت‌کشیده زار می‌زند. بعد از این تشریفات او که حالا با این وضعیت به گروه انسان‌های جاودانه و نامیرا تعلق دارد، در پاله‌ی پاریس سخنانی ایراد می‌کند و بعدش هم می‌تواند روی یکی از چهل صندلی‌ شماره‌دار تا آخر عمر لم بدهد.
 

صندلی‌های ناراحت آکادمی فرانسه و دولت‌های ساقط‌شده در ایران

در زمان لویی چهاردهم، یکی از اعضای آکادمی به پادشاه شکایت برد که صندلی‌های آکادمی بسیار ناراحت است. این بود که لویی چهاردهم این مبل‌ها را به آکادمی اهداء کرد و تا امروز هم همچنان پا برجا باقی مانده‌اند. با وجود آنکه اساسنامه‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را از روی دست فرانسوی‌ها نوشته‌اند و بنیانگذار هر دو هم روحانی‌ها هستند، اما امثال حداد عادل یا حسن حبیبی که اصلاً اولین رییس فرهنگستان زبان فارسی بود و در همه‌ی دولت‌ها، از دولت بازرگان تا امروز سیاست‌های فرهنگی جمهوری اسلامی را تدوین کرده، فراموش می‌کنند که در کشوری که در طی هفتاد سال سه فرهنگستان به خود دیده، طبعاً نمی‌توان انتظار داشت که فرهنگستانش همان پیوستگی و مداومت آکادمی فرانسه را داشته باشد که از زمان لویی چهاردهم تا امروز حتی صندلی‌هایش هم تغییر نکرده است.

صندلی شماره‌ی ۳۲

در هر حال پنجشنبه‌ی هفته‌ی گذشته فرانسوا ویرگان به عضویت آکادمی انتخاب شد و کرسی شماره‌ی ۳۲ یعنی یکی از همین صندلی‌های عتیقه را از آن خود کرد. این صندلی‌ها هر کدام تاریخچه‌ای دارند. روی آنها کسانی مثل راسین و اوژن یونسکو که از قضا خودش نمایشنامه‌ی معروف «صندلی‌ها» را نوشته لم داده‌اند. با این حال هیچکدام به اندازه‌ی صندلی شماره‌ی ۳۲ معروف نیست.

تا سال ۱۸۱۶ لوسین بناپارت، برادر ناپلئون کرسی شماره‌ی ۳۲ را به خود اختصاص داده بود. او را از آکادمی اخراج کردند. بعد لویی سیمو نوژه کرسی شماره‌ی ۳۲ را به دست آورد و او هم خودش را از روی پل «پون‌دزار» توی رودخانه سن انداخت. او اولین عضو جاودانه و نامیرای آکادمی فرانسه بود که خودکشی کرد. آلفرد دو وینی، که شاعری بود برای خودش کرسی شماره‌ی ۳۲ را تصاحب کرد. چون او را بعد از پنج بار رأی‌گیری انتخاب کرده بودند، در سخنرانی‌اش آکادمی را مسخره کرد. این سخنرانی به یک جنجال و یک افتضاح تبدیل شد و برای همین او را هر چند اخراج نکردند، اما همه از او منتفر بودند و تحریمش کردند. جانشین او بعد از تصاحب این کرسی بلافاصله درگذشت. روبر آرون که او هم نویسنده‌ای بود، شش روز قبل از آنکه بتواند روی این صندلی بنشیند، مرد. بعد موریس رم که نویسنده و شاعر نبود، این کرسی نفرین‌شده را از آن خود کرد که خوشبختانه اتفاقی هم برایش نیفتاد. پس از او در سال ۲۰۰۳ نوبت رسید به آلن رب‌گریه، بنیانگذار رمان نو. کار نشستن رب‌گریه بر روی این صندلی اما مدام به تأخیر می‌افتاد. رب‌گریه از پوشیدن اونیفورم سبزرنگ خودداری کرد و ترجیح می‌داد به جای آن اونیفورم که همگان را به یاد دن‌کیشوت می‌اندازد و به تن نویسنده‌ها و شاعران محنت‌کشیده زار می‌زند، یک ژاکت معمولی بپوشد. آکادمی موافقت نکرد. بعدش هم که توافق حاصل شد، رب‌گریه نپذیرفت در مراسم رسمی شمشیر دست بگیرد. آن هم تبدیل شد به یک معضل و باز مراسم به تعویق افتاد تا این‌که عمر رب‌گریه به سر آمد و بدون آنکه بر روی صندلی شماره‌ی ۳۲ نشسته باشد، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد و رخت از دنیا بربست. صندلی شماره‌ی ۳۲ خالی ماند و ماند تا هشت سال بعد، یعنی پنجشنبه‌ی هفته‌ی گذشته که رسید به «فرانسوا ویرگان» نویسنده‌ی دوازده رمانی که احتمالاً کسی خارج از بلژیک و فرانسه نامی از آنها نشنیده است.
 

فانتوم صندلی شماره‌ی ۳۲

نگفته پیداست که یک صندلی با چنین تاریخچه‌ای موضوع خوبی برای رمان‌نویس‌ها می‌تواند باشد. گستون لرو، نویسنده‌ی «فانتوم اپرا» در سال ۱۹۰۹ رمانی نوشت به نام « Le Fauteuil hanté » یا «صندلی اشباح» درباره‌ی همین صندلی شماره‌ی ۳۲. سال گذشته شبکه‌ی تلویزیونی «فرانس دو» فیلمی را بر اساس این رمان به نمایش گذاشت. ناتالی رم، دختر موریس رم، همان کسی که صندلی شماره‌ی ۳۲ را به خود اختصاص داد اما آن‌قدر جان‌سخت بود که نفرین آن نتوانست بلایی سرش بیاورد، یک داستان جنایی طنزآمیز درباره‌ی این صندلی نوشت و با نام «فانتوم صندلی شماره‌ی ۳۲» منتشر کرد.
 

وقتی پنجشنبه‌ی هفته‌ی گذشته فرانسوا ویرگان به عضویت آکادمی فرانسه درآمد و رسماً صندلی شماره‌ی ۳۲ را اشغال کرد، خبرنگاران از او پرسیدند آیا از اینکه نفرین این صندلی دامن او را بگیر وحشت ندارد؟
 

ویرگان پاسخ داد: بالاخره روزی حتی اشخاص نامیرا و جاودان هم می‌میرند.
 

عکس‌ها (از بالا به پایین)

آلن رب‌گریه، نویسنده‌ی فرانسوی و بنیانگذار سبک «رمان نو» و یکی از اعضای آکادمی فرانسه که حاضر نشود اونیفورم آکادمی را تن کند و در مراسم رسمی شمشیر به دست گیرد.
حسن حبیبی، نخستین رییس فرهنگستان ادب و زبان فارسی و از تدوین‌گران سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی که از دولت بازرگان تا امروز در رأس سیاست‌گزاری فرهنگی ایران قرار دارد.
فرانسوا ویرگان، نویسنده‌ی بلژیکی – فرانسوی که پنجشنبه‌ی هفته گذشته به عضویت آکادمی فرانسه درآمد.
فانتوم صندلی شماره‌ی ۳۲، رمان طنزآمیزی درباره‌ی صندلی شماره‌ی ۳۲، نوشته‌ی ناتالی رم
 

در همین زمینه:

::عضویت افتخاری یک هنرمند ایرانی در آکادمی فرانسه، ایرج ادیب زاده::